آسيب هاي رواني اجتماعي روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر دارای آفت آسیب های روانی واجتماعی جبران ناپذیر است که به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
1-سر کوب شدن استعداد ها: یکی از مهمترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی و فکری و روحی نوجوانی مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آیندۀ او می شود. تسلط میل جنسی بر وجودش می باشد عدم کنترل این میل سبب می شود که تمام حواس و توجهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوس بازی ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس بازی نگردد تمام فکر و ذهن او بوسیله این خیالات و افکار اشغال شده و مجالی برای کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمی کند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه می کشد تمام ترو خشک را با هم می سوزند و شکوفایی تازه در گلزار شخصیت معنوی اش را طعمه آتش سوزان می کند آیت الله سبحانی می گوید: روزی در محضر آیت الله العظمی بروجردی (رحمه الله) نشسته بودم که یکی از پزشکان ترکیه ، به دیدار یشاران آمد سؤال کرد که چرا اسلام ، نوشیدن شراب را خرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقیقت اندیشه انسان را عقل، قدرت اندیشه و تفکر تشکیل می دهد و اگر عقل انسان نبود وی با دیگر موجودات زنده تفاوتی نداشت و یکی از اموری که در تضاد شدید با قوۀ عقل انسان است، نوشیدن شراب می باشد، همانطور که پزشگان این مطلب را تأیید کرده اند بنابراین چون شراب عقل را از بین می برد و حقیقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع کرده است . آن پزشک به دنبال این پاسخ گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث از بین رفتن قوۀ تعقل انسان می شود و حقیقت انسان زیر سؤال می رود ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد نمی توان گفت که چنین تاثیری دارد، پس چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده و نوشیدن آن را غیر مجاز می داند. آیت الله بروجردی فرمود: چون انسان کمال طلب است و هر گز به مقدار کم قناعت نمی کند و اگر مجاز شمرده شود براساس کمال خواهی اش به تدریج برخواسته خود می افزاید. بهمین جهت است که اسلام از همان ابتدا حتی مقدار اندک آن را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق آنرا برای تمام افراد و چه با اراده و چه کم اراده به اجرا گذاشته است و چون این ویژگی یعنی کمال طلبی، در دیگر ابعاد و زمینه ما جاری است دیگر قوانین و مقررات و دستور العمل های صادر ازطرف قانون گذار هستی براساس همین نکته شکل گرفته و آنجا که ممکن است زیاده طلبی باعث حریم شکنی و به تدریج انسان دروادی هولناک و در معرض خطرات جانی و روحی قرار گیرد. اسلام با جدیت و قاطعیت آن را نهی می کند اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همین موارد است که با یک سلام و احوال پرسی ساده آغاز می شود و به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع می شود ولی بتدریج نوع رابطه و گفت وگو تغييرکرده است و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته اکتفا نمی کند و بر همین اساس که از همان آغاز باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات اجتناب کرد.
2-افت تحصیلی یا رکود عملی: روابط دختر و پسر باعث می شوند که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات های حضوری و تلفنی خود کنند و این بزرگترین مانع برای رشد و ترقی علمی است. زیرا تحصیل دانش نیازمد تمرکز نیروهای فکری و روحی است. دل مشغول و اضطرابی که بر اثر این گونه پیوندها پدید می آید بزرگترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است. مطالعه و درس در زندگی هر انسانی بویژه در دوران دانش آموزی از مهمترین عوامل سازنده شخصیت وی می باشد که فدا کردن آن بخاطر تن دادن به دوستی های احساس و غیر آگاهانه و پاسخ گویی به خواست های تمام نشدنی بزرگ و رسوا کننده است. تجربه نشان داده که این نوجوانان و جوانان به علت پریشانی افکار و هواس پرتی، ذوق درس خواندن و اشتیاق هر گونه مطالعه ای را – اعم از کتابهای درسی و غیر درسی به کلی از دست می دهند. اگر زندگی بزرگان شخصیت های علمی، محققین، نوابغ و دانشمندان و متفکران را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه می خواهیم شد که همه آنان افرادی بوده اند که از خوش گذرانی ها و هوس بازی خود را کنار کشیده اند و احتیاجات جسمی و غریزی خود را از طریق مشروع و معقول و در حد اعتدال بر آورده اند. دروغ بزرگی است اگر کسی بگوید: میل جنسی، سراسروجودش را گرفته و ذهن و زبان او را دوستی های نامطلوب با جنس مخالف پر ساخته، امااز نظر درسی، مطالعه و تحقیقات علمی، لطمۀ اساسی بر او وارد نشده است. و به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، تحقیق چنین امری از محالات است با شکل گیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم می شود و از آنجایی که نیازی به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن در دوران جوانی، به اوج خود می رسد و فضای نسبتاً مناسبی برای ارضای این نیاز(هر چند بطور غیر صحیح آن) در محیط آموزشی و دانشگاهی وجود دارد، به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار می گیرند، در اکثر موارد، به طور ناگهانی و بدون توجه به نتیجه کار، گرفتاری چنین گردابی می شوند و آنرا با عنوان عرف مناسب و موجه پوشش می دهند و باطن غیر موجه آن را با ظاهری نیکو و پسندیده جلوه گر می نمایند به این ترتیب علاقه ابتدایی شدت یافته، با وجود تصمیم اولیۀ دو طرف یا یکی از آنها کم کم به وابستگی به یکدیگر تبدیل می شود این وابستگی در بسیاری موارد شاید درتمام موارد- آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسی آنها می شود، به گونه ای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درسی را غیر ممکن می سازد و هر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز و حتی در کلاس درسی، در فکر طرف مقابل است. این چنین اداعای بدون پیشوانه ای نیست و اگر به نوشته های چنین افرادی مراجعه کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.
3- ایجاد جّو بدبینی: اغلب این گونه دوستی ها و روابط به ازدواج منتهی نمی شود و اگر هم به ازدواج بینجامد. پس از مدتی، جو بد بینی و سوء ظن آن دو نسبت به هم فضای زندگی شان را، جهنمی خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت. پسر با خود میگوید: دختری که به راحتی با من رابطۀ نامطلوب و نامشروع برقرار کرد از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج ها پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می گردند براساس یک یافتۀ پژوهشی در آمریکا، زوج هایی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی می کنند، زندگی زناشویی آنها با مشکلات فراوانی رو به رو است و منجر به طلاق می شود. به گزارش ایسنا، دکتر «کارتری کاهارن» استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا می گویند: طبق آخرین تحقیقات، افرادی که پیش از ازدواج با یکدیگر رابطه داشته اند بعد از ازدواج در حل مشکلات خود عاجزند، زیرا که نسبت به یکدیگر بسيار بدبین هستند.
4-اضطراب تشویق و احساس نگرانی: در دوستی های موجود بین دختران و پسران از آنجا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر و مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی ها وجود دارد، این گونه دوستی ها، با مخاطرات روانی گوناگونی مانند اضطراب و تشویق همراه است وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر، برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می گیرد. یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال دارد. بنابراین وجود چنین دلهره و اضطراب هایی که گاهی لطمه های جبران ناپذیر بر جسم و روان انسان وارد می کند، از آسیب های جدی این گونه روابط است. همچنین هیجانات کاذب، مثل خیال ازدواج خوشبختی و در نتیجه شکست روحی، قربانی شدن دختران بخاطر از بین رفتن آبروی آنها و خانواده شان و حتی اقدام به خودکشی از دیگر آسیب های این نوع ارتباط است.
5-فقدان شناخت درست واقع بینانه: کسانی که مدعی اند که این گونه روابط و دوستی ها با انگیزه ازدواج شکل می گیرد، با اندکی دقت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی ها عاقلانه و از سر اندیشه نیست بلکه در آغاز و یا پس ازمدتی تنها عامل ادامه روابط میل و کشش جنس خواهدبود. امیرالمومنین علی (عليه السلام) می فرماید: «دوست داشتن چیزی (آن هم نا آگاهانه و از سر هیجان و احساسات) انسان را کو روکر می کند»
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری؛؛؛من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم....
بررسي مقايسه اي مسأله طلاق در اسلام و كشورهاي غربي
عنوان: بررسي مقايسه اي مسأله طلاق در اسلام و كشورهاي غربي
محقق: منير فيض اللهي
واژگان کلیدی
حق:راست و درست ، ضد باطل ، ثابت و واحب،وکاری که البته واقع شود حقوق و جمع یکی از نام های باری تعالی.
طلاق: رها شدن زن از عقد ، خاص ، چیزی که کسی دیگر در آن شریک نباشد و در تصرف خود شخص باشد
چكيده:
خانواده بین تمام جوامع بشری ، به منزله اصلی ترین نهاد اجتماعی ، زیر بنای جوامع و خاستگاه فرهنگ ها ، تمدن ها و تاریخ بوده است . انقلاب اسلامی ایران با احیای میراث و حیانی فراموش شده، نگاهی جیدید به زن و خانواده را مطرح کرد ون کوشید ستم معرفتی را از ساخت نگرش به زن و خانواده بزداید و حرکت جدیدی را آغاز کند در این زمینه ،قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با الهام از مبانی حکیمانه الهی و آموزه های و حیانی ، به خانواده توجهی ویپه کرده است اصل دهم قانون اساسی در این زمینه مقرر می دارد : « از آنجا که خانواده واحد بنیادین جامعه اسلامی است ، همه قاونین و مقررات برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری از قد است آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.
مهم ترین عامل فرو پاشی این نهاد ارزشمند ، متارکه یا طلاق است هر چند طلاق از ابتدای زندگی اجتماعی بشر وجود داشته و حتی طبق قدیمی ترین اسناد حقوقی از ابتدا، صورت قانونی نیز داشته است ، حال به این پرسش که در حقوق اروپایی ، به علت ناشی بودن آن فکر بشر ، بطور گوناگونی یافته است ، با وجود مقاومت شدید کلیسا که هنوز هم ادامه دارد ، ناچار طلاق پذیرفته گردید آنان طلاق را بنا به احتیاج مبرم جامعه و مصلحت خانواده قبول کردند و دنیای امروز شکی در لزوم آن ندارد و می گویند که اسلام طلاق را ممنوع کرده است و نباید به زنان حق طلاق داد پاسخ اساسی داد؟ در اسلام طلاق هیچ گاه ممنوع نبوده است بلکه می فرماید که بعد از تمام شدن مدت عده زنان را به نکویی نگاهشان دارید ، یا به خوش رفتاری رهایشان کنیدو….و این که طلاق مبغوض ترین حلال ها می باشد و….
زن به عنوان نیمی از بشریت و عضوی جدی و غیر قابل چشم پوشی در کانون بزرگ جامعه انسانی و نیز به عنوان یکی از دورکن پدید آورنده بنیان خانواده در طول تاریخ داوری های گوناگون را نسبت به خود دیده است و شرایط بسیار ناهمگون و نامساعدی را پشت سر نهاده است . نگاهی گذرا به تاریخ چنین می نماید که زن در بیشتر مقاطع و در بیشتر جوامع از نوعی محرومیت رنج برده است و حقوق انسانی به نوعی تضييع شده است.
این مقاله درصدد است با روش کتابخانه ای ضمن ارائه تعریفی جامع از طلاق با نگاهی اجمالی به آن در نظام های حقوقی غرب و نظام های حقوق اسلام به بحث درباره حق طلاق بپردازد و با ارده آمارهایی به افزایش نرخ طلاق در کشورهای توسعه یافته و کشورهای پیشرفته مثل آمریکا اشاره کرده . در ادامه مقاله به ادله زمینه ساز طلاق اختصاص یافته و اموری از قبیل ازدواج های عاشقانه ، تغییر در قوانین طلاق ، افت مذهب ، فاصله ی فرهنگی زوجین و….. و نیز پیامدهای طلاق را بررسی کرده است.
نوشته حاضر بر این است با آن که بدون شک قلم های روان و زبانهای گویایی به حرکت در آمده تا بتوانند چهره اعجاب انگیز زن را ترسیم نموده و او را از اهاله های ابهامی که به دور او تنیده شده رهایی بخشند ، اما چه بسا نه تنها گردش آن قلم ها و چرخش آن زبانها رفع حجابی نکرده بلکه بر تیرگی آن افزوده و بر ظلمش افروخته است تا ازدیدگاه فروغ تابناک وحی و شعاع تابنده دین و دیگاه عقلی بزرگان علم و دانش فضای تیره را روشن و ذهن کدررا نورانی کند .
شيوه هاي جذب جوانان به دين
عنوان:شيوه هاي جذب جوانان به دين
محقق: معصومه برخورداري فرد
در دنياي معاصر ، واقعيت و آرمان زشتي و زيبايي، غفلت و بيداري، فقر و غنا، جهل و معرفتو جور و عدالت ، عرصه فكر و انديشه نسل جوان را دستخوش دوگانگي و آرامش آنان را دچار آشفتگي كرده است. امروز، جوانان بيشتر از گذشته به ايمان و باور مذهبي نيازمندند تا زندگي آنان را در مجموعه هستي ، ممكن و مطبوع سازد . تنها در پرتو جاذبه هاي معنوي دين و اخلاق است كه مي توان به زندگي نسل جوان قداست و اعتبار بخشيد.در سالهاي اخير غرب براي مقابله با تفكر انقلاب اسلامي، استراتژي خود را تغيير داده و رويارويي فرهنگي را جهت مقابله با اسلام برگزيده است و با بهره گيري از ابزارهاي پيچيده تبليغي و ارتباطي به منظور اشاعه فرهنگ رفاه طلبي ، لذت جويي و استغراق در تمتعات نفساني ، در صدد تخفيف فرهنگ اسلامي و تضعيف روحيات ديني مسلمانان خصوصاً بي انگيزه ساختن نسل جوان در امور مذهبي و تلاش هاي انقلابي است.علاوه بر اين عامل مهم بيروني، عوامل دروني بسياري وجود دارد كه مانع فهم ديني جوانان مي شود. عقل، ضعف معرفتي و ناآگاهي خود جوانان ، عملكرد غلط افراد مذهبي ، تربيت غير اصولي و غلط والدين و… كه همه اينها هم بايد مورد توجه قرار گيرند . فراست ديني و هوشياري انقلابي ايجاب مي كند كه با استفاده از فرهنگ غني اسلام و بكارگيري همه امكانات و اغتنام فرصت هاي مناسب، جوانان را در برابر هجوم فرهنگ بيگانه مقاوم و براي نيل به يك زندگي سالم و سعادتمندانه آماده و مهيا سازيم.
بنابراين براي تحقق چنين آرماني ، ضرورت دارد فرهنگيان فرزانه و مسئولان و والدين محترم با همياري جوانان فرهيخته، دست تلاش از آستين اخلاص برآورند و با همه عوامل و انحراف جوانان از دين مبارزه كنند و خانه دلها را به آتش عشق و ايمان و نور دانش منور سازند. هدف اصلي اين تحقيق هم تا حد توان كمك به ميل و گرايش جوانان به دين و مذهب است و از منابع كتابخانه اي و مطالعه اين منابع و جمع آوري اطلاعات براي طي روند اين پژوهش استفاده شده است. اين پژوهش به معرفي جوانان و علل انحراف جوانان از دين و عوامل جذب آنان به سوي دين پرداخته است و اين نتيجه بدست آمد كه در تربيت و دين باوري جوان، همه علماء و نخبگان جامعه و والدين نقش ارزشمندي دارند و بايد به روشهاي نوين امروزي بعلاوه شناخت نيازها و ريشه كن كردن موانع در دين باور كردن جوانان تلاش بكنند.
چكيده تحقيق
بررسي مسائل فقهي - حقوقي سقط جنين
محقق: سميه قديرزاده/طلبه پايه پنجم
چكيده
سقط جنين در لغت به معناي (بچه انداختن يا بچه افكندن پيش از موعود خودش) يا (بچه ناتمام از شكم افتاده) اطلاق ميشود.
بنابراين خروج بچه پيش از موعد مقرر و ناقص و ناتمام بودن آن را، سقط جنين گويند.بيان مسائل فقهي، حقوقي و اخلاقي سقط جنين يكي از نيازهاي مبرم انسانهاست تا بدانند در صورت ابتلا به بعضي مشكلات چگونه بايد عمل كنند.
بيشتر افرادي كه اقدام به سقط جنين ميكنند آشنايي كافي با موضوع نداشته و با جنين ناخواسته روبرو شدهاند در مواردي نيز به جهت جنسيت جنين «دختر بودن» تن به سقط دادهاند. بعضي از ايشان در دوره نامزدي پيش از عقد شرعي بوده و اطلاع نداشتند كه در اين مواقع بهترين راه كدام است و احياناً تن به سقط جنين دادهاند يا به جهت حرمت سقط، جنين ناقص الخلقه را تحمل كرده و به ماه پنجم رساندهاند و در آن مرحله مشكلات فراوان براي مادر پيش آورده و او را به عسر و حرج كشانده است.
در صورتي كه اگر اين شخص مسائل فقهي خود را ميدانست نه شرعاً به گناه دچار ميشد و نه وجدان خود را آزار ميداد. بنابراين، اين موضوع در بيشتر خانوادهها مطرح است و بايد چارهاي انديشيده شود. در منظر دين، بدن انسان به عنوان يك امانت محسوب شده است و انسان بدون دليل محكم، حق ضايع كردن آن را ندارد، براي مثال، نبيد انسان عضوي از بدن را قطع يا ناقص گرداند مگر اينكه ضرورت، از قبيل جلوگيري از مرگ و امراض صعب العلاج و… ايجاب كرده باشد. پس انسان موظف است در حفظ بدن خود و ديگران كوشا بوده و از هر نوع ضرر و آسيب به آن جلوگيري نمايد.
به نظر ميرسد صحيحترين راه پيشگيري از تشكيل جنين نامشروع و سقط آن، راهي است كه دين مبين و مترقي اسلام ارائه كرده و كرامت انسان به آن گرايش كافي دارد،يعني ازدواج. البته آن ازدواجي كه تمام شرايط و مسائل و شئونات رعايت شده باشد، خواه ازدواج دائم باشد يا در صورت لزوم ازدواج موقت.
با توجه به پيشرفتهاي دانش پزشكي و كمال توجه آخرين دين الهي به مسائل الهي ضروري مينمايد كه در زمينهي تعيين ديه و خسارتها در عصر حاضر بحث كافي صورت گيرد تا ديدگاه اسلام را روشن سازد.
در اين مقاله پيشينه تاريخي سقط جنين و همچنين ديدگاه اديان و مكاتب ديگر و حدود و ديات آن از نظر فقه اسلامي و شيعه وسقط جنين در كشورهاي غربي از جمله در آمريكا و نيز به عنوان معضل اساسي در كشور خودمان ايران مورد بررسي قرار گرفته است.
هشت گام تا مثبت انديشي
گام هفتم
خوشبختي يعني :منتظر شادي هاي بزرگ نماندن وكيف كردن از تمام لذت هاي كوچك ،از همه چيز هاي كوچك انرژي بگير .
پياده روي زير باران . تلفن زدن به يك دوست قديمي .هديه دادن به پدر ومادر در يك روز معمولي وبدون مناسب قبلي .
گام هشتم
تجسم وتمرين ذهني موقعيت هاي دشوار
انسان هاي موفق تمام موقعيت هاي دشوار را ذهن خود خلق مي كنند و يك بار به صورت ذهني تمرين مي كنند كه در آن شرايط چه عكس العملي داشته باشند .براي تسلط بر فكر در شرايط ويژه ،بحراني و غير ه منتظره بايد از قبل تمرين ذهني كرد مثلا حقوقت رو مي خوان نصف كنن
تجسم آينده مطلوب ،يكي از بهترين ورزش هاي ذهني براي مواجهه مثبت انديشانه در شرايط دشوار است.
هشت گام تا مثبت انديشي
گام پنجم
اهداف جذاب ومنطقي: اگر اهداف شما خيلي در دسترس باشند ،شما دچار تنبلي خواهيد شد.
اگر اهداف خيلي دور ودست نيافتني باشند شما دچار نا اميدي خواهيد شد.
بنابر اين اهداف بايد چالشي اما دست يا فتني باشند.
در هدف هاي خود تجديد نظر كنيد .مطمئن شويد كه اهداف منطقي ودرستي را انتخاب كرده ايد و توان دستيا بي به آن را داريد .
اگر شما الان دانشجوي ترم يك حقوق هستيد انتخا ب هدف دكتراي فيزيك حالت جا مد تا سال آينده منطقي نيست !اما هدف داشتن دفتر وكالت در تهران تا7سال آينده هدف در دسترس و درستي مي تواند باشد.
گام ششم
تغيير از تكراري وتنها يي به تنوع وتازه بودن:در تنهايي وانزوا به سر نبريد .اگر موقعيت تان يا فعاليت تان شما راكسل وخسته مي كند آن را عوض كنيد .اگر فكر و خيال شمارا اذيت مي كند به رختخواب نرويد خودتان را با فعاليت جديدي سرگرم كنيد.تغييرات كوچك در زندگي خودايجاد كنيد.از تجربيات تازه استقبال كنيد.
ادامه دارد
زندگي، هدف و معنا
زندگي، هدف و معنا
درمورد معنای زندگی اولاً بــاید دو امـر را از یکدیگر تفکیک کرد گاه مرادازمعنای زندگی هدف زندگی است وگاه مرادازآن فایده زندگی است و اینها خیلی باهم متفاوت اند . نخست درباره ی معنای زندگی به معنای هدف زندگی سخن می گویم.گاه هدف به موجودی که دارای علم واراده است نسبت داده می شود وگاه به موجودی که دارای علم واراده نیست.حال مادرمیان موجوداتی که دارای علم واراده هستند توجه خودرابه انسان محصورمی کنیم موجودصاحب علم واراده در یکایک کارهای آگاهانه ای که انجام می دهد رسـیدن به چیزی را درنظـردارد کـه به آن هـدف می گوییم به این نوع هدف که درون شخص دارای علم واراده است به همان دلیل که درون آن شخص اسـت هدف خـودبنـیـاد می گوییم یعنی هدفی که بنیادش درخودموجوددارای علم واراده است اما گاهی هدف به موجودی نسبت داده می شود که دارای علم واراده نیست.در اینگونه مواردوقتی می پرسیم که هدف چیست؟ مراد این است که سازنده این موجود چه هدفی ازساختن آن داشته است؟.به این هدف، هدف خارجی گفته می شودیعنی هدفی که درباطن ودرون خود این شیء نیـست بلـکه درخــارج اوست یعنی درذهن وضمـیرسازنـده اوست.حتی وقتی که به رفتارانسان هدفی نسبت می دهیم مرادمان همین معنای دوم است چون رفتارانسان دارای علم واراده نیست تااینجا بین هدف خودبنیاد وهدف خارجی تفکیک قایل شدیم. آیا می شود به زندگی هدف خود بنیاد نسبت داد؟به نظرمی آیداگرمرادازهدف هدف خود بنیاد باشد بایدبگوییم که زندگی هیچ هدفی ندارد:چون دارای علم واراده نیست تاهدف داشته باشد.آیامی توان به زندگی که خوددارای علم واراده نیست هدفی خارجی نسبت داد؟پرسش اصلی این است که آیاهمان طور که برای مثال ساعت سازنده ای دارای علم واراده داشته است زندگی انسان ها هم سازنده ای دارای علم واراده دارد یا خیر؟ پاسخ این سوال بسته به این که شما مادی یابه تعبیردیگر حـتی سکولار[به یکی از معانی آن]باشید ویاالهی باشید می توانیدقایل به این باشید که زندگی سازنده ای دارد وآن سازنده دارای علم واراده است: بنابراین می توان گفت که آری:این زندگی دارای معناست: یعنی دارای هدف خارجی است.اما گاهی مراد از معنای زندگی هدف زندگی نیست :بلکه فایده زندگیست.وقتی می توانیم برای چیزی فایده ای درنظربگیریم که آن چیـزرادریـک بافت یاسیاق ودریک محیط بزرگ درنظر بگیریم و بعد سوال مااین باشد که کارکرد این چیز در این بافت یا سیاق چیست؟در مورد انسان هم باید یک محیط یا یک بافت را در نظر بگیریم و بعد بگوییم که دراین بافت بزرگ این بخش کوچک درحال ایفای چه نقشی است؟اینجا دیگر بحث هدف نیست، بلکه بحث کارکرد و نقشی است که یک شیء دراین مجموعه بزرگتر ایفا می کند. مثلا می توان زندگی انسان ها در بافت بزرگتر زندگی کره زمین وزندگی کره زمین را دربافت بزرگترزندگی منظومه شمسی وزندگی منظومه شمسی رادربافت بزرگتر کهکشان راه شیری وکهکشان راه شیری را دربافت عظیم تر عالم طبیعت وحتی عالم طبیعت را دربافت عظیم ترجهان هستی قرارداد.
خداوند به انسان قدرت اختیار وانتخاب داده است تا هر شخصی مسؤل زندگی خوش باشد پس بدبختی برخی افراد از بد شانسی آنـان نیسـت بلـکه از تنـبلی و بی فکریست.
فرض می کنیم کسی زندگی انسانی رادربافت بزرگتری مثل کره زمین قرارداد و با این کار زندگی در یک کل بزرگتری دارای فایده گردید، اما اگر خود این کل بزرگتر فایده ای نداشته باشد باز درنهایت زندگی انسان فایده ای پیدانکرده است. دلیل این مطلب آن است که اگرشما زندگی انسان را دربافت بزرگتری قرار دادید ظاهرا این زندگی معنادار شده است. هرکس می تواند ازخود بپرسد معنای زندگی من چیست؟درباره معنای زندگی یک انسان خاص نیز باید ببینیم آیامراد«هدف» است یا«فایده». درصورت اول باید ببینیم چه کسی این زندگی من را پدیدآورده.آن وقت از او بپرسیم که تو از این زندگی که به من دادی جه هدفی داشته ای؟به همین ترتیب اگرسوال از معنای زندگی من نه به عنوان «هدف زندگی من» بلکه به فایده زندگی من مربوط باشد باید ببینیم این زندگی من جزئی از چه کل بزرگتری است وببینیم این زندگی من درآن جزء بزرگتر چه نقشی ایفا می کند.در اینجا می توانیم معنای دیگررا مد نظر قرار دهیم وآن اینکه این زندگی ما جزئی از یک کل بزرگتر هسـت یا نـه نداریـم بلکـه راجع بــه معــنای زنــدگــی خــود مـی پرسیم:اما مرادمان این است که بدانیم درزندگی خود به دنبال چه چیزی هستم.این یک هدف خود بنیاد است.هدف خود بنیاد من به عنوان زیست کننده:نه هدف خودبنیاد کسی که این زیست را در اختیار من نهاده وبه من عطا کرده است. بنابراین خوب است راه دومی طی شود وآن راه این است که بگوییم زندگی من ازاین راه معنـا دار اسـت که یک مجموعه ی موزاییکی است. این موزاییک هارا موزاییک های زمان نگیرید: بلکه موزاییک های افعال ارادی واختیاری بگیرید؛ زیرا بحث معنا به معنای هدف فقط درافعال ارادی اختیاری قابل طرح است.بعد بگویم زندگی من وقتی معنا دار است که سراغ هر یک از این موزاییک ها که می روم یا خود آن مطلوب لذاته باشد بایکی دو واسطه به یک مطلوب لذاته برسد: ولی دیگرنظام طولی بین آنها برقرار نباشد .هر یک از این موزاییک ها سرنوشت خاص خود رادارند.اگرزندگی من ازاینگونه موزاییک ها پر شود معنا دار است:خواه ورای این جهان درکار باشد یا نباشد؛ خواه زندگی من جزئی از یک کل بزرگتر باشد یا نباشد.زندگی من معنا دارد که من هرکاری بکنم مطلوب لذتانه باشد یابایک یا چند واسطه به یک مطلوب لذتانه برسد.
هشت گام تا مثبت انديشي
گام سوم
آغاز روز با يك جمله مثبت :هر روز را با يك جمله مثبت شروع كنيد و تا پا يا نشب آن را با خود زمزمه كنيد .اين جملات را به در وديوار وكمد اتا قتان نصب كنيد ،طوري كه مرتب ببينيد ،مي توانيد آن ها را قاب كرده ،يا ضبط كنيد وهر روز پخش نماييد.
مژده اي ذل كه مسيحا نفسي مي آيد
كه ز انفاس خوشش بوي كسي مي آيد
سختي ها،فا ني اند
سرسخت ها،باقي!
گام چهارم
دوري از بد انديشان و منفي بافان:
از اين افراد كناره بگيريد:بد انديشان و منفي بافان
از افراد نا مثبت،دور شويد.اگر به ناچار آنها را مي بينيد تا جاي ممكن از هم صحبتي و معاشرت با آنها بپرهيزيد.
در موارد اضطراري مرتب موضوع بحث را عوض كنيد و آنت را به نكات خوب و مثبت تغيير دهيد.
ياذتان باشد نبايد دوري شما از آنها به چشم بيايد و نبايد به آنها بي احترامي كنيد.
در عوض سعي كنيد به افراد مثبت انديش نزديكتر شويد!
از مثبت انديشي پرسيدند:آيا خانه داري ؟گفت:آري اما هنوز نساخته ام.
( ادامه داردبا گامهاي بعدي با ما همراه باشيد)
روابط دختر و پسر در اسلام
عنوان : روابط دختر و پسر در اسلام
محقق: مريم نوروزي دورباش
چکیده
اين پژوهش با عنوان روابط دختر و پسر از منظر اسلام و به منظور بررسي علل روابط بين دختران و پسران، آسيب شناسي روابط (دختران و پسران) و وظايف والدين در قبال چگونگي تربيت صحيح فرزندان و اينكه روابط بين دختر و پسر موجـب سلب آرامـش روانـي و ايجاد اضطراب و افسردگي بين دختران و پسران مي شود و به دنبال سوالاتي چون علت منع روابط آزاد بر دختران و پسران و به روش كتابخانه اي صورت گرفته است.
ارتباط در لغت به معناي رساندن و پيوند و بخشيدن است كه در دنياي امروز بايد بين زن و مرد و پسر ودختر اين ارتباط معين شود. دستورات اخلاقي فطرتاً در وجود بشر قرار داده شده است . مسئله ارتباط نيز در واقع يك دستوري اخلاقي است كه اسـلام انسانهـا را موظف به رعايـت آنها نموده اسـت. و در واقـع باعث مي شود كه هر يك از زن و مرد جايگاه اصلي و واقعي خود را بدانند تا بتوانند در سايه اين دستورات الهي ازپستي ها و لغزشها به دور باشد.اسلام با دستورات روشني بخش خود انسانها را از سقوط و تباهي نجات داده است و به سوي روشنايي هدايت مي كند . قرآن كريم در يك دستور الهي در دو سوره مباركه نور و احزاب چگونگي روابط مشروع و نامشروع دختر و پسر را با همديگر بيان فرموده است و ثمرات داشتن روابط دختر و پسر را در داشتن پاكي و عفت زندگي مي داند. قرآن كريم در پيشگيري از ما سو اجتماعي يا هر عاملي كه باعث ظهور فساد است مقابله نموده و رعايت اين روابط بين آنها را براي همگان از طريق تشريع احكام اعلام نموده است .
بنابراين در بحث ارتباط دختر و پسر برخلاف نظر دشمنان اسلام كه آنرا مانع آزادي بشر تلقي مي كنند، نقش اساسي را در سلامت اخلاقي افراد اجرا مي كند و امري لازم و حياتي است كه از انحطاط بشر جلوگيري به عمل مي آورد . ما بايد به هويت ملي و مذهبي خود احترام بگذاريم و به آنها جامه عمل بپوشانيم و آنچه اسلام ناب و اهل بيت عليهم السلام فرموده اند در جامعه پياده نماييم و از شعار دادن و غرب گرايي جوانان با رعايت حدود اين روابط (روابط دختر و پسر) نقش اساسي در تكوين جامعه نشان مي دهد و عامل حركت بخشي در پيشرفت جامعه مي گردد. و مشت محكمي است بر دهان دشمنان اسلام كه آنرا مانع پيشرفت افراد دانسته و با آن مبارزه مي كنند و نيز از مفاسد اجتماعي جلوگيري مي كند و نشان دهنده هويت هر يك از افراد است.
هشت گام تا مثبت انديشي
گام اول تهيه فهرستي از ويژ گيهاي مثبت :فهرستي از ويژگيهاي خود را تهيه كنيد براي اين كار از دوستان خانواده و همكاران خود كمك بگيريد .سپس براي تتقويت وتثبيبيت هر ويز گي مثبت راهي پيشنهاد كنيد ودر برنامه سپاسگزاري خود بگنجانيد :شكر به خاطر زيباييها در وجود خود.مهربان هستم:هر روز به يك نفر مهرباني كنم خنده رو هستم:به شكرانه خندهرويي ،هر روز با خنده رويي به يك نفر انرزي دهم.
گام دوم تهيه فهرستي از ويزگيهاي قابل بهبود:آن را به صورت فهرستي از نكات مثبت خود در آينده بنويسيدكه مي خواهيد به آن دست يابيد.هر روز به اين فهرست نگاه كنيدو براي يك يا دوعدد از آنها راهكاري بيانديشد ودر برنامه خود قرار دهيد. منظم خواهم بود:انتهاي هر روز ميز كارم را منظم خواهم كرد. با وقار خواهم بود:هر هفته به رفتارهاي كسي كه با وقار است دقت خواهم كرد.
در گامهاي بعدي با ما همراه باشيد.
عشق واقعي
بهار، ظهور ، انتظار!
یعقوب در انتظار فرزندش یوسف آنقدر گریست که چشمانش نابینا شد امـا باز هـم امید وصـال او رادر دل می پروراند و پس از گذشت سالهای متمادی هنوز هم چشم به راه یوسفش می نشست.اینک ما چگونه به انتظار یـوسـف گمـگشتـه مـان نـشستـه ایـم؟ آیـا مـا نیـــز در فـراقـش چــون یعـــقــوبمی سوزیم؟ آیا به رنج معصیت مبتلاییم؟ آیا یعقوب وار معشوق گمگشته مان را منتظریم؟
امــام حسن عسکری (ع) می فرماید: با شروع غیبت حضرت ولی عصر(عج) هر روز برای ظهور حضرت چشم به راه باشید.عاشقی کار دل است عاشقی سوختن وگداختن وبرافروختن است،عاشقی از خود گذشتن در راه عشق است وفنا ونیست شدن در راه معشوق.منتظر عاشق همچون تشنه ای است که خود به آب دسترسی ندارد وپیوسته منتظر است تا توسط عزیز ترینش سیراب شود.
وصدا می آید.صدای انتظار،صدای فریاد. صدای خواهش های دل از او .صدای زمزمه ی قلب ها…وصدای عشق می آید ،صدای قلب های عاشقی که منتظر ظهور یک تحولند،که منتظر رویش بهارند.که منتظر سال وماه وروزند.وقلب هایی که منتظر اویند هموکه بهار دل های خزان شده ی عاشق است.همو که وجودش مملو از انتظار است واویی که…همه ی جمله های تکراری را خط زدم .کوچه های انتظار-قلب های منتظر-چشم های منتظر وخط خطی های ذهنم را پاک کردم وبلند بلند از ته دلم فریاد زدم :
«اللّهم عجّل لولیک الفرج»
وباز هم ایستادم ودر کوچه های بی کسی خودم قدم زدم ومنتظر ماندم باز هم منتظر بهار، باز هم منتظر صدای چکاوک ها باز هم منتظر صدای جیر جیرک ها ومنتظر صدای «انا المهدی»
و بغض کردم اشک در چشمانم حلقه زد زیر لب زمزمه کردم صدایش کردم.تصویرش را در ذهنم کشیدم ذهنم گنجایش آن همه زیبایی را نداشت محو شد رفت ودر قلبم خانه کرد.چشمانم را باز کردم وگوش دادم .باز هم صدا آمد همان صداهای هر روز…صدای وزش باد در گوش برگ ها… صدای زندگی …
ولـی در مـیـان همه ی صدا ها،صدایی خوب به گوش می رسد صدای مچاله شدن قلب های منتظر عاشقان ظهورش .وصدای العجل العجل های همه ی مظلومان،صدای تپش آسمان … باد وزید برگ ها را برد باران آمد قلب ها را شست ومن باز هم نوشتم:
انتظار انتظار انتظار
ورود ماهواره به ايران
ورود ماهواره به ايران:
از زماني كه ماهـواره وارد خانه هاي ايرانيان شد، طيف گسترده اي از شبكه هاي ماهواره اي مورد توجـه و اسـتقبال مخاطبان قرارگرفت.در ابتدا به دليل محدود بودن شبكه هاي فارسي زبان، شبكه هـاي خارجي مـورد توجه بيـيـنـدگان بـرنامــه هاي ماهواره اي قرار داشت امـا پـس از مدتي با گستـرش شبكه هاي فارسي زبان و كاهش سختگيريها نسبت به استفاده از ماهواره، اين پديده بــه صـورت گستـرده اي به خانه هاي ايرانيان راه يافت . هــم اينــك تخمــين زده مـــي شــود كــه تعــداد قــابــل ملاحظه اي گيرنده و ديش ماهواره اي در كشور وجود داشته باشد. تعداد شـبكـه هــاي ماهـواره اي فعال در جهان 17 هزار و 666 شبكه است كه از اين تعداد حدود سه هزار شبكه در داخل ايران با همين ديش ها و آنتن هاي معمولي قابل دريافت هستند.
از اين تعداد شبكه حدود 74 شبكه مخصوص تبليغات مد لباس و لوازم آرايش است .
با توجه به جوان بودن جمعيت كشور، علاوه بر تاثير شبكه هاي ماهواره اي بر نحوه نگرش جوانان به مسايل سياسي، ما شاهد تغيير در الگوهاي فرهنگي جوانان كشور نسبت به بسياري مسايل از جمله مدل لباس و آرايش نيزهستيم.
نكته قابل توجه در زمينه تغيير ديدگاه جوانان نسبت به نوع پوشش و آرايش آنها اين است كه الگوهاي جمعي در جامعه بشدت درحال تضعيف و فردگرايي و توجه به خود، در حال رشد است. آراستگي و زيبايي ظاهرجوان امـروز كه مـورد پسند اوست،بگونه اي متفاوت از الگوهاي جمـعي اسـت كـــه فرهنگ سنتي جامعه براي او ترسيم مي كند. در جامعه به دليل بهبود اوضاع اقتصادي مردم، ابراز وجود دربين جوانان به مثابه يك ارزش اجتماعي بسرعت درحال رشد است. يكي از دلايل پررنگ شدن اين موضوع علاوه بر رفاه اقتصادي، گستـرش روز افــزون استـفاده از ماهــواره در خانــواده هــا ميباشد. از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه جامعه ما يك جامعه در حال گذار است و در اين ميان موجي كه برطبقه بالا و متوسط تاثير مي گذارد، طبقات پايين جامعه را هم متاثر مي كند. مثلا ما در جوانان طبقات پايين جامعه هم ميل به تغيير در نوع لباس و آرايـــش را مشاهده مي كنيم ، هر چند مسائل مالي، آنها را در ابراز اين نوع كنش اجتماعي دچار محدوديت ميكند. در جامعه جواني مثل ايران،انتخاب نوع پوشش و سبــك آرايـش،بي تاثير از برنامه هاي ماهواره نيست. با نگاهي كوتاه به اين مساله متوجه مي شويم كه نفوذ فرهنگ غرب آرام آرام وارد كليه اندامهاي درخت كهنسال فرهنگ ايران مي شود وخود را بسرعت ناباورانه اي به عنوان بخشي از فرهنگ جامعه به جوانان عرضه مي كند .در چنين شرايطي، مديران فرهنگي جامعه بايد حركت خلاقانه و آگاهانه اي را براي كاهش اثرات منفي برنامه هاي شبكه هاي ماهواره آغاز كنند .
از نظر كارشناسان ، در عصــر جهـش ارتبـاطات، ما نمي توانيم جلوي ارسال امواج ماهواره و رسوخ آموزه ها و هنجارهاي غيرخودي را در درون كانون خانواده هايمان سد كنيم اما مي توانيم درپرتو ارائه مباني هنجاري خود در رسانه هاي خاص مقابله با شبيخون فرهنگي بيگانه بپردازيم به عنوان مثال مي توانيم با ايجاد شبكه هايي مخصوص نمايش لباس و مد و ارائه الگوهاي ايراني – اسلامـــي و بــا نظارت اهل فن، بخش عمده اي از تاثير منفي(صرف نظر از آثار و برنامه هاي مثبت اين فناوري) برخــي از شبكه هــاي ماهـواره اي را تعديل كنيم. وقتـي جوانان بـداننـد برنامه هاي مورد علاقه خود را بـا كيـفيــت عالـي و متـنـوع مي توانند در شبكه هاي تلويزيون ملي تماشا كنند يقينا عده بينندگان شبكه هاي ماهواره اي غيرخودي به حداقل ممكن خواهد رسيد و جوانان ايراني به جاي آنكه مصرف كننده قهـار برنامه هـاي ماهواره اي بيگانه باشند،به شهروندان فرهيخته و با سواد رسانه اي بالا در چارچوب مرزهاي ملي كشورمان تبديل مي شود.
دلم ....تنگ است !
دلم ….تنگ است !.
بدجوری تنگ است…
آنقدر از عقوبت گناهانم می ترسم که رحمانیتت را از یاد برده ام ….
اصلا شامل دل بالاتر از سیاه من ….می شود آیا ؟
می شود آیا؟ ….
یک بار نشانم دهی که بخشیدی …همه ی آن بی سروسامانی ها و ….
اگر این آیه نبود تا حالا هزار بار از زور غصه مردگی می کردم نه زندگی !
ـــــلا تقنطوا من رحمة الله إنّ الله يغفر الذنوب جميعاــــــــ
چكيده پايان نامه از سقيفه تا جنگ نرم
تاريخ نشان مي دهد كه مدتها پيش از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله شماري از مردمان در انديشه يافتن جانشيني جز امامبراي رسول خداصلي الله عليه و آله بوده اند كه برخي از اين شواهد صريح و بي پرده اند ، و برخي ديگر صريح نيستند ، بلكه مؤيد اين نظراند كه برخي پيش از رحلت پيامبربراي كنار زدن امام عليه السلام برنامه ريزي كرده بودند . در صورتي كه در موارد زيادي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله اشاره به خلافت علي عليه السلام داشته اند مانند: در راه بازگشت از حجه الوداع ياآيه تبليغ يا فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله در حالي كه در بستر بيماري بودند از طرفي مي توان بيان كرد كه يهود در كودتاي سقيفه نقش پررنگي داشته است.
در اين ميان كسي به مبارزه و جنگ برنخواست ، جز دختر پيامبر خدا فاطمه سلام الله عليها در واقع آن حضرت با اتخاذ چنين موضع گيري زمام افكار را تا آخر به دست گرفت و به نفع اسلام ناب و ولايت اسلامي جهت بخشيد . اگر ما اين تعامل را در حوزه انديشه و افكار به اصطلاح امروز ، از نوع نرم تلقي كنيم پس بايد اذعان نماييم كه بانوي بزرگ اسلام در جنگ نرم عليه سقيفه و اسلام ابو سفياني به پيروزي رسيد و منطق و نطق او همچنان در رسالت انديشه ها طنين انداز و همچنان يكه تاز و پيروز است.
پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن ماه 1357 كه مهمترين تحول سياسي در تاريخ معاصر در خاور ميانه و جهان اسلام به شمار مي رود . پيروز ي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (رحمه الله) سقوط نظام ستم شاهي معادلات سياسي بين المللي و منطقعه اي و داخلي را بر هم زد و مطامع آمريكا در ايران ودر منطقه شديداً مورد تحديد قرار گرفت . در نتيجه سياست خارجي آمريكا در سه حوزه استراتژيك نظام بين المللي ، نظام منطقه اي خاورميانه و حوزه جغرافيايي و سياسي ايران دچار فرو ريختگي شد . در اين زمان بود كه آمريكا دست به جنگ سرد زد كه همان جنگ هشت ساله بر عليه ايران بود كه به شكست انجاميد و بعد از نااميدي به تهديد نرم كه همان جنگ نرم است اقدام كرد كه به موارد مانن : جنگ رواني در جنگ نظامي، تحريم اقتصادي ، استفاده از دوم خرداد 76 و انتخاب نادرست ، حمايت از مطبوعات وابسته ، القاي ناكارآمدي جمهوري اسلامي ، اما براي اينها راهكارهايي آسان و سريع وجود دارد مانند: القاي كارآمدي قدرت ملي رهبري و ولايت فقيه ، همانگونه كه امام مي فرمايند: همين ولايتي كه براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و امام(عليه السلام) در تشكيل حكومت و اجرا و تصدي اداره هست، براي فقيه هم هست . با اين حال نمي توان از پيامدهاي مثبي كه اين فتنه هاي اخير داشت صرف نظر كرد كه مي توان به جدا سازي مرزها ، پختگي اجتماعي و سياسي ، به فعليت رسيدن استعدادها و… چشم پوشي كرد.
دعای وداع دیگربا ماه رمضان
صدوق رحمة الله علیه برای وداع ماه مبارک رمضان دعائی ذکر کرده که میگوید: ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که حضرت فرمود: «تقول فی وداع شهر رمضان
«اللهم انک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل و قولک الحق شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان، و هذا شهر رمضان قد انصرم فاسالک بوجهک الکریم، و کلماتک التامات ان کان بقی علی ذنب لم تغفره و ترید ان تحاسبنی به او تعذبنی علیه او تقایسنی به ان یطلع فجر هذه اللیلة، او ینصرم هذا الشهر الا و قد غفرته لی یا ارحم الراحمین» (1)
در وداع ماه مبارک بگوئید:
بار پروردگارا تو خود گفتی در کتاب مقدس که بر نبی مرسلت نازل فرمودهای و قول تو حق است که ماه رمضان که در او قرآن نازل شده و مایه هدایت و رستگاری مردم و دلائل آشکار از هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل میباشد، اینک ماه رمضان به پایان رسید «و فیوضاتش تا سال آینده از ما قطع شد» پس تقاضا مینمایم از تو به آبروی گرامیت، و کلمات تام و تمامت، اینکه اگر بر من گناهی باقی مانده ( و پاک نشدم) که هنوز آن گناهم را نیامرزیدی، و اراده حسابرسی او را داری، یا میخواهی به آن گناه باقیمانده عذابم کنی، و یا به اندازه گناهم عقوبت نمائی، تا اینکه طلوع کند فجر این شب، یا پایان پذیرد این ماه مبارک، مگر آنکه آن گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم در گذری، ای مهربانترین مهربانان.
دعای وداع با ماه رمضان
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه و سلام على عباده الّذین اصطفى چنین گوید این گنهکار روسیاه،عبّاس قمى که خدا او را ببخشاید:پس از آنکه به کمک خداى تعالى کتاب«مفاتیح الجنان»را تألیف کردم،و در گوشه و کنار منتشر شد،به خاطرم رسید،که در چاپ دومش،براى آن موارد زیر را بیفزایم:دعاى وداعى براى ماه رمضان،و خطبه روز عید فطر،و زیارت جامعه ائمه مؤمنان،و دعاى«اللّهمّ انّى رزت هذا الامر»که بعد از زیارتها خوانده مىشود،و زیارت وداعى که هر یک از ائمه علیهم السّلام را،به آن وداع کنند،و نوشتههایى که براى رفع حاجت مىنویسند،و دعایى که در غیبت امام عصر عج اللّه تعالى فرجه باید خوانده شود،و آداب زیارت به نیابت،به سبب کثرت نیاز به اینها.ولى از سویى دیدم هرگاه چنین کارى را انجام دهم،فتح بابى مىشود،براى تصرّف در کتاب«مفاتیح»،و بسا شود که بعضى از فضولان،بعد از این در این کتاب،بعضى از دعاهاى دیگر یفزایند،یا از آن کم کنند،و به اسم«مفاتیح الجنان»در میان مردم رواج دهند،چنانکه در کتاب «مفاتیح الجنان»مشاهده مىشود.به ناچار کتاب را به همان وضع خود گذاشتم.و این هشت مطلب را پس از پایان مفاتیح، ملحق به آن کردم،و به لعنت خداى قهّار و نفرین رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام واگذار و حواله نمودم کسى را که در «مفاتیح»تصرف کند.اینک به ذکر آن هشت مطلب مىپردازم: مطلب اول:دعاى وداع ماه مبارک رمضان:شیخ کلینى رضوان اللّه علیه در کتاب«کافى»از ابو بصیر،از امام صادق علیه السّلام این دعا را براى وداع ماه رمضان روایت کرده:
خدایا تو در کتاب فرو فرستادهات فرمود:«ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده»،و این است ماه رمضان که گذشت،به جلوه کریمت،و کلمات کاملت،از تو مىخواهم،اگر بر من گناهى باقى مانده،که نیامرزیدهاى،یا مىخواهى بر آن عذابم کنى،یا به آن مرا بسنجى،اینکه سپیده امشب طلوع نکند،یا این ماه بگذرد، مگر اینکه آن گناه را از من آمرزیده باشى،اى مهربانترین مهربانان،خدایا تو را ستایش به همه ستایشهایت آغاز و انجام آن،چه آن ستایشهایى که براى خود گفتى،و چه آنچه آفریدگان ستایشکننده و کوشنده و شمارنده و فراوان بجا آورنده ذکر و سپاست گفتهاند،آنانکه بر اداى حقّت،یارىشان نمودى،از گروههاى آفریدگانت:از فرشتگان مقرّب،و پیامبران،و رسولان،و طبقات گویندگان،و تسبیحکنندگان حضرتت،از همه جهانیان.
آرى ستایش مىکنم بر اینکه ما را به ماه رمضان رساندى،و حال آنکه نعمتهایت بر عهده ما بود، و بهرهها و احسانت،و نیکیهاى پىدرپىات پیش ما بود،به این خاطر تنها براى تو است آخرین حدّ ستایش،ستایشى جاودان،همواره،پایدار، همیشگى،بىنهایت،تا در ابدیت پایانى نداشته باشد،بزرگ است ثنایت،ما را بر انجام تکالیف ماه رمضان یارى دادى تا از ما روزه و به پا داشتن نمازش را گذراندى،و نیز آنچه از ما در آن انجام گرفته،از کار نیک و سپاس و ذکر،خدایا آن را از ما به نیکوترین پذیرش،و گذشت و عفو و چشمپوشى و آمرزش و خشنودىات بپذیر،تا جایى که ما را در این ماه،به هر خیر خواسته و شایان عطاى بخشیده شده برسانى،و از هر امر هراسناک و بلاى فرود آمده و گناه پیشه شده نگاه دارى.
خدایا از تو مىخواهم،به حق بزرگترین چیزى که یکى از آفریدگانت از تو خواست،از نامهاى گرامىات،و ثناى زیبایت،و دعاى خاصت،که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و این ماه را بزرگترین ماه رمضانى قرار دهى که بر ما گذشته،از زمانىکه ما را به دنیا آوردى تاکنون از جهت برکت در حفظ دینم،و رهایى جانم،و برآمدن حاجتم،و اینکه شفاعتم را در خواستههایم بپذیرى،و در کامل کردن نعمتت بر من،و برگرداندن پیشآمد بد از من و پوشاندن لباس عافیت به من،و مرا به رحمتت از کسانى قرار دهى،که شب قدر را براى آنان اختیار نمودى،و آن شب را براى آنها بهتر از هزار ماه قرار دادى،در بزرگترین پاداش،و اندوختههاى با ارزش،و نیکى شکر،و درازى عمر، و پایندگى آسایش،خدایا و از تو مىخواهم به رحمت و بخشش و گذشتت،و نعمتها و جلالت،و دیرینه احسان و عطایت،اینکه آن را آخرین بهره از ماه رمضان قرار ندهى،تا ما در سال آینده به آن برسانى،آن هم بر پایه بهترین حال،
و هلال ماهش را همراه بینندگان به سوى آن و اعترافکنندگان به آن به من بشناسانى در کاملترین عافیتت،و خوبترین نعمتت،و گستردهترین رحمتت،و برجستهترین نصیبهایت،اى پروردگارم،که برایم پروردگارى غیر او نیست،این وداع نسبت به ماه رمضان وداع فنا و آخرین بهره من از دیدار نباشد، تا آن را در سال آینده به من بنمایانى،در فراخترین نعمتها،و برترین امیدها،درحالىکه من براى تو بر پایه بهترین وفادارى باشم،به درستى که تو شنواى دعایى.خدایا دعایم را بشنو،و به زارى و خوارى و درماندگى،و توکّلم بر خویش رحم کن،من تسلیم توام،امید به موفقیت و سلامت کامل و شرافت و رسیدن به جایگاه رفیع،جز به تو و از جانب تو ندارم،بر من منّت بنه،اى که ثنایت بزرگ،و نامهایت مقدّس است،به رساندنم به ماه رمضان،و درحالىکه از هر ناخوشایند و محذورى،و از همه ناگواریها سالم باشم،ستایش خداى را که بر روزه این ماه،و بپادارى عبادتش ما را یارى نمود تا مرا به آخرین شب آن رساند.
خداحافظ ای ماه مبارک!خداحافظ ای شب قدر!
فرازهایی از وداع امام سجاد (ع) با ماه مبارک رمضان در صحفیه سجادیه به انضمام تخلیصی از شرح آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
«السَّلامُ عَلَيْک وَ عَلَی لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» خداحافظ و درود بر تو و شب قدر كه از هزار ماه برتر است.
«السَّلامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَحْرَصَنَا بِالأَمْسِ عَلَيْک وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَيْک.» خداحافظ كه تا بودي، مشتاق آن بوديم كه بيشتر بماني و اكنون كه ميروي، دلهايمان براي ديدار دوبارهات پَر ميكشد.
«السَّلامُ عَلَيْک وَ عَلَی فَضْلِک الَّذِي حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَی مَاضٍ مِنْ بَرَكَاتِک سُلِبْنَاهُ» خداحافظ و درود بر تو و درود بر فضل و كرمت كه از آن محروم گشتيم و بركات گذشته ات را از كف داديم.
«اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِي شَرَّفْتَنَا بِهِ» خداوندا ما «اهلِ» اين ماه بوديم و تو ما را به آن شرافت بخشيدي و با آن، بر سر ما منّت گذاشتي! …