موجودات قبل ازانسان
آيا قبل ازخلقت حضرت آدم،بشر دیگری وجود داشته است؟
در كتاب «ناسخ التواریخ» نقل شده كه شخصی به خدمت حضرت علی علیه السلام رسید و سؤال كرد كه سه هزار سال پیش از حضرت آدم چه كسی بود؟
حضرت فرمودند:بشر؛ عرض كرد قبل از آن بشر كی بود؟ فرمود: بشر؛ سه بار این سخن تكرار شد، سائل سر به زیر انداخت.
آنگاه حضرت علی علیه السلام فرمودند: اگر سی هزار بار هم سؤال میكردی، همین جواب را میشنیدی.
در روایات داریم که خداوند زیاد آدم خلق کرده است.
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؟!
آری به خدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی.
نمی گوید شما آدم آخر هستید بلکه می فرماید جزء آدم های آخر هستید.
هر چند آیات و روایات تأكید دارند كه انسان امروزی بدون شک از نسل حضرت آدم (علیه السلام) هستند، امّا بنابر برخی از روایات، خداوند قبل از خلقت انسان، موجوداتی با شعور كه خدا را میپرستیده اند، خلق نموده و پس از قیامت نیز موجوداتی را خواهد آفرید و خلقت خداوند منحصر به خلق انسان نیست.
بنابر برخی از روایات دیگر، خداوند موجوداتی شبیه به انسان به نام « نسناس» را خلق كرده بود كه قبل از خلقت انسان از بین رفتند.
دلیل فلسفی بر تصدیق این موضوع:
خداوند متعال دائم الفیض است و هیچ وقت منع فیض نکرده است و فیض خدا همیشه جاری بوده است زیرا خداوند اول ندارد بلکه او همیشه بوده است و در نتیجه فیض خدا هم همیشه بوده است منتها هر زمانی فیض خدا به ایجاد یک نسلی بوده است و این نسلی که ما داریم مطابق فرمایش حضرت علی ( علیه السلام ) منتهی می شود به آدمی که از خاک و آب خلق شده است…
منابع :
1. نهج البلاغه ترجمه دشتی
2. بحارالانوار، ج 11،ج 54
3. ترجمه تفسیرالمیزان، ج 4
4. در س هایی از نهج البلاغه ، آیت الله منتظری ، نشر سرایی
تغییر در خود
جوانی از درگیری ها با همسرش گفته بود شاکی بود که او ناسازگاری می کند.
حاج شیخ فرمود: خودت خوب شو او هم خوب می شود.
این یک اصل صحیح و مغفول است که در حدیث امیرالمومنین علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها آمده است:
هر کس رابطه اش با خدا صاف شود، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح می کند.
کتاب مشهور آسمان ص ۱۵۸
اللهم عجل لولیک الفرج
باد از بیشه سرسبز دعا می آید
از گلستان مفاتیح و جنان
منتظر باید ماند
فصل روییدن گل نزدیک است
می وزد از طرف قبله ی سجّاده ی من
نفسِ صبح بهار
بوی یک باغ امید، عطر یک جمعه ی سبز، فصل گل نزدیک است
لاله از سینه دشت، سبزه از دامن کوه
کبک با قهقهه گفت:
منتظر باش!
که خورشید طلوع می کند از مغربِ عشق…
بامید آنکه امسال،سال فرج مولا باشد
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر می خواهی کتاب اخلاقی بنویسی ...
آیت الله مجتهدی تهرانی :
«اگر می خواهی کتاب اخلاقی بنویسی اول سعی کن مطالبش را در خودت پیاده کنی بعد کتاب را چاپ کن
وقتی «ملامهدی نراقی» (رحمه الله) کتاب «جامع السعادت» که در علم اخلاق است نوشتند، آن را برای «علامه بحرالعلوم» (رحمه الله) در نجف اشرف فرستادند.
پس از مدتی مرحوم نراقی به نجف جهت دیدن علامه رفتند؛ علامه ایشان را تحویل نگرفتند و دیدار ایشان را پس ندادند.
برای بار دوم مرحوم نراقی به دیدن علامه رفتند ولی ایشان همان رفتار دفعه قبل را کردند.
بار سوم مرحوم نراقی به دیدن علامه رفتند، این بار علامه از مرحوم نراقی خیلی تجلیل و احترام و اکرام نمودند؛
به حدی که مرحوم نراقی تعجب کرد و مرحوم بحرالعلوم فرموده اند: دیدم کتاب شما خیلی عالی است می خواستم ببینم آیا این مطالب را در خودتان هم پیاده کرده اید؟»
سایت معاونت تهذیب حوزه های علمیه/اخبار
ربا بلای همگانی از نشانه های اخر الزمان
” لَیَأتِیَنَّ عَلَی النّاسِ زَمانٌ ، لا یَبغی اَحَدٌ اِلی اَكَلَ الرِّباء ، فَإن لَم یَأكُلُهُ اَصابَتُ غُبارُهُ ”
” برای مردم زمانی پیش می آید كه احدی یافت نمی شود جز اینكه به ربا آلوده گردد اگر مستقیماً هم ربا نخورد ، گرد ربا بر او می رسد” .
مگرنه این است كه سیستم بانكی در همه كشورهای اسلامی رائج شده ، حتی علما و دانشمندانی كه با ربا مبارزه می كنند ، خود از رهگذر روابط اجتماعی و اقتصادی با آن آلوده می شوند.
نهج الفصاحه ، جلد 2 صفحه 500
درمحضراستاد
مرحوم حاج اسماعیل دولابی فرمودند :
بزرگان با حرف ، سر ما را گرم می کنند و مخفیانه چیزهای بزرگ را توی جیب ما می گذارند .
علتش هم این است که ظرفیت نداریم و اگر به ما نشان دهند ، مغرور می شویم و به مردم فخر می فروشیم و ادّعا می کنیم
وقتی آن را آشکار می کنند و نشان می دهند که در ما ظرفیت پیدا شده و با دیدن آن ها خدا را شکر می کنیم و آن ها را عطای خدا ، نه تلاش و هنر خودمان می بینیم !
تحفه ی جوانان ، ص ۱۲۹
از حضرت زهرا(سلام الله علیها) بیاموزیم...
استادقرائتی:
در قنوت فقط به فکر خود و حاجات خود نباشیم. حضرت زهرا(س) مىفرمود: «الْجار ثُمَّ الدَّار» ابتدا به فکر همسایهات باش آنگاه خانواده خود.
زیرا خداوند وعده فرموده است کسى که براى دیگران دعا کند خداوند حاجات خود او را هم برآورده مىسازد.
مگر نه این است که درباره او و شوهر و فرزندانش نازل شد: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» (حشر/9) ما هم باید چنین باشیم. با وجود گرسنگی خود و فرزندانشان هر آنچه داشتند، ایثار کردند. نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
در عبادت خدا همین بس که آنقدر در محراب عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد: «حتّی تورّم قدماها»
اگر نتوان به مقام فاطمه زهرا(س) رسید، ولى به مقام دختر کنیز او فضه که مىتوان رسید، در تاریخ مىخوانیم: این بانوى گرامى بیست سال تمام گفتوگوهایش را در قالب آیات قرآن بیان مىکرد.
حضرت زهرا(س) در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دلیل نماز پاک شدن روح از تکبر است. در نماز بلندترین نقطه بدن که پیشانى است، روزى سىوچهار بار بر زمین ساییده مىشود تا در انسان تکبّرى باقى نماند.
گذر حضرت ابراهیم خلیل الله به سرزمین کربلا..
حضرت ابراهيم علیه السلام سوار براسب بود كه گذرش به سرزمين كربلا افتاد تا به محل شهادت حضرت ابى عبدالله علیه السلام رسيد، اسب حضرت بزمين خورد و حضرت ابراهيم علیه السلام از اسب بزمين افتاد و سرش شكست و خونش جارى گشت و اشكش آمد و مخزون گرديد.
در آن حال شروع باستغفار كرد و فرمود: خدايا مگر چيزى از من سرزده كه دچار اين بلا شدم؟
حضرت جبرئيل علیه السلام نازل شد و فرمود: اى ابراهيم؛ گناهى از تو سر نزد ليكن در اينجا نوه دختر پيغمبر خاتم انبياء صلى عليه و پسر خاتم اوصيا كشته مى شود و اين خونى كه از تو جارى شد با خون او موافقت كرد.
حضرت ابراهيم علیه السلام با حالت حزن و اندوه فرمود:
اى جبرئيل چه كسى او را مى كشد؟ جبرئيل فرمود: آن كسى كه اهل آسمان و زمين او را لعنت كرده اند و قلم بدون اذن بر لوح به لعن او جارى شده، و خداوند وحى فرمود: به قلم كه تو مستحق ستايش و مدح و ثنا هستى، بخاطر اينكه اين لعن را نوشتى.
حضرت ابراهيم علیه السلام (محزون و گريان ) دستهايش را بلند كرد و يزيد را زياد لعن كرد و اسبش بازبان فصيح آمين گفت.
حضرت ابراهيم علیه السلام به اسبش فرمود: از نفرين من چه چيزى را متوجه شدى كه آمين گفتى؟
گفت: ابراهيم يكى از افتخارات من اينستكه كه تو سوار بر من شوى و وقتى كه به زمين خوردم و شما از پشت من افتادى خيلى خجالت كشيدم، و مسببش هم يزيد لعنتى بوده.
منابع:
1- متخب طريحى، 49
2- گلچين گل نغمه، ص 41
منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام، تالیف علی میر خلف زاده
شرح وتفسیردعای یامقلب القلوب والابصار
_تحول در قلب و بصيرت
«يا مقلب القلوب و الابصار»
قلب و بصيرت قلبي، از مؤلفههاي مهم معنوي در مسير كمال انسان است كه در قرآن كريم و روايات ناب اسلامي تأكيد بسياري بر آن شده است. قلب سرچشمه تمامي جوششهاي و خيزشهاي وجود آدمي است.
به بيان نغز امام راحل(س): «با سرچشمه گلآلود توقع صفاي آب نداشته باش… تو اگر معناي «يا مقلب القلوب» را به ذائقه قلب بچشاني و به سامعه قلب برساني… از جلب قلوب بينياز شوي». (آداب الصلوة، ص 172)
از اين رو است كه امام در توصيه به پيروان خويش خاصه طلاب علوم ديني ميفرمايد: «لازم است خود را تهذيب كنيد كه وقتي رئيس جامعه يا طايفهاي شديد، آنان را نيز تهذيب نماييد. براي اصلاح و ساختن جامعه قدم برداريد. هدف شما خدمت به اسلام و مسلمين باشد». (جهاد اكبر، ص25)
«اگر براي خدا قدم برداريد، خداوند متعال مقلب القلوب است. دلها را به شما متوجه ميسازد». (همان، ص 66)
در اعتقاد امام كسي كه نداي «يا مقلب القلوب و الابصار» را سرميدهد، بايد قلبش تنها متوجه به خدا باشد و از توجه به غير او رويبگرداند تا دعاي او جامه صدق و راستي برتن بيارايد و در ضميرش اثرگذار باشد. ( شرح حديث جنود عقل و جهل، ص90)
علم به اركان توحيد، با ايمان به آن متفاوت است؛ زيرا تا علم توحيد در قلب وارد نشود، حظي از نداي «يا مقلب القلوب و الابصار» نخواهيم برد. (همان، ص 95)
درخواست از درگاه ربوبي مبني بر انقلاب در قلب و بصيرت، نشانه آن است كه انسان به سبب نسيان از ياد حق و انس با كثرات دنيوي و هواهاي نفساني، نيازمند تحول قلبي و روشنايي چشمان دل است و اين تحول در قلب كه مكان حضور حق تعالي است (القلب حرم الله فلا تسكن فيه غير الله؛ دل، حرم الهي است. پس غير او را در آن جاي نده) و نيز تغيير و تحول در نگرش و بصيرت آدمي (المؤمن ينظر بنور الله؛ مؤمن به نور خدا ميبيند)، همگي به دست او است و تنها فضل و عنايت ربوبي خداي رحمان است كه ميتواند با دو دست جلال و جمال خويش مرآت دل را از غبار اغيار بزدايد و قفلهاي بزرگ هواي نفس را از ابواب آسماني دل بگشايد و پردههاي غفلت را از چشمان بصيرت انسان كنار زند و ديدگان دل را به نور معرفت و مشاهدت حضرت دوست روشني بخشد .
کفّار هم بدنبال خدا میگردند
آنها هم گمشده ای دارند و برای بدست به آن در حرکت و جستجو و برای نیل به آن در تکاپو و تلاشند لیکن راه را گم کردهاند. راه، راه آب باید باشد نه راه سراب . مؤمن بدنبال آب می رود و از راه آب به چشمهٔ زلال و گوارای حقیقت دست مییابد و سیراب میشود؛
کافر برای رفع تشنگی و رسیدن به آب راه آب را بدست نسیان سپرده، راه سراب در پیش میگیرد، و برای زیاد کردن اعتباریات دنیا از جاه و مال و زن و فرزند و ریاست و حکومت هر چه بیشتر میکوشد،
و هر چه بیشتر بکوشد از راه حقیقت دورتر شده و به سراب نزدیکتر، حرارت آفتاب و سوزندگی بیابان خشکی جگر او را تشنه ، عمر سپری، راه برگشت باقی نمانده،
با نکبت و وبال در آرزوهای خود مدفون میگردد و خیالات و افکار باطل مقبرهٔ او میشود.
معادشناسی، ج۱، ص۲۴
حکم خواندن نمازجلوی آینه
سوال اول:
حکم نماز خواندن جلوی آینه چیست؟
حضرات آیات: امام و مکارم: نماز خواندن مقابل هر آنچه انسان را مشغول می کند، مکروه است. [1]
سوال دوم: حکم نماز خواندن در محلی که عکس شخصی آن جا نصب شده چیست؟
حضرات آیات: امام، بهجت، خامنه ای و صافی: اگر عکس جلو شخص نمازگزار باشد، کراهت دارد. [2]
پی نوشت:
[1]. امام، مکارم، العروة الوثقی مع تعلیقات، ج 1، الامکنه المکروهه، الحادی و العشرون.
[2]. امام، استفتائات، ج 1، مکان نمازگزار، با استفاده از س 80؛ بهجت، استفتائات، ج2، س 1659 و 1667؛ خامنه ای، سایت، استفتائات جدید؛ صافی: استفتا.
گزیده بیانات امام خامنه ای در دیدارمداحان اهل بیت(ع)
در خجسته سالروز میلاد باسعادت حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها جمعی از مداحان و ذاکران اهل بیت علیهم السلام صبح امروز با حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. ۹۵/۱۲/۲۹
مهمترین بیانات امام خامنه ای در این دیدار:
حرکت بانوی بزرگوار اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) در نقش یک رهبر حقیقی و همچنین یک همسر و مادر نمونه الگوی کامل برای زن مسلمان است.
حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها مصداق کامل «زنِ اسلام» و در بالاترین تراز «زنِ اسلامی» یعنی در حدّ یک رهبر بودند.
با وجود آن عظمت و مقامات خارج از فهم و تصور بشر، یکی از شئون و مشاغل ایشان، نقش «مادری، همسری و خانهداری» است.
شاعران خوش ذوق و مداحان خوش بیان اهل بیت باید متناسب با نیاز و وظایف امروز افکار و جهت گیری های آن بزرگواران رابه گفتمانی رایج درجامعه تبدیل کنند.
برخی افراد با به رُخ کشیدن حرفهای ناقص و پوچ غرب درباره نگاه اسلام به زن خدشه وارد میکنند.
این فریفتگان غافل، خانهداریِ زن را تحقیر میکنند، در حالیکه خانهداری یعنی تربیتِ انسان، و تولید والاترین محصول و متاع عالم وجود یعنی بشر.
مرد و زن از جهاتی همچون «عروج به مقامات معنوی»، «قدرت رهبری» و «توانایی هدایت بشر»، تفاوتی با هم ندارند اما از جنبهای همچون «وظایف در اداره زندگی» با هم متفاوتند و نمونه همه این موارد، حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها است.
نباید قالب مداحی با شیوههای هنری دیگر مخلوط شود و مثلاً شعری در مصیبت یا مدح اهلبیت در قالب ترانه فردی دور از دین و معنویت و غرق در فساد و مادیات خوانده شود.
جامعه مداح باید بتواند با نگاه به دنیای روز و متناسب با نیاز زمان و وظایف و جبههبندیها، گفتمانسازی کند.
از دامن زن مرد به معراج مي رود
امام خمینی( ره):
زن نقش بزرگي دراجتماع دارد.
زن مظهرتحقق آمال بشر است .
زن پرورش ده زنان ومردان ارجمند است
از دامن زن مرد به معراج مي رود.
صحیفه نور،ج 7 ،ص 341
رمز موفقیت و به کمالات رسیدن شیخ اعظم انصاری
گوشه ای از احترامات ویژه مرحوم شیخ به مادر خود
از عادات شيخ بوده كه در بازگشت از تدريس به منزل، به منظور به دست آوردن دل مادر اول مى آمد نزد او و مقدارى با وى سخن مى گفت و از حكايات و وضع مردم پيشين و طرز زندگانى آنان پرسش مى كرد و مزاح مى نمود تا مادر را مى خنداند سپس به اطاق عبادت و مطالعه خود مى رفت.
روزى به مادر گفت: ياددارى زمانى كه مقدمات مى خواندم مرا به انجام كارهاى خانه مى فرستادى و من پس از درس و مباحثه انجام مى دادم و به منزل مى آمدم، شما در خشم مى شدى و مى گفتى: اجاقم كور است. حالا اجاقت كور است ؟
مادر از روى مزاح گفت: آرى حالا هم اجاقم كور است زيرا در آن موقع رفع حوائج منزل نمى كردى حال هم كه بجائى رسيده اى بسبب احتياطی که در صرف وجوهات مى كنى ما را در تحت فشار قرار داده اى!
شيخ در مرگ مادر بسيارگريه مى كرد تا آنكه بعضى از خواص زبان تعرض گشود و شيخ را به اين كار ملامت كردند؛ شيخ در جواب آنها گفت:
گريه و تاسفم نه براى اين است كه مادر را از دست داده ام بلكه علتش اين است كه بسيارى از بلاها بسبب وجود او از ما دفع مى شد و چه بركت هائى كه از وجود آن مخدره، خداوند متعال بر ما ارزانى داشت. از فقدان اين نعمت عظيم متاثر و گريانم .
زندگانى شيخ انصارى ،ص ۶۰
برکت فراوان از دو عمل
شیخ بهلول میفرمودند:
من در تمام عمرم یک عمل را ترک کردهام و اصلاً انجام ندادهام و یک عمل را اصلاً ترک نکردهام و تحت هر شرایطی بجا آوردهام و از این دو کار، برکت زیادی دیدهام، و آن را به همه شما سفارش میکنم؛
آنچه ترک کردهام، دروغ است،
و آنچه ترک نکردهام نماز شب است.
اخبار از دعوا
يك عربى با استاد عارف حضرت آیت الله کشمیری رحمة الله عليه ارتباط خانوادگى داشت و مريد ايشان بود. گاهى با زنش دعوا مى كرد و تند مى شد و چيزهاى نامربوط از زبانش صادر و به زنش مى گفت.
وقتى خدمت استاد مى آمد، ايشان مى فرمودند: حيف است انسان از دهانش حرفهاى بد صادر شود و به زنش فحش بدهد!
چند بار كه اين قضيه تكرار شد، آن عرب فكر مى كرد كه زنش مى آيد منزل آقا و به خانم آقا مى گويد و او به آقا مطالب را مى گويد. لذا به زنش اين نكته را گفت، آن زن قسم ياد مى كرد كه اصلاً اين طور نيست.
تا اين كه روزى زن و شوهر براى خريد به بازار قم رفتند.
توى بازار دعواشان مى شود و مرد حرفهاى نامربوط و بد به زنش مى گويد.
بعد از خريد، تصميم مى گيرند منزل آقا بيايند. چون به منزل آقا مى رسند،
حضرت استاد مى فرمايند: بله بعضى ها بازار مى روند، توى بازار دعوا مى كنند و اين حرفها را به هم مى زنند، حيف است از تو كه چنين حرفهايى را مى زنى!
مرد عرب مى فهمد، كه زنش قضاياى درون خانه را به منزل آقا نمى رساند، بلكه استاد به علم باطنى مى ديده و مى دانسته است.
صحبت جانان ، ص 183، علی اکبر صداقت حفظه الله
مراد از ظلمات و نور در آیة الکرسی چیست؟
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیة الکرسی فرمودند؛
در آیة الکرسی مراد از نور عبارت است از؛ آل محمد (صلی الله علیه و آله الطاهرین) و ظلمات یعنی اعداء ایشان.
ترجمه آیة الکرسی:
خداوند سرپرست کسانی است که (به ولایت اهل البیت علیهم السلام) ایمان آوردهاند و آنان را از تیرگیها (ناشی از اعداء اهل البیت علیهم لعنت الله) خارج مینماید و کسانی که (به ولایت اهل البیت علیهم السلام) کافر شدند، سرپرست آنان طاغوت است و آنان را از (وادی رحمت اهل البیت علیهم السلام) خارج نموده و به تاریکی (ولایت اهل النار) میکشاند.
بحار الانوار ج ۲۳ ص ۳۱۰
امام صادق عليه السلام فرمود:
سه مجلس وجود دارد كه خدا از آنها نفرت دارد و خشم خود را بر اهل آن مجالس مي فرستد، پس با آنها همنشيني نكنيد:
مجلسي كه در آن زباني حضور دارد كه در فتوايش دروغ مي گويد؛
و مجلسي كه ذكر دشمنان ما در آن تازه و ذكر ما كهنه و فرسوده است؛
و مجلسي كه در آن كساني باشند كه (مردم را) از ما روي گردان مي سازند، در حالي كه تو مي داني.
تفسیر البرهان(آیه ۱۰۸ انعام)
وعده ی خداوند تعالی به فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
آشکار شدن جایگاه و منزلت فاطمه (س) در قیامت
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ لِفَاطِمَةَ علیها السلام وَقْفَةٌ عَلَى بَابِ جَهَنَّمَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كُتِبَ بَيْنَ عَيْنَيْ كُلِّ رَجُلٍ مُؤْمِنٌ أَوْ كَافِرٌ فَيُؤْمَرُ بِمُحِبٍّ قَدْ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ إِلَى النَّارِ
فَتَقْرَأُ فَاطِمَةُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُحِبّاً فَتَقُولُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي سَمَّيْتَنِي فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتَ بِي مَنْ تَوَلَّانِي وَ تَوَلَّى ذُرِّيَّتِي مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ
فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقْتِ يَا فَاطِمَةُ إِنِّي سَمَّيْتُكِ فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتُ بِكِ مَنْ أَحَبَّكِ وَ تَوَلَّاكِ وَ أَحَبَّ ذُرِّيَّتَكِ وَ تَوَلَّاهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِيَ الْحَقُّ وَ أَنَا لَا أُخْلِفُ الْمِيعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِي هَذَا إِلَى النَّارِ لِتَشْفَعِي فِيهِ فَأُشَفِّعَكِ وَ لِيَتَبَيَّنَ لِمَلَائِكَتِي وَ أَنْبِيَائِي وَ رُسُلِي وَ أَهْلِ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُكِ مِنِّي وَ مَكَانَتُكِ عِنْدِي فَمَنْ قَرَأْتِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُؤْمِناً فَخُذِي بِيَدِهِ وَ أَدْخِلِيهِ الْجَنَّة
محمّد بن مسلم ثقفى گفت: از حضرت امام باقر علیه السلام شنيدم كه فرمود:
برای فاطمه (سلام الله علیها) توقفی است بر دربِ جهنم. چون قیامت به پا گردد، بين دو چشمِ هر کس نوشته می شود مؤمن است يا كافر. [در آن هنگام] در موردِ شخصی که دوستدار و محب [اهل بیت (ع)] است و گناه زیادی دارد امر می شود که وى را به سوی آتش ببرند.
فاطمه (سلام الله علیها) بين دو ديدگانش را می خواند كه محب است. پس به درگاه پروردگار عرضه می دارد: ای پروردگار و مولای من! مرا فاطمه نام نهادى و به خاطر من، هر کس را که مرا و ذریه ام را دوست بدارد از آتش جدا کردی، و وعده ی تو حق است و در وعده ات تخلف نمی کنی.
پس خداوند عزّ و جلّ می فرماید:
راست گفتی ای فاطمه، من نام تو را فاطمه نامیدم و به خاطر تو هر کس که تو و ذریه ات را دوست بدارد و ولای شما را داشته باشد از آتش جدا کردم. و وعده ی من حق است و در آن تخلف نمی کنم.
و این بنده ام را به سوی آتش امر نکردم مگر برای اینکه تو درباره ی او شفاعت کنی و من شفاعت تو را بپذیرم، تا برای ملائکه ام و رسولان و انبیائم و اهلِ محشر، مقام و جایگاهِ تو در نزد من آشکار شود. پس بین دیدگانِ هر کس را خواندی که مومن است، دستش را بگير و به بهشت داخل نما.
منبع :
علل الشرائع، ج ۱ ص ۱۷۹
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۴۳ ص ۱۱۴