ارتباط عاطفی با نامحرم
سوال:
اگر فرد مذکری کلماتی از قبیل : عزیزم و از این قسم کلمات به جنس مخالف بزند حکمش چیست ؟
در صورتی که از بردن این کلمات هیچ گونه احساسی نداشته باشد .
پاسخ:
آیت الله خامنه ای : بهطور كلى ارتباط مذکور با نامحرم كه مستلزم مفسده بوده و يا خوف ارتكاب گناه در ميان باشد، جايز نيست.
آیت الله سیستانی: جایز نیست .
آیت الله مکارم: در فرض سوال از بکار بردن اینگونه الفاظ در ارتباط با نامحرم باید به صورت جدی اجتناب نمود.
آیت الله شبیری: هر نوع رفتار و گفتار با نامحرم، که انسان را در معرض گناه قرار می دهد یا نوعا محرک شهوت دیگری است جایز نیست .
آیت الله فاضل: گفتن کلماتی تحریک آمیز مانند عزیزم و امثال آن با نامحرم جایز نیست چون مفسده دارد، هرچند خود قصد خاصی نداشته باشد برای طرف مقابل ممکن است ایجاد مفسده نماید. در مورد خطاب کلمه شما یا تو با نامحرم اشکال ندارد و گفتن شما نیز به عنوان احترام ایجاد مفسده نمی کند.
هم چنین صحبت کردن غیر ضروری با نامحرم ایجاد مفسده می کند و باید از صحبت های غیر ضروری نیز خودداری شود
استفتا از سایت مراجع
شهیداصغروصالی
همسر شهید درباره يکي از مأموريت هاي شناسايي در کردستان مي گويد:
«… در راه به خانه اي رسيديم. برايمان شام آوردند؛ همه خسته و مانده شروع کرديم به خوردن. نان و ماست و دوغ با سبزي کوهي. يک مرغ هم بود. شهيد وصالي جز نان و ماست هيچ چيز نخورد؛ آن هم به مقدار کم. هر چه بچه ها اصرار کردند، غذا نخورد. رفت بيرون و گفت گشتي مي زنم و بر مي گردم.
بعدها از شهيد وصالي پرسيدم که چرا آن شب شام نخورديد؟
گفت: «کاش نمي دانستم آن خانواده فقط همان مرغ را داشتند! کاش نمي دانستم آن خانواده از گروهک ها و منافقان به واسطه مذهبي بودن شان چه ضربه ها که تحمل نکردند! ياد ژاندارم ها افتادم که همه چيز روستائيان را غارت کردند و …»
صدقه رابه دست کودک بدهید...
امام رضا علیهالسلام :
به كودك دستور بده كه با دست خودش صدقه بدهد گر چه به اندازه تكّه نانى یا یك مشتی از چیزى باشد
الوسائل، ج ۹، ص ۳۷۶، باب چهارم
علت ناقص الخلقه به دنیا آمدن بعضی از کودکان
علامه حسن زاده آملی:
گاهی سؤال پیش می آید ،خدایی که احسن الخالقین است،چرا فرزندان اینگونه متولد میشوند؟ گاهی بیمار و گاهی ناقص؟!
پاسخ: حرف در پدر و مادر است،حرف در خوراک و اوقات است ، حرف در معلم نداشتن و مطلب نشنیدن است. حرف در فقط اطفای شهوت حیوانی است .
نکاح برای اطفای شهوت حیوانی نیست ! نکاح برای انشاء صورت انسانی است !
نقل خاطره :
مرد و زنی با پسر ۵۱ – ۴۱ ساله خود به قم آمدند و گفتند این پسر به سردرد مبتلاست و پزشکان قادر به درمان نبودند ،آوردیم خدمت شما !
سؤال کردم از پدر و مادر : این فرزند عزیز از چه زمانی سر دردش شروع شده؟
مادر پاسخ داد : از همان ابتدای بچگی شروع شد .
پرسیدم : نوسان هم دارد دردش یا همیشه یکسان است ؟
مادر گفت : بلی آقا هر وقت اول ماه شده درد سرش بیشتر می شود !
پس با اجازه مادر،پدر را به اتاقی دیگر بردم و در خلوت از او پرسیدم : آقا این ساعت مچ شما ،دین دارد یا بی دین است ؟ برنامه دارد یا ندارد ؟ برای کوک کردن و باز کردنش و … گفت : بله آقا ، حساب و کتاب دارد .
گفتم : آفرین این ساعت را ساعت ساز درست کرده که برنامه داشته ، آن طیاره که در آسمان پرواز میکند ،کشتی که در آب حرکت میکند و … همگی دارای دین و برنامه هستند . بک آن از دینش غافل شود ، سقوط میکند طیاره و غرق می شود آن کشتی !
کدام صنعت است که بی دین باشد ؟
مگر این مردم قطرات نطفه نبوده اند؟ فلینظر الانسان مم خلق؟
در ادامه گفتم : شما هیچ موجودی را بی دین پیدا نمی کنید ! می شود این همه که ساخته این نطفه ها هستند دین و برنامه داشته باشند و خود این نطفه ها دین نداشته باشند؟
این فرزند شما که صرع دارد،بی دینی او را مبتلا کرده ! دین داری تنها به نماز و روزه و … نیست ! دین را باید در شئون زندگی پیاده کرد .
امام صادق ( ع ) فرمودند : اگر نطفه هنگام هلال ماه ( شب اول ، شب دوم و سوم ماه ) منعقد شود ، فرزند به بیماری صرع مبتلا می شود و علاج شدنی نیست !
اینکه بعضی از کودکان ناقص الخلقه می شوند تقصیر خودمان است که بی برنامه دست به انعقاد نطفه می زنیم بی آنکه بدانیم زمان و مکان و شرایط مناسب برای انعقا نطفه چیست.
تلنگر....
بیچاره کبریت کوچک ….
آتش از سرش شروع شد ولی ،
برجانش افتاد ….!
مراقب افکارت باش
وقتی آمادگی دیدار با امام زمان (عج) را نداری،چرا اصرار میکنی؟!
آقا محمد حسن قاضی از آیت الله محمد تقی آملی نقل فرموده که:
« در دورانی که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم، روزی به حجره مرحوم آیت الله قاضی که در مدرسه هندی بود رفتم.
وقتی آقای قاضی تشریف آوردند عرض کردم:
من خیلی در اینجا انتظار شما را کشیدم، چرا که به استخاره نیاز دارم.
ایشان جواب فرمودند: طلبه علم چندین سال در نجف اشرف باشد ولی نتواند برای خودش یک استخاره نماید؟!
آقای آملی می گفت: خیلی خجالت کشیدم و با حال جدل عرض کردم: من به یک اجازه استخاره از ولیّ اکبر(آقا امام زمان) نیاز دارم.
به هر حال، بعد از اصرار شدید اینجانب، ایشان ورد مخصوص برای تشرف را تعلیم فرمود و خلاصه اینکه قرائت « آیه نور» به عدد اصحاب بدر هر شب قبل از خواب با شرائط خاص، طهارت، دوری از زنان و امور دیگر در شبهای معدود و محدود.
پس من برای اجرای این دستور به مسجد سهله رفتم و ملازم آنجا شدم و شبها برای انجام آن ورد قیام می کردم.
در یکی از این شبها همین که شروع کردم به خواندن ورد، احساس کردم که مثل اینکه کسی دستش را روی دوشم نهاده، من به سوی او متوجه شدم ـ
من در این هنگام در مقام منسوب به امام مهدی علیه السلام بودم ـ پس آن شخص گفت: برای تشرف آماده باش!
آقا شیخ محمد تقی آملی می گفت: همین که این کلمه به گوشم خورد، رعب و ترس تمام وجودم را گرفت و از فرط اضطراب نزدیک بود قلبم از حرکت بایستد…
پس شروع کردم به التماس و توسل از او که مرا عفو فرماید و ایشان نیز قبول فرمود.
بعد از این ماجرا، من فوراً به نجف اشرف رفتم و آقای قاضی را ملاقات نمودم و زمانی که با ایشان مواجه شدم ـ بدون هیچ کلامی اولین فرمایش ایشان این بود که:
اگر آمادگی تشرف را نداری پس چرا این همه الحاح و اصرار می کنی..؟!
داستانهایی از آیت الله علامه قاضی
درمحضراستاد
آیت اللّه مجتهدی تهرانی (ره) :
هر چه قدر هم آدم خوبی شدید، باز
به خدا بگویید که خدایا، آیا بنده ای
بدتر از من داری؟
امام زین العابدین(ع) با این که معصوم بود، در دعای ابو حمزه عرض میکند:
اسوَءُ حالاً مِنّی
یعنی پروردگارا!
کسی که حالش بدتر از من باشد، میان
بنده های تو هست؟
رسول خدا(ص) صبح ها هفتاد مرتبه استغفار می فرمودند؛
نه این که بخواهند به ما درس بدهند، اصلاً
واقعا خودشان را در مقابل عظمت خدا مقصّر میدانستند که هر چه هم عبادت و بندگی کنند، در مقابل عظمت الهی باز هم ناچیز است.
اندرزهای مولای متقیان(ع)
امام على علیه السلام در پاسخ مردي كه از ایشان درخواست اندرز كرد فرمودند:
از كساني مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است و توبه را با آرزوهاي دراز به تاخير مي اندازد.
در دنيا چونان زاهدان سخن مي گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است
اگر نعمتها به او برسد سير نمي شود، و در محروميت قناعت ندارد
از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است
پرهيز مي دهد اما خود پروا ندارد
به فرمانبرداري امر مي كند اما خود فرمان نمي برد
نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد
گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكي از گناهكاران است
و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمي دارد اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاري دارد
اگر بيمار شود پشيمان مي شود و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذراني هاست.
در سلامت مغرور و در گرفتاري نا اميد است.
اگر مصيبتي به او رسد به زاري خدا را مي خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روي برمي گرداند
نفس به نيروي گمان ناروا بر او چيرگي دارد و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمي گردد
براي ديگران كه گناهي كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است
صفحات: 1· 2
خواص کرفس
دو یا سه روز در هفته یک لیوان آب کرفس بنوشید
تامین ویتامین ث بدن
پایین آوردن چربی خون
سلامتی قلب،معده و روده ها
شاداب و جوان نگه داشتن پوست و مو
حکم فراموش کردن تشهد
سوال: اگر تشهد را فراموش کردیم، چه کنیم؟
پاسخ:
الف) اگر پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید: باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را مطابق معمول تمام کند. [1]
آیت الله سیستانی: و بنابر احتیاط مستحب بعد از نماز برای ایستادن بی جا دو سجده سهو به جا آورد. [2]
آیات عظام سبحانی و صافی: و بعد از تمام شدن نماز، بنابر احتیاط واجب برای ایستادن بی جا، دو سجده سهو به جا آورد. [3]
آیت الله بهجت: و بعد از تمام شدن نماز دو سجده سهو برای ایستادن بی جا و دو سجده سهو برای قرائت یا تسبیحات زیادی (در صورتی که خوانده باشد) نیز به جا آورد. [44]
ب) اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید: باید نماز را مطابق معمول تمام کند و بعد از سلام [5] تشهد را قضا کند و [6] برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد.
———————–
پی نوشت:
[1]. توضیح المسائل ده مرجع، م 1102؛ امام، تحریر الوسیله، ج 1، القول فی الخلل الواقع فی الصلاه، م 2؛ خامنه ای، سایت، استفتائات جدید و استفتا؛ سبحانی، توضیح المسائل، م 1059؛ صافی، جامع الاحکام، ج 1، س 246 و هدایه العباد، ج 1، م 821 و 888.
[2]. سیستانی، توضیح المسائل، م 1089.
[3]. سبحانی، توضیح المسائل، م 1059؛ صافی، جامع الاحکام، ج 1، س 246 و هدایه العباد، ج 1، م 821 و 888.
[4]. بهجت، توضیح المسائل، م 908.
[5]. خامنه ای و مکارم: بنابر احتیاط واجب.
[6]. امام، بهجت و سبحانی: بنابر احتیاط واجب.
برگرفته از کتاب «رساله مصور»، ج 2، ص 122.
اگر می خواهی ایمانت عاریه ای نباشد دعا کن و بگو....
اگر می خواهی ایمانت عاریه ای نباشد دعا کن و بگو….
أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ: أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ- اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ- قَالَ قُلْتُ أَمَّا الْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ الرَّجُلَ يُعَارُ الدِّينَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ فَمَا مَعْنَى لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ فَقَالَ كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ…
امام رضا علیه السلام فرمود:
بسيار بگو: اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ…
عرض كردم: معنى عاريه را ميدانم كه مردى دين را به طور عاريه مي گيرد و سپس از آن خارج مى شود (چون دينش مستقر و ثابت نبوده، پس از اندكى كافر و بيدين شود) معنى «مرا از تقصير بيرون مبر» چيست؟
فرمود: هر عملى كه برای خداى عز و جل انجام می دهی خود را در آن مقصرشناس، زيرا مردم همگى دراعمال خويش ميان خود و خدا مقصرند، جز کسی را که خداى عز و جل نگهدارى كند. (كه انبياء و ائمه باشند، زيرا ايشان در شرايط عبادت باندازه امكان كوتاهى نكنند، اگر چه براى اظهار عجز و نقصان خود را مقصر دانند)…
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 73
علامت شیعه شب زنده داری است!
روایت شده که امیر المؤمنین (علیه السلام) شبی مهتابی از مسجد بیرون شد و قصد بیابان کرد؛ گروهی به دنبال حضرت راه افتادند، حضرت توقفی کرد و ایستاد.
بعد فرمود: شما چکاره هستید؟
گفتند: ای امیرالمؤمنین، ما از شیعیان شما هستیم، نگاهی به چهره آنان کرد و فرمود: من در چهره شما نشانی شیعه نمی بینم!
عرض کردند: نشانی شیعه چیست ای امیرمؤمنان؟
فرمود: چهره هایشان زرد از شب زنده داری و بیدار خوابی، دیدگانشان اشک آلود از گریه، از قیام به شب زنده داری پشتشان خم، از کثرت روزه شکم هایشان به پشت چسبیده، لب هایشان خشک از بسیاری دعا، گَرد خاشعین بر آنان نشسته.
بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۱
☘☘☘☘☘☘☘
دعای اول ماه ربیع الاول
سید ابن طاووس در اقبال از کتاب ِ مُخْتَصَرِ الْمُنْتَخَب دعایی که در ابتداء ماه ربیع الاول وارد شده است را نقل میکند که متن آن به این شرح است:
اللّهُمَّ لا إِلهَ إِلَّا انْتَ، يا ذَا الطَّوْلِ وَ الْقُوَّةِ، وَ الْحَوْلِ وَ الْعِزَّةِ، سُبْحانَكَ ما أَعْظَمَ وَحْدانِيَّتَكَ، وَ أَقْدَمَ صَمَدِيَّتَكَ، وَ أَوْحَدَ إِلهِيَّتَكَ، وَ أَبْيَنَ رُبُوبِيَّتَكَ، وَ أَظْهَرَ جَلالَكَ، وَ أَشْرَفَ بَهاءَ آلائِكَ، وَ أَبْهى كَمالَ صَنائِعِكَ ، وَ أَعْظَمَكَ فِي كِبْرِيائِكَ، وَ أَقْدَمَكَ فِي سُلْطانِكَ، وَ أَنْوَرَكَ فِي أَرْضِكَ وَ سَمائِكَ، وَ أَقْدَمَ مُلْكَكَ، وَ أَدْوَمَ عِزَّكَ، وَ أَكْرَمَ عَفْوَكَ، وَ أَوْسَعَ حِلْمَكَ، وَ أَغْمَضَ عِلْمَكَ، وَ أَنْفَذَ قُدْرَتَكَ، وَ أَحْوَطَ قُرْبَكَ.
أَسْأَلُكَ بِنُورِكَ الْقَدِيمِ، وَ أَسْمائِكَ الَّتِي كَوَّنْتَ بِها كُلَّ شَيْءٍ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، كَما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ رَحِمْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ آلِ إِبْراهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَ أَنْ تَأْخُذَ بِناصِيَتِي إِلى مُوافَقَتِكَ، وَ تَنْظُرَ إِلَيَّ بِرَأْفَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ تَرْزُقَنِي الْحَجَّ إِلى بَيْتِكَ الْحَرامِ، وَ انْ تَجْمَعَ بَيْنَ رُوحِي وَ أَرْواحِ أَنْبِيائِكَ وَ رُسُلِكَ، وَ تُوصِلَ الْمِنَّةَ بِالْمِنَّةِ، وَ الْمَزِيدَ بِالْمَزِيدِ، وَ الْخَيْرَ بِالْبَرَكاتِ، وَ الإِحْسانَ بِالإِحْسانِ، كَما تَفَرَّدْتَ بِخَلْقِ ما صَنَعْتَ، وَ عَلى مَا ابْتَدَعْتَ وَ حَكَمْتَ وَ رَحِمْتَ.
فَأَنْتَ الَّذِي لا تُنازَعُ فِي الْمَقْدُورِ، وَ أَنْتَ مالِكُ الْعِزِّ وَ النُّورِ، وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً، وَ أَنْتَ الْقائِمُ الدَّائِمُ الْمُهَيْمِنُ الْقَدِيرُ.
إِلهِي لَمْ أَزَلْ سائِلًا مِسْكِيناً فَقِيراً إِلَيْكَ، فَاجْعَلْ جَمِيعَ أُمُورِي ، مَوْصُولًا بِثِقَةِ الاعْتِمادِ عَلَيْكَ، وَ حُسْنِ الرُّجُوعِ إِلَيْكَ، وَ الرِّضا بِقَدَرِكَ، وَ الْيَقِينِ بِكَ، وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ.
سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ، سُبْحانَهُ، بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ، سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ، سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ، سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ، سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.
سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، سُبْحانَ اللَّهِ عَمّا يُشْرِكُونَ، سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ، وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ.
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ، سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ، سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يَقُولُونَ عُلُوّاً كَبِيراً.
سُبْحانَ رَبَّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا، سُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ، سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ، سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ، سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنّا ظالِمِينَ، سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمّا يَصِفُونَ، وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَرِّفْنا بَرَكَةَ هذَا الشَّهْرِ وَ يُمْنَهُ، وَ ارْزُقْنا خَيْرَهُ وَ اصْرِفْ عَنّا شَرَّهُ، وَ اجْعَلْنا فِيهِ مِنَ الْفائِزِينَ، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
حکایت
چوپانی ماری را از میان بوته های
آتش گرفته نجات داد و در خورجین
گذاشته و به راه افتاد .
چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت :
به گردنت بزنم یا به لبت؟
چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟
مار گفت: سزای خوبی بدی است …
و قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند .
روباه گفت :من تا صورت واقعه را نبینم نمی توانم حکم کنم!!!
برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند مار به استمداد برآمد.
روباه گفت :بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود…
بشارت به قبول توبه گنهکاران
آیت الله مجتهدی (ره):
خداوند کریم به حضرت داود (ع) وحی فرمود: که ای داود!
به گناه کاران بشارت بده که من توبه شما را می پذیرم و عفوتان میکنم. چون آنها غیر از من کسی را ندارند، گناه کاران دلشکسته اند. گناه کرده اند و امیدشان به عفو من است.
یکی از داش مشتی ها چند سال پیش رفته بود مکه، رو به روی خانه خدا به خدا می گفت:
“خدایا“ ما در تهران نخود ولوبیا را با
آشغالهایش می خریم، ما هم آشغال هستیم و به مکه آمده ایم، تو ما را همراه خوبها بخر!
?خدا اینها را دوست دارد. خدا ناله بنده گنهکار را از ذکر“سبحان الله و لااله الالله“ که دیگران میگویند بیشتر دوست دارد. نیمه شب گریه میکند که “خدایا مرا میامرزی یا نه؟ شب و روز گریه میکند…
خداوند به حضرت داود میفرماید که به این بنده ها بشارت بده که گناهانتان
را می بخشم و عفو میکنم..
مرد عربی خدمت رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد:
یارسول الله! روز قیامت حساب بنده ها با کیست؟
حضرت فرمودند: با خود خدا
مرد عرب خوشحال شد و گفت: خیالم راحت شد و رفت.
حضرت فرمود: این مرد حقیقت مطلب را فهمیده است…
كمك آبرومندانه...‼️
شخصي به حضور حضرت رضا علیه السلام آمد و پس از سلام عرض كرد :
من از دوستان شما و پدران شما هستم ، از سفر حج برمي گردم ، پولم تمام شده و ميخواهم به محل سكونتم بروم مبلغي كه مرا به وطنم برساند به من بدهيد ، وقتي كه به وطن رسيدم ، وضع مالي من در محل خوب است ، به همان اندازه كه به من داده اي ، به نيت شما به فقراء صدقه مي دهم.
حضرت رضا"علیه السلام"برخاست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتي بازگشت و دستش را از پنجره بالاي در ، بيرون آورد و به آن حاجي فرمود :
اين دويست درهم را بگير ، و مخارج سفر را با آن تاءمين كن ، وقتي كه به وطن رسيدي ، لازم نيست كه آن را از جانب من به فقرا صدقه بدهي ، آن را به تو بخشيدم ، برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا ببيني.
آن شخص به سوي وطن خود رفت .
يكي از حاضران از حضرت رضا"علیه السلام” پرسيد :
چرا پول را از بالاي پنجره به او داديد و نخواستي او تو را ببيند؟
حضرت رضا"علیه السلام” فرمود : از آن ترسيدم كه مبادا وقتي كه با او رخ به رخ شدم ، خواري سؤال كردن را در چهره اش مشاهده نمايم ،
آيا نشنيده اي كه رسول خدا"صلی الله علیه و اله"فرمود :
المستر بالحسنة تعدل سبعين حجة ، والمذيع بالسيئة مخذول والمستتر بها مغفور
آن كسي كه كار نيكوي خود را بپوشاند ، پاداش او برابر هفتاد حج ( مستحبي ) است و آن كس كه آشكارا گناه كند ، درمانده بي چاره است ، و آن كس كه آن را بپوشاند ، زير پوشش آمرزش خدا است.
منابع:
مناقب آل ابيطالب ، ج 4 ص 360 - 361 فروع كافي ، ص 23 و 24
دژ مستحكم خدا
آنگاه كه امام رضا (علیه السلام) به نيشابور رسيد، حديث شناسان نزد او گرد آمدند و گفتند ای پسر پيامبر، از اينجا می روی و حديثی برای ما روايت نمی كنی كه از آن بهره مند شويم؟
آن حضرت كه در كجاوه نشسته بود، سر بيرون آورد و گفت از پدرم موسی بن جعفر (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم جعفر بن محمد (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم محمد بن علی (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم علی بن الحسين (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم حسين بن علی (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم اميرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنيدم كه فرمود از خداوند عزوجل شنيدم كه فرمود:
«لا اله الا الله» دژ من است.
پس هر كس به دژ من درآيد، از عذاب من در امان خواهد بود.
چون كاروان به راه افتاد، آن حضرت دوباره سر از كجاوه بيرون كرد و فرمود با وجود شرايط آن و من، از شرايط آن هستم.
عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، صفحه ۴۶۳
مردی به رنگ خدا
27آبان سالروزشهادت مجید زین الدین فرمانده اطلاعات و عمليات تيپ 2 لشكر 17عليبن ابيطالب(ع) (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) (1363 ش)
سال 1343ه ش در تهران متولد شد و در خانواده ای مبارز و منتظر كه در روزگار دراز ستم شاهی زندگی را در حال تعب و شدائد گذرانده و چشم براه انقلابی بودند كه به این دوران خمودی و سیاهی پایان بخشد تربیت گردید.
مجید بیش از سیزده سال نداشت كه در كوران حوادث انقلاب علیه طاغوت قرار گرفت و با كمك برادرش شهید مهدی زین الدین به انتشار اعلامیه ها و نوارهای امام مدظله كه پدرش در اختیارش قرار می داد پرداخته و در درگیری های خیابانی و تظاهرات در شهر مقدس قم شركت فعال می نمودند…… حوادث فشرده پس از به ثمر رسیدن انقلاب خونین اسلامی یكی پس از دیگری فرا رسیدند. حوادثی كه هركدام برای یك قرن زمان كافی بود و در مدتی كوتاه خود را نمایاند. در یوزگان استكبار و غلامان حلقه بگوش استعمار در صبح پیروزی انقلاب بر سینه ملت بپا خاسته تاختند و نیزه های خود را بر قلب امت ما و بر خاك شهرهای بی دفاع ما فروبردند. شهید مجید زین الدین كه از یكسو سازنده انقلاب بود نتوانست نسبت به مسائل انقلاب بی تفاوت بماند و از این روی دوره دبیرستان را با دغدغه جنگ و حضور در جبهه های مختلف گذرانده بود. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران در لشگر علی ابن ابیطالب (ع) كه برادرش مهدی فرماندهی آن را بعهده داشت درآمد و به واسطه آن جوش و خروش و استعدادی كه در وی بود بسرعت مراحل كمال را در ابعاد مختلف خصوصا در بعد رزمی طی كرد و در قسمت اطلاعات و عملیات مشغول فعالیت گردیده و در لشگر 17 مسئولیت فرماندهی یكی از تیپ ها را بعهده گرفت. او در بین رزمندگان چهره ای محجوب ،موثر، و در بین دوستان و خویشان و خانواده مایه آرامش وغمخوار دیگران بشمار میرفت. قدرت بدنی و بازوان پرقدرتش، تبحر وی در فنون مختلف رزمی انفرادی وی را از دیگران متمایز ساخته بود و همه این صفات همراه با شجاعت و تقوی و ایمان قلبی اش از او مجاهدی ساخته بود كه یك تنه تا عمق مواضع دشمن نفوذ می كرد، از جنگلها و كوهها و دشت ها در زیر دید دشمن عبور می نمود و به جمع آوری اطلاعات و شناسایی مواضع دشمن می پرداخت.
شهید مجید زین الدین در پی شركت در بسیاری از عملیاتها كه آخرین آنها عملیات غرورآفرین خیبر بود ایثار و اخلاص خود را به اوج مراتب رساند و عاقبت به منزلگه مقصود شتافت و بهمراه برادرش مهدی زین الدین بسوی دیار قرب الهی پرگشود و به جمع محفل عاشقان الله پیوستند.