پنج راهکاربرای خواب راحت
پنج عادت برای اینکه شب ها زود خوابتون ببره:
_ قبل از خواب کتاب بخونید
_ کمی شیرگرم بنوشید
_ وسایل الکترونیکی کنار بزارید
_ کافئین قبل خواب نخورید
_ هوای اتاق خیلی گرم نباشه
مرغ تسبیح گوی و من خاموش
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی(قدس سره):
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته
شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت.
چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود؟؟!!گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه.
اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته!!!
دوش مرغی به صبح مینالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش
منبع:
گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان
خداچه میکند؟
پادشاهی به وزیرش گفت: «۳سؤال میكنم، فردا اگر جواب دادى وزیر هستى و اگر نه از مقامت عزل میشوى…
«سؤال اوّل: خداوند چه میخورد؟
سؤال دوّم: خداوند چه میپوشد؟
سؤال سوّم: خداوند چهكار میكند؟»
وزیر كه (به واسطهی رابطه، بر مسند تکیه زده بود) جواب سؤالها را نمىدانست؛
ناراحت بود.
غلامى فهمیده و بسیار زیرک داشت و به غلامش گفت: «سلطان ۳ سؤال كرده که اگر جواب ندهم بركنار میشوم و هر سه سؤال را به غلام حكایت كرد.»
غلام گفت: «جواب هر سه را میدانم؛ ولى حالا فقط دو جواب را میگویم، اینکه خداوند چه میخورد؟ غم بندههایش را مىخورد.
اینكه خداوند چه مىپوشد؟ خداوند عیبهاى بندههایش را مىپوشد.
امّا پاسخ سوّمی را اجازه دهید فردا بگویم.»
فردا وزیر و غلام نزد پادشاه رفتند.
وزیر به دو سؤال جواب داد.
سلطان گفت: «درست است؛ ولى بگو جوابها را خودت پیدا كردى یا از كسى پرسیدى؟»
وزیر گفت: «این غلام من انسان فهمیدهاى است جوابها را او داد.»
پادشاه گفت: «پس لباس وزارت را بدر آور و به این غلام بده [و غلام هم لباس نوكرىاش را از تن در آورد و به وزیر داد].»
بعد وزیر به غلام گفت: «پس سؤال سوّم چى شد؟»
غلام گفت: «آیا هنوز نفهمیدی خداوند چه كار میكند؟
خدا در یک لحظه غلام را وزیر میكند و وزیر را غلام!».
درمحضرصحیفه
دعای دهم - فراز اول
اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِكَ،
خدايا، اگر خواهى، بر ما ببخشايى به فضل توست
وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِكَ
و اگر خواهى، ما را كيفر دهى به عدل توست
خدایا اگر بخواهی ببخشی
از سر فضل توست
و اگر بخواهی عذاب کنی
به عدل رفتار کرده ای
بخشش بدون استحقاق از سوی
پروردگار است
و آنجا که پای استحقاق و لیاقت
به میان می آید
به علت نقص های فراوان در اعمال ما؛
امید هیچ نجاتی نیست
و هلاکت قطعی است.
مجازات الهی یعنی:
خدایا تو برای تشفی خاطر
مجازات نمیکنی
این بساطی استکه خود تهیه کرده ایم
و آتشی است که خود روشن کرده ایم
عدالت الهی یعنی:
پروردگارا تو به هیچکس ستم نمی کنی
هر چه هست عمل ماست
که با آن روبرو میشویم
و عمل زشتمان است که به ما باز می گردد
فضل خدا در بخشش یعنی:
کار خوب هم که میکنیم
نماز هم که میخوانیم
روزه هم که میگیریم
پر از اشکال در ظاهر و باطن و
نیت است
آن وقت خداوند با فضل خود، آن را می پذیرد.
فضل خدا یعنی:
اگر تمام عمر در سجده یک نعمت بگذرد
عمر میگذرد
اما شکر به پایان نمیرسد
و اینگونه است که اگر پای عدل
خداوند وسط بیاید
هلاکت ما قطعی است.
مرغ تسبیح گوی و من خاموش!
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی(قدس سره):
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته
شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت.
چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود؟
گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه.
اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته!!!
دوش مرغی به صبح مینالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش
گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان
همه ی جهان حجاب دارد...
کره زمین دارای پوشش است…
میوه های تر وتازه دارای پوشش اند…
شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود…
قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود.
سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود…
و……
در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!!
بانو!
این چادر تا برسد بدست تو
هم از کوچه های مدینه گذشته
هم از کربلا
هم از بازار شام…!
چادرت را در آغوش بگیر ،
و بگو برایت روضه بخواند…
همه را از نزدیک دیده است..
گر گدا کاهل بود...
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟
ما تنبل هستیم و حاجت از خدا نمی خواهیم.
باید دست مان را بلند کنیم و گدایی کنیم و دائم به خدا بگوییم که حاجت ما را بده.
اگر صلاح باشد، خدا حاجت ما را می دهد.
گاهی هم صلاح ما نیست و خدا حاجت ما را نگه می دارد و در قیامت به ما می دهد.
عسل درمان هردردی
ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ علیه السلام:
ﺩﺭ ﻋﺴﻞ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻫﺮ ﺩﺭﺩﻯ ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﻛه ﻧﺎﺷﺘﺎ ﻳﻚ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑخورﺪ، ﺍﻳﻦ ﻋﺴﻞ، غلبه ی ﺑﻠﻐﻢ و سودا ﺭﺍ درمان می کند، ﺻﻔﺮﺍ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﻧﺸﺎﻧَﺪ و ذهن ﺭﺍ ﺻﻔﺎ ﻣﻰ ﺑﺨﺸﺪ.
بحار، ﺝ ۶۶ ﺹ۲۹۳
آثارخدمت به پدرومادر
_ برتر از جهاد:
پیامبر اکرم (ص)فرمودند: قسم به خدایی که جانم دردست اوست هر آینه انس پدر و مادر به تو در یک شبانه روز، از جهاد یک سال بهتر است.
_ نیکی به والدین کفاره گناهان است:
شخصی نزد حضرت رسول (ص) آمد عرض کرد: کار زشتی نبوده مگر اینکه من انجام دادهام آیا برای من توبهای هست؟ حضرت فرمود: برو به پدر و مادرت نیکی کن تا کفاره گناهانت گردد.
_ نگاه شفقت به پدرو مادر:
پیامبر(ص)وفرمود: نیست فرزند نیکوکار به پدر و مادرش مگر اینکه هر گاه از روی رحمت و محبت به والدین خود بنگرد بهر نظری ثواب یک حج مقبوله برایش می باشد.
_ خشنودی والدین خشنودی خداست:
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: خشنودی خداوند با خشنودی والدین است و خشم او با خشم ایشان است.
_ دعای ملائکه به نیکی کننده به والدین:
رسول خدا(ص) فرمود: خدای را دو ملک است که یکی از آنها میگوید خدایا از هر شری و آفتی نیکی کننده به والدین را نگهدار، و دیگری میگوید: خدایا هلاک کن عاق والدین ها را به سبب غضب فرمودند به آنها و البته دعای ملک هم مستجاب است.
منابع:
بحار الانوار، ج 74، ص 52،82،73
کنز العمال، ج 16، ص 470.
مستدرک الوسائل باب86 ص627
در محضر صحیفه
دعای یازدهم - فراز دوم
خداوندا! گاهی حکایت افکار بیهوده، مثل حرفهای بیهوده میشود و تمام فضای قلب و ذهنم را مشغول میکند.
قلبم میشود مثل دروازه ای بی نگهبان که هر دم فکری می آید و فکری می رود.
مخصوصا زمانی که فراغتی دست میدهد.
تبعات این افکار، همیشه دامنگیر من است و میتواند زمینه آلوده شدن به گناهم را فراهم کند.
غیبت، تهمت، دروغ، لهو و لعب و …
و من نیازمند آنم تا قفلی بر دروازه قلبم نصب کنم.
خدایا میدانم که تنها راه، این است که بزرگ شوم؛
تا حدی که افکار و اعمال بیهوده را در شأن خود ندانم و شرافتم را ارزان نفروشم.
و راز این بزرگ شدن و نجات یافتن از این نگرانیها فقط در این است که:
با «یاد تو»
و «اطاعت» از فرامین تو
و «شکر» نعمتهای تو؛
خود را شریف و ارزشمند کنم.
خدایا آیا مرا در این راه یاری میکنی؟
سندزیارت آل یس
«زیارت آل یس»، یکی از زیارتهای مشهور حضرت صاحب الامر علیه السلام است.
راوی و ناقل این زیارت، ابو جعفر محمد بن عبداللّه بن جعفر حِمْیری است که همه علمای رجال و حدیث، از او به بزرگی و قداست یاد کرده اند.
الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۲
او صاحب کتابهای متعددی بوده که ظاهراً چیزی از آنها در دست نیست و چون در اواخر دوران غیبت صغری میزیسته، مکاتباتی با حضرت صاحب الامر علیه السلام داشته و به افتخار این توقیع نایل آمده است.
این زیارت با ۲۳ سلام آغاز شده است
سلام اوّل به آل یس (عترت پاک پیامبر صلی الله علیه و آله) و سلامهای بعدی هر یک با القاب و عناوین خاصّ حضرت مهدی علیه السلام میباشد. سپس با اظهار و اقرار به اصول اعتقادی صحیح و گواه گرفتن امام بر آنها و تجدید عهد وفاداری نسبت به اولیای دین، زیارت به پایان میرسد.
این زیارت به تصریح برخی از علما، جامع و کامل و بهترین زیارتهای آن حضرت است و در همه اوقات میشود آن را خواند.
سندهای این زیارت صحیح و معتبر بوده و در مجامع مهم حدیثی و دعایی نقل گردیده است.
منابع:
مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۶۴
بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۱
جبران گناه
عالم ربانی مرحوم آخوند ملا علی معصومی همدانی می فرمود:
وقتی با پای خود معصیتی انجام دادی،بارفتن به مسجد ومجالس حسینی علیه السلام،گناه آن را جبران کن.
اگرباچشم خود گناهی کردی با قرآن خواندن وگریه از خوف الهی ویا گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام ،آن گناه را جبران کن.
اگر با گوش خود گناهی کردی،باشنیدن فضائل ائمه اطهار مخصوصافضائل امیرالمومنین علیهم السلام گناه آن راجبران کن.
درمحضراستاد
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
اگر كسی گناه بكند و بگوید: این چیزی نیست، خدا این را نمیبخشد!
گاهی وقتها خدا گناهان كوچك را نمیبخشد. چون میگوییم كه چیزی نیست. اما گاهی خدا ممكن است گناه بزرگ را ببخشد
خانم این دو تار مو كه بیرون است حرام است.
میگوید: برو بابا! مردم كل موهایشان بیرون است. حالا این دو تا!به دو تا مو گیر نده…
شاید آن بیحجاب را خدا ببخشد.
این دو تا مو را نبخشد.
چون میگوید: چیزی نیست. كسی گناه كند بگوید: چیزی نیست.
(کوچک شمردن گناه, گناه بزرگیست)
یك كسی نمازش غلط بود. گفتند: آقا نمازت غلط است.
گفت: برو! اینقدر خدا تاركالصلاة دارد كه الآن فرشتهها سر همین نماز غلط من دعوایشان میشود.
ممكن است خدا آن تاركالصلاة را ببخشد، ولی اینكه میگوید: چیزی نیست هم میخواند، هم غلط میخواند و هم میگوید: اشكالی ندارد. ….
خود شما اگر سر سفره سبزی ببینید. بگویید: آقا این سبزی را چه كسی پاك كرده است، گل و خاک دارد.
مثلاً طرف بگوید: بخور بابا گل چیه تا آخر عمرت در ذهنت میماند.
اگر یك ذره گل باشد بگوید: طوری نیست، ناراحت میشوی، اما اگر پر از گل باشد بلند شود دوباره بشوید، او را میبخشی. این مهم است.
خارج شدن روح انسان هنگام خواب
نوفلى میگوید،به امام صادق عليه السلام عرض كردم :
گاهی مؤمن خوابى مى بيند و همان گونه خواهد بود كه ديده است،
و گاهی خواب مى بيند و واقعيتى ندارد.
امام عليه السلام در جواب فرمود:
مؤمن كه خوابيده است روح او حركت مى كند كه تا به آسمان كشيده مى شود،
پس آن چه را كه در ملكوت آسمان در موضع تقدير و تدبير ديده است آن درست و حق است.
و آن چه را كه در زمين ديده است آن خوابهای پوچ و غیر واقعی است .
به امام گفتم: آيا روح مؤمن به آسمان صعود مى كند؟
گفت : آرى
گفتم : آن چنان كه چيزى از روح در بدنش باقى نمى ماند؟
فرمود: نه اين گونه نيست!
اگر روح به كلّى از بدن خارج شود كه چيزى از آن در بدن نماند، هر آينه كه بدن مرده است!
گفتم:پس چگونه خارج مى شود؟
فرمود: آيا آفتاب را نمى بينى كه در جاى خود است و شعاع آن در زمين معلوم است؟
روح هم چنین است كه اصل آن در بدن است و حركت آن هنگام خواب، مثل شعاع آفتاب است…
منبع:
هزار و یک کلمه،علامه حسنزاده آملی
درمحضرصحیفه
دعای سیوهشتم صحیفه سجادیه
عذرخواهی از خداوند در حقالناس
اللَّهُمَّ إِنِّى أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ
وَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِى فَلَمْ أَهْجُرْهُ.
از هر گناهی که به «من» عرضه شد،
ولی «من» او را ترک نکردم
گاهی بر اثر گذر زمان
یا به دلایل دیگر
برخی گناهان را فراموش میکنیم
و یا از آنها غافل میشویم
اکنون همهٔ آنها را در نظر بگیریم
و بگوییم
اللَّهُمَّ إِنِّى أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ
وَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِى فَلَمْ أَهْجُرْهُ.
و از همه آنها در پیشگاه لطف الهی
و کرم پروردگار
عذرخواهی میکنیم
و از او طلب مغفرت
و توبه میکنیم
اما راهکار گناه نکردن چیست؟
انسان باید از نظر تربیت الهی
و کسب تقوا و ایمان،
به آنجا برسد که اگر
در معرض گناه قرار گرفت،
عقل او
فکر او
قلب او
جسم او
و همهٔ وجود او
از آن گناه نفرت داشته باشد و فاصله بگیرد
این همان است که خدا میپسندد
کسانیکه اهل تقوا هستند
وقتی وسوسهای شیطانی
به آنها روی میآورد،
وقتی شیطان آنها را احاطه میکند؛
«خدا» را به یاد میآورند
نقطهٔ آغاز گناه،
وسوسه شیطان است.
شیطان ابتدا در ذهن ما؛
تصویرگری میکند
در آغاز تصوّر گناه و معصیت را
به ذهن ما میفرستد
و این میشود عرضه کردن گناه توسط شیطان
مشمولین لعنت ملائکه
آیت الله مجتهدے تهرانے(ره):
چند نفرهستند که خدا آنها را لعنت می کند و ملائکه هم آمین می گویند.
اگر خدا لعنت کند و ملائکه هم آمین بگویند، یعنی دعا مستجاب است. حال این افراد چه کسانی هستند:
اول: کسانی که ازدواجشان را به تاخیر می اندازند
دوم : مردی که خود را شبیه زنان می کند در حالی که خداوند او را مرد آفریده است و و زنی که خود را شبیه مردان می کند درحالی که خداوند او را زن آفریده است.
سوم : فریب دادن و تمسخر مردم (مثلا) به مسلمانی گوید :بیا چیزی به تو بدهم ،و چون آمد می گوید: گردن کلفت برو دنبال کار و کار کن ! (یا) به نابینایی گوید، مواظب باش به فلان حیوان برخورد نکنی در حالی که مقابل او چیزی نیست (یا) اگر کسی سراغ خانه ای از او می گیرد ،(عمدا) آدرس اشتباهی می دهد.
11 آبان ماه سال 1342شهادت حرانقلاب
11 آبان ماه سال 1342، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به جوخه اعدام رژیم پهلوی سپرده شدند.
طیب حاج رضایی که روزگاری از بزن بهادرهای تهران بود، شب هنگام در معرض تیر سربازان قرار می گیرد تا به خاطر حمایت از امام خمینی (ع) که آن سالها آرام آرام نهضت انقلابی خویش را گسترده می نمود، تیرباران شود. اما چه می شود که چنین شخصیتی به گفته خودش، ندیده، خریدار امام (ره) می شود؟!
امیر حاج رضایی می گوید:در دادگاه مي گفتند شما دسته راه مي انداختيد و روي علم ها عکس آيت الله خميني را مي گذاشتيد. طيب هم گفت؛ «من هميشه به مراجع تقليد اعتقاد داشتم و احترام مي گذاشتم. قبلاً هم عکس آيت الله بروجردي را مي گذاشتم و حالا هم عکس آيت الله خميني را مي گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده مي کنم.» اين چيزهايي بود که من خودم در دادگاه شنيدم. به هرحال شنبه 11 آبان، ساعت 5 صبح اين اتفاق افتاد و اعدام شد.
امیر حاج رضايي درباره اعدام طیب حاج رضایی میگوید : صحنه خيلي بدي بود. ما که در مراسم نبوديم اما آنها جسد را تحويل دادند. وقتي تحويل دادند و جسد را ديدم، بعد متوجه نشدم، چطور من را بلند کردند. چيزي حدود 17، 18 تا گلوله خورده بود و تمام رگ و پي اش زده بود بيرون. يعني بدن تمامش شکافته شده بود و هنوز چشم هايش بسته بود. آن بنده خدا اسماعيل رضايي، افتاده بود و تير خلاص را توي دهانش زده بودند اما عموي من با صورت خورده بود زمين و صورتش هم خون آلود بود که آن تير را به شقيقه اش زدند و گفتند؛ تير خلاص… من خودم آن صحنه را ديدم تا جايي هم که يادم مي آيد، غسال مدام پنبه توي اين سوراخ ها مي کرد. يعني همه جاي بدن سوراخ سوراخ شده بود. يک شمايل شهيد گونه يي داشت. به هر حال من را بيرون آوردند و نفهميدم چه کسي من را بيرون برد. نشسته بودم و مي ديدم که دارند طبق وصيتش در شاه عبدالعظيم کنار مادرش، خاکش مي کنند.
آن روز در دادگاه، طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتیگری، با بچه های حضرت زهرا در نمیافتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم.
منبع: کوچه نقاشها،صفحات 50 تا 52
درمحضراستاد
آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته):
اخلاص اکسیری است که هر عملی را ملکوتی می کند و از دسترس شیطان دور می دارد. اخلاص قرقگاهی است که هیچ ابلیس و شیطانی به آن نزدیک نمی شود و شعاع میدان وسوسه های او آنجا را تهدید نمی کند.
ابلیس به این حقیقت اذعان داشته و در حالی که سوگند یاد کرده همه بنی آدم را به دام فریب گرفتار می کنم برای مخلصان حساب ویژه گشوده و آنان را استثنا کرده است: (قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ)
معاد در قرآن، ج 2 ص 265