اگر می خواهی ایمانت عاریه ای نباشد دعا کن و بگو....
اگر می خواهی ایمانت عاریه ای نباشد دعا کن و بگو….
أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ: أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ- اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ- قَالَ قُلْتُ أَمَّا الْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ الرَّجُلَ يُعَارُ الدِّينَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ فَمَا مَعْنَى لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ فَقَالَ كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ…
امام رضا علیه السلام فرمود:
بسيار بگو: اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ…
عرض كردم: معنى عاريه را ميدانم كه مردى دين را به طور عاريه مي گيرد و سپس از آن خارج مى شود (چون دينش مستقر و ثابت نبوده، پس از اندكى كافر و بيدين شود) معنى «مرا از تقصير بيرون مبر» چيست؟
فرمود: هر عملى كه برای خداى عز و جل انجام می دهی خود را در آن مقصرشناس، زيرا مردم همگى دراعمال خويش ميان خود و خدا مقصرند، جز کسی را که خداى عز و جل نگهدارى كند. (كه انبياء و ائمه باشند، زيرا ايشان در شرايط عبادت باندازه امكان كوتاهى نكنند، اگر چه براى اظهار عجز و نقصان خود را مقصر دانند)…
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 73
علامت شیعه شب زنده داری است!
روایت شده که امیر المؤمنین (علیه السلام) شبی مهتابی از مسجد بیرون شد و قصد بیابان کرد؛ گروهی به دنبال حضرت راه افتادند، حضرت توقفی کرد و ایستاد.
بعد فرمود: شما چکاره هستید؟
گفتند: ای امیرالمؤمنین، ما از شیعیان شما هستیم، نگاهی به چهره آنان کرد و فرمود: من در چهره شما نشانی شیعه نمی بینم!
عرض کردند: نشانی شیعه چیست ای امیرمؤمنان؟
فرمود: چهره هایشان زرد از شب زنده داری و بیدار خوابی، دیدگانشان اشک آلود از گریه، از قیام به شب زنده داری پشتشان خم، از کثرت روزه شکم هایشان به پشت چسبیده، لب هایشان خشک از بسیاری دعا، گَرد خاشعین بر آنان نشسته.
بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۱
☘☘☘☘☘☘☘
حکایت
چوپانی ماری را از میان بوته های
آتش گرفته نجات داد و در خورجین
گذاشته و به راه افتاد .
چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت :
به گردنت بزنم یا به لبت؟
چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟
مار گفت: سزای خوبی بدی است …
و قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند .
روباه گفت :من تا صورت واقعه را نبینم نمی توانم حکم کنم!!!
برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند مار به استمداد برآمد.
روباه گفت :بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود…
بشارت به قبول توبه گنهکاران
آیت الله مجتهدی (ره):
خداوند کریم به حضرت داود (ع) وحی فرمود: که ای داود!
به گناه کاران بشارت بده که من توبه شما را می پذیرم و عفوتان میکنم. چون آنها غیر از من کسی را ندارند، گناه کاران دلشکسته اند. گناه کرده اند و امیدشان به عفو من است.
یکی از داش مشتی ها چند سال پیش رفته بود مکه، رو به روی خانه خدا به خدا می گفت:
“خدایا“ ما در تهران نخود ولوبیا را با
آشغالهایش می خریم، ما هم آشغال هستیم و به مکه آمده ایم، تو ما را همراه خوبها بخر!
?خدا اینها را دوست دارد. خدا ناله بنده گنهکار را از ذکر“سبحان الله و لااله الالله“ که دیگران میگویند بیشتر دوست دارد. نیمه شب گریه میکند که “خدایا مرا میامرزی یا نه؟ شب و روز گریه میکند…
خداوند به حضرت داود میفرماید که به این بنده ها بشارت بده که گناهانتان
را می بخشم و عفو میکنم..
مرد عربی خدمت رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد:
یارسول الله! روز قیامت حساب بنده ها با کیست؟
حضرت فرمودند: با خود خدا
مرد عرب خوشحال شد و گفت: خیالم راحت شد و رفت.
حضرت فرمود: این مرد حقیقت مطلب را فهمیده است…
كمك آبرومندانه...‼️
شخصي به حضور حضرت رضا علیه السلام آمد و پس از سلام عرض كرد :
من از دوستان شما و پدران شما هستم ، از سفر حج برمي گردم ، پولم تمام شده و ميخواهم به محل سكونتم بروم مبلغي كه مرا به وطنم برساند به من بدهيد ، وقتي كه به وطن رسيدم ، وضع مالي من در محل خوب است ، به همان اندازه كه به من داده اي ، به نيت شما به فقراء صدقه مي دهم.
حضرت رضا"علیه السلام"برخاست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتي بازگشت و دستش را از پنجره بالاي در ، بيرون آورد و به آن حاجي فرمود :
اين دويست درهم را بگير ، و مخارج سفر را با آن تاءمين كن ، وقتي كه به وطن رسيدي ، لازم نيست كه آن را از جانب من به فقرا صدقه بدهي ، آن را به تو بخشيدم ، برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا ببيني.
آن شخص به سوي وطن خود رفت .
يكي از حاضران از حضرت رضا"علیه السلام” پرسيد :
چرا پول را از بالاي پنجره به او داديد و نخواستي او تو را ببيند؟
حضرت رضا"علیه السلام” فرمود : از آن ترسيدم كه مبادا وقتي كه با او رخ به رخ شدم ، خواري سؤال كردن را در چهره اش مشاهده نمايم ،
آيا نشنيده اي كه رسول خدا"صلی الله علیه و اله"فرمود :
المستر بالحسنة تعدل سبعين حجة ، والمذيع بالسيئة مخذول والمستتر بها مغفور
آن كسي كه كار نيكوي خود را بپوشاند ، پاداش او برابر هفتاد حج ( مستحبي ) است و آن كس كه آشكارا گناه كند ، درمانده بي چاره است ، و آن كس كه آن را بپوشاند ، زير پوشش آمرزش خدا است.
منابع:
مناقب آل ابيطالب ، ج 4 ص 360 - 361 فروع كافي ، ص 23 و 24
دژ مستحكم خدا
آنگاه كه امام رضا (علیه السلام) به نيشابور رسيد، حديث شناسان نزد او گرد آمدند و گفتند ای پسر پيامبر، از اينجا می روی و حديثی برای ما روايت نمی كنی كه از آن بهره مند شويم؟
آن حضرت كه در كجاوه نشسته بود، سر بيرون آورد و گفت از پدرم موسی بن جعفر (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم جعفر بن محمد (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم محمد بن علی (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم علی بن الحسين (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم حسين بن علی (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از پدرم اميرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) شنيدم كه فرمود از نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنيدم كه فرمود از خداوند عزوجل شنيدم كه فرمود:
«لا اله الا الله» دژ من است.
پس هر كس به دژ من درآيد، از عذاب من در امان خواهد بود.
چون كاروان به راه افتاد، آن حضرت دوباره سر از كجاوه بيرون كرد و فرمود با وجود شرايط آن و من، از شرايط آن هستم.
عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، صفحه ۴۶۳
کرامت و معجزه اي از امام حسن (علیه السلام)
يكي از فرزندان زبير كه به امامت امام حسن (علیه السلام) معتقد بود، همراه آن حضرت براي انجام حج عمره به سوي مكه مي رفتند يا پس از عمره از مكه باز مي گشتند.
در مسير راه به يكي از آبگاهها رسيدند، كنار چند درخت خرماي خشكي كه از تشنگي خشك شده بودند فرود آمدند، فرشي براي امام حسن علیه السلام در زير يكي از آن درختها گستراندند و فرش ديگري براي فرزند زبير زير درخت ديگري پهن كردند.
در اين هنگام فرزند زبير سرش را به طرف بالا برد و گفت: اگر اين درخت خرما، داراي خرماي تازه بود و ما از آن مي خورديم بجا بود.
امام حسن (علیه السلام) به او فرمود: مثل اينكه خرما مي خواهي؟
او گفت: آري.
امام حسن (علیه السلام) دست به طرف آسمان بلند كرد و به سخني كه فهميده نشد، دعا نمود
هماندم درخت سبز گرديد و داراي برگهاي تازه و خرماهاي تازه گرديد..
سارباني كه در آنجا بود و شتران خود را به كاروانيان كرايه داده بود، وقتي كه اين منظره را ديد، گفت: به خدا اين جادو است.
امام حسن (علیه السلام) به او فرمود: واي بر تو! اين جادو نيست، بلكه دعاي مستجاب پسر پيغمبر صلی الله علیه و آله وسلم مي باشد.
آنگاه بعضي از حاضران از آن درخت بالا رفتند و هر چه خرما داشت چيدند به طوري كه براي همه حاضران كفايت نمود.
اصول کافی،باب مولد الحسن بن علي (ع)، حديث 4، ص 462 -ج 1.
رابطه بلاياي طبيعي با امتحان الهي
يكي از عوامل حوادث طبيعي و مرگبار چون زلزله، سيل، طوفان، تسونامي، ريزش كوه، رانش زمين و ديگر حوادث ناگواري كه موجب خسارتهاي جاني و مالي ميشود امتحان الهي است.
قرآن كريم اين مسئله را مطرح و توصيه به صبر در برابر ناملايمات ميكند: (بقره، آیات 155 تا 157)
راز اين آزمون و گونهگوني آن، اين است كه انسانها با استعدادهاي گوناگون آفريده شدهاند و عامل شكوفايي اين استعداد امتحانهاي متنوع است.
صبر و شكر از كمالهاي انسان است و اين كمال، بدون آزمونهاي گونهگون از قوه به فعليت نميرسد، از اين رو خداي سبحان، گاه انسان را به نعمت و منحت و عزت و گاهي با نقمت و محنت و مهنت ميآزمايد، تا شكر و صبر دروني او روشن شود.
منابع:
اسلام و محيط زيستْ - صفحه 211
حضرت آيت الله جوادی آملی مدظله العالی
مراتب قبولی اعمال
قبولی اَعمال انسان مـَراتبی دارد:
قبول عـادّی؛ خداوند فقط از اَهل تـقـوا می پذیرد«اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّٰهُ مِنَ الْمُتَّقیٖنَ»مائده۲۷
قبول نـیکو؛ خداوند، مریم«س»را به خوبی پذیرفت«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ»آل عمران۳۷
قبول اَحـسن؛ بهترین آنچه را انجام داده اند، از آنان می پذیریم«نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا»(احقاف۱۶)چنانکه در دعا می خوانیم: خدایا به بهترین نوع از ما قبول کن«فَنَقْبَله مِنّا بِأَحْسَنِ قَبُولِک»کافی،ج۴،ص۱۶۵
اگر کارهای انسان مورد قبول پروردگار واقع نشود، حتّی ساختن خانه خدا(کعبه)هم بی فایده است. هنگامی که حضرت ابراهیم پایه های کعبه را بالا می برد، به خود و کار خود مباهات نکرد، بلکه گفت: پروردگارا از ما بپذیر«رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا»بقره۱۲۷
واکنش به حوادث تلخ
درس عبرت برای فرزند آدم
چرا انسان ناخواسته به مدفوع خود نگاه می کند؟
یکی از اصحاب به امام صادق صلوات الله علیه عرض کرد:
در حال تخلی(دستشویی)نمیتواند صبر کند و خوددار باشد مگر اینکه به مدفوعش نگاه کند.
امام فرمودند:نیست کسی بر روی زمین مگر اینکه دو فرشته نگهبان او و همراهش باشند و در حال تخلی،دو فرشته گردنشان را کج می کنند،سپس می فرمایند؛
ای آدمیزاد،نگاه کن به چیزی که برای آن تلاش می کردی که به چه چیزی تبدیل شده است
کافی3/69/3
در روایت دیگری آمده است :
در این حال انسان باید این دعا را بخواند:
“اللهم ارزقنی الحلال و جنبنی الحرام”
وسائل 235/1
تفاوت عشق با شهوت از دیدگاه استاد مطهری
عشق از لحاظ آثار روانی و اجتماعی یعنی از لحاظ تحولاتی که در روح فرد ایجاد میکند و از لحاظ تأثیراتی که در خلق آثار هنری و ذوقی و اجتماعی دارد، با یک شهوت ساده حیوانی که هدفش صرفاً ارضاء و اشباع است تفاوت بسیار دارد.
حالت خاص شهوانی مقرون به خودخواهی است و در این حالت، انسان به موضوع شهوت به چشم یک ابزار و وسیله نگاه میکند. اما همین که شکل عشق به خود گرفت، موضوع دلخواه آنچنان اصالت پیدا میکند که حتی از جانِ خواستار عزیزتر و گرانبهاتر میگردد و خواستار، فدایی موضوع دلخواه خود میشود، یعنی شخص خواستار از «خودی» بیرون میرود و لااقل خودی او خودی طرف را نیز دربر میگیرد.
از این روست که عشق به عنوان مربی، کیمیا، معلم و الهامبخش خوانده شده است.
اخلاق جنسی، ص 81
درد دل باخدا
مناجات زیبای «ابوحمزه ثمالی»
مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ
وَ لاَ يُوجَدُ إلاَّ مِنْ عِنْدِكَ
خدایا غیر از نزد تو، کجا چیزی که برای من خیر باشد وجود دارد؟
وقتی خیر فقط در نزد توست، پس «من» کجا به دنبال آن بروم؟
آیا خیر «من» در خوردن و خوابیدن
و تفریح کردن است؟
آیا خیر «من» در لذتها و آسایشهای زودگذر است؟
اینها نیازهای «من» است
ولی خِیرِ پایدار «من» نیست
اینها از بین رفتنی هستند؛ در حالیکه «من» ابدی ام
خیر «من» در آن چیزی است که باقی است،
و آنچه باقی است، فقط و فقط در نزد توست.
وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاهُ وَ لاَ تُسْتَطَاعُ إلاَّ بِكَ
خدایا جز به وسیله تو چگونه میتوانم نجات پیدا کنم؟
«مرا که در بند آمال و آرزوهای خود هستم،
و در قفس تنگ هواهای نفسانی گرفتار آمده ام؛
فقط تو میتوانی نجات دهی
بندِ عادتهای غلط
بندِ افکار و اندیشههای موهوم
یک عمر در هوی و هوس زندگی کردم
چگونه میتوانم نجات پیدا کنم؟
آسان میشود این نجات، اگر تو
دستم را بگیری
نجات از دست خودم
و صفات بدم
فقط به دست تو امکانپذیر است
تو اگر بخواهی هر بندی را از پایم باز میکنی
و «من» می شوم آن آزادهای که فقط
بندهٔ تو خواهد شد.
بدترین مردم
رسول اکرم (ص) فرمودند:
"بدترین مردم کسى است که بر خانوادهاش سختگیر باشد “
گفتند اى رسول خدا! سختگیرى بر خانواده چگونه است؟
پیامبر فرمودند:
مرد وقتى وارد خانه شود، همسرش از او هراسان و فرزندان از او گریزان شده، فرار کنند
و چون بیرون رود همسرش شاد شود
وخانوادهاش با یکدیگر انس گیرند !
مجمع الزوائد و ..، ج۸، ص۲۵
برخورد امام مجتبی علیه السلام با همسایه یهودی
امام حسن مجتبی علیه السلام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد.
بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.
در همسایگی ایشان، خانواده ای یهودی می زیستند. دیوار خانه یهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مرد یهودی از این ماجرا با خبر شد. روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت به همسایه مهربانی کنید». یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد.
شهیدی، محمد حسن، تحفة الواعظین، ج۲، ص۱۰۶
اقسام دانش پژوهان
امام على علیه السلام خطاب به کمیل:
بدان كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراواني انباشته است، اي كاش كساني را مي يافتم كه مي توانستند آن را بياموزند
آري تيزهوشاني مي يابم اما مورد اعتماد نمي باشند.
دين را وسيله دنيا قرار داده
و با نعمتهاي خدا بر بندگان و با برهانهاي الهي بر دوستان خدا فخر مي فروشند.
يا گروهي كه تسليم حاملان حق مي باشند اما ژرف انديشي لازم را در شناخت حقيقت ندارند كه با اول شبهه اي، شك و ترديد در دلشان ريشه مي زند، پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانشهاي فراوان من نيستند.
يا ديگري كه سخت در پي لذت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است يا آن كه در ثروت اندوزي حرص مي ورزد.
هيچكدام از آنان نمي توانند از دين پاسداري كنند و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند و چنين است كه دانش با مرگ دارندگان دانش مي ميرد.
نهج البلاغه، قسمتی از حکمت 147
آیا از خدا باید بترسیم؟
آیت الله خوشوقت (ره) :
از خدا باید بترسیم؛ البتّه نه از خود خدا.
اگر گناه کنیم، گرفتار تهدیدهای خدا میشویم؛ از این باید ترسید و الّا خدا موجود ترسناکی نیست.
امام سجّاد(علیه السلام) در یکی از دعاهایشان فرمودند:
هر وقت قرآن را مرور میکنید، وقتی آیه بهشت یا آیه جهنّم را میخوانید، به اوّلی اظهار اشتیاق کنید و از خدا بخواهید که شوق بهشت به شما بدهد،و از دومی بترسید، از خدا بخواهید که از تهدیدهایش بترسید.
اگر نترسید چطور میشود؟
مثل بچّهای که پدرش هر چه تهدیدش میکند، کَکَش هم نمیگزد و اصلاً توجّه نمیکند.
این بچّه تربیتپذیری ندارد و از بین میرود. این بندهای که از تهدیدهای خدا، از جهنّم و عذاب جهنّم نمیترسد، هر چه خدا به رُخش میکشد، نمیترسد و هی به گناهانش روز به روز اضافه میشودمعلوم میشود جرأتش به گناه، زیاد است!!!
پس بنابراین باید از تهدید های خدا ترسید….
دعای زمان درک غیبت
امام صادق(ع) به زراره فرمود:
اگر زمان غيبت رادرك كردى اين دعارا بخوان:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى»
خدايا خود را به من بشناسان، زيرا اگر خود را به من نشناسانى فرستادهات را نشناختهام،
خدايا فرستادهات را به من بشناسان، زيرا اگر فرستادهات را به من نشناسانى حجّتت را نشناختهام،
خدايا حجّتت را به من بشناسان، زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دين خود گمراه میشوم.
اصول كافى، ج ۱ ص، ۳۳۷