غض و غمض بصر
استاد شهید مطهری :
کلمه ی دیگری که در این آیه به کار رفته است ، کلمه ی ” یغضوا ” است که از ماده ی ” غض ” است.
غض و غمض دو لغت است که هردو در مورد چشم به کارمی رود و برخی آن دو را باهم اشتباه می کنند.
باید معنای این دو کلمه را نیز مشخص کنیم: غمض به معنای برهم گذاردن پلکها است.
می گویند غمض عین کن ، کنایه از اینکه صرف نظر کن.
چنانکه ملاحظه می کنید این لغت با کلمه ی عین همراه می شود نه با کلمه بصر.
ولی درنورد کلمه ی غض می گویند غض بصر و یا غض نظر و یا غض طرف.
غض به معنای کاهش دادن است و غض بصر یعنی کاهش دادن نگاه.
…در قرآن کریم سوره ی لقمان آیه 19ازبصر…
مسئله حجاب،ص،137 _138
ده درس زیبا از امام سجاد علیه السلام
1.امام سجاد عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق از خداوند میخواهد كه او را در انفاق كردن هدايت كند. «و أصب بى سبيل الهداية للبر فيما انفق منه»
هر چیزی را و به هر میزان، نمیتوان انفاق و بخشش کرد. مثلا طرفداری کردن از شخصی که نوعی انفاق محبت است، باید هوشمندانه و با دلیل موجه عقلی و عرفی باشد. نه از روی تعصب و لج و لجبازی و…
2. در تفسير برهان آمده است كه امام سجّاد عليه السلام در هر جمعه در مسجد النبى هنگام موعظه، اين آيه را براى مردم تلاوت مىفرمود: « يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
روزى كه هر كس، هر كار نيكى انجام داده حاضر بيابد و هرچه بدى كرده، آرزو مىكند، اى كاش! بين آن عمل و او فاصلهاى دور مىبود. وخداوند شما را از (مخالفت امرش) بر حذر مى دارد و (در عين حال) خداوند به بندگان مهربان است.
3. در جبهه، بايد ياد خدا، جايگزين ياد زن، فرزند، مال و … شود. چنانچه در قرآن در این زمینه آمده که: «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ» چنانكه امام سجاد عليه السلام در دعاى مرزداران مىفرمايد: خدايا! ياد مال و فرزندان و … را از دل رزمندگان ببر و بهشت را جلوى چشمشان جلوه بده. (دعای 27 صحیفه سجادیه)
از لحظات آخر مرگ جدا بترسیم
هنگام احتضار و جان کندن عالمی، برایش دعاى عديله مىخواندند و او تکرار میکرد؛
وقتی رسيدند به جمله “واشهدان الائمة الابرار” محتضر گفت: اين اول حرف است
يعنى قبول ندارم!!
تا سه مرتبه او را تلقين مىكردند و او مىگفت اين اول حرف است.
پس از لحظهاى عرق تمام بدنش را گرفت و چشمهايش را باز كرد و با دست اشاره به صندوقى كه درگوشه حجره نمود و امر كرد سر آنرا باز كردند.
و از ميان آن يك ورقه بيرون آوردند پس به او دادند و آنرا پارهاش كرد.
چون سبب آن را از او پرسيدند
گفت:
من به كسى پنج تومان قرض داده بودم و از او سند گرفته بودم،هروقت به من مىگفتيد بگو: واشهدان الائمة الابرار… مىديدم فردی با ريش سفيدى سر صندوق ايستاده و این سند را به دست گرفته و مىگويد اگر اين كلمه شهادت را گفتى اين سند را پاره مىكنم،
من برای گرفتن طلبم به آن سند نیاز داشتم و در آن لحظه راضى نمىشدم كه اين شهادت را بگويمو چون خدا به لطف خودش مرا شفا داد و از حالت احتضار خارج شدم، آن سند را خودم پاره كردم که ديگر مانعى از گفتن كلمه شهادت نداشته باشم.
داستانهای شگفت شهید دستغیب به نقل از منتخب التواريخ ، باب 14
درمحضراستاد
حاج محمد اسماعیل دولابی:
اگر ائمه(ع) فرمودهاند در زندگی دنیا صابر باشید برای این است که به مقام رضا برسید.
چون بعد از مقام صبر مقام رضاست. باید صبر کرد. زندگی دنیا همیشه همین طور بوده است.
اگر هزار سال هم در این دنیا باشید همین طور است. یک شب سرد است یک شب گرم، گاهی باران هست گاهی نیست، یک شب رزق انسان زیاد است و یک شب کم است، یک شب مریض است و یک شب سالم، خاصیت عالم طبیعت این است.
اگر از گذشتهها هم خبر بگیرید همین طور بوده است. اگر انسان چند سال از عمر خویش را در این باره تجربه داشته باشد برای همه عمرش بس است.
طوبی محبت – ص 187
درمحضراستاد
علامه حسن زاده :
سكوت خيلى مشكل است و خيلى رياضت میخواهد، و چقدر زحمت میخواهد و چقدر كشيك نفس كشيدن میخواهد تا سكوت اختيار شود
و تا حرفها جمع و جور و غربال گردد تا هرزه گو و هرزه خوار نباشد و روى حساب حرف بزند سپس كم كم میبينيد كه قلمش سنگين میشود وعبارتهاى او وزين میگردد، و لذا آدم ساكت و آرام كه حرف نمیزند
يك وقتى میبينيد كه به حرف درآمده هر جمله اش كتابى میشود و اگر دست به قلم شود و چيزى بنويسد بايد نوابغ دهر جمع شوند تا آن را شرح كنند.
دروس شرح فصوص الحکم قیصری
زندهای که مرده است؟!
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام):
اَلْكَذَّابُ وَ الْمَيِّتُ سِوَاءٌ لِأَنَّ فَضِيلَةَ الْحَيِّ عَلَى الْمَيِّتِ الثِّقَةُ بِهِ فَإِذَا لَمْ يُوثَقُ بِكَلَامِهِ بَطَلَتْ حَيَاتُهُ.
دروغگو و مرده برابرند! پس به درستى كه مزيّت زنده بر مرده اين است كه انسان ميتواند به زنده اعتماد كند ولي به مرده نميتواند اعتماد كند، وقتي به سخن كسي اعتماد نباشد، ديگر اين شخص زنده نيست.
غُررالحِكم و دُرر الکَلِم، ص220؛
اصول كافي، ج2، ص338
بخل چیست؟
سُئِلَ عليه السلام، عَنِ الْبُخْلِ؟
فَقالَ: هُوَ أنْ يَري الرَّجُلُ ما أنْفَقَهُ تَلَفاً، وَما أمْسَكَهُ شَرَفاً.
از حضرت امام حس مجتبی علیه السلام پيرامون بُخل سؤال شد؟
در جواب فرمود:
معناي آن چنين است كه انسان آنچه را به ديگري كمك و انفاق كند فكر نمايد كه از دست داده و تلف شده است
و آنچه را ذخيره كرده و نگه داشته است خيال كند برايش باقي مي ماند و موجب شخصيت و شرافت او خواهد بود.
أعيان الشّيعة، ج 1، ص 577
راه نجات فقط در مخالفت با شیطان هست
مرحوم آیتالله حقشناس:
مام صادق(ع) میفرماید: اگر من بخواهم بفهمم چه وقت شیطان به سراغم میآید و اینکه آنچه به من القاء شده، رحمانی است یا شیطانی، راه فهمش چیست؟
راه فهمش مراقبه است؛ مراقبه! و جز این راهی نیست.
برای همین امام صادق(ع) در ادامه میفرماید:
راه درست، دقیقاً برخلاف هر چیزی است که شیطان القاء میکند و میگوید. به هر چه که او امر کرد، برخلافش عمل کن و بگو : خیر !
من این حرفها را نمیفهمم و قبول ندارم ! من باید نمازم را به جماعت و اول وقت بخوانم.
مام صادق(ع) فرموده است: هر کس که نمازهایش را در اول وقت بگذارد، ملکالموت وعده داده که خودش شهادتین را به او تلقین کرده و شیطان را از او دور میکند.
روزنامه کیهان چهارشنبه 93/07/23
درمحضراستاد
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
خود را مریض نمىدانیم و گرنه علاج آسان است. در روایت آمده است:
“امام حسین علیه السلام در گوش مردى چیزى فرمود، بعد از جدایى فوراً تمام موى سر آن مرد سفید شد.”
با این حال ، ما خود را در عداد.عبادالرحمن. مىشماریم، غافل از این كه تمام اعضا و جوارح انسان فرداى قیامت براى كارهایى كه انجام داده است شهادت مىدهند:
“الیوم نختم على أفوههم و تكلمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما كانوا یكسبون”
امروز بر دهانشان مهر مىنهیم و دستهایشان با ما به سخن مىآیند و پاهایشان به آن چه كه انجام مىدادند، شهادت مىدهند.
امروز بشر در فكر ضبط صداى حضرت داود علیه السلام است، غافل از این كه ملایكه از عمل خود او عكسبردارى مىكنند، بلكه گفتار و صداى او را نیز ضبط مىنمایند.
در محضر بهجت، ج1، ص333
آدمی برای چه از خدا طلبکار باشد؟
محمد اسماعیل دولابی (ره):
وقتی از خدا طلبکار شد، خدا هرچه هم به او بدهد باز گله دارد و طلبکاری می کند.
ما از خدا طلبی نداریم،وقتی ما را آفرید نه نمازی خوانده بودیم ،نه روزه ای و نه چیز دیگر.
خدا با فضل و عنایتش ما را آفرید،حال اگر به نظر خودمان کم و زیاد داریم باید بسازیم .
اگر به شما چیزی مفتی دادند دندانش را نشماران شاالله دندان طلبکاری را می کنی تا زیباییهای زندگی و حیات را بفهمی …
طوبای محبت1 ، مرحوم حاج اسماعیل دولابی
آیینہ مؤمن
مرحوم حاج اسماعیل دولابے
حضرت امیر علیہ السّلام فرمودـ:
اُحصُدِ الشَّرَّ مِن صَدرِ غَیرِڪَ بِقَلعِهِ مِن صَدرِڪ.
بدے را از سینهے دیگران درو ڪن بہ وسیلهے ریشهڪن ڪردن آن از سینهے خودت.
شخص وقتے خودش را پاڪ ڪرد، دیگر در خلق شرّے نمیبیند.
قوچے جلوے آینہ ایستادہ بود و عڪس خود را در آن مےدید و هر چہ جلو و عقب مےرفت مےدید آن قوچ مقابل هم، همان ڪار را مےڪند.
قوچ شاخش را بہ قوچ مقابلش نشان داد و دید ڪہ او هم شاخ خود را بہ او نشان مےدهد. آخرالامر با شاخ خود بہ قوچ مقابل حملہ ڪرد و بہ آینہ خورد و شڪست و فهمید با خودش دعوا مےڪردہ است.
مؤمن آیینهے مؤمن است. اگر دیدے دیگرے بہ تو حملہ مےڪند، در واقع خودت هستے ڪہ در آینهے وجود او نمودار شدهاے. با آینہ جنگیدن بےمعناست؛ خودت را اصلاح ڪن.
مصباح الهدے، تألیف استاد مهدے طیب
ریشه عجب
آیت الله حائری شیرازی حفظه الله:
ریشه عُجب انسان، این است که خودش را مالک میبیند!!!!
میگویی: «آقا چکشت را به من بده تا میخ ته کفشم را بکوبم». آیا منّتی سر او دارید که چکشش را به شما داده؟ میخ کفش او نبود، میخ کفش شما بود.
عمل صالح، خیرش به جیب خودتان میرود نه توی جیب خدا. میخ کفشتان را با چکش او کوبیدهاید. چکش او همین جان و تن و نیرویی است که عطایتان کرده است. پس احساس کنید که به او بدهکار شدهاید نه طلبکار.
ریشه عُجب انسان، این است که خودش را مالک میبیند. اگر تمام حَسَنات اهل عالم از دست و زبانتان صادر شود، اما خودتان را شناخته باشید، برای شما هیچ عُجبی نمی آورد.
ادزش صدقه
در بنی اسرائیل عابدی بود. شب خواب دید، در خواب به او گفتند: تو هشتاد،سال عمر می کنی، چهل سال در رفاهی و چهل سال در فشاری. کدام یک را اول می خواهی چهل سال زندگی خوب را یا چهل سال در فشار؟
او گفت : من عیال صالحه ای دارم، از او مشورت می کنم. ببینم او چه می گوید؟ از خواب بیدار شد. رفت پیش عیالش و گفت: «من چنین خوابی دیده ام، تو چه مےگویی؟»
زن گفت: بگو من چهل سال اول را در رفاه می خواهم. شب بعد خواب دید و گفت: «من چهل سال اول را در رفاه می خواهم». از آن شب به بعد از در و دیوار برایش مےآمد. به هر چه دست مےزد طلا می شد. زتش هم میگفت: «فلانی خانه ندارد، برایش خانه بخر، فلان جاوبیمارستان ندارد، فلان جا مسجد ندارد، فلان پسر مےخواهد عروسی کند، فلتن دختر مےخواهد شوهر کند ندارد.»
همسرش به او دستور می داد و او هم تا می توانست کمک می کرد. سَرِ چهل سال خواب دید به او گفتند: «خدا مےخواهد از تو تشکر کند. چهل سال اول به تو داد، تو هم به دیگران دادی، مےخواهد چهل سال دوم را هم در رفاه باشی»
ما دعاے غیرمستجاب نداریم
آیت اللہ بهجت(ره):
یا دعا دیرتر مستجاب میشود
یا یڪ بلایے از انسان دور میشود
یا بهتر از آن را بہ او میدهند
یا روز قیامت او را مے آورند میگویند: این همہ ثواب براے تو.
میگوید: من ڪہ ڪارے نڪردم ڪہ لایق این همہ ثواب باشم
میگویند: این ثواب ها براے این است ڪہ دعا ڪردے و بہ صلاحت نبود مستجاب بشود، بجایش الان جبران ڪردیم
میگوید: اے ڪاش هیچ ڪدام از دعاهایم در دنیا برآوردہ نمے شد…
نفــرینــے ڪـه از شمشــیر بــرنـده تـر اســت
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
از نفرين پدر خود، سخت بپرهيزيد، زيرا چنين نفرينى «ابر» را هم مى شكافد و بالاتر مى رود،
و مورد توجه خدا قرار مى گيرد، تا جايى كه خداوند متعال مى فرمايد: آن نفرين را نزد من آوريد تا مستجاب گردانم. بنابراين، از نفرين و دعاى پدر عليه خود، سخت پرهيز داشته باشيد، زيرا از شمشير برّنده تر است!
النوادر (للراوندي)، ص 5
کدام تفکر از عبادت یکسال بالاتر است؟
آقای قدس می گوید:
« روزی آقای بهجت(ره)می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان.
پسر پاسخ داد: چشم.
آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست.
مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم.
آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد.
پسر گفت:حاج آقا، من دارم فکر می کنم!
همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق علیه السلام می فرماید:
« تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »
آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: … و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود:
پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد،
نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند.
منابع:
رضا باقی زاده، برگی از دفتر آفتاب: شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت الله العظمی بهجت
سید مهدی ساعی، به سوی محبوب: دستورالعملها و رهنمودهایی از شیخ الفقها والمجتهدین،ایت الله بهجت
غوطه ور شدن در شهوات؛نتیجه رویگردانی از نماز
چرا خداوند از میان تمام عبادات روی نماز تأکید فرموده است؟
نماز مانع اصلی از گناهان است و و قتی این مانع برداشته شود و سد شکسته گردد،گمراهی و غوطه ورشدن در شهوات نتیجه قطعی است.
یعنی همانطور که پیامبران ارتقا مقام خود را از یاد خدا شروع کردند و با یاد خدا به خاک می افتادند و سجده
می کردند این گروه نیز سقوط و انحرافشان از فراموش کردن یاد خدا شروع می شود.
تفسیر نمونه،ج13،ص102
اهمیت حرکت دل
آن چیزی که از نظر سیر معنوی بر انسان اثر میگذارد، همان حرکت دل است. دل باید متّصل شود. این کارها در اعمال ظاهری واجب است. انسان باید واجباتش را انجام دهد. مستحبّات هم که جای خود را دارند.
امّا باید روی «دل» کار کرد. آنچه انسان را به هدف میرساند و نقطه اتّصال عبد با مولا است، قلب و دل انسان است.
امامصادق علیه السلام فرمودند: «أَلقَصدُ إِلَی الله تعالی بِالقُلوب أَبلَغ مِنَ القَصدِ إِلَیهِ بِالبَدَن»؛
آهنگِ خدا کردن با دل، رساتر از آهنگ خدا کردن با بدن است.«وَ حَرَکاتُ القُلوب أَبلَغ مِن حَرَکاتِ الأَعمال»؛ یعنی اعمال قلب رساتر است و انسان را سریعتر از کارهای جسمانی به مقصد میرساند.
مشکاةالأنوار، ص 257
معنای روایت این نیست که اعمال ظاهری تأثیر ندارد؛ بلکه مقیّد باش هنگامی که این اعمال ظاهری را انجام میدهی، دلت نیز همراه آنها تکان بخورد و کاری کند!
همانطور که بدن تکان میخورد و مثلاً رکوع میروی، دلت هم رکوع کند؛ هنگامی که به سجده میافتی، دلت نیز سجده کند. دلت هم در این خضوع بدنی، باید برای خدا خاضع گردد.
در باب روزه هم قضیّه از همین قرار است؛ یعنی آنگاه که امساک میکنی و در ظاهر چیزی نمیخوری، نمیآشامی و… از آن طرف دلت هم امساک کند.
کتاب دفتر دل