حقیقت جهنم ، حجاب و بعد از رحمت خداست
جهنم حجاب است . و حجاب عبارت است از غفلت و نسیان ذکر خدا ، که آثار آن در هریک از عوالم و نشآت به گونه ای خاص متجلی شده، و شخص محجوب و غافل را در آزار و عذاب قرار می دهد .
و اینچنین کسانی از حیات حقیقیه اخرویه محروم هستند.
آنان در ظاهر حجاب و حصار واقعند و در عذاب می باشند ، و همین حجاب ایشان را از نعیم باطن محروم کرده است.
و ظاهر آن همان چیزی است که بدان معذب می شوند. و خداوند بیان فرموده است که جهنمیان به اقسام و انواع أعمال سیئه و زشت خود معذب می شوند؛ بنابراین اعمالشان بطور مختلف و متفاوت ، عذابهای مختلف و متفاوت است.
آن اصل و ریشه ای که این عذاب از آن منشعب می گردد ،اصل حجاب است که همان غفلت و نسیان یاد خدا باشد.
معادشناسی، ج۱۰، ص۳۵۱ , محمد حسین حسینی
تناسخ و قانون کرمه مهر بطلان سایبابا
التقاطی بودن تفکرات و اعتقادات سایبابا به عنوان یکی از فرقههای التقاطی نوظهور بر هیچکس پوشیده نیست. «تناسخ و قانون کرمه» [1] در آموزههای سایبابا یکی از ارکان آن به حساب میآمد. یکی از انحرافات آموزههای خودساخته سایبابا، اعتقاد به تناسخ است. طبق این آموزه انسان بعد از مرگ به بدن دیگری بازمیگردد و همان مراحل را از نو شروع میکند.
✍بزرگان دین در رد این اعتقاد انحرافی دلایل مختلفی بیان کردهاند و «حق این است که روح پس از جدایی از بدن، دیگر به این جهان و به درون رحم باز نخواهد گشت، و بازگشت به زندگی رستاخیز، نیز در یک مرحله عالیتر و در یک جهان دیگر و برتر صورت میگیرد و در حقیقت همانطور که این جهان نسبت به جهان کوچک رحم یک مرحله عالی تکاملی محسوب میشود، جهان دیگر نیز به همین نسبت، مرحله تکاملی این جهان خواهد بود و این جهان در برابر آن، در حکم فضای کوچک رحم میباشد. به هر حال، اعتقاد بازگشت روح به زندگی جدید در این جهان یک عقیده به تمام معنی ارتجاعی است.» [2]
منبع:
[1]. برگرفته از بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان 1391، شماره دیجیتالی 4135، ص 617.
[2]. برگرفته از کتاب ارتباط با ارواح، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، نسل جوان، قم، 1386 ه ش، ص 29.
قصاص کردن در روز محشر
در «رو ضه کافی »روایتی نقل شده از حضرت علی علیه السلام که برای مردم چنین حدیث می کرد که:
چون روز قیامت برپا گردد ، خداوند تبارک و تعالی مردم را از قبرهایشان در زمین واحدی بر می انگیزد در حالی که همگی بدون سلاح هستند ، و چیزی با خود ندارند ؛ و لباس ندارند؛ و محاس ندارند( یعنی پو شش های دنیوی که
موجب تقویت و تعین آنها گردد ، و مخفیات آنها را بپوشاند با خود هیچ ندارند) نور آنان را از دنبال سوق می دهد و همگی در ظلمت راه می روند تا آنکه در گردنه محشر ( عقبه آن ) توقف می کنند:
آنقدر تراکم جمعیت در عقبه محشر بسیار است ،و ازدحام زیاد است ، که بعضی از مردم از سر و شانه هم بالا می روند و روی هم سوار می شوند ، و از جلو رفتن آنان را منع می کنند.
در این وقت نفس های آنها به شدت می زند ؛ و عرق بسیار می ریزند ؛ و امورشان سخت و دشوار می گردد ، و ضجه و ناله آنها زیاد می شود ؛ و صداهایشان بالا می رود ؛ و این اولین وهله از وهلات ترسناک روز قیامت است.
علت ترس ازمرگ
شخصی به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: چرا من مرگ را دوست ندارم؟
حضرت فرمودند: آیا از مال دنیا بهره مند هستی؟ عرض کرد: بلی. فرمودند: آیا آن را پیش از خود فرستاده ای (در راه خدا انفاق کرده ای ) عرض کرد: نه! فرمودند: به همین دلیل مرگ را دوست نمی داری (زیرا دوست نداری تو را از مال و ثروت جدا سازند)(1)
شخصی امام حسن (علیه السلام) پرسید: چرا ما از مرگ بدمان می آید؟
فرمودند: زیرا شما دنیای تان را آباد و آخرت تان را ویران ساخته اید؛ از این رو دل تان نمی خواهد از جای آباد به ویرانه منتقل شوید(2)
از امام محمد جواد (علیه السلام) پرسیدند: چرا مسلمان ها مرگ را اکراه دارند؟
حضرت فرمودند: زیرا مرگ را نمی شناسند. اگر آنها از دوستان خدا بودند، مرگ را دوست می داشتند و می دانستند که سرای آخرت برای آنها بهتر از دنیا است، سپس فرمودند: آنها مانند کودکی هستند که مریض است؛ ولی دارویی که به سود او است نمی خورد و از دارو بدش می آید؛ ولی شخص عاقل و دانا آن را با کمال میل می خورد؛ زیرا از نفع و سود آن اطلاع دارد.
سوگند به کسی که محمد را به رسالت برگزید! هرکس خود را برای مردن آماده سازد برای او سود مردن از نفع آن دوا بهتر و بیشتر است اگر آنها مرگ را شناخته بودند و این که آنها را به سوی نعمت ابدی و سعادت همیشگی می کشاند، آن را دوست می داشتند و در انتظارش می نشستند(3)
همچنین در مورد حقیقت مرگ از حضرت سوال شد حضرت فرمودند: مرگ، همان خوابی است که هر شب به سراغ تان می آید، تنها کمی طولانی تر است و قیامت از آن خواب بیدار می شوید. همان گونه که در خواب انواع خوشحالی و ناراحتی ها را ملاحظه می کنید، مرگ نیز همان گونه است، پس خود را برای مرگ آماده کنید.(4)
منابع
1) خصال، ج 1، ص 10
2) بحار، ج 6، ص 129
3) معانی الاخبار، ص 290
5) همان، ص 289
روزه از دید عرفانهای نو ظهور
یکی از ویژگیهای مهم عرفانهای و فرقههای نوظهور، مبارزه با شریعت و دستورالعملهای دینی است. آنها برای کنار گذاردن شریعت و احکام دینی اقدام به تأسیس تمرینات و تعالیم خاصی نموده تا براساس آن مخاطبان خود را آموزش دهند، غافل از اینکه دستورالعملهای دینی از طرف خداوند و در جهت سعادتمندی بشر آورده شده است و این جعلیات فرقهها و آیینها براساس تمایلات نفسانی و تجارب شخصی رهبران آنها ارائه میشود که هیچ پایه و اساسی ندارد.
از جمله مطالب ارائه شده از عرفانها من جمله هارولد کلمپ روزه گرفتن در روز جمعه میباشد. او در این باره مینویسد: «این تمرین «روزه» را میتوانید هر جمعه انجام دهید.»
این روزه ساختگی که توسط افسر نظامی پنتاگون یعنی هارولد کلمپ توصیه شده سبب میشود که انسانها در حالت انزوا و عزلت قرار بگیرند و در مسائل سیاسی و اجتماعی هیچگونه دخالتی نداشته باشند.
هارولد کلمپ، تمرینات معنوی اک، نشر سیگل، ۱۳۷۹، ص ۱۴
اشکال کریشنا مورتی
در ادیان شرقی آموزهای به نام «موکشا» وجود دارد که به معنای آزادی و رهایی است. «کریشنا_مورتی» میخواهد این آزادی را به انسان امروز ارمغان کند. او چنان به این اصل معتقد و پایبند است که حتی راه دستیابی به این آزادی را نیز در چارچوب و شیوههای مشخصی نمیبیند و هرکس را راهی بهسوی حقیقت میداند که اگر بخواهد از راهی برود که دیگری به آن رسیده است، گمراه خواهد شد.
مشکل کریشنا مورتی این است که ظرفیتهای عمل و اندیشه را در سلطهی طبیعت میبیند و نمیتواند آن را در مورد فطرت به کار گیرد. از اینرو، از طبیعت اثر پذیرفته و مایل است که به هیچ شکلی به دام آن نیافتد؛ ولی بهنوعی از آن شکست خورده، عرصهی عمل و اندیشه را کاملاً تسلیم او کرده و تنها ظرفیت و استعداد دل را برای تأمین آزادی به کار میگیرد؛ درحالی که آزادی حقیقی، این است که انسان در همه چیز و همه جا او را بیابد و هرچه را میخواهد محقق سازد.
حمیدرضا مظاهریسیف، جریانشناسی انتقادی عرفانهای نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۴۶.
والاترین یقین در بین مردم در اخر الزمان
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله به امام علي عليه السلام فرمودند:
یا علی!
بدان که والاترین یقین را بین مردمان، گروهی از مردم آخر الزمان دارند که پیامبرشان را درک نکرده اند
و حجت خدا امام زمان از ایشان مخفی شده و با این حال به سیاهی نوشته ای بر سپیدی کاغذی ایمان می آورند.
و همین که سخنی از امام به ایشان می رسد بدان یقین پیدا می کند.
بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵
اثر توبه در برزخ
تمام اعمال انسان از خوب و زشت در عالم برزخ ثبت و ضبط است ،نه تنها صورت کتبی آنها بلکه صور خارجی آنها .مثلا مصلی ،طریق وضو گرفتن و نماز گزاردن و صدا کردن و کلمات ، عینا عکس از اعمال او برداشته شده و در عالم برزخ ثابت می ماند .
بنابراین تمام دقائق عمر حتی نفس کشیدن و خوردن و خوابیدن ، عکس های مرتبی از آنها در عالم برزخ است و یک قسم شهادت هم در روز قیامت چنین است .مثلا در جلوی چشم زانی همان فرش که بر روی آن زنا کرده خود را و طرف خود را روی آن می بیند با تمام جزئیات ؛ دیگر جای انکار برای او نمی ماند .
توبه آن عکسها و آن صور را محو و نابود می نماید و در روز قیامت جز خدای أعلی ، کسی را بر انسان اطلاعی نیست.
مطلع الانوار،محمد حسین حسینی طهرانی; ج۱۲،ص ۴۲۰
موسیقی ابزار تبلیغی برای عرفانها
موسیقی از ابزارهای مؤثر تبلیغ و ترویج است که بسیاری از مکاتب و عرفانهای نوظهور، محصولات فکری، هنری و صنعتی خود را با آن معرفی میکنند. چرا که هنری ارزان است، فراگیر و به راحتی در دسترس همگان قرار دارد. مکاتب مختلف برای ترویج مقاصد و اهداف خود نوعی از موسیقی را ابداع میکنند.
از طرفی اسلام عنایتی خاص به بعد چهارم روح انسان (یعنی: استعداد هنری) نموده و مبارزه اسلام با برخی از جنبههای هنری به خاطر زیبایی آنها نیست بلکه از آنجهت که مقارن با امر دیگری است که برخلاف استعدادی از استعدادهای فردی یا اجتماعی انسان است؛ از طرف دیگر، اسلام نمیخواهد لذتهای احساس را محکوم کند؛ بلکه میگوید انسان نباید اسیر احساسات شده به گونهای که اندیشه در واقعیات او ضعیف شود و در تعقل او اختلال ایجاد شود.
تعلیم و تربیت در اسلام (با اندکی تغییر)، مطهری، صدرا، قم، ص 70.
نقد و بررسی عرفان مسیحی
در عرفان مسیحی، از یک طرف مبنی بر این است که انسان می تواند به سمت خداوند ارتقا یابد و بالا رود. از طرف دیگر با توجه به گناه نخستین و ذاتی، بهطور اساسی و ذاتی، لیاقت و شایستگی انسان برای رسیدن به خداوند و سیر عرفانی را باور نداشته، بلکه منکر می شود و همین ها موجب تحکیم بحث تثلیث شده است.
تبدیل گناه به حسنه در قیامت
از امام باقر (ع) دربارۀ تفسیر این آیه پرسیدند:
أُولَـٰئِک یبَدِّلُ اللَهُ سَیئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کانَ اللَهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (سوره فرقان آیه 70)
پس خداوند گناهان ایشان را تبدیل به حَسَنات میکند، و خداوند غفور و رحیم است.
حضرت فرمودند:
مؤمن گهنگار را در روز قیامت به موقف حساب میآورند و خداوند به تنهائی متکفّل رسیدگی و حساب او میگردد و بر حساب او هیچیک از مردم اطّلاع حاصل نمیکنند.
خداوند گناهان او را به او نشان میدهد و چون او اعتراف و اقرار به گناهان می کند خداوند به فرشتگانش می گوید:
تمام این گناهان را به نیکوئیها مبدّل سازید، و آن نیکوئیها را برای مردم ظاهر کنید!
در این هنگام مردم می گویند: برای این بنده حتی یک عدد گناه هم نبوده است؟
سپس امر میشود که به بهشت برود.
و این است تأویل و تفسیر این آیه و این آیه برای گنهکاران از شیعیان خاص ماست.
أمالی طوسی، ص 73 و 74 – امالی مفید ص 299
گمراهان قبل از وصول به عالم انوار گم می شوند
چون در قیامت ارزش اعمال بر میزان قرب به حق تعالی است ؛ و هر عملی که مقرب تر باشد وزین تر ، و هر عملی که در بعد باشد سبک تر است ؛
و اصولا حسنات و سیئات بر این اساس و معیار حسنه و سیئه به خود میگیرد ، بنابر این مناط ثقل و وزن در آنجا تحقق به حق و واقعیت است ؛
و هر عملی که در آن ، این چاشنی زیاده باشد پسندیده تر و اصیل تر ؛ و هر عملی که در آن کم باشد بی بهاتر و فاقد ارزش تر است.
آن عالم عالم حیات و قدرت و علم است و عالم نور است و عالم تجرد ؛
ظلمت در آنجا راه ندارد ؛ افرادی که به اعمال سیئه مبتلا هستند و نفوسشان نفوس شیطانی شده است به آن عالم راه ندارند آنها در همان مراکز بعد و مظاهر جهل و شقاوت که جهنم است گم می شوند و از بین می روند و میزانشان سبک است یا میزانی ندارند، عملی ندارند که آنها را بالا ببرد.
محمد حسین حسینی طهرانی ,معادشناسی، ج۸، ص۱۶۰
رویای اکنکار
یکی از گرایشهای فطری ارتقا و تعالی است؛ زیرا روح انسان با تجربهی محضر خداوند متعال، تعالی را تجربه کرده است و اکنون در این دنیای فرودست، محدود و مادی اشتیاق و شور آن تجربه، قرارش را ربوده است. مکتب اکنکار به معنای سفر روح، میکوشد تا پاسخی به این گرایش و نیاز بنیادین ارائه دهد.
بنابر تعالیم اک -که ماهیت و سرشت روح بیان میکند- انسان روح است؛ ذرهای از خداوند که برای تحصیل تجربههای معنوی به جهان فرستاده شده است.
برنامه و روش گروه «اك» يا «اكنكار» در واقع ريشه در نوعى نگاه بوديستى به حقيقت انسان و هدف او دارد. راه و روش «اكنكار» به انسان نشان مىدهد كه چگونه با رهاكردن و آزاد ساختن قابليتهاى درونى خود و شناخت تندرستى به موفقيت نايل شده و سفر روحى را آغاز كرده با تعالى روح به سوى درك خداوند رهنمون گرديد.
کلمپ، هارولد، استاد رویا، ترجمه شهرام شاهمحمدپور، نشر ایساتیس، ۱۳۸۰، ص ۹
یوگا و مدیتیشن اصل مشترکِ شبهجنبشهای معنوی
«یوگا » و «مدیتیشن » یکی از اصول مشترک در بین شبهجنبشهای معنوی است. مدیتیشن یکی از مراحل هشتگانۀ یوگاست که به توقف فکر بر یک موضوع مربوط میشود. مدیتیشن معادل انگلیسی دایانا در زبان سانسکریت است و برخی از مترجمان فارسی، واژۀ «مراقبه» را معادل آن قرار دادهاند. دایانا تمرین ذهنی برای فکر نکردن و توقف کنشها و واکنشهای ذهنی است.
مدیتیشن شاخصه ها و ویژگی هایی دارد که کاملا با تکیه کردن بر خدا و راه خدا فرق دارد و اصل مشترک شبه جنبش های معنوی است.
شاخص عرفانهای سکولار
اساساً سكولاريسم با جهانبينى و اصول اعتقادى اسلام هیچگونه توافق و سازگارى ندارد. براساس جهانبينى توحيدى همهی هستى عرصه حاكميت و سلطهی بلامنازع خداوند است، ولی همانگونه که روشن است در مکاتب عرفانی جدید، تلاش بر آناست که است که انسان برای آرامش تکیه به مدیتیشن داشته باشد؛ در حالی که آرامش، راهی جز تکیهی بنده به خدا نیست.
مدیتیشن شاخصه ها و ویژگی هایی دارد که کاملا با تکیه کردن بر خدا و راه خدا فرق دارد.
مَدح شیطان در عرفان حلقه
محمد علی طاهری سرکرده فرقۀ حلقه در مقام ابلیس توصیفاتی بیان کرده است که در تضاد با قرآن است.
طاهری ابلیس را «اولین معلم» بشر و راهنمای کمال معرفی میکند. او میگوید شیطان اولین معلم بشر است زیرا او را به درخت علم و آگاهی راهنمایی کرد و از بهشت نادانی و بیخبر بیرون آورد.
موجودات غیرارگانیک،محمد علی طاهری، آمریکا، Create Space، ص 15.
تطبیق دعا با قانون جذب؛ آری یا خیر؟
نظریهپردازان قانون جذب، نظام معرفتی خاصی در این مورد پیشنهاد نمیدهند، آنها پیروان خود را به جهانبینی توحیدی دعوت نمیکنند؛ بلکه میگویند: مهم نیست تو خداباوری یا منکر خدا، ناپرهیزگاری یا اهل تقوا؛ مهم این است که هرچه آرزو کنی همه در اختیار توست و کائنات جملگی فرمانبردارِ تو هستند.
خداشناسی، مبنای انسانیت
سر سلسله معنويات خداشناسي است، ممكن نيست از سر سلسله معنويات و از ريشه و بن و سرچشمه آنها چشم بپوشيم و آنگاه بتوانيم اصول معنوي داشته باشيم، و از طرفي حتي مادي ترين مسلكهاي جهان چاره اي ندارند از اينكه سازمان اجتماعي خود را بر يك سلسله اصول معنوي و شرافتهاي اخلاقي بسازند.
انسانيت از خداشناسي نميتواند جدا گردد، يا خداشناسي است و يا سقوط در حيوانيت و منفعت پرستي و سبعيت و درندگي. منفعت پرستي به معني واقعي كلمه يعني اينكه آدمي واقعا بنده شهوت و شكم بوده باشد؟
يا بايد بنده خدا بود و يا بنده شكم و دامن و جاه و مقام و پول و زر و زيور، راه سوم ندارد، اما اينكه كسي مدعي شرافت و اخلاق و تقوا و عفت باشد و در عين حال به خداشناسي كه سرسلسله اين امور است ايمان و اعتقاد نداشته باشد و هم باطلي بيش نيست.
حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)