درمحضراستاد
آیت الله العظمی بهجت رحمه الله علیه:
اگر چشم بصيرت داشتيم، سخن خداى متعال را كه مىفرمايد:
“و لو أنّ قرءاناً سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى…”
و اگر قرآنى بود كه كوهها به واسطهى آن به گردش در مىآمد، يا زمين بدان پيموده مىشد، يا مردگان بدان به سخن در مىآمدند، همين قرآن بود؛
قدر مىدانستيم؛
ولى ما هم چنان نشستهايم و هواى نفس بر ما غالب گشته كه اين گونه كرامات و معجزات قرآن را مانند دور و تسلسل محال مىدانيم!
آقايى را كه بنده ديده بودم ولى نمىدانستم صاحب اين كرامت است و بعد از فوتش مطلع شدم، چند آيه را نمىدانم به او ياد داده بودند يا خودش مىدانست، ترتيب مىداد و هر ميوهاى را كه مىخواست هر چند در غير فصل آن، حاضر مىساخت!
حتى شخصى گفت: ايشان يك بار آلو را در غير فصل آن حاضر ساخت!
بالاترين انعام الهى و كتاب آسمانى و غيبى، همين قرآن است، اما ما چگونه بايد با آن رفتار كنيم تا بتوانيم از آن بهره مند شويم؟!
در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۱، ص۱۱۲
تاویل آیه کهیعص
تاویل کهیص درباره وقایع کربلا توسط حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه
یکی از کسانی که در زمان حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به خدمت حضرت بقیة الله الاعظم مشرف شده است سعد بن عبد الله شهری است.
وی همراه با احمد بن اسحاق قمی در سامرا به منزل حضرت امام حسن عسکری وارد میشود و در آنجا توفیق میابد که پاسخ سوالات خود را از زبان مبارک حضرت بشنود.
یکی از سوالات سعد در باره تاویل آیه شریفه کهیعص بوده است و حضرت بقیة الله این چنین پاسخ فرمودند:
این حروف،خبر غیبی است که خداوند بنده خود زکریا را به آن مطلع ساخت و سپس آن واقعه را برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله نقل کرده است.
حضرت زکریا از خدا در خواست کرد که اسماء خمسه نجباء را به او تعلیم فرماید.پس جبرئیل بر اونازل شد و نامهای شریف ایشان را به او تعلیم کرد.
هنگامی که زکریا نام حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن علیهم السلام را ذکر میکرد مسرور میگشت و اندوهش برطرف میشد ولی چون به نام امام حسین را ذکر کرد گریه گلوی او را میگرفت و اشک او جاری میشد و مهموم میگردید.
بالاخره روزی حضرت زکریا عرض کرد:خدایا چه چیز باعث گردیده است که هرگاه نام چهار نفر از این بزرگواران را ذکر می کنم خاطرم تسلا می یابد غصه ام برطرف میشود ولی هنگامی که نام امام حسین علیه را بر زبان میاورم، اشکم جاری می شود و غصه ام افزون میگردد؟
خداوند به زکریا قضهٔ شهادت امام حسین را خبر داد و فرمود: «کهیعص!» پس «کاف» به کربلا، و ها، به هلاکت عترت طاهره علیهم السلام، ویا» به یزید که بر امام حسین ستم نمود، اشاره دارد. عین نیز به عطش امام حسین علیه و «صاد» به صبر و شکیبایی ایشان اشارت دارد.
چون زکریا این داستان را شنید محزون گردید و تا سه روز از مسجد خود بیرون نیامد و مردم را از وارد شدن نزد خودش منع کرد و گریه و زاری می کرد و ناله سر می داد و میگفت: «خدایا! آیا بهترین خلق خود را به اندوه فرزندش مبتلا می نمایی؟! آیا این مصیبت را بر او نازل می کنی؟
آیا به علی و فاطمه لباس سوک می پوشانی؟ ایا این بلا را در خانهٔ ایشان نازل میسازی؟!
منبع:
دارالسلام،ص146
العبقری الحسان،ج2
الیاقوت الاحمر،ص6
حجابهایی از جنس نور
گاهى همان شناختها و آگاهىهايى كه در يك مرحله پردهدر بودند، خود پرده مىشوند و جلوگير انسان:
«الهى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْكَ و أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها إِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارَ القُلُوبِ حُجُبَ النُّور».( مناجات شعبانيه)
همان علم و شناختى كه انسان را به آزادى و عشق حق مىرساند و از دنيا و نفس و خلق جدا مىكرد و كفرها و شركها و ظلمها و نفاقها و فسقها و انحرافها را مىسوزاند، همان شناختها و همان عشقها كه انسان را از عشقهاى ديگر جدا مىكرد و آنها را رهبرى مىنمود و در راه عشقهاى بزرگتر به جريان مىانداخت، همينها مىشوند سنگ راه انسان و قتلگاه او و حجاب او.
بايد آزادى و انقطاعى را بخواهيم كه نه تنها از حجابهاى تاريک نفس و خلق و دنيا و اعمال و آمال، كه از حجابهاى نور هم بگذرد و در بند علم و عشق و حالها و مقامها و و و هم نماند …
روش برداشت از قرآن، ص۱۸۱
عالم برزخ
در آیات 61 و 62 سوره مریم چنین آمده است:
جنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ و كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا * لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا…
بهشتهای عَدْنی هستند كه خداوند به بندگان خود وعدۀ غيبی داده است، و البتّه وعدۀ خدا آمدنی است. در آن بهشتها أبداً كلام لغو و بيهودهای نمیشنوند مگر سلام و سلامتی كه از ناحيۀ خدا به آنها ميرسد، و از برای آنان روزی آنان در هر صبح و شب خواهد بود.
در تفسير عليّ بن إبراهيم قمّيّ آمده است كه:
جنّات عدن بهشتهائی در دنياست، قبل از قيام قيامت.
دليل آن اينكه: در اين آيه لفظ بكره و عشيّ ـ كه صبح و شب است ـ بكار برده شده و صبح و شب در بهشت آخرتی نيست. بلكه صبح و شب متعلّق به بهشتهای دنيوی است كه ارواح مؤمنان بدانجا انتقال میيابد و در آنجا طلوع خورشيد و ماه میباشد.
تفسير عليّ بن إبراهيم طبع سنگی، ص 412
امیدبخشترین آیه قرآن
بشْر بن شریح بَصری گوید: به حضرت امام محمّد باقر علیهالسّلام گفتم:
کدامیک از آیات در کتاب خدا نزد شما امید بخشتر است؟!
حضرت گفتند: قوم شما در این مسأله چه میگویند؟!
من گفتم: میگویند این آیه که:
یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَهِ
ای بندگان من که بر جانهای خود اسراف ورزیدهاید، از رحمت خدا ناامید نباشید که خداوند جمیع گناهان را میآمرزد.
حضرت گفتند: امّا ما اهل بیت این را نمیگوئیم.
من گفتم: پس شما در این امر چه میگوئید؟!
حضرت گفتند: این آیه که:
وَ لَسَوْفَ یعْطِیک رَبُّک فَتَرْضَی
و هر آینه بزودی خداوند به تو ایپیامبر آنقدر میبخشد که تو راضی خواهی شد.
و آن بخشش عظیم شفاعت است، والله شفاعت است. والله شفاعت است.
بحار الأنوار، ج8، ص57
سفارش به قرائت سوره توحید
آیت الله کشمیرۍ(ره) :
قرائت آیت الکرسی و سوره های فلق و ناس برای دفع وسوسه های نفسانی موثر است.
هنگام ورود به خانه سوره توحید را قرائت کنید که فقر را از خانه بیرون می برد.
تغییر سرنوشت انسان دراثرگناه
لهُ مُعَقِّبتٌ مِّن بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَایغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ
برای او، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رویش، و از پشت سرش، او را از فرمان الهی (حوادث غیر حتمی) حفظ می کنند؛ در حقیقت خدا آن (سرنوشتی) که در قومی است را تغییر نمی دهد تا این که آنچه را در خودشان است، تغییر دهند؛ و هنگامی که خدا برای قومی (به خاطر اعمالشان) بدی بخواهد، پس هیچ بازگشتی برای آن نخواهد بود؛ و جز او، هیچ سرپرستی برای آنان نخواهد بود.
نکته ها و اشاره ها
1.این آیه یک قانون کلی جامعه شناختی اسلام را بیان می کند که می گوید: «سرنوشت شما قبل از هر چیز و هر کس به دست خود شماست و هرگونه تغییر در سرنوشت شما، بر اساس تغییرات درونی و اراده ی شما شکل می گیرد و خوش بختی یا بدبختی شما را رقم می زند.»
این یک اصل قرآن و یکی از پایه های جهان بینی و جامعه شناسی اسلام است که می گوید بدبختی جوامع عقب افتاده از عوامل درونی ناشی می شود و اگر استعمارگران و جهان خواران در درون انسان ها و ملت ها پایگاهی نداشته باشند، نمی توانند کاری از پیش ببرند.
2.برای بررسی عوامل سقوط تمدن ها و پیشرفت و عقب ماندگی ملت ها، نباید به دنبال علل خیالی شانس و بخت و اقبال بود بلکه باید علت را در ضعف درونی و مشکلات داخلی خود جست و جو کرد.
3.در حدیثی از امام سجاد علیه السلام حکایت شده که گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهند عبارت اند از: ظلم به مردم، ناسپاسی خدا و رها کردن کار خیری که انسان بدان عادت کرده است.
آموزه ها و پیام ها
1.انسان تحت حمایت و حفاظت نیروهای غیبی است
2.تغییرات ظاهری اجتماعی از تغییرات درونی انسان ها سرچشمه می گیرد
3.سرنوشت ملت ها به دست خود آنهاست
4. اگر می خواهید سرنوشت ملت را تغییر دهید، از خود شروع کنید.
5.در برابر اراده ی قطعی خدا امداد هیچ کس سودی ندارد
تفسیر قرآن مهر جلد دهم صفحه ۲۱۷
تفاوت بين عفو و غفران
خداوند در قرآن کریم فرموده است: وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا در تفاوت آن دو چنین گفته شده که:
کلمه: عفو به معناى محو اثر است، و
كلمه: مغفرت از غفر به معناى پوشاندن است؛
بنا بر اين عفو خدا عبارت است از محو و از بين بردن اثر گناه از بندگان،كه همان عقابى است كه براى هر گناهى معين فرموده است.
به عبارت دیگر،عفو، یعنی صرف نظر خدا از گناه بنده ،بنده به جهت گناه استحقاق کیفر دارد، ولی خدا از گناه بنده صرف نظر کرده و او را به استحقاق گناه، کیفر نمی کند.
اما مغفرت از غفران و غفر می آید ،به معنای پوشاندن و محو اثرى كه گناه در نفس به جاى گذاشته، می باشد، با این توضیح که گناهان علاوه بر این که استحقاق عذاب می آورند،
آثار دیگری هم بهمراه خود دارند، مثل اینکه گناهان مانع ظهور آثار و برکات اعمال صالح می شوند
،وقتی با غفران خدا این اثر مانعی از بین رفت، آثار مثبت اعمال صالح ظهور می کند که نتیجه آن فیض و برکت در دنیا و نعمت و پاداش عظیم در آخرت است.
و عطف اين دو جمله، بر جمله:
رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا، بخوبی استفاده می شود كه منظور از عفو و مغفرت و رحمتی که در آیه از خدای متعال درخواست شده بطور خاص امورى است مربوط به گناهان بندگان از جهت خطا و نسيان امثال آن می باشد.
محمد حسین طباطبایی، ترجمه الميزان، ج68،ص866
مصطفوی ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ،ج8،ص183-184.
تفسير توحيد در بیان امام حسین علیه السلام
صمد يعنى چه ؟
جناب ابن بابويه در توحيد از حضرت سيد الشهداء عليه السلام امام ابى عبدالله الحسين عليه السلام ، در باب تفسير قل هو الله احد روايت كرده است كه :
الصمد الذى لا جوف له ؛ صمد آن كسى است كه براى او جوف نيست . اجوف نيست ، جاى خالى ندارد، پُر است
اگر يك خردل را، يك ذره را از حيطه وجودى او به در ببرى ، او را اجوف دانسته اى نه صمد.
علامه حسن زاده آملی ،هزارویک کلمه
تنها ذات داراى حیات حقیقى
مرحوم علامه طباطبایى قدس سره بعد از بیان اقسام حیات دنیوى و ذكر یك سلسله از آیات كریمه چنین مى گوید: توضیح و تفسیر همه این آیات در قرآن آمده كه مى فرماید: «و ما الحیوة الدّنیا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدّار الاخرة لهى الحیوان لو كانوا یعلمون»
(عنكبوت،64) زندگى دنیا واجد حقیقت و كمال حیات نیست، به عكس حیات آخرت كه داراى حقیقت و كمال حیات است، كه مرگ در آن راه ندارد؛ «ءَامنین لا یذوقون فیها الموت إلاّ الموتة الأولى»، ولى همین حیات اخروى چنان كه از آیات زیادى استفاده مى شود از طرف پروردگار متعال افاضه مى شود و اوست كه انسان را در آخرت زنده مى كند و زمام همه امور به دست اوست.
بنابراین، حیات اخروى نیز مملوك و مسخّر قدرت الهى است، نه این كه مطلق و رها باشد؛ یعنى كسى كه به این حیات زنده مى شود، خاصیت آن را به واسطه خداوند مالك مى شود، نه خود به خود.
پس، حیات حقیقى باید به گونه اى باشد كه عروض مرگ بر آن محال باشد و این تصور نمى شود، مگر در صورتى كه حیات، عین ذات صاحب آن باشد، نه عارضى و دریافت شده از دیگرى.
خداوند در قرآن مى فرماید: «و توكّل على الحىّ الّذى لا یموت» (فرقان،58) بنابراین، حیات حقیقى همان حیات خدایى است كه وجود خدا بالذات داراى علم و قدرت است. (المیزان، ج2، ص329)
کتاب هزار و یک نکته از قرآن کریم
آیة الکرسی، نسخهای برای دنیا و آخرت
امام باقر(ع) روایت شده است:
کسی که آیة الکرسی را یک بار بخواند، خداوند، او را از دو هزار بدی و ناگواری دنیا و هزار بدی و ناگواری آخرت دور می کند!
که آسانترین ناگواری دنیا فقر، و آسان ترین ناگواری و ناراحتی آخرت، عذاب قبر است.(مجمع البیان، ج1، ص360)
در روایتی دیگر از حضرت علی(ع) نقل شده است که پیامبر(ص) فرمود:
هر که آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند، هیچ چیز او را از داخل نشدن به بهشت باز نمی دارد.
تفسیر منهج الصادقین، ج2، ص95
مانند قرآن دعا كنيد
رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به عيادت بيمارى آمدند و از او احوالپرسى كرده و فرمودند: جريان بيمارى تو چيست؟
عرض كرد: شما نماز مغرب را براى ما خوانديد و در نماز سوره قارعه را قرائت فرموديد پس از آن من گفتم بار خدايا اگر براى من در نزد تو گناهى است كه مىخواهى مرا به خاطر آن در آخرت عذاب كنى آن عذاب را زودتر در اين جهان پيش آور و به آخرت نينداز.
با گفتن اين جمله به حال بيمارى و ناراحتى افتادم و به اين حالت در آمدم و اين چنين كه مىبينيد شدم.
رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: بد چيزى گفتى چرا نگفتى:
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى اْلآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ (2بقره/201) و از ايشان كسانى هستند كه مىگويند پروردگارا به ما در دنيا بهره نيك و در آخرت هم بهره نيك عطا فرما و ما را از عذاب دوزخ در امان بدار.
پروردگارا عطا كن بما در دنيا حسنه و در آخرت حسنه و خوبى را و ما را از آتش نگهدارى فرما.
آنگاه پيامبر براى او دعا كردند و آن جوان مريض، بهبودى يافت.
سفينة البحار، جلد 2، صفحه 208.
نمونه هائى از تأثير و نفوذ قرآن، صفحه 190.
گزیده بیانات امام خامنه ای در دیدارحافظان وقاریان قرآن
رهبرفرزانه انقلاب، صبح امروز دردیدار قاریان و حافظان قرآن فرمودند:
یکی ازمفاهیم قرآنی که یک اصل است، کفر به طاغوت است؛
یعنی ماتمام عالم وجود رابه دوقسمت تقسیم میکنیم:
منطقه نفوذ طاغوت که باید به او کفر ورزید و منطقه نفوذ الله که بایدبه آن ایمان آورد.
این معنایش استقلال و مرزبندی هویت ایمانی است تا بتواند مقابل هویت کفر، خود را حفظ کند و پیشرفت کند. امروز مشکل امت اسلام در تسلط اقتصاد و سیاست غربی بر اوست.
این حرکت قرآنی در کشور ما باید ادامه پیدا کند. ما از قرآن دوریم، از آن بیگانه ایم، از مفاهیم آن دوریم. باید تلاش کنیم که مفاهیم قرآنی جزو مفاهیم رایج و گفتمانهای عمومی ملتهای ما قرار بگیرید.
۹۶/۲/٧
عقوبت ترجیح مال دنیا بر نماز!
قحطی و کمبود غذا همه جا را فرا گرفته بود، فشار شدید گرسنگی و سختی بر مردم مدینه وارد شده بود.
در این صورت اگر کاروانی آذوقه و غذا به مدینه می آوردند، روشن بود که مردم از هر سو هجوم می آوردند تا برای خود غذا تهیه کنند، و معمول بود وقتی کاروان تجارتی می آمد مردم مشتاق ، طبل کوبان به استقبال آن می رفتند.
روز جمعه بود، مسلمانان برای نماز جمعه پشت سر پیامبر صلی الله علیه وآله جمع شدند و پیامبر صلی الله علیه وآله مشغول ایراد خطبه های نماز جمعه شد.
خبر آمد که یک قافله تجارتی به مدینه آمده است.
مسلمانان باعجله از ترس بی غذا ماندن، برای تهیه طعام از مسجد بیرون آمدند و تنها چند نفر با (8یا 11یا 12یا 40نفر) پیامبر صلی الله علیه و آله ماندند…
در این هنگام پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
سوگند به خدایی که جانم در اختیار او است اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتید، و کسی در مسجد نمی ماند آتش (قهر الهی ) سراسر بیابان را فرا می گرفت و شما را به کام خود فرو می کشید و به نقل دیگر فرمود: اگر اینها نمی ماندند، از آسمان سنگ بر سر آنها می بارید.
در این وقت بود که آیه 11 سوره جمعه نازل گردید:
و چون تجارتی ببینند یا آهنگ (طبلی بشنوند) به سوی آن بشتابند و تو را (ای پیامبر) تنها ایستاده بگذارند، بگو آنچه نزد خداست از آن آهنگ و از آن تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزی دهندگان می باشد…
1.نورالثقلین ج 5ص 329
2- اقتباس از تفسیر کشاف جلد 4 ص 329
عظمت و قداست نام الهـى
نام الهــــى از چنان عظمت و قداستى برخوردار است كه اگر به هنگام ذبح حیوان ذكر شود، آن حیوان حلال، وگرنه گوشت آن حیوان حرام مى گردد.
از این رو، قرآن كریم به صورت سلب و ایجاب آن را مطرح مى كند. گاهى مى فرماید:
از آن حیوانى كه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید؛
«و لا تأكلوا ممّا لم یذكر اسم اللّه علیه و انّه لفسق»
( انعام،121)،
گاهى مى فرماید: از آن حیوانى كه نام خدا بر آن برده شده، بخورید؛
«فكلوا ممّا ذكر اسم اللّه علیه ان كنتم بایاته مؤمنین»(انعام،118؛ محاضرات)
کتاب هزار و یک نکته از قرآن کریم
قرض الحسنه سبب آمرزش الهی
إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یضَاعِفْهُ لَکمْ وَیغْفِرْ لَکمْ وَاللَّهُ شَکورٌ حَلِیمٌ
اگر به خدا «قرض الحسنه ای» وام دهید، آن را برای شما می افزاید و شما را می آمرزد؛ و خدا بسیار سپاس گزار [و] بردبار است.
نکته ها و اشاره ها
1.یکی از الطاف الهی آن است که همه ی نعمت ها و اموال را به ما داده است سپس از ما می خواهد که آنها را به او وام دهیم و به دیگران ببخشیم و در عوض خدا چندین برابر به ما باز می گرداند و ما را می بخشاید!!
آری؛ لطف و محبت از این بالاتر تصور نمی شود.
2.«قرض» در اصل به معنای قطع کردن است و منظور از قرض نیکو همان جدا کردن اموال خویش و بخشش آنها در راه خداست، نه وام دادن اصطلاحی؛ البته وام و قرض الحسنه ی اصطلاحی نیز ثواب زیادی دارد، اما مقصود آیه در این جا انفاق و بخشش در راه خداست.
آموزه ها و پیام ها
1.خشش در راه خدا موجب افزایش اموال و پاداش شماست.
2.اگر به دنبال آمرزش الهی هستید از اموال خود به مردم ببخشید.
تفسیر قرآن مهر جلد بیست و یکم، صفحه ۹۰
عمل به دانسته ها، دانش به بار مى آورد.
تفسیر آیه های 54 نور و 28 حدید
پیامبر اکرم (ص) : مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلمَ ما لَم يَعلَم.[۱]
هر كه به آنچه مى داند، عمل كند، خداوند، دانش آنچه را نمى داند، به او ارزانى مى دارد .
پیامبراکرم(ص) : مَن عَلَّمَ عِلماً أتَمَّ اللَّهُ لَهُ أجرَهُ ، ومَن تَعَلَّمَ فَعَمِلَ عَلَّمَهُ اللَّهُ ما لَم يَعلَم.[۲]
هر كه دانشى را فرا گيرد، خداوند، پاداشش را تمام مى گرداند و آن كه فرا گيرد و عمل كند، خداوند، آنچه را كه ندانسته است، به او مى آموزد .
امام علی علیه_السلام : ما زَكا العِلمُ بِمِثلِ العَمَلِ بِهِ.[۳]
هيچ چيزى مانند عمل، دانش را رشد نمى دهد .
اشارت قرآنی:
اين احاديث، در حقيقت، تفسير دو آيه زيرند :
(وَ إِن تُطِيعُوهُ تهْتَدُواْ وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَغُ الْمُبِينُ) .[۴] .
(اگر از او اطاعت كنيد، راه يافته ايد، و بر پيامبر، جز رساندن آشكار، تكليفى نيست).
(يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ءَامِنُواْ بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَ يَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) .[۵]
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد!
از خدا پروا كنيد و به فرستاده اش ايمان بياوريد، تا بهره دو چندان از رحمتش به شما ارزانى دارد و براى شما نورى قرار دهد تا با آن، گام برداريد و شما را بيامرزد، كه خداوند، آمرزشگر و مهربان است).
منابع:
[1] بحار الأنوار : ج ۴۰ ص ۱۲۸ ح ۲ ؛
[۲] الجامع الصغير: ج ۲ ص ۱۹۲ ح ۵۷۱۱ ،
[۳] غرر الحكم : ج ۶ ص ۷۳ ح ۹۵۶۹،
[۴] النور : ۵۴ .[۵] الحديد : ۲۸ .
اثر گفتن بسم الله الرحمن الرحیم با یقین و قصد خاص
شیخ الفقهاء و المجتهدین،آیت الله خویی(رحمه الله علیه)میفرماید:
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﻟﻔﻘﻬﺎﺀ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻴﺮﺯﺍﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻴﺮﺍﺯﻯ(رحمه الله علیه)خادمی داشت به نام شیخ محمد؛ﺭﻭﺯﻯ ﺷﺨﺼﻰ ﻧﺰﺩ ﺷﻴﺦ ﻣﺤﻤّﺪ ﺭﻓﺖ، ﺩﻳﺪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺏ ﭘﺮ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﻛﺮﺩ(به جای نفت، آب ریخت!!) ؛
ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻌﺠّﺐ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻋﻠّﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ.
ﺷﻴﺦ ﻣﺤﻤّﺪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩِ ﺟﺪﺍﻳﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ، ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻦ ﮔﺮﺩﻳﺪﻡ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺣﺰﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺷﺪﻳﺪ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.