بهترين دلها
ارزش انسان به معارف است ، پس بهترين ظرف هاى علم( يعنى نفوس انسانى) ، آن ظرفى است كه گنجايش آن بيشتر است ،چنان كه حضرت وصی با شاگرد نامدارش كميل «رضوان الله علیه»فرمود:.
« يا كميل!
ان هذه القلوب اوعيه ، فخيرها اوعاها؛
اى كميل !
اين دل ها ظرف ها هستند، پس بهترين آنها آن دلى است كه ظرفيت و گنجايش او بيشتر است.»
گنجينه گوهر روان ، ص ۲۱۰
حکمت درد و رنج زندگی
وما انسان را در رنج و سختی آفریدیم.(سوره بلد آیه ۴)
«انسان گاه گاهي خود را فراموش ميکند.
فراموش ميکند که بدن دارد، بدني ضعيف و ناتوان، که در مقابل عالم و زمان، کوچک و ناچيز و آسيب پذير است.
فراموش ميکند که هميشگي نيست و چند صباحي بيشتر نميپايد.
فراموش ميکند که جسم مادي او نميتواند با روح او هم پرواز شود، لذا اين انسان احساس ابديت و مطلقيت و قدرت ميکند،سرمست پيروزي و اوج آمال و آرزوهاي دور و دراز خود، بي خبر از حقيقت تلخ و واقعيتهاي عيني وجود، به پيش ميتازد و از هيچ ظلم و ستمي روگردان نميشود .
چه بسا اگر انسان با همین قدرت و جایگاه بعنوان اشرف مخلوقات و جانشین با روح دمیده شده از خدا در وجودش خداوند وارد بهشت میشد چه بسا ادعای خدایی میکرد در بهشت اما..
اما “درد” و ضعف و رنج دنیوی آدمي را به خود ميآورد،
حقيقت وجود او را به آدمي مي فهماند، و ضعف و زوال و ذلت خود را درک ميکند،و دست از غرور کبريايي بر مي دارد، و معني خودخواهي و مصلحت طلبي و غرور را ميفهمد و آن را توجيه نميکند. و یادش میاد چی بوده و از کجا آمده و چه جایگاهی داشته است»
شهيد دکتر مصطفي چمران
آیاایمان دارم یانه؟
آیـت اللـه دستـغیب (ره) :
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮔﻢ ﺭﺳﯿﺪ ﻣﺆﻣﻨﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺳﺨﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ( ﻉ ) ﻣﺤﮏ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺍﺯ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :
«ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﮑﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ ، ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺛﻮﺍﺏ ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﺭﺍ.
اصول کافی، ج 2، ص 232، ح 6.
قلب قرآن، آیت الله دستغیب، ص 45.
پنج نكته درباره حقوق والدين
1. رعايت حقوق والدين واجب است گرچه آنها در حق اولاد كوتاهى كرده باشند.
2. اطاعت امر پدر و مادر و رعايت ادب در صحبت كردن با آنها لازم است، حتى اگر بداخلاق باشند.
3. هديه دادن و بخشيدن چيزى به پدر و مادر مستحب است.
4. براى پدر و مادرى كه در قيد حيات نيستند، بهترين احسان اداى بدهى آنهاست، چه حق الناس و چه حق الله.
5. تندى و پرخاشگرى و بدگويى و قطع رابطه از مصاديق عاق والدين و از گناهان كبيره است.
پرداخت سهم سادات به همسر سیده
سوال:
آیا انسان می تواند سهم سادات خمسش را به خانمش که سیده است بپردازد؟
پاسخ:
همه مراجع : كسي كه همسرش سيّده است بنابر احتياط واجب نبايد به او خمس بدهد كه به مصرف مخارج خودش برساند ولي اگر مخارج ديگري دارد كه به آن محتاج است و بر شوهرش واجب نيست (مثلا نفقه پدر و مادر فقیرش بر این زن واجب است و او درآمد دیگری ندارد) جايز است شوهر از بابت خمس پولی به زن بدهد كه به مصرف آن مخارج برساند.( و شوهرنمی تواند این پول را به عنوان نفقه حساب کند)
آیت الله سيستاني ، وحید و زنجانی : همچنين است دادن خمس به او كه در نفقات غير واجبه اش(مثلا دادن کفاراتش یا هزینه سفرهای مستحبی و …صرف نمايد).
تبصره : برای مصرف سهم سادات باید حتما از دفتر مرجع اجازه گرفته شود و بدون اجازه نمی شود سهم سادات را پرداخت کرد.
منبع رساله 12 مرجع مسأله 1841
درمحضراستاد
حاج اسماعیل آقا دولابی :
روزی که فهم انسان باز شود، خواهد دید که ابتلائات و گرفتاریهایی که خدا برای او پیش آورده است، چه خیرهایی برای او داشته و خداوند از رهگذر آنها محبتی به او کرده که در خوشی ها و نعمتها چنان محبتی به او نکرده است.
به همین خاطر است که وقتی خدا پرده را برمیدارد، انسان غصه میخورد که چرا به خاطر ابتلائات و محرومیتهای دنیا غصه خورده است و آن روز بیش از آنچه برای نعمتها و گشایشها شاکر است، بخاطر محرومیتها و ابتلائات شاکر خواهد بود.
مصباح الهدی، ۵۰
حلّ مساله ریاضى توسط حضرت علی(ع)
دو نفر مرد در مسافرت ، با هم رفیق شدند، هنگام غذا در محلى نشستند تا غذا بخورند.
یکى از آنان پنج قرص نان از سفره خود بیرون آوردو دیگرى سه قرص نان ، در آن هنگام مردى از آنجا عبور مى کرد او را دعوت به خوردن غذا کردند، او نیز کنار سفره آنان نشست و از آن غذا خوردند.
مرد رهگذر پس از خوردن غذا و هنگام خداحافظى، هشت درهم به آنان داد و گفت : این هشت درهم را به جاى آنچه خوردم به شما دادم و از آنجا رفت.
آن دو نفر در تقسیم پول نزاع کردند!
صاحب سه قرص نان مى گفت: نصف هشت درهم مال من است و نصف آن مال تو؛ ولى صاحب پنج قرص نان مى گفت: پنج درهم آن مال من است و سه درهم آن مال تو است.
آنان نزاع و کشمکش خود را نزد على(ع) آوردند و داورى را به او واگذار نمودند.
على(ع) به آنان فرمود: نزاع و کشمکش در اینگونه امور، از فرومایگى و پستى است؛ صلح و سازش بهتر است؛ بروید سازش کنید.
صاحب سه قرص نان گفت: من راضى نمى شوم مگر به آنچه حقیقت است و شما در این باره قضاوت به حق کنید.
امیرمؤ منان علی(ع) فرمود: اکنون که تو حاضر به سازش نیستى و حقیقت را مى خواهى، بدانکه حق تو از آن هشت درهم، یک درهم است!
او گفت: سبحان اللّه! چطور، حقیقت این گونه است؟!
حضرت على(ع) فرمود: اکنون بشنو تا توضیح دهم: آیا تو صاحب سه نان نبودى؟
او گفت : بله؛ من صاحب سه نان هستم.
على(ع) فرمود: آیا رفیق تو صاحب پنج نان است؟
او گفت : آرى.
على(ع) فرمود: بنابراین، این هشت نان، 24 قسمت (هر قرص نان سه قسمت ) مى شود؛ تو هشت قسمت نان ها را خورده اى (یعنی دو نان کامل خود و دو سوم از نان سوم خودت را)؛ و رفیق تو (صاحب پنج قرص نان) نیز هشت قسمت را خورده (یعنی دو نان کامل خود و دو سوم از نان سومش را ) و مهمان نیز هشت قسمت را خورده است (یعنی یک سوم از باقیمانده نان سوم تو را و دو نان کامل و یک سوم از باقیمانده نان سوم رفیقت را) و چون آن مهمان هشت درهم به شما دو نفر داده، هفت درهم آن، مال رفیق تو (که صاحب پنج نان ) است و یک درهم آن، مال تو (که صاحب سه نان ) است.
آن دو مرد در حالى که حقیقت مطلب را دریافتند، از محضر على(ع) رفتند.
جوانهای عزیز من! امروز نوبت شماست كه وارد ميدان علم، عمل، تقوا، سياست و كار شويد
امام خامنه ای (حفظه الله):
جوانهای عزیز من! نوبت شماست.
جوانهای قبل از شما هر چه نفس داشتند، در این راه زدند و ما را به اینجا رساندند؛ امروز نوبت جوانهای ماست.
در میدان علم، در میدان عمل، در میدان تقوا، در میدان سیاست، در میدان کار برای مردم و خدمت، و در میدان شایستگیهای گوناگون وارد شوید؛ خودتان را به صلاح و تقوا بیارایید و پیش بروید.
۸۴/۵/۲۸
غفلت نوعی بیماری فکری است
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود.
علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
بیماری فکری و روان نامش “غفلت” است. و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.
پیام امام خمینی (ره) وامام خامنه ای درپی سیل آذربایجان
پیام امام خمینی(ره) به اهالی آذربایجان، در پی جاری شدن سیل
حادثه دردناک سیل که موجب وفات بعضی از برادران شده است، موجب کمال تاسف و تاثر است. به خانوادههای برادران آذربایجانی، که پیوسته در مسیر انقلاب_اسلامی بودهاند و از جان و مال دریغ نکردهاند، تسلیت عرض میکنم. و دولت جمهوری اسلامی و استاندارآذربایجان موظفند هر چه زودتر به ترمیم خسارات وارده بر برادران عزیزمان بشتابند.
(روح الله الموسوی الخمینی؛ ۲ تیر ۱۳۵۸)
پیام رهبر معظم انقلاب درپی جاری شدن سیل در استانهای آذربایجان
حادثه سیل در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و کردستان و اردبیل که به جان باختن تعدادی از هممیهنان عزیز و خسارتهای سنگین مالی انجامید، حادثهای دردناک و مصیبتبار است. اینجانب با تأثر و اندوه، به داغداران و مصیبتزدگان عرض تسلیت و همدردی میکنم. وظیفه فوری مسئولان ذیربط، کمک به آسیب دیدگان و کاستن از رنج و اندوه آنان است.
(سیّد علی خامنهای؛ ۲۶ فروردین ۱۳۹۶)
کسی که میخواهد اهل معرفت شود،
علامه طباطبایی"ره":
کسی که میخواهد اهل معرفت شود،
باید معاشرتش را مخصوصاً با اهل غفلت واهل دنیا کم کند،از معاشرتهای بی فایده و بی مغز اجتناب نماید…
لازم است در خوردن حتی حلال ، میانه رو باشد و افراط نکند…
تا گرسنه نشده سر سفره حاضر نشود،
و تا اشتها دارد،دست از غذا خوردن بردارد
و از لحاظ خواب و سخن گفتن نیز باید حد اعتدال را رعایت نماید.
هرچیزی حکمتی دارد ...
حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است.
چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است.
موسي علیه السلام براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت.چند روز بعد،موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت.ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار در گردن اجتماع نموده اند ، پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟
حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند!
پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود
خداوند در قرآن مي فرمايد : اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند.
چه زیباست در برابر حوادث و اتفاقاتی که از علت آنها بی خبریم، به خداوند مهربان اعتماد کنیم و زبان حالمان همیشه این باشد:
“الهی رضا برضائک،صبرا علی بلائکْ و تسلیماً لاَمرْک ”
حكايتهاي گلستان ص 161
«آخرین دولت» در قرآن
قالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ [اعراف/۱۲۸]
موسی به قومش گفت: از خدا مدد بگیرید و استقامت ورزید که زمین از آن خداست و آن را به هرکس از بندگانش بخواهد واگذار می کند و سرانجام برای پرهیزکاران است.
امام باقر فرمودند:
دولت ما آخرین دولت هاست، هر خاندانی که دولتی داشته باشند، قبل از ما به آن می رسند تا چون روش سلطنت ما را دیدند نگویند اگر ما هم سلطنتی داشتیم همین طور رفتار می کردیم، و همین است که قرآن می فرماید «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين»
کلیدواژه آیات مهدوی، ص۱۴۴
درمان غیبت ...
آیتـــ الله مجتهدے تهرانے(ره)
کسی که مےخواهد غیبت نڪند اول باید منشاء آن یعنی حسادت را از بین ببرد.
و دوم آیات و روایاتی کہ در مذمت غیبت است را مطالعه کند تا ببیند که غیبت چه گناه بزرگیست که روایت دارد؛ «یک درهم ربا از ۳۶ زنا بدتر است و غیبت کردن از ربا خوردن بدتر است.»
چون که ربا قصهٔ اقتصاد مملکت است، اما غیبت آبروی مردم است، و احترام مومن از خانه خدا بالاتر است.
الْمومِنُ اَعْظَمُ حُرمَةُ مِنَ الْکَعبَة
«احترام مومن از خانه خدا بیشتر است»
قناعت به برکت خدا
يكی از مسلمانان صدر اسلام به نام ابووائل میگويد:
من به اتفاق دوستم به خانه سلمان فارسی رفتيم و مدتی نشستيم. هنگام غذا فرا رسيد. سلمان گفت:
اگر رسول خدا(ص) از تكلف و خويشتن را به زحمت افكندن نهی نكرده بود، برايتان غذای بهتری فراهم می ساختم.
سپس برخاست و مقداری نان و نمک آورد و در برابر مهمانان گذاشت. دوستم گفت: كاش همراه اين نمک، مقداری مرزه و آويشن بود.
سلمان برخاست و ظرف آب خويش را گرو نهاد و كمی مرزه فراهم كرد و سر سفره نهاد. وقتی غذا را خورديم، دوستم گفت:
خدا را شكر كه به روزيِ خدا قانعيم! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودی، الان ظرف آب من در گرو نبود!
طبرسی، ۱۴۱۲ق، ص ۱۳۵
موضوع عرفان درکلام امام خامنه ای
آیت الله خامنه ای می فرماید:
موضوع عرفان،ذات مقدس پروردگار متعال است،موضوع عرفان خداست،ازاین جهت برتر از همه علوم است.خب،این خدا باید در زندگی کسی که اهل عرفان است تجلی پیدا کند.
ماکسانی را دیدیم که گفته می شد در عرفان نظری از همه بهترند،اما در عرفان عملی یک قدم بر نداشته بودند.
کتاب عرفان عملی ص98
توصیه های اساتید
بر اثر تشویق زیاد اساتیدمان همیشه با وضو وطهارت بودیم.
آنها به ما می گفتند:« طهارت و وضو خیلی در پیشرفت کارهای شما مفید است».
اساتید مرتب به ما تآکید می کردند:« شما باید در رفتار و کردار و گفتارتان مواظب باشید و مراعات بکنید.
چون شما متعلق به خودتان نیستید. اگر شما یک قدم ناشایست بردارید، نمی گویند که حسن زاده این کار را کرده، می گویند آخوندها این طور هستند، طلبه ها اینطور هستند»
گفتگو باعلامه حسن زاده آملی / ص291
رزق معنوی در کلام اهل عرفان
رزق در كلام اهل معرفت به وارده هاى قلبيّه و تجلّيّات الهيّه و انبساط نفس و ادراك حقايق عالَم عِلوى گفته مى شود، و البته مى توان اين مفهوم را از آيات قرآن و نيز روايات مأثوره از اهلبيت عليهم السّلام استفاده نمود.
و اين رزق به توفيق الهى براى افراد حاصل مى شود؛ ولى استفاده از آن، منوط به تصميم و همّت و اختيار خود شخص است. مانند ارسال پيامبران الهى و ائمّه معصومين عليهم السّلام و اولياى حقّ كه با كلمات و سخنانشان دريچه ورود به عالم غيب را به روى ما مى گشايند؛ و انسان بايد با عزمى راسخ و همّتى والا پا جاى پاى آنان بگذارد و با اطاعت و انقياد تامّ، مراتب استعداد وجود خويش را به فعليت مبدّل نمايد.
مرحوم والد ما (علامه طهرانی) - رضوان الله عليه- مى فرمودند:
ما اين سفره را براى همه پهن نموده ايم، حال اگر كسى بر سر آن نيايد، بايد گفت: گر گدا كاهل بود، تقصير صاحبخانه چيست؟!
اين قسم از رزق، فقط با اختيار و انتخاب خود فرد حاصل مى شود؛ و با كاهلى و سستى، انسان ره به جايى نخواهد برد.
حيات جاويد،ص ۱۷۳ - ۱۷۴
آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی