چند دستور براي خوب همسرداري كردن:
خانم ها بخوانند
همسرداري وگرم نگه داشتن كانون زندگي اگر چه در ابتدا كاري سهل وآسان به نظر مي رسد ولي كمتر كسي موفق مي شود به زندگيش گرمي ببخشد ،رعايت نكات وفرمول هايي به شما امكان مي دهد تا كانون خانواده را گرم ودلپذير نگهداريد.
1. يك طرفه قضاوت نكنيد،يعني وقتي كه مشكلي در زندگيتان پيش مي آيدوقصد مشاوره داريد سعي كنيد هر دو نفر تا حضور داشته باشيد ،افرادي كه احساسات خود را ابراز مي كنند فرصت دارند تا در مورد روابطشان بينش بالاتري را بدست آورند وبه هم احترام بگذارند،ولي زن وشوهرهايي كه سكوت مي كنند در سكوت به جرو بحثشان ادامه مي دهند كه اثر مطلوبي ندارد.
2.زمان تنهايي مردها وقتيكه احساس مي كنند مشكلات زيادي به آنان هجوم آورده است سكوت كرده وبه فكر فرو ميروندآنها در اين موقع ترجيح مي دهند سكوت كنند يا تلويزيون تماشا كنند ويا از خانه بيرون بروند تا آرامش خود را بازيابند.در اين مواقع به سكوتشان احترام بگذاريد ومزاحمشان نشويدواز آنان در مورد مشكلتشان پرس وجو نكنيد واز او نخواهيد كه با شما صحبت كنند،به او فرصت دهيد تا خود را از دست مشكل پيش آمده خلاص كند آن وقت با او صحبت كنيد.
3.بهانه نگيريد كه خسته ايد يا حال وحوصله نداريد تا به احساسات شوهرتان توجه نكنيد،سعي كني هر چند وقت يكبار زندگيرا از حالت عادي خارج كنيدوبا انجام كارهاي خاص هنري وذوقي روحيه خود وشوهرتان را عوض كنيد.
4.مقايسه نكنيد ،اگر شوهرتان وضع مالي خوبي ندارد ثروت ديگران را به رخ او نكشيد وچيزهاي جديد ولباس نو ومسافرت هاي پر خرج را از او نخواهيد،به و غر نزنيد زيرا با اين كار نه تنها وضع ماليش خوب نمي شودبلكه اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد وديگر نمي تواند به زندگي خود سر وسامان بدهيد،وقتي كه مي بينيد او تلاش خود ر مي كند او را تحسين وتشويق كنيد وبه او اعتماد به نفس ببخشيد تا خلاقيت در او شكوفا شوداگر شوهرتان صفت خوب دارد همان يك صفت را برجسته كنيد ودر مورد آن با او صحبت كنيد.
رفتيد بي آنكه دلبستگي هايتان را مرور كنيد
رفتيد بي آنكه دلبستگي هايتان را مرور كنيد
رفتيد بي آنكه لحظه اي ترديد كنيد …بي آنكه لحظه اي درنگ كنيد..در رفتن يا ماندن!
شهدا بي آنكه ،دلبستگي هايتان را مرور كنيد وآرزوهايتان را بارور…
در رفتن،شتابي عجيب داشتيد ودر ماندن ،اكرهي عميق.مطمئن بوديد راه،درست است،از جاده از سفر از…نمي ترسيديد
فهميده بوديد آخر اين جاده دل كندن از خاك،بلند شدن ،اوج گرفتن وپرواز است.
برگزيده عشق بوديد …كه عشق انتخاب مي كند ،عشق گلچين مي كند ،عشق هر كس را سزاوار نمي داند وشما ،سزاوار بوديد كه رفتيد،كه رفتن را بهترين ماندن ديديدكه رفتن هميشه به معناي رفتن نيست.
به راستي راز آن همه عشق چيست؟دليل از جان گذشتن چيست؟!جبهه با شما چه كرد؟!
جنگ چه به روز دلتان آورد؟
شهدا جبهه شما را عاشق كرد يا شما جبهه را؟
جهه نياز شما بود يا شما نياز جبهه؟
اصلا مگر جبهه كجاست؟
اين واژه،اين چهار حرف ساده،چه قدر وسعت دارد؟
قلمرو جبهه تا كجاست؟
جبهه،عاشق پرور است ،يا عاشقان جبهه مي سازند؟
چه رازي در اين كلمه نهان است كه هنوز در خاطره هاي بسياري جريان دارد،در قلب هاي بسياري خانه داردو هنوز نگاه هاي بسياري را به دنبال مي كشد!
شايد جبهه ،دروازه بهشت است!…
ولي از يك چيز مطمئنم!كه جبهه شهيد نمي سازد!جبهه هميشه شهيد نمي سازد!
جبهه بايد پر از هواي شهادت باشد تا دل را هوايي كند…
جبهه بايد حريم خدا باشد تا جان را عاشق كند…
سوالهاي امتحاني آخر الزمان لو رفت!
به نام خدا
نام سوال هاي امتحاني آخر الزمان تاريخ:عصر غيبت امام زمان
نام خانوادگي مقطع:تمام انسانها مدت امتحان:تمام عصر
1- تو انتخاب هاي زندگيت نظر چه كسي برات از همه مهمتره؟
الف.خودم ب.خانواده ام ج.دوستاي صميميم د.امام زمان(عج)
2-معمولا چه موقع صبرت تموم ميشه؟
الف.وقتي كه براي كارشخصي خودت عصباني ميشي ب.وقتي كه تيم مورد علاقت شكست مي خوره
ج.وقتي كه يكي رو خيلي دوست داري مي ميره
د.وقتي كسي كه با انجام گناهان فردي واجتماعي دل امام زمان(عج) رو ميرنجونه
3-چقدر امام زمان(عج) را دوست داريد؟
الف.راستش تا حالا فكر نكردم ب.تو نماز براش دعا ميكنم
ج.اگه ديدم يه جايي بهش توهين ميشه حس غيرتم به جوش مياد د.اون قدر زياد كه براي ظهورش هر كاري لازمه حاضرم انجام بدم
4-وظيفت درباره امام زمان(عج)چيه؟
الف.هر روز بعد از نماز بهش سلام ميدم وعاي فرج ميخونم
ب.بايد مثل همه امامان كه نيا به يار داشتندبراي ياري آقا خودم رو آماده كنم
ج.بايد تو عصر غيبت به حرف هاي علماي رباني گوش بدم د. همه موارد
5-فكر كن الان مشغول انجام كناهي هستي وضعت نسبت به امام زمانت چطوره؟
الف.سعي ميكنم بهش فكر نكنم وگناه رو انجام بدم
ب.گناه رو انجام ميدم بعدا ميام ازآقا معذرت ميخوام حتما منو ميبخشه
ج.خاكستر ميشم تو خودم گناه كنم وامام زمان(عج)منو ببينه؟
د.اصلا به فكر گناه كوچك هم نيستم بابا من بيام با تير بزنم تو دل امام زمان(عج)
6.اگه داشتي كاري براي امام زمان (عج)انجام ميدادي اون وقت يكي تو رو ديد؟
الف.خوشحال ميشي قند توي دلت آب ميشه
ب.كمي خوشحال ميشي اما ميگي :هدف اصلي من رضاي خدا بوده
ج.عصباني ميشي وميگي:خدايا اومدم يه كار رو خالص انجام بدم بازم نشد
د.بي تفاوت هستي ومحل نميذاري
7.دوست داري بيشتر چه قيافه وتيپي بزني؟
الف.تيپ روز(هرچي باشه) ب.تيپ ايروني
ج.تيپي كه قشنگ تر باشه د.تيپي كه مورد پسند امام زمانه
8.بهت ميگن فقط يه آرزو كن تا برآورده بشه وتو ميگي:
الف.ازدواج موفقي داشته باشم ب. توي دانشگاه قبول بشم ويه كار خوب گير بياد
ج.يه سفر به همه جاهاي زيارتي برم د.طوري زندگي كنم وبميرم كه امام زمان (عج)از من راضي باشه
9.اگه بگن همين الان مي خواهيمشهادت رو نصيب كنيم چي مي گي؟
الف.خدايا من زندگي دارم وبه فكر زن وبچه ومادر و…هستم ب.باشه يه وقت ديگه
ج.من از خدامه ولي كمي حق الناس گردنم هست بهشون برگردونم وحلاليت بطلبم بعدش ميام
د.شهادت!واي خداجون اين ديگه چه سواليه؟يه عمر دنبال اين لحظه بودم بريم كه اومدم
10. اگه بگن دوست داري مرگت چه طوري باشه چي جواب ميدي؟
الف.بازم حرف مرگ رو پيش كشيدي.چرا هي دم از نااميدي مي زني؟يه جوري ميميرم ديگه
ب.دوست دارم مسلمون از دنيا برم ووقت مرگ شيطون گولم نزنه ج.دوست دارم شب بخوام وبدون درد صبح از دنيا رفته باشم
د.دوست دارم در ركاب امام زمان(عج)شهيد بشم.قطعه قطعه بشم،تازه دردش هم شيرينه
11.اگه اون دنيا تقاضا كردي يه فرصت بهت بدن ودوباره زنده بشي اين طرف چي كار مي كني؟
الف.خوب ميام ودوباره زندگي ميكنم وآرزوي عمر هزار ساله دارم
ب.حق مردم روبرمي گردونم واز كساني كه بهشون ظلم كردم حلاليت مي طلبم ج.ديگه يه بنده صالح خدا ميشم از هر جهت
د.يه بار!اگه هزار بارم بگن ميتوني برگردي آرزو دارم هزار بار براي امام زمان(عج)شهيد بشم
12.سوال اختياري:اگه بگن اينا شرط هاي پذيرفتن ياران امام زمان(عج) فكر مي كني قبول ميشي؟
الف.نه بابا من اگه اين طوري بودم كه الان شهيد ميشدم ب.خوب بعضي ها رو دارم وبعضي ها رو نه
ج.بعضي ها خيلي سختن فكر نكنم امام زمان(عج) اين قدر سخت گير باشه احتمالا تك وتوكي رو ندارم
د.قبول ميشم ونمره كامل مي گيرم.مطمئن مطمئن.خودم براي اينا آماده كردم.پس يه عمر براي چي زندگي كردم؟
موفق باشيد
تذكر:
هر كس بتونه امتياز لازم رو از اين آزمون بگيره بايد خودش رو براي ياري وانشاالله شهادت در ركاب امامش در آخر الزمان آماده كنه.هر كسي هم نميتونه يه فكري به حال خودش كنه كه جا نمونه؟جواب روهم پيش خودتون نگاه داريد.
خوش به حال اون هايي كه از غربال آزمايش خدا رد ميشن وبه سعادت مي رسن وبدا به حال اونهايي كه باقي مي مونند وحسرت مي خورند،خدايا ما از كدوم دسته ايم؟ما را براي امتحانات سخت آماده وموفق گردان.
دانشگاه انتظار دانشجو مي پذيرد
دانشگاه انتظار بعد از 1300 سال همچنان دانشجو مي پذيرد .اين دانشگاه هنوز 313 فارغ التحصيل هم نداشته است،اين دانشگاه در تمام شبانه روز از شما آزمون به عمل مي آورد .
مدارك لازم براي ثبت نام:
1- نماز اول وقت
2-ولايت مداري
3-دائم الوضو بودن
4-برگه تسويه حساب حق الناس
5-قلبي آكنده از يا خدا
به اميد عدم مشروطي در اين دانشگاه
چه انتظار عجيبي!!!!!
چه انتظار عجیبی !!!!!
تو بین منتظران هم
عزیز من، چه غریبی!!!!!
عجیبتر که چه آسان نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم
نه کوششی نه وفایی
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بیایی
آيت الله وحيد خراساني فرمودند:اعمال زير را شب نيمه شعبان انجام دهيد وديگران را آگاه كنيد ؛در صورت عدم اهتمام در آگاه كردن ديگران روز قيامت براي شما يوم الحسره خواهد بود.
1-قرائت سوره ياسين وهديه آن به امام عصر
2-قرائت زيارت آل ياسين
3-دعاي فرج راس ساعت 11شب
آقا اجازه
آقا اجازه خسته ام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
مروارید در صدف
مروارید در صدف
د دلجویش به شاخه شمشاد می ماند؛ سایه گستر و پربار.
جام چشم هایش چون شط شراب است، زلال و درخشنده تر از آفتاب.
کمال ابروانش به رعد شباهت دارد؛ به ستیغ کوه.
طره مشکین گیسوانش، شاخه طوبی را به یاد می آورد؛ سبک و رها چون موج.
حُسن یوسف در مقابل توفان زیبایی اش، پیراهن درید و شاهدان عالم قرب، از شکوه وجودش، پای در گل ماندند و خوبرویان دل بُرده از جهان، انگشت حیرت خویش را به بهای ترنج بریدند.
اما این زیبایی صورت، حجابی است تا آن سر غیبیه، مکتون بماند و این ظاهر خَلقی، آن باطن خُلقی را پرده داری می کند.
صدف را دیده اید که با همه زیبایی و شگفتی اش، محزون مروارید است؟
تا صدف را نگشایید، کجا می توانید به آن گوهر پنهانی وجود دست یابید؟!
این کوثرنشان حیدری نسب، در جمال لم یزلی اش، آیینه داری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را می کند، اما تو در تعلق و تعیین این جلوه و جذبه ظاهری نمان.
پشت این آیینه هزار جلوه، وجود صیقل یافته ای است که بیش از همه، بر حقیقت پنهان محمدیه صلی الله علیه و آله نزدیک است.
بی جهت علی اکبر صلی الله علیه و آله را پیامبر دوباره آل اللّه ننامیده اند؛ تو بهانه این نسبت را در ظهور عینی او جست وجو می کنی، اما دلیل، در حضور غیبی اوست.
چاره ای نیست! تو نیز برای یافتن آن نور پشت دریاها، باید در وجود حضرتش غرق شوی!
طرفه خراب آباد،سياره زمين
طرفه خراب آبا ديست اين سياره زمين ،كه از آن دروازه هايي به سوي نامتناهي گشوده اند.
اقما رمنظومه شمس ايما ن را ببين !
طرفه خراب آبا ديست اين سيا ره زمين … كه در طواف شمس به سفري آسما ني ميرود .هيچ از خود پرسيده اي كه مقصد اين سفر
آسما ني كجا ست ؟ زمين در طواف شمس است وشمس را نيز شمسي ديگر است كه بر گرد آن طواف مي كند و شمس
شمس را نيز شمس ديگر،وهمه در طواف شمس عشق ،مشكات نخستين ،ولي مطلق .
آه… دريا فتم ،مقصد اين سفر آسما ني تويي.
مقصد تويي وآنا ن تو را رها كرده اند وبرگرد ديوارها يي سنگي مي چرخند!
اي همسفر! اينجا حيرتكده عقل است ،بر گرده زمين ،درسفري آسما ني با كهكشا ن ها ،
در سفري آسما ني كه مقصدش با اوست،
سفري از ظاهر به با طن
از بيرون به درون .
راهكارهاي قرآني براي جلوگيري از بدحجابي
راهكارهاي قراني براي جلوگيري از بدحجابي و بي حجابي
۱- ارائه يك چهار چوب صحيح براي پوشش زن
2- معرفي افراد محرم و نامحرم در قران كريم در سوره نور (24) آيه 31 ، كه شامل محارم رضاعي نسبي و سببي مي باشد.
3- آشكار نكردن زينتها
كه در اين باره مي توان گفت كه اسلام دستور به زينت نكردن نداده است بلكه از زينت كه باعث جلوه گري و خودنمائي زن در برابر مردان نامحرم مي شود نهي نموده است.
قران كريم در اين باره مي فرمايد:
«… لايبدين زينتهن …»
زنان زينتهاي خود را آشكار نكنند
4- تبيين حد و مرز زينت در برابر افراد
كه به سه قسم تقسيم مي شود:
الف: زينت براي غير محارم كه آشكار نكردن زينتهاي پنهان است و نگاه به زينتهاي آشكار در صورتي خالي از اشكال است كه خالي از هر گونه قصد لذت و ريبه باشد اين حد زينت در آيه مباركه الاماظهر منها استثنا شده است و دو قسمت زير با رالالتبعولتهن از دستور لايبدين زينتهن استثنا شده است.
ب: زينت براي شوهر، كه زينت علي الاطلاق مي باشد و شامل تمام بدن مي باشد.
ج- زينت براي ساير محارم
از ابي جعفر عليه السلام وارد شده :
«واما زينته المحرم فموضع القلاده فما فوقها و الدملج مادونه والخلخال و ما اسفل منه و اما زينه الزوج فالجسد كله»
قسمت سوم ، مربوط به زينت براي ساير محارم است كه شامل محل گردنبند و بالاي ان، بازوبند و زير ان و خلخال و انچه پائين آن است مي شود. بنابراين بايد به اين مهم توجه داشته باشيم كه از پوشيدن لباس حلقه آستين، دامنهاي كوتاه با پاهاي برهنه و يقه هاي باز بيش از حد متعارف حتي در برابر محارمي به جز شوهر مانند پدر ، برادر عمو و دايي …. خودداري كنيم و جواز نگاه كردن به زينتهاي باطني زنان ان هم در محدوده اي كه در روايات نقل شده براي محارم غير شوهر به شرطي است كه فسادي در بين نباشد.
5- نهي از تبرج مذموم
در قران كريم در اين باره امده است «… و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي….» منظور از تبرج زنان در جاهليت اولي، جلوه گري زنان در قبل از اسلام بوده است كه در تمامي اين دوران به دليل عدم رعايت دستورات پيامبران زنان دچار چنين معضلي شده كه سبب به وجود آمدن پيامدهاي بد بسياري براي جامعه نيز شده است. در تفسير قمی روايتي باشند كه از امام صادق عليه السلام از پدرش در ذيل آيه … و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي … آمده است و اين است كه «به زودي جاهليت ديگري ميآيد» و در تفسير التبيان آمده است كه منظور از جاهليت اخري زماني است كه مردم همان گونه عمل كنند كه قبل از اسلام عمل مي شده است.
امروز شاهد اين تبرج ها و جلوه گري هاي مذموم هم در مردان و هم در زنان هستيم. در روايات از چنين مرداني با چنين خصوصياتي ياد شده است: يتزينون بزينه المراه لزوجها و يتبرجون تبرج النساء و از چنين زناني اين چنين ياد شده است نسوه كاشفات عاريات متبرجات. من الدين داخلات في الفتن مائلات الي الشهوات مسرعات الي للذات مستحلات للمحرمات جهنم في جهنم خالدات.
حدود حجاب از نظر قرآن كريم
حدود حجاب اسلامی برای بانوان از نظر قرآن كریم تا چه حد است؟
برخی از سوره ها و آیات مربوط به حجاب عبارتند از: 1. سوره نور، آیات 30، 31، 33 و 60; 2. سوره احزاب،، آیات 35، 53، 55، و 59. از نظر شرع اسلام زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند; ولی پوشاندن صورت و دست ها از مچ به پایین واجب نیست.[1] حكم پوشش در مكان هایی كه درمعرض دید نامحرم است باید اجرا شود; فرقی نمی كند كه نامحرم در منزل یا غیر منزل باشد; حتّی در مورد افراد نامحرمی كه همیشه با انسان ارتباط دارند، این حكم و امثال آن جاری است.
قلم...
قلم…
. مرانیز همچون تو ازخواب ازلی بیدار کردند ودردریای “الست بربکم “رها کردند….ومن قرن ها جوهر “قالوابلی"نوشیدم تابه ساحلی وجود رسیدم,مست ولایعقل,رها از زمان ومکان ,خودرادر صفحه ای سفیدیافتم چون برف,که مراگفتند این دنیاست!درحیرت سفیدی آن بودم که مراگفتند:آنرابیارای بابهار!
خاقانی میگوید:
بوقلمون شد بهارازقلم صبح وشب
راندمثالی بدیع,ساخت طلسمی عجاب
وچون زیبایی بهار رادیدم,رنگ های تابستان وپاییز وزمستان نیز بدان افزودم همچنان رنگ میزدم ومی رفتم که جوهری یافتم بر نام انسان,مراگفتند اوآدم است ,اشرف مخلوقات جهان ,اورااسماءآموختند از آن پس فرزندان اوراو نوادگان اورا آ موختم و آموختم….
بس کتابها نوشتم ،بس فکرها وخیالها وحرفهای دل بر صفحه کوچک ورق نشاندم.گاه دردست پیامبری سخن گفتم وگاه دردست ستمگری نامه غضب نوشتم,گاه بشیری بودم صالحی را,گاه نظیری بودم صالحی را,گاه لبی راخنداندم گاه چشمی راگریاندم ,گاه آرام جان شدم ,گاه فتنه ای درجهان ,گاه چو شمشیرشدم وعالم ها یافتم وگاه جانها سیقل دادم وعارف ساختم.چون عارف را آ موختم ,به سماءآمد ومن به وجد او به رقص آمدم …
براین خیال بودم که زیباتر ازوجودعارف نیست ومست ازرقص می گفتم ومی رفتم تابردست عاشقی افتادم ,محزون ودردکشیده ازغم هجران .خواستم غم هجرانش با وجود خود تسکین دهم اما نشد!!!
لرزش دل وخیال معشوق توان را از دست هایش برده بود.تاب تحمل مرا نداشت.هربارخواستم مشتاق ترش کنم امانشد.!هیچ ننوشت …بازماندم .وآنگاه یافتم بالاتراز علم عالم وسخن عارف ،عشق عاشق است .دانستم که ازرسالت وبشارت وصدارت وامارت وهدایت زیباتر وبس مشکل ترسخن دلدادگی است…واز آن پس خود را بدست عاشقان تاریخ سپردم تاشاید باوصف معشوق آرام گیرند والبته هرکدام ازمن نیز وصفی گویند.
حافظ می گوید:
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب تاسرزلف سخن رابه قلم شانه زدند
امام سجاد(ع) و توجه عميق به بينوايان
امام سجاد(ع) به تامين معاش زندگى افراد بى بضاعت ومستمند، توجه عميق و اقدام همه جانبه داشت، علاوه بر اين كه با نظم خاصى از صدخانواده فقير مدينه به طور مستمر سرپرستى مى كرد، به بينوايان ديگر نيز توجه داشت، او نان و آذوقه را در انبان مى كرد و خودش آن را بر دوش مى گرفت و به صورت ناشناس و محرمانه براى آنها مى برد، نيازمندان هرگاه او را مى ديدند به همديگرمى گفتند صاحب الجراب (صاحب انبان) آمد. آن بزرگوار وقتى كه فقير را مى ديد نه تنها با نظر خشمگين يا تحقيرآميز به او نگاه نمى كرد، بلكه با شادمانى مى گفت:
«مرحبا بمن يحمل زادى الى الاخره; آفرين به كسى كه توشه مرا به سوى آخرت حمل مى كند.» يكى از شخصيت هاى عصر آن حضرت به نام زهرى مى گويد: در يك شب سرد وتاريك زمستانى امام سجاد(ع) را ديدم; بار آرد و هيزم بر پشت گرفته بود و عبورمى كرد، پرسيدم: اين بار چيست؟
فرمود: قصد سفر دارم، اين توشه راه سفر است كه آماده كرده ام تا به محله حريزببرم.
غلام خود را به آن حضرت معرفى نمودم و عرض كردم: «شما زحمت نكشيد، اين غلام من است كه آن بار شما را حمل مى كند.» فرمود: نه. عرض كردم: پس اجازه بدهيد خودم آن را حمل كنم، فرمود: «من زحمتى را كه موجب نجات من در سفر خواهد شد، وپيمودن راه سفر مرا نيكو كند، از خود دور نمى كنم.» پس از چند روزى او را درمدينه ديدم، پرسيدم شما فرموديد به مسافرت مى روم، پس چرا مسافرت نكردى؟ فرمود:
اى زهرى، منظورم از مسافرت، آن سفرى كه تو گمان كردى نبود، بلكه منظورم سفرمرگ بود كه خود را براى آن آماده مى ساختم، آن گاه فرمود:
«انما الاستعداد للموت تجنب الحرام و بذل الندى فى الخير; همانا آمادگى براى سفر مرگ، اجتناب از كارهاى حرام، و بخشش عطاياى نيك به مردم است.» آن حضرت برهمين اساس از بيماران عيادت مى كرد، و اگر با خبر مى شد كه آنها مقروض هستند،قرض آنها را ادا مى نمود، چنان كه روايت شده شنيد كه «محمدبن اسامه » بيمار وبسترى شده، به عيادتش رفت، وقتى فهميد او مقروض است و دوست دارد قبل از مرگش،قرض هايش پرداخته شود، همه قرض هاى او را برعهده گرفت و پرداخت.
پس از آن كه آن بزرگوار مهربان، به شهادت رسيد، هنگامى كه پيكر پاكش را غسل مى دادند، خراش هايى در پشت مباركش ديدند، بعضى از حاضران از علت آن پرسيدند،يكى از حاضران پاسخ داد:
«اين سياهى ها و خراش ها از آثار انبان هاى طعام است كه آن حضرت آن را به طورمكرر حمل مى كرد و به خانه مستمندان مى برد، و نيز از آثار آب كشى آن حضرت از چاه است كه براى همسايگان، از آن چاه آب مى كشيد، و اينك جاى طناب آب كشى در پشتش باقى مانده است ».
حديث
اميدمرتضي ، اباالفضل
مـيـلاد مسعـود اباالفضل جوان است
هـنگام شـادي و سرور شيـعـيـانــسـت
از دامـن ام البنين ماهي عيان است
کز روي وي شرمنده مـاه آسـمـانست . . .
شب به کاخ مرتضى ماهى پديدار آمده
ماهى که پيش نور وى خورشيد و مه تار آمده
ماهى که بر حسن صدها خريدار آمده
اى طالب ديدار مه هنگام ديدار آمده
فلاکيانش سر به سر حيران رخسار آمده
اکو نور بخش عالم و، هم نور الاءنوار آمده
چه عباس آنکه در حشمت امير راستين آمد
چه عباس آنکه از همّت پناه مسلمين آمد
چه عباس آنکه از اصل و نسب از دوره هاشم
چو جان مرتضى و حُسن خيرالمرسلين آمد
و تو اي آنكه درسال شصت ويكم هجري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بوده اي در اين دوران جاهليت ثاني وعصرتوبه ي بشريت پا به سياره ي زمين نهاده اي نوميد نشو كه تو را عاشورايي وكربلايي كه تشنه ي خون تو وانتظار را مي كشد تا تو زنجير جاذبه خاك از پاي اراده ات بگشايي واز خودت ودلبستگي هايت هجرت كني وبه كهف حصين لازمان ولامكان ولايت ملحق شوي ودر ركاب امام عشق به شهادت برسي.
واز آن پس ديگر،اي باد نيست كه بر تو مي وزد
اين تويي كه بر باد مي وزي
واز آن پس ديگر ،آن تويي كه بر زمان مي گذري
وآن تويي كه مكان را تشرف حضور مي بخشي
دانايي
دانا آن كس است كه ارزش خود را مي داند و نادان را همين بس كـه قـدر خويشتـن را نـمي داند. دشمن ترين مردم نزد خدا بنـده اي اسـت كـه هـر چيـزي را در زندگـي سـرسـري مي پندارد ، و بي پروا پايش را از راه راست بيرون مي گذارد و در همه جا بي راهنما گام برمي دارد. اگر براي انجام امري كه برايش سود دنيوي داشته باشد خوانده شود با سر مي دود، ولي در پي كاري كه در آن مزد اخروي نهفته است تنبلي مي ورزد و نمي رود . گويي آنچه براي دنيا انجام مي دهد بايسته است و كاري را كه مي خواهد براي آخرت بنمايد ناشايسته است.
برگرفته از سخنان اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه
حديث
دستان خالي
دستان خالي
اسکندر مقدونی فاتح سی وشش کشور جهان وقتی رخت ازدنیا بربست وصیت کرد دستان مرا از تابوت بیرون بگذارید تا همگان بدانند که اسکندر از دنیارفت وچیزی از متاع دنیا با خود نبرد.
شنـیدم در وصــایــای سکنــدر
کـه گفـتی بـاارسـطـوی هـنرور
کز روی زمین چون دیده بستـم
بـرون آوریــد از تابـوت دستـم
که تا بینند مغروران سر مست
که ازدنیا برون رفتم تهی دست
ماه عالمين
ماه عالمين
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت، دومین فرزند برومند حضرتعلی(ع) و فاطمه(س) در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام(ص) رسید، به خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(س) آمد و اسما را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچهای سپید پیچید و خدمت رسولاکرم(ص) برد. آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت. سلمان فارسی میگوید: دیدم که رسولخدا(ص) حسین(ع) را بر زانوی خویش نهاده او را میبوسید و میفرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهای خدایی که 9 نفرند و خاتم ایشان، قائم (امامزمان(عج)) است. به پاس جانفشانی پاسداران اسلام این روز فرخنده به نام روز پاسدار نامگذاری شده است.این روز فرخنده و مبارک را به همه شیفتگان ولایت و امامت به ویژه به پاسداران جان برکف تبریک و تهنیت می گوییم.