حکایت باهمه بله با ماهم بله!؟
بازرگانی ورشكست شد و طلب كارهاش اون رو به دادگاه كشوندن بازرگان با يک وكيل مشورت كرد و وكيل بهش گفت توی دادگاه هر كس از تو چيزی پرسيد بگو “بله".
بازرگان هم پولی به وكيل داد و قرار شـد بقيه پول را بعـد از دادگاه به وكيل بدهــد ، فردای آن روز در دادگاه در جـواب قــاضـی و طلبـکارانـش همــش گفت “بله و بله".
قاضی وقتی این وضعیت بازرگان را دید ، گفت اين بيچاره از بدهكاری عقلش را از دســت داده بهتــر اســت شمــا ببخشيدش طلب كارها هم دلشون به حال او سوخت و آن را بخشيدن.
روز بعــد وكيل به خــانه بازرگان رفــت و بقيــه پولش را طلب كرد و مرد بدهكار در جواب گفت “بله” . وكيل گفت باهمه بله با ما هم بله …
مدعیانی که زندگی را جز رنج و بدبختی نمیبینند
شهیدمطهری(ره):
بسیاری از افراد مردم در همه عمر در پشت دیوار و حصار زندگی و خوشبختی معطل ماندهاند و میگویند: ما که از زندگی چیزی نفهمیدیم، زندگی بیمعناست.
این افراد همیشه در حیرت و سرگردانی بهسر میبرند و گاهی این تحیر و سرگردانی و بدبینی را به حساب حساسیت ذهن و درّاکیت فهم خود میگذارند و با یک دنیا غرور و کبر میگویند: این ما هستیم که به بیهوده بودن زندگی و دروغ بودن سعادت و خوشبختی و اصالت رنج و بدبختی پی بردهایم و اما دیگران چون به قدر ما حس و درک ندارند، نمیفهمند.
این اشخاص نمیدانند که خودشان مانند کوران بیبصری هستند که در پشت دیوار زندگی معطل ماندهاند و نتوانستهاند در همه عمر درِ ورودی اصلی را پیدا کنند. اینها از همان اول، راه را چاه و چاه را راه تصور کردهاند و روی همین تصور غلط، لحظه به لحظه از راه دورتر شده و همیشه در سیاه چالهای زندگی بهسر بردهاند؛ به قول یکی از دانشمندان طوری پرورش یافتهاند که برای احساس رنج و مصیبت کاملا آمادهاند و از کوچکترین رنجی فریادشان به فلک میرسد ولی نسبت به آنچه خوشی و سعادت است لَخت و مرده و بیحس میباشند.
حکمتها و اندرزها، ج1، ص33
ریا و کمبود انسان
استاد پناهیان:
خودنمایی اقسامی دارد:
گاهی خودنمایی با نمایش تواناییهاست گاهی با داراییها، گاهی جسمی است گاهی روحی، گاهی با مادیات است گاهی با معنویات.
ولی خودنمایی در هر صورت خوب نیست و گاهی خیلی هم بد است. معمولا خودنمایی ناشی از نوعی کمبود است، کمبودی که نمیبایست با خودنمایی برطرف بشود.
خواص عرق بیدمشک
مقوی قلب و اعصاب و معده
آرام بخش، خونساز قوی، ملین
ضد اضطراب وافسردگی
مفید جهت سردردهای ناشی
از بیماری های معده
رفع تپش قلب
بخشش برای خوشحالی
استاد با شاگردش از باغى ميگذشت ، چشمشان به يــک کفش کهنه افتـاد . شاگـرد گفـت گمان ميکنم اين کفشهای کارگرى اسـت که در اين باغ کار ميکند
بيا با پنهان کردن کفش ها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفش ها را پـس بدهيم و کمى شاد شويم . استاد گفت چرا براى خنده خـود او را ناراحت کنيم ، بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!
بیا و مقدارى پول درون آن قرار بده . شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند . کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کــرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجـه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.
با گريه فرياد زد خدايا شکرت . خدايی که هيچ وقت بندگانت را فرامـوش نميکنى . ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گـردم و همينطور اشـک ميريخـت.
استاد به شاگردش گفـت هميشه سعى کن بـراى خوشحالی خودت ببخشى نه بستانی ..
نحوه فریاد رسی امام زمان(عج) به شیعیان در گرفتاری ها
اينكه حضرت مهدى(عج) مى فرمايند:«اگر ما مراعات شما را نمى كرديم و ياد شما را از خاطر مى برديم بلا بر شما نازل مى شد»؛ پس اين همه بلايى كه بر سر شيعيان وارد مى شود چيست؟چرا به داد فقيران و بيچارگان نمى رسد؟!
?ابتدا خوب است بدانيم اصل اين جملات براى شيخ مفيد نوشته شده است. در ابتداى نامه حضرت(عج) مى خوانيم : «نامه اى به برادر با ايمان و دوست رشيد، ابو عبداللّه محمد بن نعمان - شيخ مفيد - كه خداوند عزت وى را از محل وديعه نهادن عهدى كه بر بندگان گرفته شده است، مستدام بدارد. اما بعد سلام بر تو اى دوستى كه در دين مخلص و در مورد ما به يقين مخصوص گشته اى، ما در مورد (نعمت وجود) تو، خداوند را سپاس گزاريم»
آن گاه خطاب به شيعيان مؤمن مى فرمايد: «علم ما به اخبار شما احاطه دارد و هيچ چيزى از اخبار شما بر ما پوشيده نيست…»، تا مى رسد به جمله مورد پرسش كه مى نويسد : «انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم و لو لا ذلك لنزل بكم البلاء و احطمكم الاعداء» ؛ «از يارى رساندن به شما كوتاهى نكرده فراموشتان نمى كنيم، و اگر چنين نبود ناگوارى ها بر شما نازل و دشمنان شما را نابود مى ساختند…»[1].
آب شور
مرغی که همیشه منقارش به آب شور عادت پیدا کرده ، او چه می داند جای آب شیرین کجاست و مزّه اش چیست ؟
آدم هایی که کنار دریای شور زندگی می کنند و ذائقۀ شوری پیدا کرده اند ، چه می دانند که آب دجله و فرات ، چقدر زلال و شیرین است .
آدمی که به رذایل عادت کرده ، او لذّت فضایل را درک نمی کند و نمی داند چه آثار مثبت دنیوی و اخروی دارد .
کسیکه از دنیای زود گذر رها نشده ، چطور می تواند حال عرفا از محو و سکر و انبساط را بفهمد . چطور آدمی گرفتار دنیای فانی ، بتواند به کشف اسرار و حقایق عالم معنی برسد ، در حالی که از دنیا ، جز حفظ چند حروف ، چیزی نیاموخته است ؛ که این حروف همانند الف ب ت ث را کودکان هم حفظ می کنند .
کشکول طریقت؛ استاد سید علی اکبر صداقت
درمان گرفتگی دل...
ربنا....
رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ
پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرر مدار …
بقره/286
درخواست ازبهلول برای قضاوت
هارون الرشیـد درخواسـت نمــود کسـی را بــرای قضـاوت در بغـداد انتخاب نمایید. اطرافیان او همه با هم گفتند عـادل تر از بهلول سـراغ نداریم او را انتخاب نمایید
خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند. بعد از دیــدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شــدن در بغداد را داد . بهلول گفــت من شایسته این مقام نیستم و صلاحیـت انجــام چنین کاری را نـدارم
هارون الرشید گفــت تمـام بزرگان بغـداد تو را انتخاب کرده اند چگونه اســت که تو قبول نمی کنی ! بهلول جــواب داد من از اوضـاع و احـوال خودم بیشتــر اطلاع دارم و این سخن یا راسـت است یا دروغ
اگر راســت اســت که مـن به ایــن دلیل که گفتم شایسته مقام نیستــم و اگر هم دروغ باشد که شخص دروغگو صلاحیت قضاوت کردن ندارد ! هارون اصـرار کرد و بهلول درخـواســت کرد یک روز به او مهلت دهند تا فکر کند
فــردای آن روز بهلول بر چــوبی نشســـت و در خیابان ها فریـاد میـزد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیـر سمــش گرفتــار نشــده اید . مــردم گفتند بهلول دیوانه شده است
خبــر دیوانگی بهلول به خلیفه رسیــد . هارون الرشید گفــت او دیوانه نشــده اســت او بخاطر حفظ دینش از دســت ما فرار کـرده تا در حقوق مردم دخالتی نداشته باشد.
خواست خدا
درمحضراستاد
آیت الله بهجت(ره):
خداوند در بیابانها به حیوانات روزی می دهد، حیواناتی که هیچ نمی دانند فردا چه دارند و برای خوردن چه گیرشان خواهد آمد و نمی دانند کجا خواهند خوابید.
خدا به آنها روزی می دهد، آیا به ما نخواهد داد؟ (اما ما روزی مان را تنها از) راهی جستجو می کنیم که یا حرام است یا مُشتبَه یا ما را از تجارتهای عالی و از ورود به مقامات سلمانی(سلمان فارسی) باز می دارد.
نفس مطمئنه/ص45
سرنوشت مسیحیان پس از ظهور حضرت مهدی(عج)
به شهادت تعدادی از روایات،در زمان ظهور با نزول مسیح علیه السلام از آسمان بیش تر مسیحیان و یهودیان به او ایمان میآورند.
از جمله شهربن حوشب میگوید:
“حجاج به من گفت: در قرآن آیهای است که مرا خسته کرده است و معنای آن را نمیفهمم
گفتم: کدام آیه؟
گفت: آن جا که خداوند میفرماید:
“و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آن که قبل از مرگش به او ایمان میآورد.”
خوب به خدا سوگند من دستور میدهم فردی یهودی یا نصرانی را نزد من گردن بزنند و من به او خیره میشوم، ولی لبانش حرکت نمیکند تا اینکه نفس او قطع میشود.
گفتم: خداوند امر امیر را اصلاح کند، مطلب آن گونه که پنداشتی نیست.
پرسید: چگونه؟
گفتم [مراد این است که] عیسی علیه السلام پیش از روز قیامت از آسمان فرود میآید و پشت سر مهدی علیه السلام نماز میگزارد.
پس هیچ یهودی و نصرانی باقی نمیماند مگر اینکه به عیسی قبل از مرگش ایمان میآورد.
پرسید: عجب! این تفسیر را از کجا فرا گرفتهای؟
گفتم: از محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام
حجاج گفت: به خدا سوگند آنرا از چشمهای زلال بدست آوردهای…
بنابراین با ایمان اهل کتاب به مسیح و اسلام آوردن مسیح و پیروی او از امام مهدی(علیه السلام)به یقین بخش عمدهای از اهل کتاب نیز اسلام آورده و به امام خواهند گروید…
منابع:
1_معجم احادیث الامام مهدی،ج5،ص83
2_منتخب الاثر،ص600
تلنگر...
کودکت را از جهنم نترسان،
ذات او را پاک پرورش بده..
وعده ی بهشت به او نده،
به او بیاموز خوب بودن
لازمه ی انسانیت است!
فرق خواندنِ نماز با به پا داشتن آن
شهیدمرتضی مطهری(ره):
فرق است میان نماز خواندن و نماز را به پا داشتن؛ و اصولًا مواردی که در قرآن «نماز خواندن» تعبیر شده است، در مقام مذمّت است؛ یعنی سخن از کسانی بوده که نمازهایشان ایراد داشته است.
اقامه (به پا داشتن) نماز چیست؟ به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود، یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نگردد بلکه نمازی باشد که واقعاً بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد؛ و این است معنی «ذکر الله» که در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: اقِمِ الصَّلوةَ لِذِکری.
آشنایی با قرآن، ج2، ص65
دعوا کن ولی با کاغذت
دکتـر الهی قمشـه ای میفرمـود دعـوا کـن ولـی با کاغذت ، اگر از کسی ناراحتی ، یک کاغذ بردار و یک مـداد ، هرچـه خواستی به او بگویـی روی کاغذ بنویس
خواستـی داد هـم بکشـی ، تنهـا سایـز کلماتـت را بزرگ کن ، نه صدایت را . آرام که شدی برگـرد و کاغذت را نگاه کن و خودت قضاوت کن.
حالا میتوانی تمام خشمِ نوشتـه هایـت را با پاک کُنت پاک کنی ، دلی هم نشکانده ای ، وجدانت را هم نیازرده ای.
خرجش همـان مـداد و پاک کن بود . نه بغـض و پشیـمـانـی ، آری گاهـی میتـوان از کـورۀ خـشـم پخته تر بیرون آمد . مهربان تر زندگی کنیم…
توحیدبخوانید...
آیت الله بهجت(ره):
دائم سوره قل هو الله احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به امام زمان علیه السلام که این کار عمر شما را با برکت میکند و مورد توجه خاص حضرت قرار می گیرید.
اثبات ولایت امیرالمومنین(علیه السلام)درمحضراهل سنت...
استدلال علامه امینی در مورد ولایت امیر المومنین(ع) در حضور علمای اهل سنت و سوالی که بی جواب ماند…
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند .
سپس علامه امینی فرمود :
قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .
سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و همه حدیث را تاییدکردند .
سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم ،
بعد از کل جمع پرسید :
آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت … ؟
اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟
تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند
اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد
اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود
و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با خجالت ترک کردند.