چگونه عاشق خدا شویم؟
علامه آیت الله سیدمحمدحسین حسینی طهرانی :
دراثر مراقبه شدید و اهتمام به آن آثار حب و عشق در ضمیر سالک هویدا می شود…
زیرا عشق به جمال و کمال علی الاطلاق، فطریِ بشر بوده و با نهاد او خمیر شده و در ذات او به ودیعت گذارده شده است…
بواسطه مراقبه،کم کم حجابها ضعیف شده تا بالاخره از میان می رود و آن عشق و حب فطری ظهور نموده و ضمیر انسان را به آن مبدا جمال و کمال رهبری میکند
کتاب شریف رساله لب اللباب
دو جواهر انسان ساز
علم و عمل در حقيقت ، جوهر انسان سازند، و انسان آنچه را فرا گرفته و بدان عمل نموده است ، گوهر ذات او مى گردد. و به عبارت ديگر، علم و عمل خود سازنده وجوب است .
هر خردمند فرزانه بايد بنگرد كه در شب و روز، خودش را چگونه مى سازد و اين مطلب وزين ، بر اصل استوار و پايدار اتحاد عقل و معقول و معقول ، يعنى علم و عالم و معلوم ، و هم اتحاد عمل و عامل و معمول است ، چه اين كه عمل را دو روى است ، رويى با زمان و ماده است كه متصرم و منقضى الست ، و رويى با ماوراى زمان و ماده و طبيعت است كه حقيقت گوهر انسان مى شود و هميشه باقى و برقرار است .
لذا پيغمبر خاتم صلى الله عليه وآله به قيس بن عاصم فرمود: همه احوال و اهوال و نشيب و فراز را كه در پيش دارد، آن عمل تو است .
غرض اين كه مرد و زن بزرگوار اجتماع ما بايد بكوشند تا خود كتاب زنده جاودانه سودمند باشند، كه جوهر ذات آنها به نود دانش فروغ گيرد. به قول حافظ شيرين سخن :
گوهر معرفت آموز كه با خود ببرى
كه نصيب دگران است نصاب زر و سيم
العلم امام العمل :
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: العلم امام العمل و العمل تابعه (علم امام عمل است )زيرا كه كارى بى راهنمايى و پيشوايى دانش صورت نمى گيرد، و سعادت حقيقى انسان بدون نود علم وقوع نمى يابد، و مدينه فاضله انسانى جز با علم بايسته و عمل شايسته تشكيل نمى شود، به قول حكيم سنايى غزنوى :
علم نر آمد و عمل ماده
دين و دنيا بدين دو آماده
منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي
شفاعت ائمه اطهار(ع) شامل چه کسانی میشود؟
« رَوَى الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْوَشَّاءُ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ:
إِنَّ لِكُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً بِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَه »
حسن بن على وشاء از امام ابو الحسن رضا (عليه السّلام) روايت كرده است كه فرمود:
هر امامى بر گردن دوستان و شيعيانش عهد و پيمانى است و نشانه وفای کامل به آن پيمان، زيارت قبور ايشان است، پس كسانى كه از سر رغبت و براى اثبات عهد و پیمان خود با شوق و علاقه ايشان را زيارت كنند، أئمّه نیز در قيامت شفيعشان خواهند بود.
من لا يحضره الفقيه,ترجمه غفارى، ج3، ص, 489
«ولنتاین» افسانه ای برای فروپاشی اخلاق جامعه!
“ولنتاین” جشنی همراه با هدیه دادن و دوستی و عشق ورزیدن به نامحرم و جنس مخالف که در واقع فرصتی است تا دوستی های خیابانی از سوی متولیان ابتذال، هویتی پوشالی یابد.
زمانی فرمانروای روم باستان برای حفظ آمادگی سربازانش، از ازدواج آنها جلوگیری می کرده است به این دلیل که ازدواج باعث سستی آنها خواهد شد.
در این بین کشیشی به نام ” ولنتاین” مبادرت به عقد سربازان با دختران می نموده است که پس از اطلاع فرمانروا، به زندان می افتد.
کشیش در زندان عاشق دختر زندانبان شده و خطاب به وی کارت هایی را می نوشته است و عاقبت در روز 14 فوریه به دستور شاه وبه جرم اقداماتش اعدام شده و توسط غربی ها “شهید عشق” نامیده می شود!”
اما آنچه باعث شده تا این افسانه، به شدت توسط رسانه های خارجی و درتمام دنیا تبلیغ شود، درونمایه ضدفرهنگی این جریان است که مبنایی برای رواج فرهنگ بیبندوباری و ابتذال است و هر ساله تحت عنوان “روز عشق” انواع و اقسام اعمال ناپاک و خلاف اخلاق در پوشش پاک عشق و محبت انجام می گیرد!
حکم نماز با فراموشی نجاست بدن و لباس
سوال: حکم نماز با فراموشی نجاست بدن و لباس چیست؟
پاسخ:
اگر شخصی نجاست لباس یا بدنش را فراموش کرده و با همان حالت نماز خوانده باشد، باید دوباره نماز بخواند و اگر وقت گذشته است، قضا کند. [1]
آیت الله سیستانی: اگر فراموشی از روی بی اعتنایی باشد، بنابر احتیاط واجب باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته است، قضا کند. در غیر این صورت لازم نیست نماز را دوباره بخواند. [2]
-———————-
منبع:
[1]. توضیح المسائل ده مرجع، م 803؛ امام، تحریرالوسیله، ج 1، القول فی احکام النجاسات، م 6، ص 214؛ امام و مکارم، العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، الصلاه فی النجس، قبل از م 1؛ بهجت، استفتائات، ج 2، س 1572؛ خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، با استفاده از س 524، 525 و 529 و استفتا؛ سبحانی، توضیح المسائل، م 774؛ صافی، هدایه العباد، ج 1، م 563.
[2]. سیستانی، توضیح المسائل، م 791 و منهاج الصالحین، ج 1، م 426.
عوالم چهارگانه
برخی ازفلاسفه، حکماو عرفای اسلامی معتقدند که هستی و عالم، طبقات و مراتب چهارگانهای دارد که عبارتند از: ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت.[۱] و[۲]
لاهوت
مشتق از الله و به معانی عالم غیب، عالم الهی.[۳] عالم لاهوت عالم خداوندی است که برهمه عوالم وجود مستولی است خداوند که درقرآن با نام الله آمده است بزرگترین محوراصلی قرآن کریم وادیان الهی است.[۴]نام خداوند الله است وبقیه اسامی اوصفات اویند[۵]
صفات خداوندبردوگونه است:
اول:ذات بخشی ازصفات مربوط بذات خداوند است وعین ذات اومیباشد. مجموعه صفات ذاتی خداونددر۴صفت اصلی قابل جمع است که عبارتنداز:وحدانیت-سرمد یت-عالمیت-قادریت.
دوم:فعل بخشی ازصفات مربوط بافعال خداوند است اینگونه صفات حادث وناشی ازقدرت وعلم اویند مجموعه صفات فعل خداونددر۴صفت اصلی قابل جمع است که عبارتنداز؛ خالقیت-ربوبیت-حاکمیت-مالکیت
دوصفت قدوس وسبوح درقرآن بعنوان صفت سلبی معروف اندکه مفهوم اندوتنزیه خداوند ازصفات محدود ناقص وبشریست اولی تنزیه مادی ودومی تنزیه معنوی (صفات سلبیه)[۶]
قصاص کردن در روز محشر
در «رو ضه کافی »روایتی نقل شده از حضرت علی علیه السلام که برای مردم چنین حدیث می کرد که:
چون روز قیامت برپا گردد ، خداوند تبارک و تعالی مردم را از قبرهایشان در زمین واحدی بر می انگیزد در حالی که همگی بدون سلاح هستند ، و چیزی با خود ندارند ؛ و لباس ندارند؛ و محاس ندارند( یعنی پو شش های دنیوی که
موجب تقویت و تعین آنها گردد ، و مخفیات آنها را بپوشاند با خود هیچ ندارند) نور آنان را از دنبال سوق می دهد و همگی در ظلمت راه می روند تا آنکه در گردنه محشر ( عقبه آن ) توقف می کنند:
آنقدر تراکم جمعیت در عقبه محشر بسیار است ،و ازدحام زیاد است ، که بعضی از مردم از سر و شانه هم بالا می روند و روی هم سوار می شوند ، و از جلو رفتن آنان را منع می کنند.
در این وقت نفس های آنها به شدت می زند ؛ و عرق بسیار می ریزند ؛ و امورشان سخت و دشوار می گردد ، و ضجه و ناله آنها زیاد می شود ؛ و صداهایشان بالا می رود ؛ و این اولین وهله از وهلات ترسناک روز قیامت است.
معنای حــی عـلــی خــیـــرالــعمل
از امام صادق علیه السلام درباره معنی حی علی خیر العمل سوال شد، فرمودند:
خیر العمل ولایت است؛
و در خبر دیگری آمده که فرمودند؛ خیر العمل نیکی به حضرت فاطمه و فرزندانش علیهم السلام است.
توحید صدوق، ص 241
محمد بن مروان می گوید امام باقر علیه السلام فرمودند: آیا می دانی تفسیر حی علی خیر العمل چیست؟
گفتم: نه.
فرمودند: تو را به نیکی فرا می خواند،
آیا می دانی نیکی به چه کسی؟
گفتم نه.
فرمودند تو را به نیکی فاطمه و فرزندانش علیهم السلام اجمعین فرا می خواند.
علل الشرائع، ج2، ص 368
ارزشهای انقلاب اسلامی
امام خامنه ای(حفظه الله) :
انقلاب بر پایه ی اصول مستحکمی بنا شد… این انقلاب، ترکیبی از عدالتخواهی و آزادیخواهی و مردمسالاری و معنویت و اخلاق است؛ منتها این عدالت را نباید با آن عدالت ادّعایی و موهومی که کمونیست ها در شوروی سابق یا در کشورهای اقمارِ خود شعارش را میدادند، اشتباه کرد؛ این عدالتِ اسلامی است با تعریف خاص خود.
همچنین آزادی در نظام جمهوری اسلامی را با آزادی غربی نباید اشتباه کرد… این معنویت و اخلاقی را هم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جزو اصول خود قرار داده است، نباید با دینداری های متحجّر، بیمنطق و ایستا در بسیاری از جوامع اشتباه کرد.
شهیدی که چشمانش را در قبر باز کرد
شهید علی اکبر صادقی
برادر شهيد مى گفت: در موقع دفن پيكر، برادرم در آغوش من بود. وقتى مادرم بالاى قبر این مطلب را بيان نمود و آرزو کرد، على اکبر چشمانش را باز کند، من به چشمان برادرم که صورت او را از کفن باز کرده و روى خاك گذاشته بودم خيره شدم. حس غریبى به من مى گفت خوب به چشمان او نگاه کنم. در این لحظات بسيار کوتاه با کمال شگفتى مشاهده کردم در همان لحظه که مادرم این کلمات را بيان مى کرد چشمان على اکبر از هم گشوده شد و به مادرم نگریست و بعد از لحظات کوتاهی دوباره بسته شد.
ما پس از این ماجرا تا سالها این مطلب را فاش نكردیم، چون نگران این بودیم مبادا دیگران در صحت این قضيه شك نمایند و یا خيال کنند ساختگى است. تا اینكه یكى از بستگان ما که در کارهاى تبليغاتى است وقتى متوجه این اعجاز شد عكس ها را از ما گرفت و در کنار هم گذاشت و به صورت یك پوستر چاپ کرد و بدین ترتيب این قضيه بر همگان آشكار شد. پاسدار شهيد حاج على اکبر صادقى متولد ١٣۴٠ تهران بود که در مورخه ۶۶/٣/٩ در منطقه شاخ شميران به شهادت رسيد و پيكر مطهرش در بهشت زهرا(س)، قطعه ٢٩، ردیف دوم مدفون است.
اصول جمهوری اسلامی را با سربلندی نگهدارید
ماجرای پشیمانی سفرای برخي كشورها از اعتراض به حکم امام برای سلمان رشدی
رهبرمعظم انقلاب: اصولى را که جمهورى اسلامى با آنها معروف شده، با سربلندى نگه دارید، نه با خجالت. با سربلندى! و این است که کوبنده است.
ببینید! امام، سلمان رشدى را مهدورالدم. در دنیا غوغا شد. یادتان هست؟ …بنده، همان وقتها سفرى به یکى دو کشور اروپایى داشتم…بنا کردند از اطراف خدشه کردن: «چطور شما چنین حکمى کردید!؟ چطور شما دخالت مىکنید!؟»
قرص و محکم ایستادم و گفتم: «امام تیرى شلیک کردهاند و این تیر همینطور مىرود. خوب هم هدفگیرى کردهاند و تا به هدف نخورد، نمىافتد.» الان هم همین را مىگویم. معتقدم این تیر، روزى به هدف خواهد خورد.
الحمدلله، چند صباحى بیشتر نگذشت که همانهایى که با اخم، سفیرها را برده بودند، یکىیکى آمدند و گفتند «آقا، ببخشید! اشتباه شده است.» آن وقت یکىیکى، سفیرها را برگرداندند… قضیه چنین است. اصول ما اینهاست.
۷۱/۵/۱۹
راه جلب رضایت خدا...
شاگردی دربارۀ راه جلب رضایت خدا پرسید. استاد گفت: به گورستان برو و به مرده ها توهین کن.
دستور را اجرا کرد و بازگشت.
استاد: آیا مرده ها جواب دادند؟
شاگرد: خیر. استاد: حالا برو و آنها را ستایش کن. اطاعت کرد و برگشت.
استاد: جواب دادند؟
شاگرد: خیر استاد.
استاد: برای جلب رضایت خدا، نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیرهایشان. در این صورت است که میتوانی راه خودت را پیش گیری
مهمترين شعب تزكيه....
مهمترين شعب تزكيه، تطهير سرّ و ذات انسان از شك و ريب در ايمان باللّه است كه با نور معرفت از ظلمات اوهام و وساوس بدر آيد و به حليت توحيد حقيقى كه توحيد قرآنى است متحلّى گردد.
و اگر همّت بگمارى كه يك انسان قرآنى بشوى كه در حقّ تو صدق آيد لا يمسّه الاّ المطهّرون خوشا به حالت.
حال بدان كه آنچه را مى شنوى آن را مس مى كنى و آنچه را مى گويى نيز اينچنين است. و آنچه را مى خورى هم مس مى كنى و همه انحاء ادراكات تو ممسوس تست و تمام احوال و نيّات و شئون و اطوار تو ممسوس تست، آن انسان قرآنى باش كه لا يمسّه الاّ المطهّرون.
مناظره علامه امینی بااهل سنت
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند.
به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند.
پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود ۷۰ الی ۸۰ نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی فرمودند : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد .
اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد.
چهار ذکر الهی
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمیبرد؟
در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر
” حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ ” (سوره آل عمران، آيه 171)
پناه نمیبرد!
و در شگفتم برای اندوهگین است، چگونه به ذکر
” لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنْ الظَّالِمِینَ ” (سوره انبيا، آيه 87)
پناه نمیبرد!
و در شگفتم برای کسیکه مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر
” اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد ” (سوره غافر، آیه 44)
پناه نمیبرد!
و در شگفتم برای کسیکه طالب دنیا و زیباییهای دنیاست، چگونه به ذکر
” مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ “
پناه نمیبرد!
من لا یحضرهالفقیه، ج۴، ص۳۹۲
جای تقیه و سکوت نیست...
امام خمینی(ره) :
تکالیفی که برای فقهای اسلام است بر دیگران نیست. فقهای اسلام برای مقام فقاهتی که دارند باید بسیاری از مباحات را ترک کنند و از آن اعراض نمایند. فقهای اسلام باید در موردی که برای دیگران تقیه است تقیه نکنند. تقیه برای حفظ اسلام و مذهب بود که اگر تقیه نمی کردند مذهب را باقی نمی گذاشتند. تقیه مربوط به فروع است، مثلًا وضو را این طور یا آن طور بگیر؛ اما وقتی که اصول اسلام، حیثیت اسلام، در خطر است، جای تقیه و سکوت نیست.
اگر یک فقیهی را وادار کنند که برود منبر خلاف حکم خدا را بگوید، آیا می تواند به عنوان «التقیةُ دینی و دین آبائی» اطاعت کند؟ اینجا جای تقیه نیست. اگر بنا باشد به واسطه ورود یک فقیه در دستگاه ظلمه بساط ظلم رواج پیدا کند و اسلام لکه دار گردد، نباید وارد شود، هر چند او را بکشند.
علت ترس ازمرگ
شخصی به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: چرا من مرگ را دوست ندارم؟
حضرت فرمودند: آیا از مال دنیا بهره مند هستی؟ عرض کرد: بلی. فرمودند: آیا آن را پیش از خود فرستاده ای (در راه خدا انفاق کرده ای ) عرض کرد: نه! فرمودند: به همین دلیل مرگ را دوست نمی داری (زیرا دوست نداری تو را از مال و ثروت جدا سازند)(1)
شخصی امام حسن (علیه السلام) پرسید: چرا ما از مرگ بدمان می آید؟
فرمودند: زیرا شما دنیای تان را آباد و آخرت تان را ویران ساخته اید؛ از این رو دل تان نمی خواهد از جای آباد به ویرانه منتقل شوید(2)
از امام محمد جواد (علیه السلام) پرسیدند: چرا مسلمان ها مرگ را اکراه دارند؟
حضرت فرمودند: زیرا مرگ را نمی شناسند. اگر آنها از دوستان خدا بودند، مرگ را دوست می داشتند و می دانستند که سرای آخرت برای آنها بهتر از دنیا است، سپس فرمودند: آنها مانند کودکی هستند که مریض است؛ ولی دارویی که به سود او است نمی خورد و از دارو بدش می آید؛ ولی شخص عاقل و دانا آن را با کمال میل می خورد؛ زیرا از نفع و سود آن اطلاع دارد.
سوگند به کسی که محمد را به رسالت برگزید! هرکس خود را برای مردن آماده سازد برای او سود مردن از نفع آن دوا بهتر و بیشتر است اگر آنها مرگ را شناخته بودند و این که آنها را به سوی نعمت ابدی و سعادت همیشگی می کشاند، آن را دوست می داشتند و در انتظارش می نشستند(3)
همچنین در مورد حقیقت مرگ از حضرت سوال شد حضرت فرمودند: مرگ، همان خوابی است که هر شب به سراغ تان می آید، تنها کمی طولانی تر است و قیامت از آن خواب بیدار می شوید. همان گونه که در خواب انواع خوشحالی و ناراحتی ها را ملاحظه می کنید، مرگ نیز همان گونه است، پس خود را برای مرگ آماده کنید.(4)
منابع
1) خصال، ج 1، ص 10
2) بحار، ج 6، ص 129
3) معانی الاخبار، ص 290
5) همان، ص 289
تهمت،گناهی که شیطان هم از آن بیزار است!
تهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است كه حتى شیطان هم از انجام دهنده آن دو بیزارى مى جوید.
شیطان از رفتارهاى زشت و اعمال خلاف استقبال مى كند؛ ولى برخى از رفتارهاى ناروا آن قدر زشت و پلیدند كه شیطان هم آن ها را تأیید نمى كند.
تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد كه مى توان آن ها را در دو عنوان ذیل جاى داد:
_ پیامد تهمت بر بعد معنوى
روایتى از امام جعفر صادق(علیه السلام)در اینباره آمده است:
آن گاه كه مۆمن به برادر مومنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه كه نمك در آب ذوب مى شود.
- پیامد تهمت بر روابط انسانى
امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرمود:
كسى كه برادر دینى اش را متهم كند وبه او تهمت بزند بینشان حرمتى وجود ندارد.
دین مبین اسلام ، آبرو و حرمت مومن را بزرگ تر از كعبه و حتى قرآن دانسته است.
امام جعفر صادق (علیه السلام ) در این زمینه مى فرماید:
اگر كسى سخنى را بر ضد مۆمنى نقل كند و قصدش از آن،زشت كردن چهره اوباشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از محور دوستى خود خارج مى كند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ ولى شیطان هم او را نمى پذیرد…
بعید است توفیق توبه پیدا كند.
خداوند نسبت به گناه تهمت كوتاه نمیآید. هم در دنیا و هم در آخرت انتقام میگیرد.
بعضی مواقع بیان كردند با دعا این اثرات منفی از بین میرود!
امّا خداوند کریم برای تهمت بالصّراحه فرموده است: انتقام میگیرم و دعا اثر ندارد.
کتاب اخلاق الهى ، جلد چهارم ، آفات زبان استاد آیت الله مجتبى تهرانى (ره)