فرازی از مُناجات المُحبیّن
فرازی از مُناجات المُحبیّن
مناجات کسانی است که خدا
را دوست دارند ؛
و به او عشق می ورزند ؛!
کسانی که محبت خداوند
را می طلبند و از
او می خواهند به بنده اش
نظر افکند
و مهربانانه به وی بنگرد ؛!
الهی ؛
کیست که
طعم محبتت را چشید
و جز تو کسی را آرزو کرد
کیست که در نزدیک تو
مقام گرفت
و روی گرداندن توانست
فایده ی داشتن چشم برزخی
اگر کسی در مسائل معنوی سبقت گرفت در همین دنیا جهنم و بهشت را می بیند نه بعد از مرگ!
️چرا که بعد از مرگ همه،حتی کفّار هم همه چیز را می بینند و می شنوند.
اگر کسی روی خودش کار بکند از محرمات پرهیز کند و واجبات را انجام دهد.
و مدام مراقب نفس سرکش باشد که به بیراهه نرود به جایی می رسد که چشم دلش باز می شود…
او چیزهایی خواهد دید و شنید که دیگران قادر نیستند، به جایی می رسد که صدای سگان جهنم را خواهند شنید و این صداهای وحشتناک خود بخود مانع از انجام گناه می شود.
قلب تیره
مرحوم حضرت آیت اللہ مشڪینی(ره):
دل همانند آئینہ اے است ڪہ باید انوار الهے در او بتابد؛ اگر بتابد و جلا پیدا ڪند ، آن دل، دلے با صفا مے شود؛
امّا گاهے آنقدر تیرہ مے شود ڪہ در روایت آمدہ است:
با ارتكاب هر گناهے توسط انسان، نقطہ سیاہ و تیرہ اے بر روے قلب او قرار مے گيرد؛
تا آنجا ڪہ بر اثر ارتكاب گناهان ديگر، قلب انسان بہ ڪلّے تیرہ مے شود و جلاے خود را از دست مے دهد و ديگر نور الهے درآن منعڪس نمے شود؛
قلبے تيرہ و تار مے شود ڪہ سر تا پا میل بہ هوے و هوس است و دورے از اللہ؛ و این قلب همان قلب ظلمانے است كہ در مقابل دلے است ڪہ در ارتباط با اللہ است.
نجات جان با جانان
هنگامي كه سلطان ملك ناصر، مصر را تصرف كرد و وارد قصر شد خادمي را به او نشان دادند كه در دولت قبلي صاحب جاه و مقام و كليددار قصر بوده است.
گفتند: اين خادم، گنجينهها و دفينههاي قصر را ميشناسد. او را گرفته و از او در مورد گنجهاي قصر پرسيدند. اما او جوابي نمي داد.
پادشاه دستور داد كه با شكنجه از او اقرار بگيرند. او را گرفتند و بر سرش سوسكهايي سياهي گذارده و با دستمال قرمزي بستند و اين از شديدترين نوع شكنجهها بود. زيرا پس از ساعتي سر افراد سوراخ ميشد و آنها با وضع فجيعي جان ميسپردند. اما اين كار در آن خادم هيچ تأثيري نداشت. برعكس ميديدند كه سوسكها مرده اند.
سلطان احضارش كرد و با اصرار دليل آن را پرسيد. خادم پاسخ داد:
ترک گناه در فضای مجازی
وظیفه مؤمن در مجالس حقیقی یا گروههای_مجازی که آیات قرآن و احکام الهی را به استهزاء می گیرند و اولیاء دین یا مؤمنين به ناحق مورد انکار و تهمت و تمسخر قرار میگیرند چیست؟
پاسخ قرآنی
و البته خدا در كتاب [قرآن] بر شما نازل كرده كه هر گاه شنيديد آيات خدا مورد انكار و تمسخر قرار مى گيرد با آنان منشينيد تا به سخنى غير از آن درآيند،
چرا كه در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود؛ خداوند منافقان و كافران را همگی باهم در جهنم جمع خواهد نمود.
نساء- ۱۴۰
بیان امام هشتم
امام رضا عليه السلام در تفسیر همين آيه فرمود:
“إذا سَمِعْتَ الرّجُلَ يَجْحَدُ الحقَّ و يُكذّبُ بهِ و يَقعُ في أهلِهِ، فقُمْ مِن عندِهِ و لا تُقاعِدْهُ.”
هرگاه شنيدى مردی حق را انكار و تكذيب مى كند و زبان به بدگويى از اهل حق گشوده است، از نزد او برخيز و با وى همنشینی مکن.(1)
نکته:
از این آیه شریفه و روایت حضرت رضا(ع) در تفسیر آن برداشت می شود؛ در فضای غبارآلودمجازی، وظیفه جوانان و مردم این است، به محض برخورد با شبکه های اجتماعی که ارزش های دینی و الهی را به سخره می گیرند آن را ترک نمایند، مگر آنکه حضور آنان علمی باشد و با استفاده از منابع و معارف غنی اسلام پاسخ وهن گویی های آنان را بدهند.
تفسیر عیاشی ج۱ ص۲۸۱. بحارالانوار ج۹۷ ص۹۶
حقوق مؤمن
رسول خدا صلی الله علیه و آله: لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقُوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللّه عَزَّوَجَلَّ: ألإجلالُ لَهُ فى غَيبَتِهِ وَ الوَدُّ لَهُ فى صَدرِهِ، وَ المُواساةُ لَهُ فى مالِهِ، وَ أنْ يَحرُمَ غَيبَتَهُ، وَ أنْ يَعُودُهُ فى مَرَضِهِ وَ أنْ يُشَيِّعَ جَنازَتَهُ، وَ أنْ لايَقُولَ فيهِ بَعدَ مَوتِهِ إلاّ خَيراً؛
مؤمن بر مؤمن هفت حق واجب الهى دارد.
1 ـ احترام او در هنگامى كه حضور ندارد.
2 ـ دوستى قلبى با او.
3 ـ شريک ساختن او در ثروتش.
4 ـ غيبت او را حرام بداند.
5 ـ در بيمارى او را عيادت كند.
6 ـ جنازه او را تشيع كند.
7 ـ بعد از مرگ درباره او جز به نيكى سخن نگويد.
وسائل الشيعه: ج8، ص546، ح13
بازی با وهم به اسم عرفان سرخپوستی
درعرفان طبیعتگرا که غایت آن پیوستن و ارتباط گرفتن از نیروهای طبیعت به منظور حفظ حیات است، جنایت، کشتار و شیطنت، با فضیلت، رحمت و مروت تفاوتی ندارد؛ چنان که دونخوان میگوید: استادم خیلیها را با نیروی خود کشته است؛ زیرا یک جنگجو مانند یک دزد دریایی بیهیچ ملاحظهای آنچه را که میخواهد میگیرد و از هرچه میخواهد استفاده میکند.
همه چیز در دست خداست
آیت الله بهجت (ره) :
به غیر از حافظیّت خدا ، به هیچ چیز نباید اعتماد داشت همه چیز در دست خداست ،
در روایت است که «لا حولَ ولا قوّةَ الّا باللّه» یعنی : هیچ روی گرداندنی از گناهان نیست مگر با حفظ و نگهداری خودِ خدا و هیچ نیرویی بر طاعت و عبادت خدا نداریم مگر به کمک و یاری خداوند .
منبع : نفس مُطمَئنّه ، ص ۲۳
عقل تمام
امام رضا (علیه السلام) :
عقل شخص مسلمان تمام نيست ، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد :
1. از او اميد خير باشد ،
2. از بدى او در امان باشند ،
3.خير اندك ديگرى را بسيار شمارد
4.خير بسيار خود را اندك شمارد ،
5.هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود ،
6.در عمر خود از دانشطلبى خسته نشود ،
7. فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد ،
8. خوارى در راه خدايش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد ،
9. گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد .
10. احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزگارتر است.
تحف العقول ، ص 467
راه جلوه گری عقل
در شب وقتی که مقام سکوت و خلوت پیش آمد ، در آن مقام سکوت و خلوت ، عقل بیشتر می تواند خودش را جلوه دهد.
و یکی از راه هایی که عقل می تواند جلوه گری بکند این است که انسان راه محاسبه را در پیش بگیرد .
یعنی بحث تفکر
اوائل تا مدتی یک حالت محاسبه مانند در می آید یعنی چه بخواهد ، چه نخواهد به سمت محاسبه می رود .
بعد این محاسبه باعث می شود که آهسته آهسته راه سلطنت و حکومت عقل در نفس انسانی باز شود .
چون در هنگام روز که عقل فعال نبود ، شب هم تا صبح وقتی می خوابیم ، قوه ی خیال مشغول است ، پس دوباره عقل حضور ندارد .
لذا بهترین راهی که می شود راه را برای میدان داری عقلمان باز کنیم خلوتِ تفکر در شب است..
استادصمدی آملی حفظه الله
با توجه به یکی ازاسماء الهی خیالات شیطانی رابزدایید...
هرگاه یکی از خاطرات و اوهام و خیالات شیطانی به او روی می آورد، سالک راه باید با توجه به یکی ازاسماء الهی آن خاطره را از خود بزداید.
علامه طباطبایی پس از توضیح روش فوق می فرمایند:
این یکی از اموری که در مسلک عرفانی مرحوم آیت الله قاضی و استادان ایشان بسیار مورد تاکید قرار دارد، مساله ذکر و توجه تام به خداوند تعالی که عنوان راهی برای نفی وسوسه ها و توجهات غیر الهی است،به این معنی که هرگاه یکی از خاطرات و اوهام و خیالات شیطانی به او روی می آورد، سالک راه باید با توجه به یکی از اسماء الهی آن خاطره را از خود بزداید.
داستان راهنمایی امام صادق(ع) به یک بیمار برای مبارزه با نفس شيطانی و عدم نوشیدن شراب
ابن ابى يعفور به دردى مبتلا بود كه درمان آن برايش سختتر از خود درد بود، زيرا پزشكان معالج براى تسكين مرض وى، شراب تجويز كرده بودند.
وى براى حل اين مشكل از كوفه به مدينه شتافت و از محضر مولاى خويش كسب تكليف كرد.
حضرت صادق عليه السلام فرمود: از آن مايع ننوش!
عبدالله وقتى به كوفه برگشت، درد به سراغش آمد. بستگانش با اصرار و اجبار اندكى شراب به او نوشاندند. درد آرام شد . او از اين حادثه تلخ و ناگوار خيلى ناراحت شد. دوباره به مدينه منوره مسافرت كرد و موضوع واقعه را با امام عليه السلام در ميان نهاد.
نشانه های شیعه واقعی
امام صادق(ع) در مورد مشخصات شيعه واقعي میفرمایند: «إنما شیعه الجعفر من عفه بطنه و فرجه و شده الجهاده و العمل الخافه و رجا الثوابه و خاف العقابه».
1) «من عفه بطنه»؛
حرام نخورد، عفت بطن داشته باشد، وسواس داشته باشد در حلال و حرام.
حالا اگر میدونی این آقا حرام خوره، رشوه خوره چرا میری خونش غذا میخوری؟ شیعه کسي هست که حلال بخورد.
2)«و فرجه»؛
فرجش هم عفت داشته باشد. زنا نکند، گناه نکند، دامنش را آلوده نکند.
3) «و شده الجهاده»
جد و جهدش هم در عبادت زیاد باشد. به فکر نماز اول وقت، نماز شب، نماز جماعت، خمس، مکه باشد.
4) «و العمل الخاف»؛
و هر کاری که میکند برای خدا بکند نه برای ریا. مسجد میسازد برای خدا، بیمارستان میسازد برای خدا.
5) «و رجا الثوابه»؛
امید ثواب هم داشته باشد. عبادت کند امید هم داشته باشد که خدا ثواب میدهد.
6) «و خاف العقابه»؛
از عقاب خدا هم بترسد.
اگر همچین آدمی دیدید که این صفات را دارد، شیعه امام صادق(ع) است، اگر این صفات را کسی ندارد به خودش نگويد شیعه هست.
وسائل الشیعه، ج 15، ص 251
پذیرفته شدن توبه
بسیار پیش آمده است که ما آدمیان در رهگذر زندگی و در جای و جای و نقطه نقطه آن خطا رفته ایم، به بیراهه کشیده شده ایم، معصیت کرده ایم، و در ادامه آن پشیمانی سراغمان آمده است؛ استغفار کرده ایم.گاه عزممان را جزم کرده ایم که تکرار گناه نداشته باشیم و بارها از خداوند سبحان خواسته ایم که در این مهم یاورمان باشد.
گاه خواسته ایم که توفیق توبه نصیبمان کند و با بار سنگین گناه و معصیت اجل سراغمان نیاید و فرصتمان تمام نشود.
بسیار گفته ایم که: “أُطلبُ العَفوَ، إِذا العَفوُ نَعتٌ لِکَرَمِکَ"[1] که ای باری تعالی، ای بلند مرتبه؛ بخشش نمایش کرم توست و ما هیچ از متاع ناچیر دنیا نمی خواهیم جز غفران و بخشایش تو. که خودت بارها در مصحف شریف گفته ای که: “انَّ اللهَ غفورٌ رحیمٌ، انَّ اللهَ عفوٌ غفورٌ، انَّ اللهَ هو توّابٌ الرحیمٌ و …” و ما بر این باوریم؛ و قطعاً آنجا که جهل سراغمان می آید و عمل قبیحی مرتکب می شویم از سر عداوت و لجاجت با امر تو نیست؛ بلکه ما ضعیفیم.
فرق و سعی و تلاش در اسلام و فرقه کیهانی
مؤسس فرقهی کیهانی میگوید: «با سعی، کوشش، تقلا و اراده نیز نمیتوان به دنیای عشق دسترسی پیدا کرد.» یا «عارف بدون به کار بردن هیچ ابزاری به الهام و ادراک میرسد.»
این در حالی است که خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است «و ان لیس للانسان ما سعی».
انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، ص 62
مکث را تمرین کن
گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سختترش میکنیم.
گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم
گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشتههامون میشیم.
گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم.
گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم.
و گاهی… گاهی… گاهی…
تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم بدونیم!
کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی، گاهیهای زندگیمون باشیم.
کاش یادمون نره که فقط:
یکبار زندهایم
و زندگی میکنیم،
فقط یکبار
راز آرامش...
ﺍﺯ رجبعلی خیاط ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻣﯽ؟
ﮔﻔت ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩﻡ:
۱. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
۲. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ، ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
۳. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
۴. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
۵. ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ 5 ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ.
بوی عطر میداد
شهید غلامعلی پیچک
توی عملیات ” مطلع الفجر” تیر خورد به سینه و گردنش
همون جا افتاد و به آسمون پر کشید
درگیری شدید شد و نتونستیم پیکر مطهرش رو برگردونیم.
یه هفته بعد بچه ها تصمیم گرفتن جنازه غلامعلی رو برگردونن
به هر سختی بود برگردوندیم.خیلی تعجب آور بود
هر جنازه ای اگه یه هفته زیر آفتاب گرم جنوب بمونه حتما بو می گیره و تغییر میکنه
اما پیکر غلامعلی هیچ تغییری نکرده بود
دقت کردم دیدم بعد از یه هفته ، هنوز از گلوش خون تازه جاری میشه انگار همین الان شهید شده باشهخم شدم که صورتش رو ببوسم.
خدا شاهده بوی عطر می داد
چه عطر خوشبویی بود….
راوی:(دوست شهید)