حقیقت کرامت
آورده اند كه در مجلس شيخ ابوالحسن خرقانی سخنازكرامت مي رفت و هر يک از حاضران چيزي مي گفت.
شيخ گفت: كرامت چيزي جز خدمتخلق نيست. چنان كه دو برادر بودند و مادر پيري داشتند.
يكي از آن دو پيوسته خدمتمادر مي كرد و آن ديگر به عبادتخدا مشغول مي بود.
يک شب برادر عابد را در سجده، خواب ربود. آوازي شنيد كه برادر تو را بيامرزيدند و تو را هم به او بخشيدند.
گفت: من سالها پرستش خدا كرده ام و برادرم هميشه به خدمت مادر مشغول بوده است، روا نيست كه او را بر من رجحان نهند و مرا به او بخشند.
ندا آمد:آنچه تو كرده اي خدا از آن بي نياز است و آنچه برادرت مي كند، مادر بدان محتاج…
وصیت عارف
عارفی وصیت کرد بسم الله الرحمن الرحیم را بر کفن او بنویسند پرسیدند:
این کار چه سودی دارد؟
گفت: چون قیامت بر پا شود و همه مردم از قبر برخیزند، گویم: پروردگارا! برای ما کتابی فرستادی و در عنوان و آغاز آن بسم الله الرحمن الرحیم ثبت کردی، امروز با عنوان کتاب خود با ما رفتار کن.
درمحضراستاد
شیخ حسنعلی نخودکی:
حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:
اول آنکه در آغاز هرکار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم.»
دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید «الحمدالله رب العالمین.»
سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: «استغفرالله ربی و اتوب الیه.»
چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.»
پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید «ماشاالله.»
ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: «حسبناالله و نعم الوکیل.»
صدقات جاریه
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) :
هفت چیز برای بنده بعد از مرگ در جریان است:
دانشی که بیاموزد که دیگران از آن بهره مند شوند؛
رودی به جریان اندازد تا همه مردم به خصوص طبقه کشاورزان و باغداران و دیگر اصناف از آن استفاده نمایند؛
چاهی را حفر کند که دیگران از آن آب بهره برداری کنند؛
درخت خرما ( و سایر درختان ) بنشاند که از میوه ها و سایۀ آن بهره مند گردند؛
مسجدی بنا کند ( که با اقامۀ نماز در آن و رفع مشکلات جامعه و نیز با برگزاری جلسات مذهبی جهت تعالی معارف اسلام از آن به کار گیرند )؛
قرآن ( و متون و کتب دینی دیگری ) را به ارث گذارد؛
فرزندی صالح از او بماند که برای او طلب مغفرت نماید.
نهج الفصاحه، ص366
علت فقر مؤمنان
علی بن عفان از مفضّل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل نموده که حضرت فرمود:
براستی خدایی که ثنایش بزرگ است، عذر میآورد نزد بنده مؤمنی که در دنیا محتاج (و فقیر) بوده است، چنان که برادر از برادرش عذرخواهی میکند.
پس میگوید: «به عزّت و جلالم سوگند، من ترا در دنیا بخاطر این که خوارت کنم محتاج نکردم
[بلکه] چیزی به عهده من داری پس این پرده را بردار و نگاه کن به آنچه بجای دنیا به تو عوض دادم
امام فرمود: پس مؤمن محتاج سربلند میکند (و نگاه میکند) پس میگوید:
(خدایا) ضرری به من نرسانده آنچه ندادی در قبال آنچه (در آخرت)به من دادی…
کافي، شيخ كليني، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1367 هـ .ش، ج 2، ص 264
ضرورت اصلاح زبان
آیت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي:
عزيز سالك بايد در همه خيرات جديت و كوشش داشته باشد و مخصوصا اهتمامي در تاديب زبان مباركش نمايد كه هيچ يك از اعضا به درجه آن «لازم الرعايه و صعب التاديب و العلاج» مراقبتش لازم و تاديب و درمانش مشكل نيست….
زبان می تواند به دو كلمه، گوينده را از «اعلي درجه عليين» به «اسفل الدركات» و از «اسفل الدركات» به «اعلي عليين» مي برد.
به يك كلمه ناسزا كه مي گويد، خود را كافر و نجس و به عذاب خالد و دائم مبتلا مي كند.
… به يك كلمه، چند گناه كبيره از قبيل افترا و غيبت و شماتت مومن و قتل هزاران نفوس از اوليا، و ريا و كبر و … و غير اين ها ممكن است مرتكب شود!
اين است كه روايت شده است كه حضرت سيد انبياء محمدصلی الله علیه واله وسلم فرمودند:
هركس زبانش را اصلاح نمايد، به تمام قرآن عمل كرده است!
اين فقره در پيش علماي اخلاق از كلمات معجز نشان حضرت محسوب مي شود.
رساله لقاءالله ، ص 116
نجات دنیا
در این دنیا تا انسان عبد و تسلیم خدا نشود، نجات ندارد.
عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی :
خیر را جبراً به ما دادهاند. جبر است، ولی جبر لطف؛ نه جبر قهر. خداوند آنقدر احسان میکند که چارهای جز تن دادن به بندگی او نمیماند. اَلاِنسانُ عَبیدُ الاِحسانِ: انسان بندهی احسان است. نیمی از امور انسان جبر است و در نیمهی دیگر نیز اختیار ندارد. یعنی خدا آنقدر به او خوبی میکند که چارهای جز تسلیم کردن خود به خدا برایش باقی نمیماند.
در خانه وقتی زن و بچّه تسلیم پدرند، همسایهها از عیب آن خانه خبر ندارند. وقتی دعوا شد و سر و صدا بلند شد، عیبها برملا میشود. پس تا تسلیم بودیم، عیوب پوشیده بود. اسلام هم که آمد، عیبها پوشیده شد. الاِسلامُ هُوَ التَّسلیمُ: اسلام همان تسلیم است. اگر صلح کنیم و با صلح و صفا با خدا رابطه برقرار کنیم که دیگر اصلاً عیبی باقی نمیماند.
پدر خانواده که تسلیم حجّت خدا شد، بچّهها هم مال امام میشوند. لذا خود بچّهها در مورد پدرشان میگویند: او به ما کاری ندارد، ما هم به او کاری نداریم.
مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب
علت گریه مومن هنگام مرگ
از امام صادق (عليهِ السَّلام) سؤال شد: چرا هنگام مرگ از چشم (مؤمن) اشك ميآيد؟
حضرت فرمود:
گریه مؤمن به خاطر ديدن رسول خدا (صَلَي اللهُ عَليه وَآله وسَلم) است،
چون ميبيند آن چيزي را كه او را خوشحال ميكند،
آیا نديدهايد كه انسان هنگامی که چیزی را که دوست دارد یا او را خوشحال میکند، میبیند، خوشحال میشود و آب از ديدگان او فرو ميريزد؟
اصول كافي ، ج3، ص، 133
درمحضراستاد
حاج محمد اسماعیل دولابی(ره):
” در هر آن که در یاد خدا هستیم، در راهیم.
حیف است انسان روی آینده حساب کند؛
چون هنوز نیامده است و الآن موجود نیست.
گذشته هم که گذشت و رد شد.
در هر منزلی که هستیم باید آنرا قدر بدانیم و با خدای خود خوش باشیم.
تلخ باشد یا شیرین یا ترش.
چون مربی ما، خدای ما، ما را تربیت می کند و می سازد. خدا سازنده است.
کتاب طوبای محبت، ج۱، ص ۷۶
تفکر الحادی در آئین کابالا
عرفان یهود در زبان فارسی «آیین قباله»، «آیین قبالا» و «آیین کابالا» هم گفته میشود. این آیین دارای مضمون شناسی در دو باب یزدانشناسی و آفرینش شناسی است.
کابالا پس از پدید آمدن عقیده به معانی مستور عهد عتیق به شکل نوعی افکار عجیب و خیالات غریب در فلسفه و کلام یهود پدید آمد. جماعتی پیدا شدند و گفتند که اعداد و حروف، معانی عرفانی مخفی دارند و کتابهایی به نام «قباله» در پی کشف حکمت مرموز در پردهی اعداد و حروف کتب مقدس برآمدند و اسراری را بهزعم خود کشف و بر اساس بازی با کلمات و اعداد، سلسلهای از مطالب و معانی را بیان کردند.
مسائل غامض مافوق طبیعی را با این روش تحلیل کردند و بر اساس آن وجود خدا را ناشی از نوری دانستند که از مرکز الهی «مشیت» منبعث میشود. انسان در این تحلیل، عالم صغیری است که تمام کمالات عالم کبیر را به صورت خرد دارد و برای رسیدن قوای عظیم و شناخت مسیحا باید از کلمات، حروف و اعداد استفاده کند. این نگرش باعث به وجود آمدن خرافات و اسباب زحمت اهل ایمان شد.
نگرشهاى کابالایى، مسائل خود را تنها محدود به اقدامات عملى نکرده است. این اندیشه با تولید و تکثیر رمانها، فیلمها و مسائلى از این دست سعى دارد اقدامات فکرى و فرهنگى را در راستاى اهداف خود و سلطه بر اندیشههاى دیگران انجام دهد.
چنانکه مشهور است داستانهایى همچون هرىپاتر نیز تحت نفوذ تشکیلات جهانى فراماسونى انجام شده است و هدف از آن، تهاجم به ذهن پاک کودکان و جذب کردن آنان به سمت تعالیم الحادى، شیطانى و ماسونى در آینده است چرا که اگر غیر از این بود، یک نویسنده آماتور و یک داستان بىمحتوا و ضعیف، به هیچ عنوان نمىتوانست به چنین شهرت جهانى دست یابد.
خواب نه رختخواب
روزی خواجهای در میان گروهی از عوام، اندر فواید سحرخیزی سخن میراند
ڪه ای مردم همانند من ڪه همواره صبح زود از خواب برمیخیزم عمل ڪنید ڪه فواید بسیاری بر آن است.
بهلول ڪه در آن جمع بود گفت؛
ای خواجه ، تو از خواب بر نمیخیزی، از رختخواب بر میخیزی!
و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان…
سعی ڪنیم از خواب برخیزیم،
نه از رختخواب…
اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنٰامِهٰا
تلنگر....
نگاهش به سبزه عید که افتاد رفت توی فکر…
لحظاتی گذشت، وقتی سرشو بالا آورد و فهمید که دارم با تعجب نگاه میکنم، لبخند تلخی زد.
گفتم: گیله مرد! توی سبزهها چی دیدی که رفتی تو فکر؟!
کمی سکوت کرد و گفت: به این دونههای سبز شده نگاه کن. چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند و رشد کردند…
گفتم: خب!
گفت: سیصد و شصت و پنج روز از خدا عمر گرفتیم و آب و غذا و فلک در اختیارمون بود؛ میترسم رشد که نکرده باشم هیچ؛ افت هم کرده باشم!
دونهای که نخواد رشد کنه؛ هر چقدر آب و آفتاب بهش بدی فقط بیشتر میگنده…!
بزرگ علوی
چهار درس بزرگ از صبر
پیامبر ص فرمودند: صبر چهار شاخه دارد:
1. شوق 2. ترس 3. زهد 4. انتظار
شوق: هر كس شوق بهشت داشته باشد، از هوا و هوس دست میكشد؛
پس کسی که به دنبال هوا و هوس است، شوقی به بهشت ندارد.
ترس: هر كس از آتش بترس ترسد، از حرامها خود را نگه می دارد؛
پس کسی که از حرام خود را نگه نمیدارد، او از آتش خدا نمیترسد.
زهد: هر كس به دنيا بی اعتنا باشد، گرفتاریها را به چيزی نگيرد؛
بنابراین کسی که به دنیا بیاعتنا باشد، آرامترین انسان زمین است.
انتظار: هر كس منتظر مرگ باشد، در كارهای خير بكوشد؛
بنابراین برای آمادگی برای مرگ، باید تا میتوان کار خیر کرد.
كنزالعمال، ج1، ص285، ح1388
به عمل کار بر آید ، به سخندانی نیست
روزی دوست قدیمی بایزید بسطامی عارف بزرگ را در نماز عید فطر دید …
پس از احوالپرسی و خوش و بش از بایزید پرسید :
شیخ ؟! ما همکلاس و هم مکتب بودیم ؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم …
استادمان نیز یکی بود ، حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟
و من چرا مثل تو نشدم ؟؟ …
بایزید گفت : تو هر چه شنیدی ؛ اندوختی و من هر چه خواندم ؛ عمل کردم …
” به عمل کار بر آید ، به سخندانی نیست “
"سیزده بدر" روز جشن یهود به مناسبت کشتار 500 هزار ایرانی
جشن «پوریم» یکی از سنتهای قدیمی قوم یهود است که در دهههای اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار میشود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون دهها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.
در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو “وشتی” را میطلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز میزند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط میكند و او را به دست جلاد می سپارد.
یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارتشان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف میكردند و این استنکاف موجب شده بود که «هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر كند، البته یهودیان در برخی کتابهای خود میگویند: “مردخای” که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل هامان نمیشود، او و اتباعش مورد غضبهامان قرار گرفته و تهدید به مرگ میشوند.
یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره میاندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام «اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی میکنند و به او نیز توصیه می کنند که یهودی بودن خود را پنهان کند.
شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را میبیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا برادرزاده «مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران میشود و با نقشههای «مردخای» عموی خود، صدراعظم خشایارشاه یعنی هامان را از تخت صدر اعظمی به زیر کشیده و بر دار میكند و به همراه ۱۰ پسرش به مرگ محکوم میکند.
یهودیان حاکم بلامنازع دربار هخامنشی میشوند و البته آنان در برخی کتب خود آوردهاند که هامان در نزد مردخای توبه كرده است که تواریخ دیگر گواهی قتل وی توسط یهودیان را میدهند. یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم شدند، از پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و ایرانی یهودیان را بکشند و در این سه روز، بیش از 77 هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام شدند و در برخی نقلها، این تعداد تا 500 هزار نفر نیز عنوان شده است.
از آن زمان تا کنون، این روز به عنوان “عید یهودیان” زنده نگاه داشته شده و هر سال یهودیان سراسر جهان در این روز مراسم مختلفی از قبیل روزه گرفتن، برپایی جشن و پایکوبی، نوشیدن شراب و افراط در مستی، دادن هدیه به یکدیگر و … گرامی می دارند.
پیامدنافرمانی ازپدرومادر
امام هادی عليه السلام فرمود:
نافرمانى پدر و مادر كمبود را به دنبال دارد وانسان را به خـوارى مى كشـد.
بحار، ج 74 ، ص 84
شهادت امام علی نقی (علیه السلام) برهمگان تسلیت باد
توصیه استادمطهری درباره شیوه صحیح کتابخوانی
انسان کتاب را بار اول به قصد لذّت میخواند. در این صورت نمیتواند در مورد مطالب کتاب قضاوت کند؛
دور دوم میخواند (حتّی قویترین حافظهها نیازمند است که یک کتاب مفید را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند)؛
پس از آن، مطالب را تجزیه و تحلیل و دستهبندی میکند و هر مطلبی را با توجّه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه میسپارد.
اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب، درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد؛ امروز کتب تاریخی، فردا روانشناسی و پس فردا مثلا کتب مذهبی مطالعه کند، همه مخلوط میشوند و حکم انباری بینظم را پیدا میکند.
انسان رشید کتابها و مطالبی را که برای خود لازم میداند، جمع میکند، آنها را مکرراً مطالعه و دستهبندی و سپس خلاصه میکند. خلاصه را یادداشت و به حافظه خود میسپارد؛ بعد به موضوع دیگر میپردازد.
امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۱۰۶ (با تلخیص)
حکمت مشکلات وسختیهای دنیا
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
چرا در دنیا همواره با مشکلات و سختیها مواجه هستیم؟
شخصی از کنار مغازه بلور فروشی میگذشت، چشمش به لیوانهایی افتاد که روی میز به طور وارونه چیده شده بود. همانجا ایستاد، کمی نگاه کرد و یکی از آنها را به همان حالتی که بود برداشت و شروع به اعتراض به فروشنده کرد که آقا! چرا در این لیوان بسته است و ته آن باز است؟! فروشنده خندید و گفت: اگر شما درست بنگرید و لیوان را به حالت درست بگیرید، هر دو اشکال بر طرف خواهد شد.
آری، بسیاری از اشکالات، بر اساس باورها و تصورات غلط ما میباشد. ما خیال میکنیم که دنیا برای رفاه است، لذا میگوییم: چرا رفاه نیست؟ مثل کسی که در چلوکبابی نشسته و اعتراض میکند چرا اینجا دوش ندارد؟! او باید باور کند که انجام حمام نیست. ما باید باور کنیم که دنیا خوابگاه، عشر تکده و آخور نیست، دنیا میدان رشد است و انسان باید در این میدان با سختی مبارزه کند تا خود به رشد کمال برسد.
قرآن میفرماید: اخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یضرعون ( سوره انعام، آیه 48.) سختی و فشارها برای توجه دادن به انسان است.
آری، تا چوب عود را نسوزانید، بوی عطرش بلند نمیشود.
سختیها وسیله غرور زدایی است.
همان گونه که لاستیکهای ماشین را باید تنظیم باد کرد، حوادث تلخ نیز انسان را متعادل و تنظیم میکند، غفلت و غرور و تکبر را از بین میبرد، به علاوه تلخیها انسان را به فکر و تلاش واداشته و سر چشمه انواع ابتکارت و اختراعات میشود.