درمحضراستاد
آیت الله بهجت (ره) :
ای کاش هیچ بودنِ عالم امکان را درک می کردیم، و برای هیچ، این قدر ارزش و اعتبار قائل نمی شدیم، و بر سر هیچ، این همه با هم نزاع نمی کردیم!
عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت
مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست!
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟
گفتند: مال شما نسوخته…
گفتم: الحمدلله…
معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک!
آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی..
چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم؟
گريه؛ افسردگی يا نشاط روحی
پاسخي بر يك شبهه:
عده ای می گويند كه گريه زياد در روضهها موجب خستگی مردم میشود و بعضی از روزنامه ها هم مینويسند كه گريه (منظورشان، گريه بر عزای اهل البیت است) افسردگی میآورد!
جواب اين است كه اين مدّعيان يقيناً در طول عمرشان حتی يكبار خالصانه و عاشقانه بر مصائب اهل البیت بالاخص حضرت اباعبدالله الحسين(ع) گريه نكردهاند تا از نزديك حس كنند گريه بر مصائب آن بزرگواران تا چه اندازه اعتماد به نفس، آرامش روح، احساس توكل و نشاط روحی و معنوی ايجاد میكند.
شيعه عاشق امام حسين(ع) است و روضه برای عاشقان امام حسين(ع) طراوت میآورد ولی برای آن كسانی كه می گويند روضه زياد نخوانيد، حتماً قساوت میآورد. زيرا آنان درد دين ندارند و شكنجه و شهادت اهل البيت در نظر ايشان موضوعی است كه تاريخ آن گذشته است!
شيعه تا وقتي امام زمانش نيايد شادی ندارد. ما تا وقتی كه انديشه و فرهنگ اهل بيت را در عالم عرضه نكنيم، شادی نداريم.
حتی در ميلاد امام رضا(ع) زيارت وارده را زيارت عاشورا قرار دادهاند. در ميلاد امام زمان ارواحنا فداه، زيارت وارده را زيارت عاشورا قرار دادهاند. در بسياري از اعياد اسلامی دستور تلاوت زيارت عاشورا داريم. اين همه سفارش به تلاوت زيارت عاشورا برای اين است كه اشكهايتان خشك نشود و قلبتان آرام نگيرد. اين اسرار است كه شيعه را زنده نگه داشته است.
شیعه با گریه نشاط پیدا میکند جوانان شيعه از شدّت نشاط معنوی به هيجان می آيند، آنچنان كه برای هرگونه ايثار و تلاش و خدمت به اسلام آماده میشوند.
بيش از هزار سال است كه شيعه در ايام محرم و صفر به گريه و زاری مشغول است. چه كسی شنيده است، كه عزاداری در ايّام محرم و صفر موجب ايجاد افسردگی شده باشد؟
مكتب گريه نجات بخش است. اين گريه بايد با كسب معارف و حقايق باشد و كسی كه گريه می كند، بايد تلاش كند كه بتواند معارف اسلام و قرآن را پيدا كند و آنها را گسترش دهد.
آن گريهای افسردگی میآورد كه به خاطر شكستهای مادی و دنيايی باشد…
برگرفته از كتاب شرح زيارت عاشورا، تاليف استاد زاهدی
واجب فراموش شده...
آغاز هفته امر به معروف و نهی از منکر
رهبرفرزانه انقلاب (حفظه الله):
اگر امر بمعروف ونهی از منکر نشود فاسقان برسرکار میایند، همان بلایی که بر سر امت صدر اسلام آمد و سیدالشهدا برایش قیام کرد.
۷۹/۹/۲۵
كمال مرد به شش خصلت است
امام علی عليه السلام:
كمالُ الرجُلِ بسِتِّ خِصالٍ : بِأصغَرَيهِ ،وأكبَرَيهِ ، وهيئَتَيهِ ؛ فأمّا أصغراهُ فقَلبُهُ ولِسانُهُ ، إن قاتَلَ قاتَلَ بجَنانٍ ، وإن تَكَلَّمَ تَكَلَّمَ بلِسانٍ ، وأمّا أكبَراهُ فعَقلُهُ وهِمَّتُهُ ، وأمّا هَيئَتاهُ فمالُهُ وجَمالُهُ .
كمال مرد به شش خصلت است:
به دو عضو كوچك او و دو شى ء بزرگش و دو هيئت او.
دو عضو كوچك او دل و زبان اوست؛ اگر بجنگد، با دلش مى جنگد و اگر سخن بگويد، با زبانش سخن مى گويد.
دو عضو بزرگ او، خرد و همّت اوست
و دو هيئت او مال و جمال اوست.
معاني الأخبار : ج ۱ ص ۱۵۰
تلنگر....
روزی حکیمی بر پادشاهی وارد شد.
پادشاه گفت: مرا پندی بده!
حکیم پرسید: اگر در بیابانی بیآب، تشنهگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعهای آب که عطش تو را فرو نشاند چه میدهی؟
گفت: صد دینار طلا.
پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
گفت: نصف پادشاهیام را.
حکیم گفت: حال اگر به حبسالبول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه میدهی که آن را علاج کنند؟
گفت: نیم دیگر سلطنتم را.
حکیم گفت: پس ای پادشاه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی!
حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند
حجت الاسلام رفیعی:
روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند
مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است.
در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اكرم (ص) فرمودند:
بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و …
مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد
اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند .
علت را جويا مي شودو می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است .
در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبندو آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند.وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند
و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند..
اثار بد بی حجابی از نظر روانشناسی غربی
آلفرد هیچکاک:
زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روی بندی که به کار می بردند خود به خود جذاب می نمودند و همین مسئله جاذبه نیرومندی بدانها داد ، اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان می رود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته می شود. .
سخن حضرت عزراییل (ع)
مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است:
یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟
ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم.
شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟
عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
فرمود: نه!
گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟
فرمود: برای خواندنزیارت عاشورا.
نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
داستان های شگفت،حکایت ۱۱۰
نظر امام خمینی (ره) پیرامون طب غربی
… یکی از دکترهای امروزی میگفت بر ما و بر دکترهای بزرگ این کشور ثابت شده که کاری از طب اروپا جز جراحی برنمی آید و داروهای اروپایی معالج نیست، بلکه مسکنی است که ما به کار میبریم و انتظار آنرا داریم که دوره خود را طی کند و یا به خوبی و یا به هلاکت منجر شود.
گفتم پس چرا دکترها این مطلب را به مردم نمیگویند. گفت: کسی قدرت گفتار را ندارد و درست گفت.
میدانیم علومی که در شرق بود، دسیسه ها اسباب این شد که عقب بزنند آنها را و به جای آن علوم غرب را بیاورند. دانشهایی که در شرق بود و اروپا از آن تقلید میکرد دست های آمد آنها را عقب زد و محتوا را از ما گرفت و الان وضع ما وضعی شده است که خیال میکنیم که هر چی هست در غرب است و ما هیچ چیز نداریم…
امروز همه چیز کشور ما با هم جور است و تا یک شجاعت ادبی در نویسندگان ما پیدا نشود اصلاح نخواهد شد. امروز اگر کسی از طب اروپایی، یا زندگی اروپا مآبی انتقادی کند مورد هو و جنجال بسیار واقع خواهد شد و از نظر جوانان تحصیل کرده ما ساقط میشود. لیکن با همه حال ممکن است در بین آنان کسانی به فکر بیفتند و سنجش های کرده راهی به خطاکاریهای خود پیدا کنند و برای دوره های بعد از این زمان طرفدارانی هم برای این مسلک پیدا شود و قدم هایی برای سعادت نسل آتیه برداشته شود.
هان ای نویسندگان! به خود آیید و از بی خردان نهراسید و گفتنی ها را بگویید و زندگی پرآشوب اروپا چشم تان را از حقایق نبندد.
همه شنیدید در زمان تصدی رضا خان همین شاه کنونی به تیفوئید مبتلا شد، در وقتی که تمام دکترهای درجه اول کشور از درمان آن مأیوس شدند ، طبیب طالقانی با دستور طب قدیم او را معالجه کرد. خوب بود با چنین امتحانی رضاخان با زمام داران آن روز به فکر این بیفتند که طب کشور خود ما نیز دستکم به حساب بیاید لیکن به قدری اینها خود را باختند ، و انگاره را از دست دادند، که حاضر نیستند برای خود جزئی فضیلت قائل شوند و با حسن و هوش خود هر طور شده است مبارزه میکنند که مبادا برخلاف اروپا سخنی بگویند!!!
کتاب کشف الاسرار (نسخه قدیمی) صفحه ۲۸۱
عدم تعلق به زینت های دنیوی
اسماء دختر عمیس روایت کرده اند که گفت :
روزی در خدمت فاطمه علیها السلام در حالی که در گردنش گردنبندی از طلا بود نشسته بودم . (این گردنبد را حضرت علی علیه السلام را سهم غنایم جنگی خود برای فاطمه خریده بود) .
در این وقت رسول خدا (ص ) وارد خانه دخترش شد، چون چشمش به آن گردنبند افتاد فرمود:
ای فاطمه ! مردم نمی گویند فاطمه دختر محمد (ص) زیور آلات جباران را به تن کرده است ؟
رسول خدا (ص) بیش از این سخنی نگفت .
حضرت فاطمه علیها السلام با شنیدن سخن کوتاه پدر، گردنبند را بیرون آورده ، آن را فروخت و با پول آن بنده ای خریداری کرد و آزاد نمود.
منابع :
بحار الانوار، ج 43، ص 81
مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 121
عیون اخبار الرضاع، ج 2، ص 45
بهترین راه رهایی از همۀ غمها
اگر به دنیا علاقه داشته باشی، یک روز شاد هستی، یک روز غمگین! یک روز امیدوار هستی، یک روز مأیوس! اما وقتی حبالدنیا را از دلت بیرون کنی از نوسان غم و شادی رها میشوی و در مسیر نشاطِ رو به تزاید قرار میگیری.
بهترین راه برای بیرون کردن محبت دنیا از دل «محبت جایگزین» است. این محبت جایگزین باید آنقدر قوی و شدید باشد که بتواند حبالدنیا را کنار بزند؛ تنها محبت بسیار قویای که میتوانیم بهدست آوریم، محبت به اهلبیت(ع) است.
خیلی از ما «محبتِ کم» به اهلبیت(ع) را داریم، ولی آنچه باعث میشود حبالدنیا از دلمان برود، «محبتِ شدید» به اهلبیت(ع) است، لذا باید این محبت را در دلمان زیاد کنیم.
هرچقدر غم داریم یعنی حبالدنیا داریم و هرچقدر حبالدنیا داریم یعنی محبت اهلبیت(ع) کم داریم!
راه های رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی ،ج17، ص145
یکی از دلایل نزول بلا و بدبختی در جامعه
حضرت علی علیه السلام :
ای بندگان خدا! بدانید که… گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل ها را منحرف می سازد،
و پیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش می گرداند، وهمچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دام های شیطان است .
بحار الانوار،ج ۷۴ ، ص ۲۹۱
لشگرابلیس
در سفینة البحار آمده است که شیطان یارانی دارد که برای وسوسه انسان ها به او یاری می رسانند. این شیاطین در هر موقعیت زمانی و مکانی، در خدمت ابلیس هستند تا او را به اهدافش برسانند. اسامی آنان از این قرار است:
1_ ولهان؛ انسان را در طهارت و نماز وسوسه می کند و به شک می اندازد که این نماز باطل است
2_هفاف؛ ماموریت دارد که در بیابانها و صحراها انسان را اذیت کند و برای ترسانیدن او را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید
3_ زلنبور؛ موکل بازاری هاست. لغویات و دروغ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آنها زینت می دهد.
4_ ثبر؛ در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود، صورت خراشیدن، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد.
5_ابیض؛ انبیا را وسوسه می کند - یا ماءمور به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می دهد و به وسیله آن خونها ریخته می شود.
6_اعور؛ کارش تحریک شهوات در مردان و زنها است و آنها را به حرکت می آورد! و انسان را وادار به زنا می کند
(اعور، همان شیطانی است که بر صیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختری زنا کند.)
7_داسم؛ همواره مراقب خانه هاست. وقتی انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و نام خدا را بر زبان نیاورد، با او داخل خانه می شود و آن قدر وسوسه می کند تا شر و فتنه ایجاد نماید
8_مطرش؛ کار او پراکندن اخبار دروغ یا دروغ هایی است که خود جعل کرده؛ در حالی که حقیقت ندارند.
9_قنذر؛ او نظارت بر زندگی افراد می کند. هر کس چهل روز در خانه خود طنبور داشته باشد؛ غیرت را از او بر می دارد، به طوری که انسان در برابر ناموس خود بی تفاوت می شود.
10_دهار؛ ماءموریت او آزار مؤمنان در خواب است. به طوری که انسان خواب های وحشتناک می بیند، یا در خواب به شکل زنان نامحرم در می آید و انسان را وسوسه می کند تا او را محتلم کند.
11_قبض؛ وظیفه او تخم گذاری ست. روزی سی عدد تخم می گذارد. ده عدد در مشرق و ده عدد در مغرب و ده عدد زمین، از هر تخمی عده ای از شیاطین و عفریت ها و غول ها و جن بیرون می آیند که تمام آنها دشمن انسان اند.)
12_تمریح؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: برای ابلیس - در گمراه ساختن افراد - کمک کننده ای به نام (تمریح) وی در آغاز شب بین مغرب و مشرق به وسوسه کردن، وقت مردم را پر می کند.
13_قزح؛ ابن کوا از امیرالمؤمنین علیه السلام از قوس و قزح پرسید، حضرت فرمود: قوس قزح مگو؟! زیرا نام شیطان (قزح) است بلکه بگو قوس اله و قوس الرحمن
14_زوال؛ مرحوم کلینی از عطیة بن المعزام روایت کرده که وی گفت: در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم و از مردانی که دارای مرض (ابنه) بوده و هستند یاد کردم. حضرت فرمود: (زوال) پسر ابلیس با آنها مشارکت می کند ایشان مبتلا به آن مرض می شوند.
15_لاقیس؛ او یکی از دختران شیطان و کارش وادار کردن زنان به هم جنس بازی است او مساحقه را به زنان قوم لوط یاد داد.
16_متکون؛ شکل خود را تغییر می دهد و خود را به صورت بزرگ و کوچک در می آورد و مردم را گول می زند و این وسیله آنان را وادار به گناه می کند.
17_مذهب؛ خود را به صورت های مختلف در می آورد، مگر به صورت پیغمبر و یا وصی او. مردم را با هر وسیله که بتواند گمراه می کند.
18_خنزب؛ بین نمازگزار نمازش حایل می شود؛ یعنی توجه قلب را از وی برطرف می کند. در خبر است که: عثمان بن ابی العاص بن بشر در خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله عرض کرد: شیطان بین نماز و قرائت من حایل می شود - یعنی حضور قلب را از من می گیرد - حضرت جواب داد: نامش شیطان (خنزب) است. پس هر زمان از او ترسیدی به خدا پناه ببر.
19_مقلاص؛ موکل قمار است. قمار بازها همه به دستور او رفتار می کنند. به وسیله قمار و برد و باخت اختلاف و دشمنی در میان آنان به وجود می آورد.
20_طرطبه؛ از دختران آن ملعون می باشد. کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس بازی را هم به آنان تلقین می کند.
سفینة البحار، جلد 1، ص 99 و ص100
دابة الارض کیست؟
دابة الارض، جنبنده ایﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﻣﻰ ﺍﻧﮕﻴﺰﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻜﻠﻢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
سوره النمل آیه ۸۲
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ
و هنگامی که فرمان (قول) عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند) جنبنده ای را از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان تکلم می کند (و میگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمی آورند.
ﻋﻦ ﺍﻟﺄﺻﺒﻎ ﺑﻦ ﻧﺒﺎﺗﻪ ﻗﺎﻝ ﻗﺎﻝ ﻟﻲ ﻣﻌﺎﻭﻳﺔ ﻳﺎ ﻣﻌﺸﺮ ﺍﻟﺸﻴﻌﺔ ﺗﺰﻋﻤﻮﻥ ﺃﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﺩﺍﺑﺔ ﺍﻟﺄﺭﺽ ﻓﻘﻠﺖ ﻧﺤﻦ ﻧﻘﻮﻝ ﻭ ﺍﻟﻴﻬﻮﺩ ﻳﻘﻮﻟﻮﻥ ﻗﺎﻝ ﻓﺄﺭﺳﻞ ﺇﻟﻰ ﺭﺃﺱ ﺍﻟﺠﺎﻟﻮﺕ ﻓﻘﺎﻝ ﻟﻪ [ﻛﻴﻒ ] ﻭﻳﺤﻚ ﺗﺠﺪﻭﻥ ﺩﺍﺑﺔ ﺍﻟﺄﺭﺽ ﻋﻨﺪﻛﻢ ﻣﻜﺘﻮﺑﺔ ﻓﻘﺎﻝ ﻧﻌﻢ ﻓﻘﺎﻝ ﻓﻤﺎ ﻫﻲ ﺃ ﺗﺪﺭﻱ ﻣﺎ ﺍﺳﻤﻬﺎ ﻗﺎﻝ ﻧﻌﻢ ﺍﺳﻤﻬﺎ ﺇﻳﻠﻴﺎ ﻗﺎﻝ ﻓﺎﻟﺘﻔﺖ ﺇﻟﻲ ﻓﻘﺎﻝ ﻭﻳﺤﻚ ﻳﺎ ﺃﺻﺒﻎ ﻣﺎ ﺃﻗﺮﺏ ﺇﻳﻠﻴﺎ ﻣﻦ ﻋﻠﻴﺎ.
ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺯ ﺍﺻﺒﻎ ﺑﻦ ﻧﺒﺎﺗﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻔﺖ:
ﺭﻭﺯﻯ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﻯ ﺍﺻبغ ﺷﻤﺎ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺁﻥ ﺩﺍﺑﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﻣﻰ ﺍﻧﮕﻴﺰﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻜﻠﻢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ؟
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺑﻠﻜﻪ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺟﺎﻟﻮﺕ ﺑﺰﺭﮒ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺩﺍﺑﺔ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﻧﺰﺩ ﺷﻤﺎ ﻛﻴﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺳﺖ ﻣﻮﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻠﻴﺎ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ:
ﺍﻯ ﺍﺻبغ ﺍﻳﻠﻴﺎ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺒﺮﻯ ﻳﻌﻨﻰ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ.
منابع:
کتاب بحار الانوار ج۳۹_ص۲۴۴
کتاب تاویل الایات ج۱_ص۴۰۵
مختصر بصایر الدرجات_ص۱۶۸
ینابیع المعاجز بحرانی_ص۱۲۰
ربای حلال و حرام
سوره الروم آیه ۳۹
وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ.
مالى كه به ربا مىدهيد تا در اموال مردم افزون شود، نزد خدا هيچ افزون نمىشود؛ و مالى كه براى خشنودى خدا از بابت زكات مىپردازيد، كسانى كه چنين كنند پاداش مضاعف دارند.
ﻋﻦ ﺣﻔﺺ ﺑﻦ ﻏﻴﺎﺙ ﻗﺎﻝ ﻗﺎﻝ ﺃﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ( ﻉ ) ﺍﻟﺮﺑﺎ ﺭﺑﺎﺀﺍﻥ ﺃﺣﺪﻫﻤﺎ ﺣﻠﺎﻝ ﻭﺍﻟﺂﺧﺮ ﺣﺮﺍﻡ ﻓﺄﻣﺎ ﺍﻟﺤﻠﺎﻝ ﻓﻬﻮ ﺃﻥ ﻳﻘﺮﺽ ﺍﻟﺮﺟﻞ ﺃﺧﺎﻩ ﻗﺮﺿﺎ ﻃﻤﻌﺎ ﺃﻥ ﻳﺰﻳﺪﻩ ﻭﻳﻌﻮﺿﻪ ﺑﺄﻛﺜﺮ ﻣﻤﺎ ﻳﺄﺧﺬﻩ ﺑﻠﺎ ﺷﺮﻁ ﺑﻴﻨﻬﻤﺎ ﻓﺈﻥ ﺃﻋﻄﺎﻩ ﺃﻛﺜﺮ ﻣﻤﺎ ﺃﺧﺬﻩ ﻋﻠﻲ ﻏﻴﺮﺷﺮﻁ ﺑﻴﻨﻬﻤﺎ ﻓﻬﻮ ﻣﺒﺎﺡ ﻟﻪ ﻭ ﻟﻴﺲ ﻟﻪ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺛﻮﺍﺏ ﻓﻴﻤﺎ ﺃﻗﺮﺿﻪ ﻭ ﻫﻮ ﻗﻮﻟﻪ «ﻓَﻠﺎ ﻳَﺮﺑُﻮﺍ ﻋِﻨﺪَ ﺍﻟﻠّﻪِ» ﻭ ﺃﻣﺎﺍﻟﺮﺑﺎ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻓﺎﻟﺮﺟﻞ ﻳﻘﺮﺽ ﻗﺮﺿﺎ ﻭﻳﺸﺘﺮﻁ ﺃﻥ ﻳﺮﺩ ﺃﻛﺜﺮ ﻣﻤﺎ ﺃﺧﺬﻩ ﻓﻬﺬﺍ ﻫﻮﺍﻟﺤﺮﺍﻡ.
روايت شده است كه ابو عبد الله امام صادق عليه السلام فرمود:
ربا بر دوگونه است: يكي حلال و ديگري حرام؛
اما رباي حلال آن است كه شخصي به دوست خود وامي پرداخت كند به اميد اين كه وي هنگام بازپرداخت چيزي به آن بيفزايد، اما بدون اين كه شرطي ميان آنها بر سر ميزان اين افزايش گذاشته شده باشد. اگر وام گيرنده مبلغي بيش از وام دريافتي را به صاحب مال برگرداند، اين مبلغ شرعاً حلال است،ليكن اجر و ثوابي نزد خدا ندارد؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ خود فرموده است: «فَلَا يَرْبُو عِندَ اللَّهِ»
اما رباي حرام آن است كه وام دهنده شرط كند چه مبلغي را اضافه بر اصل پولش دريافت كند. اين همان رباي حرام است.
تفسیر قمی ج۲ص۱۶۰
ریشه اخلاص
آنكه گرفتار ریا مى شود، هنوز به مرحله یقین و باور نرسیده است.
على علیه السلام مى فرماید: «الاخلاصُ ثَمَرةُ الیَقین» ( فهرست غررالحكم)
اخلاص، نتیجه یقین است.
ممكن است انسان به خدا و قیامت و پاداش و… علم داشته باشد، ولى علم انسان، تا به مرحله یقین و باور نرسد، آن تأثیر گذارى لازم را نخواهد داشت. همه مى دانند كه مرده، قادر بر انجام كارى نیست، امّا خیلى ها، در همان حال، از مرده مى ترسند.
ریاكار، هر چند ممكن است به خدا و قیامت و حساب و كتاب، آگاه باشد، ولى آگاهى او چون به مرحله یقین نرسیده، از اخلاص دور مى شود. این یقین هم در سایه عبادت بسیار فراهم مى آید.
قرآن مى گوید:
«وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ» (حجر، آیه 99)
آنقدر عبادت كن تا یقین به تو برسد.
اگر یقین داشته باشیم كه عالم، محضر خداست، عزت و ذلّت به دست اوست، دنیا و جلوه هاى آن، سرمایه هایى كم سود و گذرا و فریبنده است، به اخلاص در عمل كشیده مى شویم.
پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
توبه حضرت آدم(ع)پس ازتوسل به اهل بیت(عليهم السلام )روایت ازمنابع اهل سنت
از ابن عباس روایت شده است که او گفت: من از حضرت رسالت صلی الله علیه و آله پرسیدم: یا رسول اللّه! آن کلماتی که آدم از پروردگار خود تلقی نمود و آن را وسیله قبول توبه خود گردانید کدام کلمات بود؟
حضرت فرمود:
آن اسم (من و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام) بود که از پروردگار خود تلقی نمود و آن را وسیله شفاعت خود ساخت و گفت خداوندا به حرمت این اسامی و قدر و مرتبه «محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام » که توبه مرا قبول کنی و از آنچه از من صادر شد درگذری، حق تعالی بخاطر برکات این اسماء از ذلت او درگذشت و او را برگزید و تاج اجتبا بر سر او نهاد.
ینابیع الموده ج۲ص۲۴۸
شواهد التنزیل ج۱ص۱۰۱