نابودکننده گناهان
مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی(ره) :
دو چیز است که گناهان را نابود می کند :
مرض :
حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) به یکے از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه کردند و فرمودند :خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.آدم که تب می کند کفاره گناهانش است.ناراحت نشید از این که مریض شدید ، شکوه نکنید ، فایده مرض این است که گناهان را نابود می کند.
سجده :
در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتے بر سجده باشد و ستایش کند …حدیث است که سجده گناهان را مےی ریزد ، همان طور که باد در فصل پاییز برگ درخت را می ریزاند
گناه آدم را سنگین میکند ، مثل بعضی ها که دیدید نماز صبح که می خواهند بخوانند ، انگار که کوه رویشان است …
خدایا...
پروردگارا، نه تنها شایستگی اینکه صدایم را بشنوی ندارم؛
و لاَ اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي
بلکه شایستهٔ عفو تو هم نیستم
تو هیچ اجباری در بخشش بندهات نداری
و همهٔ عالم گوش به فرمان تو است
این ما بندگان هستیم که باید
فرمان تو را اجرا کنیم
خداوندا، میدانی چرا به درگاهت
روی میآورم؟
بلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ
چون اعتماد «من» به بزرگواری توست
و به کرم تو پشتگرمم
به کرم تو ایمان دارم
تو کریمی؛
و نشان کرمت آن است که؛
لطف و رحمتت بیانتظار توقع و سپاس است
و آنقدر کریمی که لطف و رحمتت
بیاستحقاق، شامل بندگانت میشود
و در کرامت تا آنجا پبش میروی
که گناهان را به حسنات مبدل میکنی
خدایا، بندهات میداند که،
دعا خواندنش، توجهش، آمدنش
و توسلش، همه از کرم تو است
نه استحقاق خودش
پسچگونه من می توانم به خود حق بدهم کهاین خدای کریم را فراموش میکنم؟
خدایا ما بندگان ضعیف تو هستیم
و عظمت و گستردگی کرم تو را نمی فهمیم
یا کریم ما را به نادانی و ناتوانی مان مگیر
و به کرمت گناهان ما را ببخش
آمین
نتیجه اعتماد نداشتن به خدا و امید بستن به مردم!
مام صادق علیه السلام فرمودند :
خدای متعال فرموده است:
به عزت و عظمت و شرف و بزرگواری و سلطه ام بر جمیع ممکنات سوگندکه:
آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد ناامید خواهم کرد و لباس ذلت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم و از فضل خویش دور می کنم .
آیا به غیر من امید دارد و در خانه غیر مرا می کوبد با آنکه کلید های همه درهای بسته نزد من است و در خانه من به روی کسی که مرا بخواند باز است؟
چه کسی در مشکلات بزرگی که برای او پیش آمده است به من امیدوار گشته که امیدش را قطع کرده ام؟
آیا کسی که به غیر من امیدوار است نمی داند که اگر برای او حادثه ای پیش آید چه کسی غیر از من می تواند بدون اذن من گرفتاری او را بر طرف سازد؟
پس چرا از من رویگردان است با اینکه از فضل و کرم خود چیزی به او داده ام که از من نخواسته بود سپس آن را از او می گیرم و برگشت آن را از من نمی خواهد و از غیر من می طلبد؟
او درباره من چه اندیشه ای دارد؟
من که بدون تقاضا و سوال به او عطا می کنم
آیا عفو و رحمت در دست من نیست ؟مگر من محل آرزوها نیستم؟
بنابر این چه کسی جز من می تواند آرزوها را قطع کند؟
آیا آنها که به غیر من امید دارند نمی ترسند از عذاب من یا از اینکه نعمت هایم را از آنان قطع کنم؟
پس بدا به حال آنها که از رحمتم ناامیدند و بدا به حال آنها که مرا معصیت کرده و از من پروا ندارند…
اصول کافی ج 2 ،ص 66 حدیث 7 -
بحارالانوار- چاپ بیروت - ج 71
طبقات جهنم
در این باره از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است که ایشان فرموده اند: خداوند برای دوزخ هفت طبقه (در) قرار داده است که آن ها عبارتند از:
1.جحیم: آن بالاترین طبقه می باشد که اهل آن بر روی تخته سنگی می ایستند که از شدت حرارت آن، مغز سرشان به جوش می آید؛ مانند به جوش آمدن دیگ بر روی آتش
2.لظی: و آن مملو از شعله های سوزان آتش است که دست و پا و پوست را می کند و در خود ذوب می نماید و در آن کسانی که به فرمان خداوند پشت کرده و یا در پی جمع آوری اموال و ذخیره آن بوده اند جای می گیرند
3.سقر: آن آتشی است که نه چیزی را باقی می گذارد و نه چیزی را رها می کند و آن آتش پوست تن را به کلی دگرگون می سازد و نوزده تن از فرشتگان عذاب بر آن گمارده شده اند
4.جطفه: که عبارت باشد از آتش خُرد کننده ای که شعله هایی می افکند که هر یک به بلندی کاخی عظیم می باشد و اهل جهنم به وسیله ی آن عذاب می شدند.
5.هاویه: در آنجا گروهی جای دارند که دست به دعا برمی دارند و می گویند: مالکا؛ به فریادمان برس؛ پس در جواب آن ها ظرف های زرد رنگ آتشین به آن ها می دهند که محتوی آن زردآبه و چرکی است که همچون مِسِ گداخته بر بدنشان جاری می شود.
6.سعیر: و در آن طبقه نیز آتشی گداخته قرار دارد که شامل سیصد سراپرده از آتش است
7.جهنم: و آن چاهی است که چون دهان باز کند، آتشی از آن زبانه می کشد که دردآورترین آتش برای اهل آن می باشد.
امام رضا(علیه السلام) : خداوند تا آخرین لحظه توبه را می پذیرد تا دیر نشده توبه کنیم که وقت تنگ است.
منابع:
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 8، 289.
محمدی. جهنم میعادگاه پیروان شیطان: 132
خسف به بیداء
خسف به بیداءاز نشانه های حتمی قیام حضرت مهدی است.
واژه خَسف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و “بَیداء” نام سرزمینی بین مکه و مدینه است.
منظور از خَسف به بیداء آنست که سفیانی با لشگری عظیم به قصد جنگ با حضرت مهدی عازم مکه میشود، اما بین مکه و مدینه در محلی که به بیداء معروف است، به طور معجزه آسا به امر خدا در زمین فرو میروند.
در روایات بسیاری از این حادثه بعنوان علائم حتمی ظهور یادآوری شده.
امام باقر علیه السلام میفرمایند:
… سفیانی گروهی را به مدینه روانه کند و مهدی از آنجا به مکه رخت بربندد. خبر به فرمانده سپاه سفیانی رسد که مهدی بسوی مکه بیرون شده. او لشگری در پی حضرت میفرستد، ولی او را نیابد… فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می آید. آواز دهنده ای از آسمان ندا میکند: ای دشت، آن قوم را نابود ساز.
پس آن نیز ایشان را به درون خود می برد و هیچ یک از آنان نجات نمی یابد…
الغیبة نعمانی ص۲۷۹ باب۱۴
بساط ریا
مقدس اردبیلی رفت حمام، دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید: خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم!
مقدس اردبیلی پرسید: آقا خب شاه و وزیر ظلم میکنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟!
گفت: او هم بالاخره اخلاص ندارد! شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی ، نیمه شب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید طلا بالا آمد، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب میخواهم برای نماز شب، کمک کن!
مقدس گفت: بله شنیدم …
حمامی گفت: اونجا، نصفه شب، کسی بوده با مقدس؟!
مقدس گفت: نه ظاهرا نبوده …
حمامی گفت: پس چطور همه خبر دار شدند؟! پس معلوم میشود خالص خالص نیست!! و مقدس میگوید یک دفعه به خودم آمدم و فهمیدم یعنی چه این روایت که “ریا در مردم، پنهان تر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک …”
بساط خودنمایی مهیاست، مواظب باشیم!
ارزش صلوات
از عارفي پرسيدند :
چرا اينقدر ذکر صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده!
و براى آمرزش گناهان، وسعت روزى ، صحت و سلامتى، گشايش در کارها و… صلوات تجويز کرده اند، سِرّ و راز اين ذکر چيست؟
فرمود: اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه ى خودش ميکند
يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند
و آن آيه اینست :
“انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما”
خداوند و ملائکه اش براى پيامبر(ص) صلوات ميفرستند
شما هم بياييد و همراهى کنيد
علّت عظمت و بزرگى ذکر صلوات همين است
که انسان را يکباره تا کنار خداوند بالا ميبرد.
آنها کجا و مغرورین کجا...
حضرت امام خمینی سلام الله علیه:
اى برادر،در مكايد نفس و شيطان دقيق شو.بدان كه نمى گذارند تو بيچاره يك عمل خالصى بكنى،
و همین اعمال غير خالصه را كه خداوند به فضلش از تو قبول كرده نمى گذارند به سر منزل برسانى.
كارى مى كنند كه به واسطه اين عجب و تَدَلُّلِ بيجا همه اعمالت به باد فنا برود،اين نفع هم از جيبت برود.
از خدا و رضاى او كه دورى،به بهشت و حورالعين هم نمى رسى،سهل است
مُخَلَّد[جاودان] در عذاب و مُعَذَّب در آتش قهر هم مى شوى.
تو گمان كردى به واسطه اين اعمال پوسيده گنديده سر و دست شكسته مخلوط به ريا و سُمعِه و هزار مصيبت ديگر،كه هر يك مانع از قبولى اعمال است، استحقاق بر حق تعالى پيدا كردى؟!
يا از مُحِبّين و محبوبين شدى؟!
اى بيچاره بى خبر از حال محبين،اى بدبخت بى اطلاع از دل محبين و آتش قلب آنها، اى بى نواى غافل از سوز مخلصين و نور اعمال آنها،تو گمان كردى آنها هم اعمالشان مثل من و توست!
چهل حدیث، ص74
ویژگی مومن درکلام امیرالمومنین(ع)
امام علی علیه السلام:
اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَِنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن يَتَكَلَّمَ بِكَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفسِهِ، فَاِن كانَ خَيرا اَبداهُ وَ اِن كانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ يَتَكَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا يَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَيهِ؛
زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد، ابتدا درباره آن مى انديشد، اگر خوب بود اظهارش مى كند و اگر بد بود آن را پنهان مى دارد. اما منافق هر چه به زبانش آيد مى گويد، بى آن كه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زيان اوست.
نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶
درمحضرصحیفه
دعای چهلم - فراز اول ۲
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
خدايا درود بر محمد و آل او فرست
وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ،
و ما را از آرزوهاى دور و دراز نگاه دار
وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ
و به صدق عمل، آرزوهای ما را به دنیا
كوتاه گردان.
ما باید با دیدن مرگ دیگران، به یاد
مرگ خودمان بیفتیم
اما افسوس که از احوال شخصی خودغافلیم
و به دنبال سن و سال و دلیل مرگ متوفی میگردیم.
آنگاه که مرگ دیگری را میبینیم
باید بگوییم:
«و ما به خواست خدا به شما ملحق خواهیم شد»
خدایا اکنون که به مردگان ملحق میشویم و به بارگاه تو می آئیم
وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ،
ما را در برابر آرزوهای طولانی کفایت کن.
آرزوی طولانی تهدید است
باید با کوتاه کردن آرزوها آنها را
به فرصت تبدیل کنیم
خدایا این سد بزرگی که در برابر ماست
وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ
با عمل صادقانه کوتاه کن
عملی درست، کامل و شایسته و خالصانه
خدایا در پرتو یاد اهل بیت،
مرا یاری کن تا تردید در عمل، بیچارهام نکند
و با امروز و فردا کردن در عمل؛
فرصت را از دست ندهم.
خدایا یاریم کن تا
با عمل درست و بههنگام، با
آرزوهای بیریشه و فریبنده
که جز وَهم و خیال نیستند
و تمام عمر مرا به بازی میگیرند
مقابلهکنم
و به «من» ایمانی عطا کن تا
دیدن مرگ دیگران ویاد مرگ خودم،
نه تنها افسرده و ملولم نکند
که روحیهٔ کار و تلاش
و برنامهریزی را در «من»
دو چندان کند.
بارالها...
مهربان پروردگارم !
شبیه ترین چیزها به خواست و اراده تو،
و سزاورترین کارها در عرصه ی عزوجلال تو،
رحمت آوردن بر کسی است که از تو رحمت بطلبد
و فریاد رسیدن تو کسی را ،
که از تو فریاد خواهد،
پس بر زاری ما به درگاهت ، رحمت آور
و چون خویشتن بر آستان تو افکندیم ، بی نیازمان فرما.
خدايا ،
شيطان شاد گشت كه در گناه پيروى او كرديم،
پس بر محمدصلی الله علیه وآله و خاندان پاکش درود فرست،
و پس از اين كه او را رها كرديم ،
و روى به تو آورديم ،
نکوهش شیطان را از ما دور ساز
و ما را از پیروی او ،
به رغبت به سوی حضرتت باز گردان.
وظایف پدران
روزي عدهاي از كودكان در كوچه مشغول بازي بودند. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حين عبور، چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسيار بزرگ پدران و مسؤليت سنگين آنها را در رشد كودك به همراهانشان گوشزد كند.
فرمود: «واي بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان. »
اطرافيان پيامبر با شنيدن اين جمله به فكر فرو رفتند. لحظهاي فكر كردند شايد منظور پيامبر، فرزندان مشركان است كه در تربيت فرزندانشان كوتاهي ميكنند.
عرض كردند: «يا رسول الله، آيا منظورتان مشركين است؟ »
فرمودند نه بلكه پدران مسلماني را ميگويم كه چيزي از فرايض ديني را به فرزندان خود نميآموزند و اگر فرزندانشان پارهاي از مسائل ديني را فراگيرند، پدران آنها، ايشان را از اداي اين وظيفه باز ميدارند
اطرافيان پيامبر با شنيدن اين سخن، تعجب كردند كه آيا اين چنين پدران بي مسئوليتي نيز هستند.
پيامبر كه تعجب آنها را در چهرهشان خوانده بود ادامه داد: «تنها به اين قانع هستند كه فرزندانشان از مال دنيا چيزي را به دست آورند…»
آنگاه فرمود:«من از اين قبيل پدران بيزار وآنان نيز از من بيزارند.
مستدرك الوسائل،ج2، ص625.
12آذر تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی
12آذر تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات سراسری (1358 ش)
پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، به منظور فراهم آمدن زمینههای عَمَلی مناسب برای حاكمیت اسلام در تمامی شئون مملكت، لازم بود قانون اساسی، كه مبین بنیادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران باشد، بر اساس اصول اسلامی، به وجود آید. این مجلس با عضویت تعداد زیادی از اسلامشناسان و فقهای بزرگ و با كوششهای مستمر و شبانهروزی شهیدان گرانقدری همچون آیتاللَّه بهشتی و شهدای محراب و تاكید امام خمینی(ره) مبنی بر اینكه قوانین مصوبه در آن مجلس “باید صددرصد اسلامی باشد” در مدتی كمتر از چهار ماه توانست قانون اساسی را تنظیم نماید. پس از آن، قانون اساسی، جهت همهپرسی به ملت ارایه شد و طی روزهای دهم و یازدهم آذر 1358، انتخابات صورت گرفت. ملت مسلمان ایران با دادن 99/5 درصد رأی موافق خود، قانون اساسی جمهوری اسلامی را مورد تصویب نهایی قرار دادند و پس از آن، حضرت امام، حاشیه قانون اساسی را جهت اجرا، تنفیذ كردند. قانون اساسی كه جهتگیری اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای تعالیم و ارزشهای اسلام، عدالت اجتماعی و رعایت حقوق انسانها تعیین كرده است، دارای 12 فصل و 175 اصل بود كه پس از بازنگری آن در سال 1368 به 14 فصل و 177 اصل افزایش یافت.
تلنگر....
خداوند روزی به حضرت موسی فرمود: برو بدترین بنده مرا بیاور .موسی رفت یکی از گناهکارهای درجه یک را پیدا کرد ووقتی میخواست با خود ببرد،گفت نکند یک موقع این آدم توبه کرده باشد ومن فکر کنم که این بنده ی گناهکار می باشد رهایش کرد.
رفت دزدی را گرفت تاببرد نزد خود گفت نکند این بنده خاص خدا باشد وتوبه کرده باشد وخدا او را بخشیده باشد ولش کرد.
هر کسی را می گرفت با چنین فرضیات وداوریهائی آزادش می نمود.
بالاخره سگی را گرفت وگفت بدتر از این که دیگر نداریم ،رفت میانه ی راه رهایش کرد وگفت شاید در عالم سگی بودنش کاری کرده باشد ؛بالاخره موسی دست خالی پیش خدا رفت.
خدا گفت:ای موسی دست خالی آمدی؟
موسی گفت: هرچه گشتم بدتر از خودم پیدا نکردم.
خدا گفت: ای موسی هر آئینه اگر غیر از این کرده بودی از پیغمبری عزل میشدی!
تعریف سیاست از نوع انگلیسی !
سِر وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل
(Sir Winston Leonard Spencer-Churchill )
سیاستمدار و نویسندهٔ بریتانیایی است که بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵، یعنی در طول جنگ جهانی دوم، و بار دیگر بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخستوزیر بریتانیا بود .
او افسر ارتش بریتانیا نیز بود. چرچیل جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۳ را بهخاطر نوشتههایش دریافت کرد .
عده ای به اصرار از چرچیل خواستند که سیاست را تعریف کند. چرچیل دایره ای کشید و خروسی در آن انداخت و گفت : خروس را بدون آنکه از دایره خارج شود بگیرید !
این عده هرچه تلاش کردند نتوانستند و خروس از دایره بیرون می رفت . آخر از چرچیل خواستند که این کار را خود انجام دهد .
چرچیل خروسی دیگر کنار خروس اولی گذاشت و این دو شروع به جنگیدن کردند .
آنگاه چرچیل دو خروس را از گردن گرفت و بلند کرد و گفت :
این سیاست است !
ضرب المثل انگلیسی : تفرقه بنداز و حکومت کن !
قهرمانی که داستانش از کتب درسی حذف شد
مرحوم دهقان فداکار: من نمی دانم چرا درس دهقان فداکار از کتاب های درسی حذف شده است؛ به جای آنکه حمایت کنند نام و آن ماجرا را از کتب درسی برداشته اند.
روحش شاد
تنها واجبى كه تعطيلى ندارد
قال رسول الله صلی علیه و آله:
جبرییل نزد من آمد و گفت: ای محمد, خداوند به تو سلام می رساند و میفرماید:
نماز را واجب کردم ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم
و روزه را واجب کردم ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم
وحج را واجب کردم ولی آن را از بیمار نخواستم
و زکات را واجب کردم ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم.
اما دوست داشتن “علی بن ابی طالب” (علیه السلام) را واجب کردم و محبتش را بر تمام اهل آسمان و زمین الزام نمودم، بدون آنکه رخصتی در آن باشد.
بحارالانوار ج۴۰ص۴۶
الفضاعل ص۱۵۴و۱۵۵
قوانین دادگاه الهی
_ پرونده مخفی نیست
ونُخرِجُ لَهُ يَوْمَ القِيامَةِ كِتابا يَلقاهُ مَنْشُورًا《اسراء، ۱۳》
_ حضور در دادگاه بهمراه نگهبانها و تحت حفاظت شدید است
وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ《ق، ۲۱》
_ ظلم در این دادگاه محال است .
وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ《ق، ۲۹》
_ در این دادگاه وکیل مدافع وجود ندارد.
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا《اسراء، ۱۴》
_ رشوت و پارتی بازی و واسطه گری در این دادگاه محال است
يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ《شعراء، ۸۸》
_ در اینجا تشابه اسمی و اشتباه در متهم ها یافت نمی شود.
وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّا《مریم، ۶۸》
_حکم به دست خود افراد داده می شود تا بخوانند
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ《اسراء، ۷۱》
_در این دادگاه حکم غیابی داده نمی شود.
وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ《یس، ۳۲》
_ نقض حکم و دوباره محاکمه شدن در این دادگاه نیست.
مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ《ق، ۲۹》
_ گواهی دروغ در این دادگاه یافت نمی شود.
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ《نور، ۲۴》
_ در این دادگاه پرونده های فراموش شده یافت نمی شود.
أحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ 《مجادله، ۶》
_ ترازو و سنجش اعمال دقیق است.
وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَىٰ بِنَا حَاسبين 《انبیا ۴۷》