اثرات لقمه حرام در زندگی!
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدنش که با حرام پرورش یافته سزاوار آتش و سوختن است.
امام صادق علیه السلام :
هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد.
امام هادى علیه السلام:
به راستى كه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اى به سوى آتش خواهد بود.
حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت!
این همان سخنی است که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود:
چون شکمهای شما از حرام پر شده،کلام حق در شما اثر ندارد…
كافى(ط-الاسلامیه) ج 5، ص 125، ح
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 90، ص321، ح31
جبران گناه
عالم ربانی مرحوم آخوند ملا علی معصومی همدانی می فرمود:
وقتی با پای خود معصیتی انجام دادی،بارفتن به مسجد ومجالس حسینی علیه السلام،گناه آن را جبران کن.
اگرباچشم خود گناهی کردی با قرآن خواندن وگریه از خوف الهی ویا گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام ،آن گناه را جبران کن.
اگر با گوش خود گناهی کردی،باشنیدن فضائل ائمه اطهار مخصوصافضائل امیرالمومنین علیهم السلام گناه آن را جبران کن.
چگونه خصومت و بد زبانی را درمان کنیم...
مرحوم آیت الله حاجاقا مجتبی تهرانی:
یكى از راه هاى عملى براى درمان خصومت، به كار بستن ضد آن یعنى “طیب كلام ” است.
طیب كلام یعنى استفاده از گفتار خوش و سخن زیبا و مودبانه . انسان باید خود را به داشتن طیب كلام ملزم كند؛ یعنى هنگام صحبت با دیگرى، در رعایت_ادب بكوشد و از مطالبى استفاده كند كه نیكو و پسندیده باشد.
البته مراد از خوش سخنى، چاپلوسى نیست؛ زیرا هدف از تملق و چرب زبانى، جلب توجه دیگران است.
از سویى در تملق، خوبى هایى را كه در شخص نیست، به او نسبت مى دهند؛ در حالى كه صاحب گفتار خوش، آن چه را نمى داند نمى گوید و قصد خودنمایى هم ندارد؛ بلكه در سخن از كلمات و جملاتى استفاده مى كند كه منشاء دشمنى نمى شود و بر كیفیت آن نیز مراقبت مى كند.
همان گونه كه خصومت و مراء و مجادله دشمنى ساز است، عكس آن ها یعنى طیب كلام، موجب دوستى مى شود و مودت آفرین است. وقتى مخاطب، شخص را در گفتارش مراقب ببیند، جذب او مى شود.
حال اگر این ویژگى در جامعه باشد، موجب وحدت و اتحاد مى شود؛ بر خلاف خصومت كه اختلاف انگیز است رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) مى فرماید:
همانا در بهشت غرفه هایى است كه (از درخشندگى و شفافیت ) بیرون آن ها از درون و درون آن ها از بیرون ، دیده مى شود.از امت من كسى در این غرفه ها ساكن نمى شود، مگر آن كه خوش سخن باشد و مردم را اطعام كند… (وسائل الشیعه ، ج ۵، ص ۲۳۳، ح ۶۴۲۱).
گفتار طیب و زیبا، نوعى صدقه است .صدقه براى انسان فقط در امور مادى نیست. خوش سخنى نیز مى تواند اثر صدقه را داشته باشد.
پس باید در موقعیت هاى خاص بحرانى نیز زبان خود را حفظ كرد و آن را به خوش كلامى عادت داد و براى پیشگیرى از ابتلاء به مراء یا مجادله باطل و خصومت زشت، طیب كلام را به دست آورد و آن را در وجود خود ملكه كرد.
اخلاق الهى جلد چهارم، بخش آفات زبان.
آثارکثرت مجالست با اهل غفلت
آیت الله بهجت :
کثرت مجالست با اهل غفلت :
مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش (گریزان بودن) از عبادت و زیارات است.
از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها به سبب مجالست با ضعفا در ایمان،
به سوء حال و نقصان، مبدل میشوند.
پس، مجالست با ضعیف الایمان در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها سبب میشود که :
ملکات حسنه خود را از دست بدهد بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد.
تلنگر....
شخصی شیر می فروخت و آب در آن میریخت، پس از چندین سال، سیلابی آمد و گوسفندان و اموالش را برد.
وی به پسر خود گفت: نمی دانم این سیل از چه آمد؟
پسر گفت: ای پدر! این آبی است که در شیر داخل می کردی که اندک اندک جمع شد و هر چه داشتیم برد.
«وَ ما أصَابَکُم مِن مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَت أیدیکُمْ… »؛ آیه 30 سوره شوری
«هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید. »
هرگز به خدا نگو چرا؟
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖﻭ ﮔﻔﺖ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ !
ﻣﺮﺩ گفت:ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ !
ﻣﺮﮒ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ..
ﻣﺮﺩ : ﺧﻮﺏ،ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .!!!
ﻣﺮﮒ “: ﺣﺘﻤﺎ". ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ.
مرﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ..
ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ.
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ
ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ.
ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ .!!!
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ تلاش ﮐﻨﯽ ،ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ…!!!
کلاغ وطوطی هر دو زشت آفریده شدند.
طوطی اعتراض کرد وزیبا شد اما کلاغ راضی بود به رضای خدا،امروز طوطی در قفس است وکلاغ آزاد…!!
پشت هر حادثه ای حکمتی است که شاید هرگز متوجه نشوی!
هرگز به خدا نگو چرااااا؟
درمحضراستاد
حضرت آيت الله مجتهدی تهرانی:
من علمای بسياری را درک كردم ، از امام خمينی گرفته تا آيت الله بروجردی و آيت الله شاه آبادی و آيت الله حایری و …
و اگر بخواهم در يک كلام نصيحت تمام بزرگان را بگويم
می گويم :
اگر دنيا و آخرت می خواهيد ، اگر رزق و روزی می خواهيد و در يک كلام اگر همه چيز می خواهيد ،
نماز اول وقت بخوانيد.
همنشین معنا
اگر دو نفر مدتى با هم نشستند و باهم مأنوس بودند، لهجه و نشست و برخاست آنها در همديگر تأثير مى كند. نفس انسان خيلى زود خو مى پذيرد و با هر كس همنشين شده به خوى وى در مى آيد. چند صباحى همنشين آن سو شويم مراقبت كنيم و مواظب باشيم، كشيك نفس بكشيم و حرم دل را بپاييم آن گاه اگر نورانى و روحانى بوديم نورانى تر و روحانى تر مى شويم.
چون اويس از خويش فانى گشته بودآن زمينى آسمانى گشته بود.
علامه حسن زاده آملی-شرح فارسی اسفار صفحه 667
گناهان ناشناخته
يكى از ياران امام صادق عليه السلام به حرفه بنّايى اشتغال داشت و بنا به شغلى كه داشت، ساختمان هاى گوناگونى مى ساخت، از جمله كاخ هاى باشكوه، خانه هاى مجلل و مسجد، كه البته كاخ ها را به دستور و براى حاكمان عباسى بنا مى كرد.
روزى به حضور امام صادق عليه السلام رسيد و به حضرتش عرض كرد:
اى فرزند رسول خدا، از اين پس از ساختن كاخ و بناهاى باشكوه و سلطنتى براى عباسيان خوددارى خواهم كرد و فقط براى آنان مسجد مى سازم.
امام صادق عليه السلام به او فرمودند:
«لا تعنهم على بناء مسجدٍ.
ستمگران را در ساختن مسجد نيز يارى مكن».
تهذيب الاحكام، جلد 6، صفحه 338.
همیشه دعا کنید....
آیت الله ضیاءآبادی(ره):
همیشه دعا کنید، نگویید خدا قضا و قدرش را مشخص کرده است اگر بخواهد می دهد و نخواهد نمیدهد!
نه اینجور نیست گاهی خدا مقدر داشته،اما گفته اگر دعا کردی اگر خواستی من هم می دهم اما اگر لب بستی نمی دهم!
خدا را بخوان نگو کار گذشته است،اینجور نیست!
خدا درجاتی برای اشخاص مقدر کرده است و آن هم به شرط خواستن است،اگر میخواهی می دهم و نمی خواهی نمی دهم پس باید دعا کرد.
بنده ای که دهان خود را بسته و گدایی نمیکند خدا به او چیزی نمی دهد.
باید خدا خدا کنید،خدا را صدا کنید.
خدا هم دوست دارد بنده اش بگوید یا الله…
مسلما هیچ یا الله ای بی جواب نمی ماند.
پس دعا کنید و خدا هم اجابت می کند. گدایی خدا عزت است اصلا این گدایی فن خاصی دارد یک آدابی دارد دل سوخته چشم گریان و مضطر میخواهد و این ها شرط دارد.
باید غذایت و کارت پاک باشد تا دعایت استجاب شود بعدش هم باید امر به معروف و نهی از منکر نمود باید این دو رکن اساسی نیز در زندگیتان باشد تا دعاهایتان به اجابت برسد.
وقتی مردم گناه میکنند موسیقی حرام گوش میدهند، ربا خواری حرام میکنند به آنها بگویید تذکر دهید!
اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید مطمئن باشید کفار و اشرار بر شما مسلط می شوند و هرچه هم خوبان دعا کنند،دعای خوبان هم اجابت نمیشود…
درمحضراستاد
آیت الله مجتهدے تهرانے(ره):
عاقبٺ بہ خیرے بہ ریش و عرق چین و عبا و عمامہ نیسٺ.
انسان نباید بہ این چیزها اعتماد ڪند…
باید ببیند چه شد یک عده از سپاه عمر ابن سعد به امام حسین علیہ السلام ملحق شدند و و عاقبت به خیر شدند و یک عده که در رکاب سیدالشهدا(ع) آمده بودند از او جدا شدند و رفتند…
خدایا عاقبٺ امر ما را خیر قرار بده
مهمترین عامل نشاط معنوی
استادپناهیان:
مهمترین عامل نشاط معنوی برای یک انسان-که به زندگی او هم سرایت میکند- عشق به مولا و امام است. اگر حالت خوب نیست، لابد محبت اهلبیت(ع) در دلت کم است؛ لابد ولایتت محکم نیست.
کسی که اهل محبت اهلبیت(ع) باشد، از دینداری و عبادت خودش بیشتر لذت میبرد؛ از زیارت خانۀ خدا، از قرآن خواندن و… بیشتر لذت میبرد.
محبت به مولا و عشق به امام فراتر از عشقهای زمینی است! این عشقهای زمینی مگر چقدر میتواند به تو کِیف بدهد؟! مگر عشق به پدر و مادر، عشق مادر به فرزند، یا عشق به همسر چقدر است؟! اما کسانی که محبت امام حسین(ع) را لمس کردهاند میدانند که این عشق اصلاً قابل مقایسه با اینها نیست!
تباه شدن تمام اعمال نیک در لحظه ی مرگ!
فضیل بن عیاض یکی از زاهدان وارسته بود،
به او خبر دادند دانشمندترین و بهترین شاگردانت در بستر مرگ افتاده است.
فضیل با شتاب به بالین او آمد، دید او در حال جان دادن است، نزد سرش نشست و سوره (یس) را خواند،
ناگاه آن شاگرد در آن حال به فضیل گفت: ای استاد این سوره را نخوان.
فضیل ساکت شد و او را تلقین نمود و گفت بگو لا اله الا اللَّه…
او گفت: من آن را نمی گویم و از آن بیزارم. و سپس با همین حال بد مرد!
فضیل از مشاهده وضع او بسیار غمگین و ناراحت شد و با خود می گفت: چرا این شاگرد برجسته ام، چنین حالت بدی پیدا کرد؟!.
به خانه خود رفت و مدتی بیرون نیامد تا شاگردش را در عالم خواب دید، که او را به سوی دوزخ می کشانند.
از او پرسید: تو اعلم شاگردان من بودی، چرا خداوند این معرفت را از تو گرفت و با سوء عاقبت مردی؟
او در جواب گفت: به خاطر سه خصلت بد، چنین گرفتار شدم:
1.نمام و سخن چین بودم.
2.نسبت به مردم حسود بودم.
3.سوم اینکه نزد طبیبی رفتم و بیماری خود را به او عرضه کردم،او گفت در سال یک قدح شراب بخور، من به خاطر دستور او با این که شرعا جایز نبود، شراب می خوردم،از این رو عاقبت بدی پیدا کردم و با آن حال مردم…
منازل الاخره ،محدث قمی، ص 15.
فواید حیاءدرکلام صادق آل محمد(ص)
امام صادق عليه السلام به مُفضّل بن عمر فرمود:
اى مُفضل! به ويژگى ديگرى كه از ميان همه جانداران، تنها به انسان، اين آفريده بلندپايه و بسيار ارزشمند، اختصاص داده شده، يعنى حيا، بنگر.
اگر حيا نبودهيچ ميهمانى پذيرايى نمى شد.
به وعده ها وفا نمى شد.
كسى حاجت ديگرى را برآورده نمى ساخت.
كسى دنبال زيبايى ها [و خوبى ها] نمى رفت.
از بدى [و زشتى] در هيچ كارى از كارها خوددارى نمى شد.
حتّى بسيارى از كارهاى واجب نيز به خاطر حيا انجام مى پذيرند.
اگر حيا وجود نداشت، حقوق پدر و مادر خود را رعايت نمى كردند.
صله رحِم به جا نمى آورند،امانتدارى نمى كردند، از فحشا خوددارى نمى ورزيدند.
سپس فرمود: آيا نمى بينى كه چگونه همه خصلت هايى كه صلاح انسان و سامان يافتن امور او به آنها بستگى دارد؛ در حیا جمع شده است؟
توحيد المفضل ص ۷۹
مقدس اردبیلی(ره) عرض اندام نکرد...
شیخ بهایی (ره) با شاه عباس یک سفری مشرف می شوند به نجف، در آنجا بین شیخ بهایی (ره) و مقدس اردبیلی(ره) سر موضوعی مباحثه می شود، شاه عباس هم نشسته و نگاه می کرد.
در آن جلسه با اینکه حق به جانب مقدس اردبیلی(ره) بود ، اما مقدس حق را به شیخ بهایی(ره) می دهد و جلوی شاه عباس عرض اندام نکرد که من مثلا … بحثی نمی شود و مجلس به نفع شیخ بهایی(ره) تمام می شود.
فردای آن روز، مقدس اردبیلی(ره) تو کوچه با شیخ بهایی(ره) روبرو می شود و به شیخ بهایی(ره) می فرماید: آن مطلبی که شما دیشب فرمودید ، به این دلیل و به این دلیل و به این دلیل اینطور نیست و اینطور هست که من می گویم.
شیخ بهایی(ره) فرمود: چرا دیشب این را نفرمودید؟ مقدس می گوید: دیشب می توانستم بگویم ولی چون شما شیخ الاسلام ایران هستی و پیش شاه محترمی، اگر من می گفتم، شما پیش شاه کوچک می شدید و این به ضرر اسلام بود.
حاضر شده بود خودش را خرد کند تا شیخ بهایی(ره) کوچک نشود. این ها درس اخلاق است. برای طلبه ها این چیز ها خیلی خوب است. عیب کار ما این است که وقتی انسان استاد اخلاق نبیند و نفسش تربیت نشده باشد، به این چیزها اهمیت نمی دهد.
منبع:
ڪتاب بدیع،الحکمة حکمت ۴۲ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
درمحضراستاد
آیت الله العظمی بهجت(رحمه الله علیه):
ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینی «علیه السلام» و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلا ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی. سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم. با توجه به عیوب خویش و اصلاح آن ها، فرصت رسیدگی به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم!
«أَفضَلُ النّاسِ مَن شَغَلَتهُ مَعایِبُهُ عَن عُیُوبِ النّاسِ.»
برترین مردم کسی است که پرداختن به عیوب خود، او را از توجّه به عیوب مردم بازدارد.
به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم.
در محضر آیت ا… بهجت، ص 427
برخي آثار رفع نياز مردم
1. افزایش روزى:
امیرمؤمنان (ع) فرمودند:
آیا از چیزهایى كه روزى را مىافزاید به شما خبر دهم؟ عرض كردند: آرى، اى امیرمؤمنان! فرمود … یارى كردن برادر دینى كه روزى را افزایش مىدهد.
2. آسایش در دنیا و آخرت:
حضرت امام صادق (ع) فرمودند:
مؤمن تنگدستى كه گرفتارى برادر مؤمن خود را برطرف كند، خدا در دنیا و آخرت تأمین نیازهایش را بر او آسان مىكند.
3. دستیابى به بهشت:
رسول خدا (ص) فرمودند:
هركس نیاز مؤمنى را برآورد، خدا نیازهاى فراوانى را براى او تأمین مىكند كه كمترین آنها بهشت است.
امام سجّاد (ع) نیز فرمودند:
هركس نیاز برادر مؤمن خود را برآورد، به برآوردن حاجت خدا آغاز كرده است و خدا صد نیاز او را برآورد كه در یكى از آنها بهشت است.
مفاتیح الحیات ص ۴۹۲
صبر در برابر حرف مردم
امیرالمؤمنین در یکی از وصیتهای خود به امام حسن علیهما السلام به خوبی به این مساله پرداخته و فرمودهاند:
«إِنْ کُنْتَ عَالِماً عَابُوکَ وَ إِنْ کُنْتَ جَاهِلًا لَمْ یُرْشِدُوکَ وَ إِنْ طَلَبْتَ الْعِلْمَ قَالُوا مُتَکَلِّفٌ مُتَعَمِّقٌ وَ إِنْ تَرَکْتَ طَلَبَ الْعِلْمِ قَالُوا عَاجِزٌ غَبِیٌ وَ إِنْ تَحَقَّقْتَ لِعِبَادَةِ رَبِّکَ قَالُوا مُتَصَنِّعٌ مُرَاءٍ وَ إِنْ لَزِمْتَ الصَّمْتَ قَالُوا أَلْکَنُ- وَ إِنْ نَطَقْتَ قَالُوا مِهْذَارٌ وَ إِنْ أَنْفَقْتَ قَالُوا مُسْرِفٌ وَ إِنِ اقْتَصَدْتَ قَالُوا بَخِیلٌ وَ إِنِ احْتَجْتَ إِلَى مَا فِی أَیْدِیهِمْ صَارَمُوکَ وَ ذَمُّوکَ وَ إِنْ لَمْ تَعْتَدَّ بِهِمْ کَفَّرُوکَ فَهَذِهِ صِفَةُ أَهْلِ زَمَانِک»
حضرت امیر علیهالسلام بعد از توصیه فرزند خود به بیاعتنایی نسبت به حرف مردم، میفرماید:
تو چه توقعی از مردم داری؟!
مردم اینگونهاند که؛
اگر تو انسان عالمی باشی، به تو حسد میبرند و برای اینکه تو را از چشم دیگران بیاندازند، درصدد عیبجویی و خردهگیری از تو برمیآیند
و اگر مطلبی را ندانی و بخواهی از دیگران استفاده کنی، همّت ندارند که تو را راهنمایی و ارشاد کنند.
اگر به دنبال دقایق و ظرایف علمی باشی، طعنه میزنند که آدم بیکاری است که در پی چنین مسایلی است؛
و اگر طلب علم را رها کنی، تو را کودن و کماستعداد میخوانند.
اگر نسبت به انجام عبادات اهتمام داشته باشی، میگویند: این، آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است.
اگر سکوت پیشه کنی، میگویند: لال است؛
و اگر صحبت کنی، میگویند: چه قدر پرحرف است.
اگر پول خرج کنی، میگویند: آدم ولخرجی است،
و اگر اقتصاد داشته باشی، تو را بخیل مینامند.
اگر به پولشان نیاز داشته باشی و از آنها درخواست کمک کنی، رابطهشان را با تو قطع میکنند؛
و اگر نسبت به آنها بیاعتنا باشی، حتی ممکن است تو را کافر و خارج از دین معرفی کنند!
امیرالمؤمنین به امام حسن علیهماالسلام میفرماید: مردم اینچنیناند.
بحارالانوار، ج 74، ص 234.