حکایت
چوپانی ماری را از میان بوته های
آتش گرفته نجات داد و در خورجین
گذاشته و به راه افتاد .
چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت :
به گردنت بزنم یا به لبت؟
چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟
مار گفت: سزای خوبی بدی است …
و قرار شد تا از کسی سوال بکنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند .
روباه گفت :من تا صورت واقعه را نبینم نمی توانم حکم کنم!!!
برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند مار به استمداد برآمد.
روباه گفت :بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود…
كمك آبرومندانه...‼️
شخصي به حضور حضرت رضا علیه السلام آمد و پس از سلام عرض كرد :
من از دوستان شما و پدران شما هستم ، از سفر حج برمي گردم ، پولم تمام شده و ميخواهم به محل سكونتم بروم مبلغي كه مرا به وطنم برساند به من بدهيد ، وقتي كه به وطن رسيدم ، وضع مالي من در محل خوب است ، به همان اندازه كه به من داده اي ، به نيت شما به فقراء صدقه مي دهم.
حضرت رضا"علیه السلام"برخاست و به اندرون خانه اش رفت و پس از ساعتي بازگشت و دستش را از پنجره بالاي در ، بيرون آورد و به آن حاجي فرمود :
اين دويست درهم را بگير ، و مخارج سفر را با آن تاءمين كن ، وقتي كه به وطن رسيدي ، لازم نيست كه آن را از جانب من به فقرا صدقه بدهي ، آن را به تو بخشيدم ، برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا ببيني.
آن شخص به سوي وطن خود رفت .
يكي از حاضران از حضرت رضا"علیه السلام” پرسيد :
چرا پول را از بالاي پنجره به او داديد و نخواستي او تو را ببيند؟
حضرت رضا"علیه السلام” فرمود : از آن ترسيدم كه مبادا وقتي كه با او رخ به رخ شدم ، خواري سؤال كردن را در چهره اش مشاهده نمايم ،
آيا نشنيده اي كه رسول خدا"صلی الله علیه و اله"فرمود :
المستر بالحسنة تعدل سبعين حجة ، والمذيع بالسيئة مخذول والمستتر بها مغفور
آن كسي كه كار نيكوي خود را بپوشاند ، پاداش او برابر هفتاد حج ( مستحبي ) است و آن كس كه آشكارا گناه كند ، درمانده بي چاره است ، و آن كس كه آن را بپوشاند ، زير پوشش آمرزش خدا است.
منابع:
مناقب آل ابيطالب ، ج 4 ص 360 - 361 فروع كافي ، ص 23 و 24
واکنش به حوادث تلخ
درس عبرت برای فرزند آدم
چرا انسان ناخواسته به مدفوع خود نگاه می کند؟
یکی از اصحاب به امام صادق صلوات الله علیه عرض کرد:
در حال تخلی(دستشویی)نمیتواند صبر کند و خوددار باشد مگر اینکه به مدفوعش نگاه کند.
امام فرمودند:نیست کسی بر روی زمین مگر اینکه دو فرشته نگهبان او و همراهش باشند و در حال تخلی،دو فرشته گردنشان را کج می کنند،سپس می فرمایند؛
ای آدمیزاد،نگاه کن به چیزی که برای آن تلاش می کردی که به چه چیزی تبدیل شده است
کافی3/69/3
در روایت دیگری آمده است :
در این حال انسان باید این دعا را بخواند:
“اللهم ارزقنی الحلال و جنبنی الحرام”
وسائل 235/1
تفاوت عشق با شهوت از دیدگاه استاد مطهری
عشق از لحاظ آثار روانی و اجتماعی یعنی از لحاظ تحولاتی که در روح فرد ایجاد میکند و از لحاظ تأثیراتی که در خلق آثار هنری و ذوقی و اجتماعی دارد، با یک شهوت ساده حیوانی که هدفش صرفاً ارضاء و اشباع است تفاوت بسیار دارد.
حالت خاص شهوانی مقرون به خودخواهی است و در این حالت، انسان به موضوع شهوت به چشم یک ابزار و وسیله نگاه میکند. اما همین که شکل عشق به خود گرفت، موضوع دلخواه آنچنان اصالت پیدا میکند که حتی از جانِ خواستار عزیزتر و گرانبهاتر میگردد و خواستار، فدایی موضوع دلخواه خود میشود، یعنی شخص خواستار از «خودی» بیرون میرود و لااقل خودی او خودی طرف را نیز دربر میگیرد.
از این روست که عشق به عنوان مربی، کیمیا، معلم و الهامبخش خوانده شده است.
اخلاق جنسی، ص 81
برخورد امام مجتبی علیه السلام با همسایه یهودی
امام حسن مجتبی علیه السلام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد.
بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.
در همسایگی ایشان، خانواده ای یهودی می زیستند. دیوار خانه یهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مرد یهودی از این ماجرا با خبر شد. روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت به همسایه مهربانی کنید». یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد.
شهیدی، محمد حسن، تحفة الواعظین، ج۲، ص۱۰۶
آیا از خدا باید بترسیم؟
آیت الله خوشوقت (ره) :
از خدا باید بترسیم؛ البتّه نه از خود خدا.
اگر گناه کنیم، گرفتار تهدیدهای خدا میشویم؛ از این باید ترسید و الّا خدا موجود ترسناکی نیست.
امام سجّاد(علیه السلام) در یکی از دعاهایشان فرمودند:
هر وقت قرآن را مرور میکنید، وقتی آیه بهشت یا آیه جهنّم را میخوانید، به اوّلی اظهار اشتیاق کنید و از خدا بخواهید که شوق بهشت به شما بدهد،و از دومی بترسید، از خدا بخواهید که از تهدیدهایش بترسید.
اگر نترسید چطور میشود؟
مثل بچّهای که پدرش هر چه تهدیدش میکند، کَکَش هم نمیگزد و اصلاً توجّه نمیکند.
این بچّه تربیتپذیری ندارد و از بین میرود. این بندهای که از تهدیدهای خدا، از جهنّم و عذاب جهنّم نمیترسد، هر چه خدا به رُخش میکشد، نمیترسد و هی به گناهانش روز به روز اضافه میشودمعلوم میشود جرأتش به گناه، زیاد است!!!
پس بنابراین باید از تهدید های خدا ترسید….
سجده شكر نیز یكى از تعقیبات نماز است.
به شكرانه نعمت هاى بى پایان و بى شمار خداوند، پس از نماز، سر بر خاك نهادن و نعمت هاى او را به یاد آوردن، و شكر گفتن و حمد كردن، اعمالى است كه هم محبّت خدا را در دل انسان مى افزاید و هم انسان را نزد خدا محبوب و مقرّب مى سازد و هم سبب افزایش نعمت ها مى شود.
در روایات بسیارى روى این سجده، سفارش شده است.
(در جلد 83 بحارالانوار، 63 حدیث از پیشوایان معصوم درباره سجده شكر، نقل شده است)
حتّى اگر چیزى هم نگوییم، به شكرانه نعمت ها و سپاس از توفیق طاعت و بندگى، پیشانى و صورت بر زمین نهادن و حالت سپاس گرفتن، شكر است. ولى بهتر است ذكرهایى چون شُكْراًلِلّه، یا حَمْداًلِلّه و … گفته شود.
در حدیث آمده است اگر انسان به طول یك نفس كشیدن مرتب بگوید: یا ربّ، یا ربّ … خداوند خطاب مى كند:
لَبَّیْكَ، ماحاجَتُكَ؟ حاجتت چیست تا برآورم؟ (بحارالانوار،ج83، ص205)
به تعبیر امام صادق(ع) سجده شكر بعد از نماز، دلیل كامل شدن نماز و خشنودى خدا و خوشامدن و اعجاب فرشتگان است. خداوند از آنان مى پرسد: پاداش این بنده شاكر چیست؟ مى گویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشكل او، …
خداوند مى فرماید: همانگونه كه او از من تشكّر كرد، من هم از او سپاسگزارم. این جمله مى فهماند كه رضایت و سپاس الهى از همه نعمت ها برتر است.
(وسائل الشیعه، ج 4، ص1071)
کتاب راز نماز، محسن قرائتی
خاصیت صوات برای اموات
آیت الله بهاءالدینی (ره) :
گاهی من برای اموات صلوات را هدیه میکنم و اثرات عجیبی هم دیدم.
خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلواتها او را نجات دادهاند.
کسی میگفت: مادرم چندسال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت:
پسرم! هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند؛ بهترین هدیه که به من می دهی، این ذکر است.
«اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»
دعای مادر
از آیت الله میلانی نقل شده که فرمودند: روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم.
از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی…؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم.
یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟
پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای.
اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود.
وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.
و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم.
نمازاول وقت
فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند…
که ناگهان نامش خوانده شد…
“چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟
دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند…
او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود، را فریاد می زد…
نیکی به پدرش و مادرش،روزه هایش،نمازهایش،خواندن قرآنش و…
التماس میکرد ولی بی فایده بود.
او را به درون آتش انداختند.
ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.
پیرمردی را دید و پرسید:
“کیستی؟”
پیرمرد گفت:
“من نمازهای توام".
مرد گفت:
“چرا اینقدر دیر آمدی؟
چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟
پیرمرد گفت:
چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی!آیا فراموش کرده ای؟
در این لحظه از خواب پرید.
تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.
نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی.
سول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
خداوند متعال میفرماید: من تعهدی نسبت به بنده ام دارم که اگر نماز را در وقتش به پا دارد او را عذاب نکنم و بی حساب او را به بهشت ببرم.
کنز العمال، ج 7، حدیث 19036
راه مقابله با شـــیطان
شیخ جعفر شوشتری (ره) :
هر وقت شـــیطان وسوسه کرد و نتوانستید حریف نفس بشوید، هـــــفت مرتبه این ذکر را بگوئید .
وقتی این ذکر را می گوئید،هفت ملک به کمک شما می آیند و آنها را دفع می کنند
بارها تجربه شده است که انسان وقتے آن را می خواند احساس قوّت می کند.
لاحول ولاقوه الابالله
حکایتی از شیـخ رجبـعلی خیـاط
یکی از شـاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گفت : بعد از فوت مرحوم شیـخ ، ایشان را در خـواب دیدم ، از او سوال کردم در چه حالی ؟
گفت : فلانی من ضرر ڪردم
با تعجب گفتم : تو ضرر کردی، چرا !؟
فـرمود : زیرا خیلی از بلاها که بر من نازل می شد با توسل آن ها را دفـع میکردم ، ای کاش حرفی نمیزدم چون الان می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمل می کنند ، در اینجا چه پاداشی می دهنـد !
کرامات معنوی : ص ۷۲
عوامل نورانی شدن قلب
آیت الله حق شناس “ره":
روایتی از پیامبر اکرم “ص"برای شما بخوانم: پنج چیز است که قلب و دل را روشن و منور می کند:
قرائت قرآن است که حجاب ها و زنگ ها را از روی قلب بر می دارد؛ خصوصا اگر انسان با تدبر بخواند.
قلت اکل یعنی کم خوردن است؛ مخصوصا در شب که اگر انسان معده اش را مانند مترفین پر کند، خیلی محرومیت می آورد.
وامصيبتا که مردم راه های دنیا را بسیار بهتر از آخرت یاد گرفته اند!
همنشینی با دانشمندان و رهبران دین قلب را نورانی می کند.
با عالم نشست و برخاست کنید که نفس نشست و برخاست با عالم، موثر است!
نماز در شب، قلب را منور می کند.
رفتن به مسجد، وقتی که شما در مساجد پروردگار ایاب و ذهاب کنید، خداوند علی و اعلا از آن علوم حقیقی نصیب شما می کند یعنی ابتدا شما را موفق به مرحله اول یعنی ترک محرمات و فعل واجبات می کند. یعنی شما را موفق می کند که کم کم در معرض رحمت خودش قرار گیرید.
خداوند به گناهکار هفت ساعت مهلت می دهد!
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
مؤمن تصمیم میگیرد عمل نیکی انجام دهد. اگر انجام ندهد خدا او را به همین تصمیم و نیت که داشت یک حسنه میدهد، اگر انجام دهد ده برابر در نامه عملش نوشته میشود
و چنانچه شخصی تصمیم گناهی میگیرد، چنانچه آن عمل از او سر نزند به واسطه تصمیم و نیتش چیزی برایش ثبت نمیشود.
اگر نیت را به مرحله عمل رساند و کار زشت را انجام دهد، باز هفت ساعت او را مهلت میدهند.
فرشتهای که در طرف راست و متصدی کارهای نیک است به آن یک که در طرف چپ قرار دارد و مامور ثبت اعمال زشت است میگوید: ثبت نکن شاید کار نیکی انجام دهد که این عمل زشت را بر طرف نماید؛
زیرا خداوند میفرماید: کارهای نیک گناهان را میزداید یا شاید ممکن است استغفار کند…
پس اگر در این هفت ساعت آن بنده ی گناهکار بگوید:
«استغفرالله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده العزیز الحکیم الغفور الرحیم ذاالجلال و الاکرام».
آن گناه در نامه عملش ثبت نمیشود.
اما هرگاه هفت ساعت گذشت و نه کار نیک انجام داد و نه استغفار کرد، همان فرشته سمت راست به فرشته متصدی گناه میگوید:
این گناه را در نامه عمل این بدبخت محروم بنویس….
کاش عمیقا به این درک برسیم که خدا واقعا چقدر “ارحم الراحمین” هست و چقدر و تا کجا به ما فرصت خوب شدن میده…
شاید از این همه مهر و محبت خدا به ما،ذره ای احساس شرمندگی کنیم گاهی…
منابع:
پند تاریخ، ج ۴، ص ۲۴۵-۲۴۶
وسائل الشیعه، ص ۵۲۴
هزار و یک حکایت اخلاقی، جلد ۱، ص ۲۹۰-۲۸۹
درمحضراستاد
آیت الله بهجت(ره):
کجارفتند کسانی که با صاحبالزمان (عج) ارتباط داشتند؟
ما خود را بیچاره کردهایم که قطع ارتباط نمودهایم و گویا هیچ چیز نداریم.
آیا آنها از ما فقیرتر بودند؟ اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم .
جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستید و او به همین از ما راضی است.
زیرا (اورع الناس من تورع عن المحرمات) «پرهیزگارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد» ترک واجبات و ارتکاب محرمات حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
در محضر آیت الله بهجت ص۳۶۱
باطن بی عفتی و بی حجابی
یکی از شاگردان پیر روشن باطن، رجبعلی خیاط(قدس سره) نقل می کند:
روزی با جناب شیخ رجبعلی از درب منزلشان خارج شدیم و من متوجه شدم که یک زن بی حجاب و بد لباس در مقابلمان است.
سرم را پایین انداختم .شیخ فرمودند:«نگاهش کن!»
من گفتم :
آقاجان، او بی حجاب است.
فرمودند:«گفتم نگاهش کن!»
سرم را بالا آوردم و دیدم که آن زن در جریانی از مواد مذاب گرفتار است و بدنش پر از چرک و خون است و از موهای او چرک ، قطره قطره به آن مواد مذاب می ریخت.
هر قطره که می افتاد انگار بنزین آتش می گیرد و منفجر می شود و او سوخت.
همین طور که می دیدم شیخ فرمودند:«بس است، سرت را پایین بینداز.
متوجه شدم که شیخ با تصرف در چشمانم، دیده های برزخی من را گشوده بودند تا باطن عمل آن زن را به من بفهماند.
کیمیای محبت،ص232
عوامل نورانی شدن قلب
آیت الله حق شناس “ره":
روایتی از پیامبر اکرم “ص"برای شما بخوانم: پنج چیز است که قلب و دل را روشن و منور می کند:
قرائت قرآن است که حجاب ها و زنگ ها را از روی قلب بر می دارد؛ خصوصا اگر انسان با تدبر بخواند.
قلت اکل یعنی کم خوردن است؛ مخصوصا در شب که اگر انسان معده اش را مانند مترفین پر کند، خیلی محرومیت می آورد.
وامصيبتا که مردم راه های دنیا را بسیار بهتر از آخرت یاد گرفته اند!
همنشینی با دانشمندان و رهبران دین قلب را نورانی می کند.
با عالم نشست و برخاست کنید که نفس نشست و برخاست با عالم، موثر است!
نماز در شب، قلب را منور می کند.
رفتن به مسجد، وقتی که شما در مساجد پروردگار ایاب و ذهاب کنید، خداوند علی و اعلا از آن علوم حقیقی نصیب شما می کند یعنی ابتدا شما را موفق به مرحله اول یعنی ترک محرمات و فعل واجبات می کند. یعنی شما را موفق می کند که کم کم در معرض رحمت خودش قرار گیرید.