درمحضراستاد
تا می توانیدگناه نکنید
اگراحیاناً مرتکب شدید
سعی کنیدگناهی که درآن
حق الناس است نباشد
اگرگناهی کردید که درآن حقّ الناس است، سعی کنید درهمین دنیا آنرا تسویه کنید
قضاوت نکنیم...
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت
من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگىمى کنند ؛
هر روز و گاه نيز شب مردان متفاوتى آنجا رفت
و آمد دارند…مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست ؛
-عارف گفت: شايد اقوام باشند
-گفت: نه ؛ من هر روز از پنجره نگاه ميکنم
گاه بيش از ده نفر متفاوت مي آيند
بعد از ساعتى ميروند ؛
عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفر
يک سنگ درکيسه انداز …
چند ماه ديگر با کيسه نزد من بیا
تا ميزان گناه ايشان بسنجم …
مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.
بعد از چند ماه نزد عارف آمد و گفت:
من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس
سنگين است ؛
شما براى شمارش بیایید.
عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه من
نمی توانی بیاوری، چگونه میخواهی با بار
سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟
[حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب
و استغفار کن …]
چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ
هستند که بعداز مرگ وصيت کرد شاگردان و
دوستدارانش در کتابخانه او به مطالعه بپردازند .
ترس از گناه...
حضرت علی عليه السلام مردی را ديد كه آثار ترس و خوف در سيمايش آشكار است. از او پرسيد: چرا چنين حالی به تو دست داده است؟
مرد جواب داد: من از خدا می ترسم.
امامعليه السلام فرمود: بنده خدا! نمی خواهد از خدا بترسی، از گناهانت بترس و نيز به خاطر ظلم هايی كه درباره بندگان خدا انجام داده ای. از عدالت خدا بترس و آنچه را كه به صلاح تو نهی كرده است در آن نافرمانی نكن، آن گاه از خدا نترس؛ زيرا او به كسی ظلم نمی كند و هيچ گاه بدون گناه كسی را كيفر نمی دهد.
بحارالانوار، ج 70، ص 392، مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
شگفت انگیزترین رفتار انسان
از بزرگی پرسیدند: شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟
پاسخ داد: از کودکى خسته مى شود، براى بزرگ شدن عجله مى کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود مى شود.
ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى کند.
طورى زندگى مى کند که انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى مى میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است.
آنقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از دست رفتن امروز خود نیست، در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست.
دعاکن...
دعا کن همیشه چشمانی داشته باشی که بهترین ها را ببیند
قلبی که حتی بدترین ها را هم ببخشد
ذهنی که بدی ها را فراموش کند و روحی که ایمانش را از دست ندهد.
ایمان در کودکی...
کودکانی که از اول با ایمان به خدا تربیت می شوند، اراده ای قوی و روانی نیرومند دارند.
از دوران کودکی رشید و با شهامت هستند و نتایج درخشان ایمان از خلال گفتار و رفتارشان به خوبی مشهود است.
یوسف صدیق علیه السلام فرزند یعقوب پیامبر علیه السلام است. این کودک درس خداپرستی را از پدر بزرگوار خود فراگرفته و در دامن یعقوب طفل با ایمانی بار آمده است. برادران بزرگتر او به وی حسد بردند و تصمیم به ایذای او گرفتند. کودک را با خود به بیابان آوردند و پس از رفتارهای خشن و ناراحت کننده به فکر قتلش افتادند. بعدا از کشتن او صرف نظر نمودند، به چاهش افکندند و سرانجام طفل را به کاروان مصری به عنوان غلام فروختند.
ابوحمزه از علی بن حسین علیه السلام سوال کرد: روزی که یوسف به چاه افکنده شد، چند ساله بود؟ حضرت در جواب فرمود: نه ساله!
از کودک نه ساله ای که در چنین وضع سخت و شرایط ناراحت کننده دچار شده، جز اضطراب و جزع، انتظار دیگری نیست. ولی نیروی ایمان در این کودک اثر عجیب و حیرت زایی گزارده است.
موقعی که یوسف را از چاه خارج کردند و به غلامی معامله نمودند، یکی از حضار به وضع کودک دقت کرد و از روی رأفت و مهربانی گفت: نسبت به این طفل غریب نیکی کنید.
یوسف که این جمله را شنید با اطمینان خاطر و آرامش روان گفت: آن کس که با خداست گرفتار غربت و تنهایی نیست.
کودک ازنظروراثت وتربیت،محمدتقی فلسفی
گلایه حضرت علی(علیه السلام)ازدوچیز
امام على عليه السلام:
در دنيا دو كس پشت مرا شكستند:
1. مرد زبان بازِ تبهكار
2. و مرد نادانْ روانِ عبادت پيشه.
او با زبان خود تبهكاريش را مى پوشاند
و اين با عبادتِ خود نادانيش را.
پس، از علماىِ تبهكار و عبادت پيشگانِ نادان بپرهيزيد كه اينان مايه اغواى هر ساده لوح اغوا شده اى هستند.
از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد:
اى على! هلاكت امّت من به دست منافقان زبان باز است.
الخصال ،69/103
پرهیزازغذای شبه ناک
خوردن غذای شبهه ناك و نيز غذای كسی كه از حرام پرهيز ندارد، هر چند جايز است؛ ولی انسان را مريض و از عبادات محروم می كند و يا سبب سلب توفيق می شود.
صدقات جاری
هفت چیز پس از مرگ برای انسان جاری است( برای نوشتن ثواب، نامه عملش باز مےماند )
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هفت چیز برای بنده بعد از مرگ در جریان است:
1. دانشی که بیاموزد که دیگران از آن بهره مند شوند؛
2. رودی به جریان اندازد تا همه مردم به خصوص طبقه کشاورزان و باغداران و دیگر اصناف از آن استفاده نمایند؛
3. چاهی را حفر کند که دیگران از آن آب بهره برداری کنند؛
4. درخت خرما ( و سایر درختان ) بنشاند که از میوه ها و سایۀ آن بهره مند گردند؛
5. مسجدی بنا کند ( که با اقامۀ نماز در آن و رفع مشکلات جامعه و نیز با برگزاری جلسات مذهبی جهت تعالی معارف اسلام از آن به کار گیرند )؛
6. قرآن ( و متون و کتب دینی دیگری ) را به ارث گذارد؛
7. فرزندی صالح از او بماند که برای او طلب مغفرت نماید
نهج الفصاحه، ش 1730
آموزه های پیامبر(ص)به حضرت علی(ع)
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: اى على ۶۰۰هزار گوسفند مى خواهى یا ۶۰۰ هزار دینار یا ۶۰۰ هزار جمله؟ عرض کرد: اى رسول خدا! ششصد هزار جمله. پیامبر ص فرمود آن ۶۰۰ هزار جمله را در شش جمله جمع خلاصه مىکنم.
۱ـ هرگاه دیدی مردم به فضایل و مستحبات میپردازند، تو به کامل کردن واجبات بپرداز
یا علیُّ إذا رَأیتَ الناسَ یَشتَغِلُونَ بالفَضائلِ فاشتَغِلْ أنتَ بِإتمامِ الفَرائضِ.
۲ـ هرگاه دیدی مردم سرگرم دنیایند، تو سرگرم آخرت شو
و إذا رَأیتَ الناسَ یَشتَغِلُونَ بِعَمَلِ الدنیا فاشتَغِلْ أنتَ بعَمَلِ الآخِرَةِ.
۳ـ و هرگاه دیدی مردم به عیبهای دیگران میپردازند، تو به عییبهای خودت بپرداز؛ و
إذا رأیتَ الناسَ یَشتَغِلونَ بِعُیوبِ الناسِ فاشتَغِلْ أنتَ بِعُیوبِ نفسِکَ.
۴ـ و هرگاه دیدی مردم به آراستن دنیا میپردازند، تو به زینت دادن آخرت بپرداز؛
و إذا رَأیتَ الناسَ یَشتَغِلونَ بتَزیینِ الدنیا فاشتَغِلْ أنتَ بتَزیینِ الآخِرَةِ.
۵ـ و هرگاه دیدی مردی به زیادی عمل میپردازند، تو به خالص کردن عمل بپرداز
و إذا رَأیتَ الناسَ یَشتغِلونَ بکَثرَةِ العَمَلِ فاشتَغِلْ أنتَ بصَفوَةِ العَمَلِ.
۶ـ و هرگاه دیدی مردم به خلق متوسل میشوند تو به خالق متوسل شو
و إذا رَأیتَ الناسَ یَتوسَّلُونَ بالخَلقِ فَتَوَسَّلْ أنتَ بالخالِقِ.
میزان الحکمه ج۳ص۲۴۰۳
درمحضراستاد
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
برای کفار خیلی سخت است که یکی از آنها بهطور مستقیم و رودررو با ما بجنگد، لذا تا جایی که امکان دارد و جان دارند، پول خرج میکنند که ما مسلمانها را اغوا کنند و به جان هم بیندازند. ولی ما هم چنان غافل هستیم.
در محضر بهجت، ج٣، ص١۶۵
دل به کسی نبند..
مجنون دانا...
آیت الله حاج آقا مجتبی بهشتی اصفهانی: من در آن زمان که نجف بودم هر وقت سر درس می رفتم وضو می گرفتم و سر درس با وضو بودم. یک روز حالش را نداشتم که وضو بگیرم همینطور بی وضو سر درس رفتم.
اتفاقاً شخصی که معروف به دیوانه بود و لباسهای مندرس و پاره می پوشید گاهی اوقات درس می آمد و همه او را مجنون می دانستند و توجهی به او نداشتند، جلوی مرا گرفت و گفت: آشیخ چرا امروز بی وضو سر درس آمدی؟! من تعجب کردم که ایشان از کجا دانست من امروز بی وضو سر درس آمده ام.
آن وقت من فهمیدم که انسانها را نباید به چشم حقارت نگاه کرد شاید آنها از مردان خدا باشند و ما ندانیم.
داستانهایی از مردان خدا، علی میرخلف زاده
نهی ازنگاه تندبه زیردستان..
آیت الله بهجت (ره):
نگاه تند به زیردست
برای ترساندن
آزار رسانی از نوع حرام است
و تبسم به عاصی و گناهکار
برای تشویق
یاری بر معصیت است
وظیفه ما در برابرسخن چین
حجه الاسلام والمسلمین رفیعی:
شهید ثانی می فرماید، اگر کسی پیش شما سخن چینی کرد، شما پنج وظیفه دارید:
اولین وظیفه این است که حرف هایش را نپذیرید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا» - اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد.«الحجرات۶»
وظیفه دوم ، او را نهی کنید. چرا؟ چون قرآن می فرماید: «یَنهَوْنَ عَنِ المُنکَرِ» از بدی ها نهی می کنند.
وظیفه سوم، سوءظن نسبت به کسی که پشت سرش صحبت کرده پیدا نکنید. چون قرآن می فرماید: «اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا.. » از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد.
چهارمین وظیفه، در مورد صحبتش تجسس نکنید. چون قرآن می فرماید: «لَا تَجَسَّسُوا…»
پنجمین وظیفه، حرف هایش را نقل نکنید. چون قرآن می فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا» متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید.
اگر کسی واقعا در مقابل چنین شخصی به این صورت بایستد، ( دیگر در مقابلتان سخن چینی نمی کند.)
بی وفایی دنیا از نظر نوح علیه السلام
حضرت نوح دو هزار پانصد سال عمر کرد، 850 سال آن پیش از رسالت گذشت، 950 سال آن در ارشاد و تبلیغ قوم سپری شد 200 سالش در ساختن کشتی به پایان رسید، و 500 سال پس از فروکش کردن آب و نشستن کشتی بر روی زمین زندگی نمود. در همین فرصت مشغول ساخت و ساز گشت، شهر را آباد کرد، هر کدام از فرزندانش را در یکی از شهرها مسکن داد، گو اینکه تازه به دوران فراغت و آسایش رسیده است.
روزی در مقابل آفتاب نشسته بود، فرشته مرگ عزرائیل به نزدش آمد و سلام کرد، نوح پیامبر جواب داد و گفت: برای چه آمدی، ای فرشته مرگ؟ عزرائیل پاسخ داد: برای قبض روحت آمده ام، آمده ام تا جانت را بگیرم.
نوح گفت: حال که چنین است، مهلت می دهی حداقل جایم را عوض کنم، از آفتاب به سایه بروم؟ عزرائیل گفت: بلی مهلت دادم. نوح پیامبر بلند شد از آفتاب به سایه رفت.
عزرائیل گفت: ای نوح! تو این همه عمر کردی دنیا را چگونه یافتی؟ حضرت نوح گفت: ای عزرائیل! روزگاری را که در این دنیا به سر بردم، برایم همانند از آفتاب به سایه آمدنم بود. آنچنان سریع و بی ارزش برایم گذشت.
اكنون مأموريت خود را در مورد قبض روح من انجام بده. عزرائيل نيز روح او را قبض نمود. و این پیغمبر بزرگ الهی برای همیشه چشم از جهان فرو بست.
بحارالانوار، ج 11، ص 285،مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
درمحضراستاد
خداوند وقتی حاجات را به تاخير مى اندازد دارد، چيزى بهتر و بزرگتر به تو ميدهد .منتها تو حواست به خواسته خودت است و آن را نمى بينى .
دعا بكن ولى اگر اجابت نشد با خدا دعوا نكن ، ميانه ات با او بهم نخورد چون تو جاهلی و او عالم و خبير.
وقتی به خدا بگوييد خدايا من غير از تو كسى را ندارم ، خدا غيورست و خواسته ات را اجابت مى كند.
اگر می خواهيد دعايتان گيرا شود دوستان و همسايه ها و اهل مملكتت رو جلو بيندازی اول براى آنها دعا كنيد.
حاج محمداسماعيل دولابی
گرفتاری در برزخ
«شهید ثانی» رضوان اللّه تعالی علیه در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید. او گفت: «از وقتی که از دنیا رفته ام، تاکنون یکسال است، به علّت کاری که کرده ام، گرفتار هستم.»
شهید ثانی، ماجرا را پرسید.
او ادامه داد: «روزی در راهی عبور می کردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد. من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندانهایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمی خواهد. امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.»
داستانهایی ازحق الناس، علی میرخلف زاده