خنده ملائکه برزنان بی حجاب
رسول خدا (ص) از حضرت جبرئیل (ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند ؟
جبرئیل (ع) فرمود : بله .
یکی از آنجاهائی که فرشتگان می خندند زمانی است که زن بی حجاب و بد حجابی
می میرد ، و بستگان او را در قبر می گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند
تا بدنش دیده نشود .
فرشتگان می خندند و می گویند :
تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هرکسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت( پدر و مادر و شوهرش و … از خود غیرت نشان ندادند ) و او را نپوشاندند ،ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .
منبع : مواعظ العددیه ،ص 90 ، فوائد الرضویه ،ص563
عفّت، فرهنگ خاندان نبوّت
عفّت، فرهنگ خاندان نبوّت
وصلت دو جوان در خانواده شعیب (علیه السلام) به سادگی صورت گرفت و بدون هیچگونه مانعی ـ پس از انقضای تعهد ـ زوج جوان راهی شدند. موسی(علیه السلام) به مشیت خدا در خانه فرعون زیست و به دست همسر مؤمنه او ـ آسیه ـ پرورش یافت و جوانی نیرومند و غیور بار آمد.او به مظلومیت تعدادی انسانهای مستضعف بدست قبطیان میاندیشید و همواره به حمایت و دفاع از ستمدیدگان برخاست تا آنجا که یکی از قبطیان را به هلاکت رساند. مردی از دور رس شهر با سرعت آمد و گفت:«ای موسی مردم نقشه قتل تو را میکشند از شهر بیرون برو که من خیرخواه تو هستم».
موسی(علیه السلام) نگران و با بیم و امید و دعاگویان از شهر خارج شد:«پروردگارا! مرا از چنگ ستمگران رهایی بخش».
موسی (علیه السلام) در حالی که رو به سوی مدین کرده بود، گفت:«خداوندا مرا به راه راست هدایت خواهد فرمود».
او بر سر چاهی رسید و فوجی از مردم را دید که رمهها و گوسفندهایشان را آب میدادند و دو بانویی را دید که کناری ایستادهاند.با همان احساس حمایت از مظلوم، از حال آنان جویا شد.گفتند:«پدر ما سالخورده است و ما میخواهیم روستاییان و مردان ، از کنار چاه دور شوند و آنگاه ما گوسفندانمان را سیراب کنیم».
من یک دختر مسلمانم
عفت، فضیلت بزرگ اخلاقی
«عفت » نقطه مقابل «شکم پرستی و شهوت پرستی »است که از مهمترین فضایل انسانی محسوب می شود.
«عفت »به گفته راغب اصفهانی در کتاب «المفردات »،به معنی پدید آمدن حالتی درنفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز می دارد و«عفیف »به کسی گفته می شود که دارای این وصف و حالت باشد.
صاحب «مقاییس اللغة »می نویسد:«عفت در اصل به دو معنی آمده است:نخست،خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کم بودن چیزی.لذا عرب به باقی مانده شیردر سینه مادر«عفه »(بر وزن مدت)می گوید.»ولی از کلام راغب اصفهانی درمفردات،استفاده می شود که هر دو معنی به یک چیز باز می گردد.(زیرا افراد عفیف به چیز کم قانع هستند.)
مؤلف التحقیق می نویسد:«این ماده در اصل،به معنی حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است،همان گونه که تقوا به معنی حفظ نفس از انجام گناهان می باشد،بنابراین عفت یک صفت دورنی است،در حالی که تقوا ناظر به اعمال خارجی است ».
علمای اخلاق نیز در تعریف «عفت »،آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانسته اند.
من یک دختر مسلمانم
می گویند:چرا حجاب داری؟
چرا؟چرا؟چرا؟
صدا توی گوشم می پیچد…
شما که دنبال بهانه ای حجاب را سرکوب کنی
من می گویم:همین بس است که خدایم،معبودم وعشقم به من دستور داده است…
اطاعت از دستور خدا چرا نمی خواهد؛
عشق می خواهد،عشق
مگر می شود خدایم بگوید:
وَ اِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٍ
ذَالِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ
“و هر گاه از زنان رسول متاعی میطلبید از پس پرده طلبیدکه حجاب برای آن که دلهای شما پاک و پاکیزه بماند بهتر است"(احزاب۵۳)
ومن بی تفاوت باشم…؟؟
یا خدایم از من بخواهد:
یَا أَيُّهَاالنَّبِيُّ قُل لِأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ مِن جَلَابِيبِهِنَّ
ذَالِكَ أدْنَي أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ
“اي پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند که این کار برای اینکه آن ها شناخته شوند تا از تعریض و جسارت آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است"(احزاب۵۹)
ومن اطاعت نکنم…؟؟
اطاعت که چیزی نیست ،من برای حفظ تاج بندگی یادگار مادرم زهرا،“سر می دهم…”
من افتخار دارم که دخترم…
که میتوانم مدافع حجاب زهرا باشم…
مدافع حجاب زهرا بودن"لیاقت"میخواهد…
این لیاقت را هرزنی ندارد…
فقط زنانی که دنباله رو حضرت زهرا(س)هستند…
که الگویشان حضرت زهرا(س)است نه هر بی سر و پایی…
زنانی که حجابشان زهراییست…
حیای شان زهراییست…
اینان زنان واقعی هستند..
اینان زنانی هستند که لیاقتشان زهرایی بودن است…
که میتوان"مدافعان حجاب"خطابشان کرد…!
من یک دختر مسلمانم
گوش کن خواهر!
قرار نیست
چون من و تو چادر به سر داریم
نگاهمان به هم جنس هایمان رنگ غرور داشته باشد
جنس برتری و خود بینی بگیرد
قرار نیست
چون من و تو حجابمان (فقط حجابمان) برتر است
تماما و از همه نظر برتر باشیم
قرار نیست
دید خودمان به وضعیتمان را بالا و بالا تر ببریم
مامور شده ایم که با خلق و خوی خوبمان خواهرهایمان را هم تشویق کنیم
قرار نیست
چون خودمان روی یک تار مو حساسیم
با آنهایی که هنوز(درک نکرده اند فلسفه ی حجاب را) قطع رابطه کنیم
قرار نیست دوستمان را رها کنیم
مامور نشدیم که
مغرور شویم
مامور شدیم که
اگر لایق بودیم پند دهیم.
مامور نشدیم.
که قاضی شویم و حکم صادر کنیم
مامور شدیم
که از عواقب بد بگوییم
نکند میان پند و اندرزهایی که به خواهرت میکنی
اخم بر چهره بیندازی و صدایت را کلفت کنی و دم بزنی
این جور اگر عمل کنی خدا لیاقتِ هدایتِ دیگران را به ما نمیدهد
یادت نرود خودت هم از همان اول چادر به سر نداشتی
واقعه ای رخ داد و درونت انقلاب کرد
چه قدر زیبا میشود اگر
زمینه ای فراهم کنی برای یک انقلاب جدید
انقلابی از جنسِ اسلامی با رنگ و بو و منشِ یک بانوی ایرانی
من یک دختر مسلمانم
بانوی سرزمین من …
تـــصویرت در شبڪـــه هاے اجتمـــاعے با چـــادر و روســـرے
با لبخنـــدی ملیح و نگـــاهے ڪہ سراسر ناز است
پیش چشمــان هزاراטּ نـــامحرم لایـــڪ میخورد
و تو نوشته ایے :
«افتخــار میکنم ڪہ محجبہ ام»
اگر اینگونه میخواهے مبلغ حجـــاب در فضـاے مجـازے باشے
بداטּ ڪہ دلبرے کردنِ ” تـــو ” یِ چادرے
دل میزند از چـــادر…
رضایت دل مهدی فاطمه, حجاب توست
من یک دخترمسلمانم
یک سوال و جواب!!…
سؤال:اگر از دلايل پوشش زنان درجامعه اسلامي اين باشد كه عدم پوشش زنان باعث تحريك جنس مذكرشده واين تحريك باعث سلب مصونيت فردي وخانوادگي و اجتماعي زن در جامعه مي شود ما مي توانيم مانند جوامع غربي با اشاعه بي حجابي و عريان گري اين حساسيت و تحريك پذيري را از مردان گرفته و بدون اينكه زن را به حجاب وادار كنيم اين مصونيت را براي او ايجاد كنيم . بدين معنا كه بدن زن ديگر باعث تحريك مردان نشده و عريان بودن زنان براي مردان امري عادي خواهد شد.
حجاب و عفاف،گوهر ناب
جواب:اين سخن، سخن بسيار جالبي است و گاهاً ديده شده كه عده اي از دوستان روان شناس و جامعه شناس ما نيز بدان اشاره هايي كرده اند .
اگر ما به موضوع از منظر ديگري نگاه كنيم خواهيم ديد كه اين نظريه ؛ نظريه ويرانگري است .
در مباحث جنسي يك پديده اي تعريف مي شود به نام « آستانة رضايتمندي جنسي» كه بسياري از روان شناسان بدان التفات و توجه ويژه اي داشته و ريشة بسياري از اختلافات خانوادگي را در آن جستجو مي كنند .
در دين مبين اسلام هم بدين امر توجه زيادي شده و از حقوق متقابل بين زن ومرد همين امر محسوب شده و از وظايف هر يك از طرفين بر شمرده شده است .
بالا بردن «آستانة رضايتمندي» خود به عنوان يك فاجعه به شمار ميآيد كه دامن فرد، خانواده واجتماع را يك جا آلوده مي سازد .
بهترين و كاراترين مكانيزمي كه ميتوان براي كنترل اين آستانه برشمرد پوشش زن و كشش جانبي حاصل از پوشش است . شايد بتوان ادعا كرد يكي از مواردي كه اسلام عمد به حريص كردن داشته وباتوجه به« الانسانُ حريصً الي ما منع » ازديدن بدن زن منع كرده همين مورد است تا اين سطح رضايتمندي را در حد نرمال نگه دارد .
من یک دخترمسلمانم
ضوابط پوشش در دانشگاه های جهان
کشورهای اروپایی و آمریکا که به دنبال پیشرفت علمی کشورخودهستند برای پوشش و روابط مردوزن در دانشگاههای خود ضوابط و قوانین خاصی دارند ام دیگر کشورها را ترغیب به روابط و پوشش بی حدومرز می کنند ، چرا ؟
چه دلیلی جز سرگرم کردن جوانان به مسایل بیهوده وعقب انداختن انها از پیشرفت و علم می توانند داشته باشند ؟
چه دلیلی بهتراز این که دیگر کشورها از لحاظ علمی به آنها وابسته باشند؟
جوانان عزیزما باید قدری بیشتر به این مسئله فکر کنند ،آنها دلسوزمانیستند ، آنها به دنبال منافع خود هستند . چرا وقتی پای علم در میان می آید همه چیزرا منحصربه خود می کنند ؟ اما وقتی پای بی بندوباری و مسایل بی ارزش به میان می آید داد دفاع از حقوق بشرسرمی دهند ؟
دههاچرایی دیگروجود دارد ، کمی فکر کنیم …
در اینجا قوانین تعدادی از دانشگاههای مهم دنیا را بیان میکنیم تا ببینید آنها برای خود چه ارزشی قایل هستند:
- دانشگاه آدامز آمريكا: استفاده ازعینک دودي، آدامس و تنباكو ممنوع است.
دانشگاه ايالتي آدامز آمريكا ضوابط و مقررات خاصي را براي پوشش دانشجويان پسر و دختر در نظر گرفته و دانشجويان نسبت به رعايت اين ضوابط ملزم هستند.
دانشگاه ايالتي آدامز آمريكا (Adams State University) دستورالعملهاي ذيل را براي پوشش دانشجويان دختر و پسر اين دانشگاه در نظر گرفته است:
من یک دخترمسلمانم
عفاف جامعه دردست حجاب
زن مظهر جمال و زيبايى و عفاف است و مرد مظهر شيفتگى و مجذوب شدن از آن جهت فرهنگ غنى و ارزشمند اسلام پوشش و حجاب را براى بانوان لازم دانسته است و حجاب را حافظ ارزشهاى والاى معنوى زنان در برابر مردان قرار داده و در طول تاريخ او را از فساد و تباهى و افتادن در دام شهوتپرستان خودپرست نگهدارى نموده است.
نگاه شهوتآميز مردان به زنان و بالعكس از جمله امور نكوهيدهاى است كه پيامبر اسلام(ص) آن را به شدت منع مىكرد و آن را حرام مىدانست همان طورى كه فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس فمن تركها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوته فى قلبه». (1) نگاه شهوتآميز [همراه با لذت جنسى] تير زهراگينى است كه از سوى شيطان به سوى طعمه خويش رها مىگردد، پس هر كس به خاطر ترس از خدا نگاه با شهوت را ترك كند خداوند ايمانى به او خواهد بخشيد كه شيرينى و اثرش را در دلش خواهد ديد.
رسول خدا(ص) در حجة الوداع هنگامى كه آن زن جوان خثعمى به حضورش آمد تا چند پرسش داشته باشد در آن هنگام فضل بنعباس همراه بود زن وقتى سؤالهايش را مطرح نمود پيامبر خدا(ص) به هنگام پاسخ دادن متوجه شد بين آن زن و فضل نگاهى رد و بدل گرديد و زن عوض اينكه مطالب آن حضرت را گوش كند به فضل كه جوان زيبا و نورسى بود متوجه شده در آن وقت رسول خدا(ص) دستخود را به طرف فضل بنعباس دراز كرد و صورت او را به طرف ديگر برگرداند و فرمود فخشيت ان يدخل بينهما الشيطان… (2) ; در نگاه زن جوان و مرد جوان مىترسم شيطان قدم نهد و سبب انحراف آنان گردد.
دانشمندان و علماى بزرگ براى لزوم حجاب به قرآن و احاديث و اجماع و عقل استدلال كردهاند و حدود پوشش را براى مردان و زنان به صورت روشن بيان داشتهاند، ما در اين نوشتار كوتاه از آن جهت كه زن را عنصر اوليه صلاح و رستگارى جامعه مىدانيم و بر آن اعتقاديم كه اگر رستگارى و فلاح در اين قشر عظيم حاكم شود رستگارى و عاقبتبخيرى مردان را بدنبال دارد و بعكس خداى ناكرده چنانچه زنان جامعه فاسد و تباه شدند مجالى براى اصلاح مردان باقى نخواهد ماند. حال به بخشى كوتاه در باره حجاب و پوشش زن مىپردازيم.
قرآن و مساله حجاب
قرآن در باره حجاب مىفرمايد: «قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن الا لبعولتهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنى اخوانهن او بنى اخواتهن او نسائهن … و توبوا الى الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون» (3) ; به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را [از نگاه هوسآلود]فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينتخود را جز آن مقدار كه نمايان است، آشكار ننمايند و اطراف روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينتخود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان و با پدرشوهرانشان و يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان همكيششان و …. همگى به سوى خداوند باز گرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.
من یک دخترمسلمانم
پوشش برتر از نگاه روان شناسان
موقعیتهای مختلف ممكن، است متفاوت باشد. گاه لباس سیاه را در ماتم و عزا میپوشند، برای آن كه نشان دهند بین آنها و عزیزشان فاصله افتاده و مرز زندگی آنها را از هم جداكرده است و یا برای آن كه نشان دهند كه در حریم خانه و خانوادهی آنها حادثهای رخ داده است كه انجام برخی از كارهای معمولی كه سایر خانوادهها انجام میدهند، برای آنان میسر نیست.
اما گاهی هم سیاه میپوشند، نه برای عزا و ماتم بلكه برای مشخص كردن مرزها و حریمهای اجتماعی و حجاب یك خانم مسلمان با چادر سیاه از این دسته است. وقتی كه خانمی چادر مشكی به سر میكند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصهی اجتماع میگذارد، با این نحوهی پوشش میخواهد نشان دهد كه هركسی حق ندارد به این حریم پاك، مقدس و خصوصی وارد شود. این حریم، حریم حرمت، حیا و احترام است، نه جای هرزگی، آلودگی و هوس بازی. در واقع او با حجاب مشكی و چادر سیاه، بین خود و مردان نامحرم مرزی عاقلانه ایجاد میكند، او با این سیاهی ظاهری اما ریشه دار در درون خود میخواهد نگاه تیز و برندهی هرزگی و ابتذال را بشكند و نگذارد در حریم عفاف، پاكی و نجابت او نامحرمی وارد شود و حرمت او را از بین ببرد. لذا چادر مشكی به منزلهی حرمت و احترام است. مرز ادب، كرامت، حیا و عفت است. مرز آداب است و نشان میدهد كه در این محدوده باید حریم را نگه داشت و به صاحب حرم بادیدهی احترام و ادب نگریست.
من یک دختر مسلمانم
مسيحى كه مسلمان شد
يكى از علماء اسلام مى نويسد:
روزى يك زن مسيحى با شوهرش پيش من آمد و گفت: من از اسلام مسائلى را فهميده ام و از دستورات و قوانين آن كه مترقى است در شگفت و حيرتم و به آن علاقه مندم، ولى بخاطر يكى از دستورات آن، من هنوز به اسلام گرايش پيدا نكرده ام، و درباره آن با شوهرم و عدّه اى از مسلمانان بحث و گفتگو نموده ام كه متاسفانه پاسخ قانع كننده اى نشنيده ام، اگر شما بتوانيد مرا قانع كنيد من به دين اسلام مشرف شده و مسلمان خواهم شد.
من گفتم: آن دستور كدام است!
زن مسيحى گفت: دستور حجاب است. چرا اسلام حجاب را براى زن لازم دانسته و چرا به او اجازه نمى دهد كه مثل مرد بدون حجاب از خانه بيرون بيايد؟ سپس بنا كرد به ايراد و انتقاد كردن، كه حجاب مانع رشد و ترقى زنان، و سبب عقب ماندگى در جامعه است.
من پس از شنيدن ايرادها و انتقادهاى آن زن، چنين پاسخ دادم: آيا شما تا بحال به بازار جواهر فروشى رفته ايد؟
گفت: آرى، گفتم: چرا جواهر فروشان، طلا و سائر جواهرات گرانبهاى خود را در ويترين شيشه اى قرار داده و درب آنرا قفل ميكنند؟
من یک دختر مسلمانم
سیری در آیات حجاب
کندوکاو در آیات حجاب، آن هم یک جا و همه سونگرانه، برای اهل نظر و فقه پژوهان، می تواند ره گشا و پرفایده باشد و آنان را در دستیابی به زوایای گوناگون این گزاره مهم اجتماعی، رهنمون سازد.
کنار هم گذاردن آیات حجاب و درنگ بر روی آنها و توجه به آغاز و پایان نشانه های پیوسته و ناپیوسته هر یک از آیات، بسیار روشن گر خواهد بود و ره گشا،که در ضمن بحث،به این نکته اشاره خواهد شد.
نکته شایان توجه این که:در کنار هم و به ترتیب نزول آوردن آیات و دقت و درنگ روی آنها، نشان خواهد داد که حکم حجاب،یک باره اعلام نشده،بلکه کم کم و با گذشت زمان و آماده شدن زمینه و… بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده است.
ابتدا، در روزهای پایانی سال پنجم هجری، در جریان ولیمه ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش(همسر طلاق داده شده زیدابن حارثه) آیه حجاب همسران پیامبر(ص) بر آن حضرت نازل شد.
من یک دختر مسلمانم
رمز حجاب و عفاف
در یکی از روزهای گرم جوانی که تازه ازدواج کرده بود خود را به نزد عارفی رساند و به او چنین گفت:
من از راه دوری آمده ام تا از شما سوالی ببرسم که مدتی است ذهنم را مشغول کرده است.
عارف گفت سوالت را ببرس, اگر جوابش را بدانم از تو دریغ نخواهم کرد.
مرد گفت: من مدتی است که ازدواج کرده ام و از زندگی ام راضی هستم و دوست ندارم با اشتباهاتم این زندگی را از دست بدهم. اما شنیده ام که اگر من به زنان دیگر نگاه کنم میل خود را به همسرم از دست خواهم داد.آیا این سخن حقیقت دارد؟ چطور چنین چیزی ممکن است ممکن است؟
عارف مدتی تفکر کرد و سپس از مرد پرسید: اگر من ظرفی از شربت به تو بدهم حال تو چگونه خواهد بود؟
مرد گفت : مطمئنا با کمال میل خواهم پذیرفت.
عارف بار دیگر پرسید: اگر قبل از آن ده ظرف آب نوشیده باشی حالت چگونه خواهد بود؟
مرد لبخندی زد و گفت: دیگر میل زیادی به آن شربت نخواهم داشت.
عارف گفت: جواب سوال تو هم همین طور است. اگر تو به زنان دیگر نگاه نکرده و از آنها چشم پوشی کنی میل زیادی به زندگی خود خواهی داشت. اما در صورتی که به آنان نگاه کنی, اگر همسرت بهتر از آنان هم باشد, دیگر از زندگی ات مانند قبل لذت نخواهی برد.
من یک دختر مسلمانم
حجاب و قانونمندی روابط زن و مرد در روایات اسلامی
در روایات اسلامی، ضرورت پوشش زن مورد تأکید قرار گرفته است. ضمن اشاره به این روایات، به برخی از عناوینی که در این روایات درباره نحوه ارتباط زن و مرد با یکدیگر است و در راستای اهداف حجاب قرار دارد، اشاره می شود:
کیفیت پوشش زن در کلام معصومین
در این قسمت، روایاتی که در ذیل آیات حجاب وارد شده و نیز روایاتی که زنان را امر به پوشش می کند، می آید:
فضیل بن یسار گوید: از امام صادق (علیه السلام) سوال کردم، آیا آرنج های دست زن، بخشی از زینت اوست که خداوند در قرآن فرموده: زنان زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان؟ فرمود: بله و تمام بدن زن غیر از صورت و دست ها تا مچ، از زینت او محسوب می شودکه باید از نامحرم پوشیده شود. (فروع کافی، ج 5، ص 520).
امام صادق(علیه السلام)می فرماید: بر دختری که به سن بلوغ می رسد، روزه و حجاب واجب است (وسایل الشیعه، ج 4، ص 409).
در روایتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) درباره عذاب زنان گناهکار در روز قیامت می فرماید: …اما زنی که به موی سرش آویزان بود به این دلیل بود که مویش را از نامحرم نمی پوشاند(بحارالانوار، ج 100، ص 247).
من یک دختر مسلمانم
برخی راهکارهای مبارزه با پوشش نامناسب در جامعه اسلامی
از جمله تهدیدات و مشکلات جامعه ما بدحجابی و پوشش نامناسب در زنان و دختران است که اگر برخوردی جدی و ریشه ای با این مقوله صورت نگیرد در آینده ای نه چندان دور بافت عمومی جامعه ما را با چالشی بزرگ روبرو می کند و مشکلات فراوان پنهان و آشکاری گریبان گیر جامعه ما خواهد شد. این مقاله به معرفی برخی راهکارها و راهبردها در این زمینه پرداخته است.
الف) تقویت باورهای دینی با احیای فرهنگ ناب اسلامی
اگر زنی دارای باوری قوی باشد شالوده شخصیتی او نیز بر اساس همین باور شکل می گیرد؛ چنان که حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «المرء بایمانه؛ شخصیت انسان در گرو باورهای اوست».1
آن حضرت در جایی دیگر می فرمایند: «و المؤمن بِعَملِه ؛ و ایمان انسان در عمل او جلوه گر است».2
بنابراین باید با تقویت پایه های دینی و باورهای اعتقادی، وسیله اعمال صالح را در زنان فراهم آوریم و این مسئولیت بیش از همه بر عهده متولیان مذهبی و فرهنگی جامعه است.
ب) باطن گرایی و سیرت گرایی به جای صورت گرایی
من یک دختر مسلمانم
- مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم میشود؟
استاد در حال صحبت بود و میگفت: «بچهها چه موقع از انسان، چیزی کم میشود؟»
یکی گفت: «وقتی مثلاً رژیم بگیرد وزنش کم میشود.»
دیگری گفت: «وقتی مثلاً پولش را گم کند» آن دیگری گفت: «وقتی …»
و استاد گفت: «آیا فقط در مادیات است که از انسان چیزی کم میشود؟» بچهها ساکت ماندند و به فکر فرو رفتند.
استاد: «مثلاً آیا اگر رفتاری ناشایست و خلاف اجتماعی از ما سربزند آبرویمان کم نمیشود؟ اگر یکی از رازهای
مهم خود را با نااهل مطرح نماییم چیزی از ما کم نمیشود؟ اگر دروغ بگوییم؛ اگر حسادت و کبر بورزیم؛ فخر فروشی کنیم؛ خودستایی کنیم؛ اگر .. .
آیا به نظر شما در این حالات چیزی از انسان کم نمیشود؟» زمزمهای عمومی شکل گرفت و تقریباً همهی بچهها با کلام یا علامت سر به نشانهی تایید با استاد همراه شدند و اینجا بود که استاد گفت: «عزیزان! آن دخترخانمی که با ظاهری بد و با حجابی ناقص در خیابان ظاهر میشود و خود را در معرض نگاههای مسموم و هوسآلود قرار میدهد نیز در حال کمشدن است؛ کمشدنِ وقار و سنگینی، کمشدن عفت و پاکدامنی و از همه مهمتر، کمشدن اعتبار در نزد حضرت حقتعالی و … .
پس چرا گاه میگوییم: «مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم میشود؟».
یادمان باشد:
«کم شدن» فقط کاسته شدن از وزن یا ثروتِ انسان نیست.
من یک دختر مسلمانم
* بی حجابی چگونه وارد ایران شد؟
اولین نشانه های کشف حجاب از دربار ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپائی در انتقال فرهنگ آن دیار به کشور و در ابتدا به دربار دارالخلافه تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجددخواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.
- 1307/نخستین زمزمه ها پیرامون قانون جدید
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید هنگامی پیدا شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امان الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال 1307 به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
- 6 دی 1307 /تصویب قانون اتحاد شکل البسه
برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه 6 دی 1307 و در سومین سال پادشاهی رضاخان دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی به تصویب رسید. گرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتی های اهل سنت و … از این مقررات مستثنی شدند، امّا اجرای این قانون با مقاومت گسترده ای در تهران و چند شهر دیگر روبرو شد و روحانیون نیز پیشتاز این مخالفتها بودند.
صفحات: 1· 2
من یک دخترمسلمانم
بانوی شیعه حجابت…
بیداری بانو؟
مبادا اسیر جهالت های رنگین و زیبای پوچ و هلاکت بار شوی…
مبادا برنده ی میدان ظاهر کاذب در خیابانها, تو باشی…نه
تو نمی توانی چنین باشی…نامت شیعه ….و فامیلت علوی است…
صفحات: 1· 2