سیزده شاخصه فرقه انحرافی TSM
1- تناسخ روح در کالبد دیگر
2- عبادت تونلی که مدیتیشن عمق این تونل است
3- اعتقاد به پیوند معنوی
4- ازدواج افراد را تنها در قالب اعضا Tsm قبول داشته و برای کسانی که قبلاً ازدواج کردهاند، مراسم پیوند معنوی برگزار مینمایند
5- غسل تعمید در این فرقه رواج دارد مخصوصا فرزندانی که تازه به دنیا میآیند
6- اعتقاد به چاکراهای هفتگانه و بازشدن چاکراها و رسیدن افراد به رتبههای بالاتر
7- استفاده از سمبل بودیسم، سایبابا و معبد بهائیان در هند
8- تک شمع در مکتب سایبابا تبدیل به دو شمع در مکتب TSM شده
9- لباس سفید، لفظ سفید و لفظ سفیدپوشان برای رهروان
10- استفاده از شمعدان مسیحیان و نیز یهودیان
11- استفاده از علائم صلیب مسیحیت و ستاره داود یهودیت
12- تکرار ادعای دین کل بهائیت
13- استفاده از آرم درخت Tsm بر روی لباسها.
تناسخ و قانون کرمه مهر بطلان سایبابا
التقاطی بودن تفکرات و اعتقادات سایبابا به عنوان یکی از فرقههای التقاطی نوظهور بر هیچکس پوشیده نیست. «تناسخ و قانون کرمه» [1]
در آموزههای سایبابا یکی از ارکان آن به حساب میآمد. یکی از انحرافات آموزههای خودساخته سایبابا، اعتقاد به تناسخ است. طبق این آموزه انسان بعد از مرگ به بدن دیگری بازمیگردد و همان مراحل را از نو شروع میکند.
بزرگان دین در رد این اعتقاد انحرافی دلایل مختلفی بیان کردهاند و «حق این است که روح پس از جدایی از بدن، دیگر به این جهان و به درون رحم باز نخواهد گشت، و بازگشت به زندگی رستاخیز، نیز در یک مرحله عالیتر و در یک جهان دیگر و برتر صورت میگیرد و در حقیقت همانطور که این جهان نسبت به جهان کوچک رحم یک مرحله عالی تکاملی محسوب میشود، جهان دیگر نیز به همین نسبت، مرحله تکاملی این جهان خواهد بود و این جهان در برابر آن، در حکم فضای کوچک رحم میباشد. به هر حال، اعتقاد بازگشت روح به زندگی جدید در این جهان یک عقیده به تمام معنی ارتجاعی است.» [2]
منبع:
[1]. برگرفته از بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان 1391، شماره دیجیتالی 4135، ص 617.
[2]. برگرفته از کتاب ارتباط با ارواح، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، نسل جوان، قم، 1386 ه ش، ص 29.
مرداب شهوت در سلوک انحرافی اشو
در معنويتى كه اشو مطرح مىكند، دو ركن وجود دارد: مراقبه و مسائل جنسی.
اشو بر اين عقيده است كه افرادى كه آزادانه به ارضاى تمايلات جنسى اقدام كنند، بعد از گذشت مدتى، اين مسئله را رها كرده، وا مىگذارند چون برايشان مسئله اى عادى و پيش پا افتاده خواهد شد.
اینها از دستورهاى مذهب تانتراست كه اشو با تمام وجود، به ترويج آن پرداخت.
با توجه به این تفکر اُشو، فردی که در این دو رکن وارد شود، مطمئنا دیگر راهی برای رهایی نمیابد و در مرداب آن غرق می شود.
عرفان یهود» در زبان فارسی
«عرفان یهود» در زبان فارسی «آیین قباله»، «آیین قبالا» و «آیین کابالا» هم گفته میشود. این آیین دارای مضمون شناسی در دو باب یزدانشناسی و آفرینش شناسی است. کابالا پس از پدید آمدن عقیده به معانی مستور عهد عتیق به شکل نوعی افکار عجیب و خیالات غریب در فلسفه و کلام یهود پدید آمد. جماعتی پیدا شدند و گفتند که اعداد و حروف، معانی عرفانی مخفی دارند و کتابهایی به نام «قباله» در پی کشف حکمت مرموز در پردهی اعداد و حروف کتب مقدس برآمدند و اسراری را بهزعم خود کشف و بر اساس بازی با کلمات و اعداد، سلسلهای از مطالب و معانی را بیان کردند. مسائل غامض مافوق طبیعی را با این روش تحلیل کردند و بر اساس آن وجود خدا را ناشی از نوری دانستند که از مرکز الهی «مشیت» منبعث میشود.
انسان در این تحلیل، عالم صغیری است که تمام کمالات عالم کبیر را به صورت خرد دارد و برای رسیدن قوای عظیم و شناخت مسیحا باید از کلمات، حروف و اعداد استفاده کند. این نگرش باعث به وجود آمدن خرافات و اسباب زحمت اهل ایمان شد.
نگرشهاى کابالایى، مسائل خود را تنها محدود به اقدامات عملى نکرده است. این اندیشه با تولید و تکثیر رمانها، فیلمها و مسائلى از این دست سعى دارد اقدامات فکرى و فرهنگى را در راستاى اهداف خود و سلطه بر اندیشههاى دیگران انجام دهد. چنانکه مشهور است داستانهایى همچون هرىپاتر نیز تحت نفوذ تشکیلات جهانى فراماسونى انجام شده است و هدف از آن، تهاجم به ذهن پاک کودکان و جذب کردن آنان به سمت تعالیم الحادى، شیطانى و ماسونى در آینده است چرا که اگر غیر از این بود، یک نویسنده آماتور و یک داستان بىمحتوا و ضعیف، به هیچ عنوان نمىتوانست به چنین شهرت جهانى دست یابد.
رابطه تشیع انگلیسی با عرفانهای نوظهور
آنچه که استعمار دنبال میکند ضربه زدن به جایگاه اسلام است. بعد از انقلاب اسلامی رسما یک حکومت ادعا میکند که دین میتواند سیاست هم داشته باشد و چنین دیدگاهی برای دنیای سکولاریسم و اومانیسم گران تمام شد. آنها دنبال مدلهای دیگر حکومتداری بودند. مدلهای غیر آزادی به معنای رفتار و کرداری که در غرب وجود دارد.
ضربهای که دنیای استعمار و نظام سلطه خورد از همین جا یعنی تعامل دین و سیاست در انقلاب اسلامی ایران بود وگرنه این کشور (ایران) سالهای سال دین داشت و مذهب رسمیاش تشیع بود ولی حرفی از این دست اقدامات نسبت به ما وجود نداشت. بحث را فراتر میبرم. برای مثال در شهر کابل که جمعیت فارسی زبان فراوانی در آنجا ساکناند و نیمی شیعی و نیمی اهل سنت هستند، مجالسی به اسم اهل بیت (علیهم السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگزار میشود. هر مجلس بهاندازه چندین مجلس هزینه دارد. این مجالس دقیقا رو به روی مساجد اهل سنت برگزار میشود.
اشو و نفی نظام خانواده
اشو به خاطر دلائلی نظام خانواده را رد کرده و نظرات دور از عقلی دارد. وی در کودکی از تربیت پدر و مادر محروم بوده و توسط پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش بزرگ شده است. این دور بودن از فضای خانواده و مهر و محبت والدین عاملی اساسی در نحوی نگاه او به خانواده است.
اشو به طور علنی و آشکار نظام خانواده را نفی میکند و می گوید که خانواده پدیدهای تاریخ گذشته است. به نظر او هیچ ارتباطی در جوامع وجود ندارد با آنکه هزاران نفر در یک مجتمع زندگی میکنند ولی هیچ یک از آنها از حال همسایگان خود خبر ندارند. او به جای جامعه از لفظ کمون «گله» استفاده میکند.
برگرفته از کتاب نقد و بررسی اندیشه های اشو، محمد تقی فعالی
معرفی عرفان اشو
_ یک از عرفانهای نوظهور هندی، عرفان «اوشو» میباشد. اشو (1931-1990) شخصی است که در سال 1957 فوق لیسانس فلسفه دریافت کرده و در دانشگاه سانسکریت راجپور تدریس میکرد و در سال 1966 به رتبهی پروفسوری فلسفه در دانشگاه جبلپور دست یافت. وی در سال 1980 با دعوت مریدانش به نام سانیاسین (به معنای دوستداران عشق) وارد آمریکا شد و سال 1985 از آنجا اخراج شد. علت اخراج اوشو (از آمریکا)، فساد جنسی و اخلاقی بوده است. وی بت معنوی برخی از مردم میباشد.
یک محقق فرهنگی در کتاب خود اسم عرفان اوشو را «عرفان sex» گذاشته یعنی هیچ چیز دیگری نیست و احساس میشود این همه اقبالی که در خارج به خصوص در آمریکا و نیز بعضاً در ایران وجود دارد یکی از علل آن همین میباشد. عرفان اوشو عرفان بدون شریعت است، عرفان بدون آسمان و خدا هست. عرفان زمینی و دنیوی است. اوشو بر این اساس ضدفلسفه است. در تعبیری میگوید: فیلسوفان سگان تاریخاند و مفصل در اینباره بحث میکند. ضدتکنولوژی و ضد تمدن بشریت معاصر است. ضد استدلال برای همه چیز حتی برای خداست.[1]
تناسخ و قانون کرمه مهر بطلان سایبابا
التقاطی بودن تفکرات و اعتقادات سایبابا به عنوان یکی از فرقههای التقاطی نوظهور بر هیچکس پوشیده نیست. «تناسخ و قانون کرمه» [1] در آموزههای سایبابا یکی از ارکان آن به حساب میآمد. یکی از انحرافات آموزههای خودساخته سایبابا، اعتقاد به تناسخ است. طبق این آموزه انسان بعد از مرگ به بدن دیگری بازمیگردد و همان مراحل را از نو شروع میکند.
بزرگان دین در رد این اعتقاد انحرافی دلایل مختلفی بیان کردهاند و «حق این است که روح پس از جدایی از بدن، دیگر به این جهان و به درون رحم باز نخواهد گشت، و بازگشت به زندگی رستاخیز، نیز در یک مرحله عالیتر و در یک جهان دیگر و برتر صورت میگیرد و در حقیقت همانطور که این جهان نسبت به جهان کوچک رحم یک مرحله عالی تکاملی محسوب میشود، جهان دیگر نیز به همین نسبت، مرحله تکاملی این جهان خواهد بود و این جهان در برابر آن، در حکم فضای کوچک رحم میباشد. به هر حال، اعتقاد بازگشت روح به زندگی جدید در این جهان یک عقیده به تمام معنی ارتجاعی است.» [2]
منبع:
[1]. برگرفته از بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان 1391، شماره دیجیتالی 4135، ص 617.
[2]. برگرفته از کتاب ارتباط با ارواح، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، نسل جوان، قم، 1386 ه ش، ص 29.
پشت پرده یوگا، ورزش انحرافی
یوگا به عنوان ورزش در کشورهای اسلامی نفوذ کرده تا به مرور زمان شاهد ترویج آموزههای بودا در این کشورها باشیم. نسل جوان با فراگیری آموزههای بودا در قالب عرفان بیشک در خطر تفکرات پوچ گرایی و التقاطی قرار میگیرند و نمیتوان از این موضوع به سادگی عبور کرد.
عرفانهای کاذب با توجه به پتانسیل انحرافی که دارند فقط پاسخگوی بعضی از ابعاد وجودی انسان هستند و ساحت گسترده روح انسان را در یک عرصه خاص به اسم دین و عرفان محدود میکنند و از پاسخ به ساحتهای دیگر روحی وا ماندهاند و هیچ برنامهای برای پرورش ابعاد مختلف روحی و روانی مریدان خود ندارند. به خاطر همین موضوع با گذشت زمان آموزههای خودساخته آنها به مشکل برمیخورد و پیروان آنها بعد از مدتی به پوچگرایی روی میآورند.
«بودا میگوید: نیازی به خدا نیست، زیرا خدا یک حمایت است. و بودا میگوید: خالقی نیست، زیرا نیازی برای خلق هیچ بودن نیست. این یکیاز مشکلترین مفاهیم است تا زمانی که آن را درک کنید.»
برای رمزگشایی از نفوذ آموزههای هند در ایران اسلامی در قالب ورزش، نظریات مختلفی بیان شده اما با توجه به کنار گذاشتن تعالیم دینی توسط انسان و محرومیت از آرامش الهی در عصر صنعت و ماشین، این فرضیه به اثبات میرسد که در چنین فضایی مرامی چون یوگا با اقبال این افراد روبرو میشود و تعالیم یوگیها به سهولت جا باز میکند، در محیطی که پراکندگی ذهن و مشغولیتهای فکری از طریق عرفان راستین و معنویت فطری درمان نشود، آتش تقاضای فنونی تسکینآور و راهکارهایی آرامش بخش شعله میکشد و بشر دلزده ماشینی، به نام عرفان در دامان یوگا میافتد تا شاهد هدایت انسانهای خودباخته به پرتگاه انحراف باشیم.
بتول اصلی، در خیال آرامش، نقدی بر عرفانهای نوظهور و شناخت عرفان حقیقی، ناشر نسیم رضوان، سال نشر 1395، ص134.
تناسخ و قانون کرمه مهر بطلان سایبابا
التقاطی بودن تفکرات و اعتقادات سایبابا به عنوان یکی از فرقههای التقاطی نوظهور بر هیچکس پوشیده نیست. «تناسخ و قانون کرمه» [1] در آموزههای سایبابا یکی از ارکان آن به حساب میآمد. یکی از انحرافات آموزههای خودساخته سایبابا، اعتقاد به تناسخ است. طبق این آموزه انسان بعد از مرگ به بدن دیگری بازمیگردد و همان مراحل را از نو شروع میکند.
✍بزرگان دین در رد این اعتقاد انحرافی دلایل مختلفی بیان کردهاند و «حق این است که روح پس از جدایی از بدن، دیگر به این جهان و به درون رحم باز نخواهد گشت، و بازگشت به زندگی رستاخیز، نیز در یک مرحله عالیتر و در یک جهان دیگر و برتر صورت میگیرد و در حقیقت همانطور که این جهان نسبت به جهان کوچک رحم یک مرحله عالی تکاملی محسوب میشود، جهان دیگر نیز به همین نسبت، مرحله تکاملی این جهان خواهد بود و این جهان در برابر آن، در حکم فضای کوچک رحم میباشد. به هر حال، اعتقاد بازگشت روح به زندگی جدید در این جهان یک عقیده به تمام معنی ارتجاعی است.» [2]
منبع:
[1]. برگرفته از بانک جامع دوازده جنبش نوظهور معنویت نما، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان 1391، شماره دیجیتالی 4135، ص 617.
[2]. برگرفته از کتاب ارتباط با ارواح، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، نسل جوان، قم، 1386 ه ش، ص 29.
روزه از دید عرفانهای نو ظهور
یکی از ویژگیهای مهم عرفانهای و فرقههای نوظهور، مبارزه با شریعت و دستورالعملهای دینی است. آنها برای کنار گذاردن شریعت و احکام دینی اقدام به تأسیس تمرینات و تعالیم خاصی نموده تا براساس آن مخاطبان خود را آموزش دهند، غافل از اینکه دستورالعملهای دینی از طرف خداوند و در جهت سعادتمندی بشر آورده شده است و این جعلیات فرقهها و آیینها براساس تمایلات نفسانی و تجارب شخصی رهبران آنها ارائه میشود که هیچ پایه و اساسی ندارد.
از جمله مطالب ارائه شده از عرفانها من جمله هارولد کلمپ روزه گرفتن در روز جمعه میباشد. او در این باره مینویسد: «این تمرین «روزه» را میتوانید هر جمعه انجام دهید.»
این روزه ساختگی که توسط افسر نظامی پنتاگون یعنی هارولد کلمپ توصیه شده سبب میشود که انسانها در حالت انزوا و عزلت قرار بگیرند و در مسائل سیاسی و اجتماعی هیچگونه دخالتی نداشته باشند.
هارولد کلمپ، تمرینات معنوی اک، نشر سیگل، ۱۳۷۹، ص ۱۴
اشکال کریشنا مورتی
در ادیان شرقی آموزهای به نام «موکشا» وجود دارد که به معنای آزادی و رهایی است. «کریشنا_مورتی» میخواهد این آزادی را به انسان امروز ارمغان کند. او چنان به این اصل معتقد و پایبند است که حتی راه دستیابی به این آزادی را نیز در چارچوب و شیوههای مشخصی نمیبیند و هرکس را راهی بهسوی حقیقت میداند که اگر بخواهد از راهی برود که دیگری به آن رسیده است، گمراه خواهد شد.
مشکل کریشنا مورتی این است که ظرفیتهای عمل و اندیشه را در سلطهی طبیعت میبیند و نمیتواند آن را در مورد فطرت به کار گیرد. از اینرو، از طبیعت اثر پذیرفته و مایل است که به هیچ شکلی به دام آن نیافتد؛ ولی بهنوعی از آن شکست خورده، عرصهی عمل و اندیشه را کاملاً تسلیم او کرده و تنها ظرفیت و استعداد دل را برای تأمین آزادی به کار میگیرد؛ درحالی که آزادی حقیقی، این است که انسان در همه چیز و همه جا او را بیابد و هرچه را میخواهد محقق سازد.
حمیدرضا مظاهریسیف، جریانشناسی انتقادی عرفانهای نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۴۶.
موسیقی ابزار تبلیغی برای عرفانها
موسیقی از ابزارهای مؤثر تبلیغ و ترویج است که بسیاری از مکاتب و عرفانهای نوظهور، محصولات فکری، هنری و صنعتی خود را با آن معرفی میکنند. چرا که هنری ارزان است، فراگیر و به راحتی در دسترس همگان قرار دارد. مکاتب مختلف برای ترویج مقاصد و اهداف خود نوعی از موسیقی را ابداع میکنند.
از طرفی اسلام عنایتی خاص به بعد چهارم روح انسان (یعنی: استعداد هنری) نموده و مبارزه اسلام با برخی از جنبههای هنری به خاطر زیبایی آنها نیست بلکه از آنجهت که مقارن با امر دیگری است که برخلاف استعدادی از استعدادهای فردی یا اجتماعی انسان است؛ از طرف دیگر، اسلام نمیخواهد لذتهای احساس را محکوم کند؛ بلکه میگوید انسان نباید اسیر احساسات شده به گونهای که اندیشه در واقعیات او ضعیف شود و در تعقل او اختلال ایجاد شود.
تعلیم و تربیت در اسلام (با اندکی تغییر)، مطهری، صدرا، قم، ص 70.
نقد و بررسی عرفان مسیحی
در عرفان مسیحی، از یک طرف مبنی بر این است که انسان می تواند به سمت خداوند ارتقا یابد و بالا رود. از طرف دیگر با توجه به گناه نخستین و ذاتی، بهطور اساسی و ذاتی، لیاقت و شایستگی انسان برای رسیدن به خداوند و سیر عرفانی را باور نداشته، بلکه منکر می شود و همین ها موجب تحکیم بحث تثلیث شده است.
رویای اکنکار
یکی از گرایشهای فطری ارتقا و تعالی است؛ زیرا روح انسان با تجربهی محضر خداوند متعال، تعالی را تجربه کرده است و اکنون در این دنیای فرودست، محدود و مادی اشتیاق و شور آن تجربه، قرارش را ربوده است. مکتب اکنکار به معنای سفر روح، میکوشد تا پاسخی به این گرایش و نیاز بنیادین ارائه دهد.
بنابر تعالیم اک -که ماهیت و سرشت روح بیان میکند- انسان روح است؛ ذرهای از خداوند که برای تحصیل تجربههای معنوی به جهان فرستاده شده است.
برنامه و روش گروه «اك» يا «اكنكار» در واقع ريشه در نوعى نگاه بوديستى به حقيقت انسان و هدف او دارد. راه و روش «اكنكار» به انسان نشان مىدهد كه چگونه با رهاكردن و آزاد ساختن قابليتهاى درونى خود و شناخت تندرستى به موفقيت نايل شده و سفر روحى را آغاز كرده با تعالى روح به سوى درك خداوند رهنمون گرديد.
کلمپ، هارولد، استاد رویا، ترجمه شهرام شاهمحمدپور، نشر ایساتیس، ۱۳۸۰، ص ۹
یوگا و مدیتیشن اصل مشترکِ شبهجنبشهای معنوی
«یوگا » و «مدیتیشن » یکی از اصول مشترک در بین شبهجنبشهای معنوی است. مدیتیشن یکی از مراحل هشتگانۀ یوگاست که به توقف فکر بر یک موضوع مربوط میشود. مدیتیشن معادل انگلیسی دایانا در زبان سانسکریت است و برخی از مترجمان فارسی، واژۀ «مراقبه» را معادل آن قرار دادهاند. دایانا تمرین ذهنی برای فکر نکردن و توقف کنشها و واکنشهای ذهنی است.
مدیتیشن شاخصه ها و ویژگی هایی دارد که کاملا با تکیه کردن بر خدا و راه خدا فرق دارد و اصل مشترک شبه جنبش های معنوی است.
شاخص عرفانهای سکولار
اساساً سكولاريسم با جهانبينى و اصول اعتقادى اسلام هیچگونه توافق و سازگارى ندارد. براساس جهانبينى توحيدى همهی هستى عرصه حاكميت و سلطهی بلامنازع خداوند است، ولی همانگونه که روشن است در مکاتب عرفانی جدید، تلاش بر آناست که است که انسان برای آرامش تکیه به مدیتیشن داشته باشد؛ در حالی که آرامش، راهی جز تکیهی بنده به خدا نیست.
مدیتیشن شاخصه ها و ویژگی هایی دارد که کاملا با تکیه کردن بر خدا و راه خدا فرق دارد.
مَدح شیطان در عرفان حلقه
محمد علی طاهری سرکرده فرقۀ حلقه در مقام ابلیس توصیفاتی بیان کرده است که در تضاد با قرآن است.
طاهری ابلیس را «اولین معلم» بشر و راهنمای کمال معرفی میکند. او میگوید شیطان اولین معلم بشر است زیرا او را به درخت علم و آگاهی راهنمایی کرد و از بهشت نادانی و بیخبر بیرون آورد.
موجودات غیرارگانیک،محمد علی طاهری، آمریکا، Create Space، ص 15.