ایمان باید آگاهانه باشد...
ايمانِ ارزشمند ، ايمانِ آگاهانه است ، ايمانِ توأم با درک و شعور است ، ايمانیست كه از روی بصيرت ، با چشمِ باز ، بدون ترسِ از اشكال ، بهوجود آمده باشد .
آن ايمانی كه فلان مسلمان دارد ، برای نگهداشتنش بايد بگویيم روزنامه نخوانَد ، فلان كتاب را نخوانَد ، در كوچهبازار راه نرود ، با فلانكس حرف نزند ، سرما و گرما نخورَد ، آفتاب و مهتاب نبيند! تا بمانَد ؛ اين ايمان متأسّفانه نخواهد ماند .
ايمانی لازم است كه آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد كه در سختترين شرایط هم آن ايمان از او گرفته نشود
ايمان از روی روشنی ، از روی درک ، از روی فكر ، با محاسبههای صحيح وقتی كه انجام گرفت ، آن وقت لازم نيست ما اين ايمان را در پارچه و در كهنه و در صندوقچه و در صندوقخانه بگذاريم! كه مبادا گرما و سرما و گَردوخاک و غبار به آن آسيب برسانَد ؛ آسيبی به آن نمیرسد .
اسلام میگويد ايمان ، آگاهانه بايد باشد . اين آياتی كه در آخِرِ سورۀ آلعمران است ، ايمانِ آگاهانه را به ما معرفی میكند .
طرح كلّی انديشهٔ اسلامی در قرآن
درمان وبا، با خواندن زیارت عاشورا...
مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى رضوان الله عليه نقل مى كند: يك وقتى در محضر آية الله شيرازى در سامراء درس مى خوانديم.
در اثناى درس، استاد بزرگ ما آية الله سيد محمد فشاركى وارد شد در حالى كه آثار گرفتگى و انقباض از صورتش پيدا بود. معلوم بود كه پريشانى در اثر بروز وبا بود كه در آن زمان در عراق شيوع پيدا كرده بود.
فرمود: شما مرا مجتهد مى دانيد يا نه؟ عرض كرديم بلى، فرمود: عادل مى دانيد؟ عرض كرديم: بلى…
آن وقت فرمود: من به تمامى شيعيان سامراء از زن و مرد حكم مى كنم كه هر يك از ايشان يك فقره زيارت عاشورا نيابتأ از والده محترمه امام زمان عليه السلام بخوانند…
و آن محترمه را نزد فرزندش حضرت ولى امر عجل الله فرجه شفيعه قرار دهند كه آن حضرت نزد خداوند متعال شفاعت نمايد تا خداوند شيعيان را از اين بلا نجات دهد.
مرحوم حائرى فرمود: همينكه اين حكم صادر گرديد، چون مقام ترس بود همه شيعيان ساكن سامراء اطاعت نمودند… و در نتيجه يك نفر شيعه در سامراء تلف نشد!
در حالى كه هر روز، ده - پانزده نفر از غير شيعه در اثر وبا تلف مى شدند.
كفاية الواعظين ج ۵، ص ۲۰۶ به نقل از كلام يجر الكلام ج ۱، ص ۵۴.
تجارت پر سود
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناك مىرهاند؟
حضرت آقا امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه می فرماید:
من همان تجارت پرسود و نجات دهنده از عذاب دردناک هستم که خداوند در کتابش به آن راهنمایی کرده است؛ پس فرمود:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی میبخشد؟!
منابع:
_تأويل الآيات، ص: 664
_البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص: 368
_بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج24، ص: 330
_تفسير كنز الدقائق، ج13، ص: 236
_غرر الأخبار، ص: 158
صراط دنيا، و صراط آخرت
مفضل بن عمر گويد: از امام صادق عليه السلام درباره صراط پرسيدم، فرمود:
صراط راه به سوى معرفت خداست، و آن، دو صراط است:
صراطى در دنيا و صراطى در آخرت.
صراط در دنيا امامى است كه اطاعتش واجب است، هر كه او را در دنيا شناخت و از هدايت او پيروى كرد از پل صراطى كه در آخرت روى دوزخ كشيده شده است میگذرد، و هر كه در دنيا او را نشناخت قدمش از صراط در آخرت میلغزد و در آتش دوزخ سرنگون مى گردد.
بحار الانوار ٨ / ٦٦ و ٢٤ / ١١.
اعتراف شطیان برفضائل ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﮔﻮﻳﺪ:
ﺍﺑﻠﻴﺲ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﺪّﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ، ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ، ﭼﺮﺍ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﻲﺩﺍﻧﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺗﺎﻥ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻫﺮ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﺳﺖ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻲ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﺍﻭﻳﻢ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻲﺷﻮﻡ.
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﮓو!
ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻴﺪ، ﺍﻱ ﻧﺎﻛﺜﻴﻦ ﻭ ﻗﺎﺳﻄﻴﻦ ﻭ ﻣﺎﺭﻗﻴﻦ، ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺟﻨّﻴﺎﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻭ ﺗﻘﺪﻳﺲ ﺫﺍﺕ ﺍﺣﺪﻳّﺖ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﻮﺭ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﻴﺮﻩ ﻣﻲﻛﺮﺩ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩ، ﭘﺲ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺳُﺒّﻮﺡٌ ﻗُﺪّﻭﺱٌ» ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺭِ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻳﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻠﻲ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ: «ﻧﻪ ﻧﻮﺭ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻭ ﻧﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻮﺭ ﻃﻴﻨﺖ ﻭ ﮔِﻞ ﻭﺟﻮﺩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ.
منابع:
ﺍﻣﺎﻟﻲ ﺻﺪﻭﻕ: ﺹ 427، ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 39، ﺹ 162، ﻣﺪﻳﻨﺔ ﺍﻟﻤﻌﺎﺟﺰ: ﺝ 1، ﺹ 123، ﻋﻠﻞ ﺍﻟﺸﺮﺍﻳﻊ: ﺹ 143.
اثبات حقانیت ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام از کتب اهل سنت
منشأ آداب و رسوم تصوف
تصوف در حقیقت، مخلوطی از تفکرات فرقه ها و ادیان مختلف اعم از بودایی، میترایی، زردشتی، مانوی، تائو، مسیحی، برهمایی، یهود و اسلام است.
مسایلی همچون:
فقر، خرقه پوشی، ریاضت های طولانی، از آداب هندوهاست.[۱]
تشرف را از آیین میترا گرفتند.
آیین میترا همان مهرپرستی ایران باستان است.
میترا، یعنی خورشید.[۲]
غسل اسلام گنابادی ها، از غسل تعمید مسیحی ها اخذ شده است.
پرسه و گدایی صوفی مبتدی، از آیین برهمایی گرفته شده است.[۳]
عین قول و عقیده صوفی ها در مورد ذکر، در آیین زردشت آمده که باید پیکر پیر را بدل گیرند و چنان داند که حاضر و ناظر است و از فکر پیر غایب نگردد.[۴]
چنانکه ملا علی گنابادی، فرزند ملا سلطان مشهور به نور علی شاه ثانی میگوید:
مقلد ناچار است که در وقت عبادت مرشد را در نظر آورد.[۵]
صاحب استوارنامه میگوید :
صحت اعمال و عبادات و معارف موقوف است به اجازه قطب، والا باطل است و قبول خدا نیست، هر چند با خلوص نیت باشد؛ زیرا معنای خالص بودن نیت خلوص للقطب است و کسی راهی به خلوص لله ندارد، مگر از راه قطب. ولایت، یعنی بیعت با ولیّ امر که به واسطه آن، صورت قطب وارد قلب میشود.[۶]
عُشرِیِّه نیز که در فرقه نعمت اللهی گنابادی جریان دارد و جانشین خمس و زکات است، از آیین مسیح و یهود اخذ شده است.[۷]
منابع :
۱_ ماللهند ؛ ج۱/ص۲۵
۲_ آیین میترا ؛ ص۲۷
۳_ ماللهند ؛ ج۲/ص۴۵۳
۴_ ریاض السیاحة ؛ ص۱۸۱
۵_ صالحیه ؛ ص۳۳۴
۶_ استوارنامه ؛ ص۱۳۲
۷_ انجیل متی ؛ ب۲۳/ش۲۳
آثار و برکات محبت اهل بیت علیهم السلام در دنیا و آخرت
ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﻗﺪﺱ ﺳﺮﻩ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ «ﺧﺼﺎﻝ» ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺍﺋﻤّﻪ ﺍﻃﻬﺎﺭ ﻧﺼﻴﺐ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻛﺴﻰ ﺷﻚّ ﻧﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ،
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻣﻦ ﺑﻴﺴﺖ ﺍﺛﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻧﻴﻤﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﺛﺎﺭ ﺍُﺧﺮﻭﻯ ﻭﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺳﺖ: ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻧﻴﻮﻯ ﺁﻥ ﻋﺒﺎﺭﺗﻨﺪ ﺍﺯ:
ﺑﻰ ﺭﻏﺒﺘﻰ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ،ﺣﺮﻳﺺ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮ ﻋﻤﻞ،
ﻭﺭﻉ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ،ﻣﻴﻞ ﻭ ﺭﻏﺒﺖ ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺩﺕ،
ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ،ﺷﻮﻕ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﺩﺭﺷﺐ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﻯ،
ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﻯ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ، ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻭﺍﻣﺮ ﻭﻧﻮﺍﻫﻰ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ، ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺩﻧﻴﺎ،ﻭ ﺩﻫﻢ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪﻯ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺍﻣّﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺍُﺧﺮﻭﻯ:
ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻋﻤﻞ باز نمی شود،ﺗﺮﺍﺯﻭﻯ ﺳﻨجش ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻧﺼﺐ ﻧﻤﻰ ﮔﺮﺩﺩ،ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ،
ﺭﻫﺎﺋﻰ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪ،ﺭﻭﻯ ﺍﻭ ﺳﻔﻴﺪ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ،ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﻯ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ،
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺶ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻛﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻈﺮ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﻨﺪ،ﺍﺯ ﺗﺎﺝ ﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺘﻴﺎﻥ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ،
ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﺍﺧﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﻮﺩ،
ﭘﺲ ﺧﻮﺷﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ. [1]
پی نوشت:
[1]: ﺍﻟﺨﺼﺎﻝ: 515/2 ﺡ 1، ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺄﻧﻮﺍﺭ: 78/27 ﺡ 12.
منبع:
ﺟﻠﺪ 1، ﺻﻔﺤﻪ 47-ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطرهای از دریای فضایل اهل بیت علیهمالسلام
این «من» انسانها را بیچاره میکند...
امام خامنه ای:
هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی قوت روزانه خود را
یکی از عللِ اینکه گفتهاند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حقارت و تهیدستی خودمان توجّه پیدا کنیم.
اگر خدای متعال کمک نكند، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. شاید در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه بسته بود و یا حادثهای پیش آمد.
بنابراین، هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچکترین اشیا را و حتّی قوت روزانه خود را.
بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ما - که میگوییم «من» و خیال میکنیم مجمع نیروها ما هستیم - بشکند.
این «من» انسانها را بیچاره میکند.
پاسخ مستدل علامه مصباح به سخنان تحریف آمیز آقای روحانی
علامه_مصباح_یزدی در جلسه شانزدهم درس اخلاق ماه مبارک رمضان 96:
عجیب این است که حتی در میان بستگان نزدیک اهلبیت کسانی بودند که به خلافت همان خلفای سهگانه قبل از امیرالمومنین قائل بودند و حضرت علیعلیهالسلام را به عنوان را خلیفه چهارم میشناختند.
این جمله را از امام (ره) نقل میکنم که میفرمود: خیال نکنید این عقایدی که ما درباره ائمه داریم از ابتدا این قدر واضح بوده است و همه آن را میدانستند؛ روزی زیدبنعلیبنالحسین که او را بهخاطر مخالفت با امویان به دار زدند، نزد برادرش حضرت امام محمد باقرسلاماللهعلیه آمد و با ایشان بحثشان شد.
حضرت باقر اشاره فرمودند که من بعد از پدرم امام هستم و بر دیگران واجب است از من اطاعت کنند. زید تعجب کرد و گفت شما میدانید که پدرمان امام سجاد چقدر مرا دوست میداشت، و حتی لقمه میگرفت و در دهان من میگذاشت؛ با این وصف چرا این مسئله را به من نگفت که باید از برادرت اطاعت کنی؟! حضرت فرمود: این هم به خاطر این بود که مبادا تو نتوانی این مطلب را بپذیری، و خیال کنی این نظر شخصی پدرمان است و با امر پیامبر مخالفت کنی و دینت اشکال پیدا کند.
حضرت امام با استناد به این روایت میفرمود: این مسئله حتی برای برادر امام باقر علیهالسلام هم واضح نبود.
باز در روایات ما آمده است که حضرت رضاسلاماللهعلیه برای زید احترام قائل بودند و برای او طلب رحمت کردند. شخصی از ایشان پرسید که ایشان که قائل به امامت اجداد شما نبودند، چطور ایشان را شهید میدانید؟ حضرت فرمود: او برای کسب رضایت اهلبیت قیام کرد؛ شعارش این بود و میگفت برای اینکه حق اهلبیت را ادا و آنها را راضی و خوشحال کنم، حاضرم جانم را هم فدایشان کنم و با کسانی که به آنها ظلم کردند، میجنگم.
باز از مظلومیت اهلبیت است که حتی در میان خانواده خودشان، کسانی مثل زیدبنعلی (که راوی صحیفه سجادیه است)، مسئله ولایت برایشان ثابت نبود. همه میدانیم که بالاخره از زمان حضرت سجاد به بعد همه اهلبیت کمابیش تقیه میکردند. گاهی این تقیه بسیار سخت میشد و حتی بر طبق فتاوای اهلسنت فتوا میدادند تا معلوم نشود که مذهب دیگری دارند. این جریان تا زمان غیبت ادامه داشت.
ما اکنون در زمانی قرار داریم که #ابزار_تبلیغات قابل مقایسه با ابزار زمان گذشته نیست. آنهایی که معتقدند که خلافت حق پدرزنهای پیغمبر بود، اعتمادشان به نقلها و تبلیغاتی است که بزرگانشان برایشان تدارک دیدهاند. ما هم اگر به چیزهایی معتقد هستیم به خاطر نقلهایی است که بزرگانمان کردند و پدر و مادرهایمان به ما گفتند و بعد هم کمی کتاب خواندیم. اما وقتی تبلیغات از یک طرف گسترش پیدا کند و از طرف دیگر ضعیف شود، چه پیشبینی میکنید؟
یکی از نگرانیهای امام از همان روزهای اول پیروزی انقلاب تحریف حقایق نهضت بود، و اینکه کسانی بیایند و جریان را طور دیگری نقل کنند و این نقلها متراکم، نوشته و چاپ شود و نسلهای آینده نفهمند که جریان چه بوده است. ایشان از روز اول اصرار داشت که باید اسناد این انقلاب ضبط و ثبت شود و کسانی را شخصا برای اینکار تعیین کردند.
اگر تا قبل از دوران صفویه بسیاری از مردم ما واقعا مذهب تشیع را نشناخته بودند، شاید خیلی مسئول نبودند؛ زیرا شرایط سخت بود و حکام و سلاطین و به تبع آنها، علمای درباری و کسانی که از آنجا ارتزاق میکردند، به آن طرف گرایش داشتند و دیگران هم آن را باور میکردند.
اما فکر میکنم بعد از دوران صفویه و بهخصوص تحقیقات کسانی مثل محقق کرکی، شیخ بهایی، علامه مجلسی و…، و کتابهایی که نوشته شد، حقایقی که بیان شد و مجاهدت کسانی که در این راه جان خودشان را از دست دادند، دیگر از کسی پذیرفته نیست که ادعا کند خود علی هم از روز اول وقتی دید همه با شخص دیگری بیعت کردند وظیفه خودش دانست که باید از او اطاعت کند و حق نداشت مخالفت کند، چون مردم رأی داده بودند!
آیا شما میپذیرید که یک مسلمان ایرانی در این عصر این اندازه بیاطلاع باشد که چنین فکر کند؟! آیا نمیتوانست درباره این مسئله تحقیق کند؟! بهخصوص اگر سابقه طلبگی داشته باشد، درس خوانده باشد و کتاب دیده باشد و دستکم اسم الغدیر را شنیده باشد؟
بیگانگانِ زیرک می گویند «امامت» کاری مردمی است
آیت الله جوادی در کتاب بنیان مرصوص:
دشمن پیش از آنکه «فقیه» را از صحنه سیاست بیرون کند، «فقه» را خارج می کند و پیش از آنکه «ولی» را از صحنه سیاست بیرون براند و « ائمّه» را منزوی کند، ولایت و «امامت» را منزوی می کند. بیگانگانِ زیرک گفتند وآشنایان خام، پذیرفتند که امامت، کاری مردمی است و تعیین آن از مردم نیز برمی آید!
غرض آنکه هیچ گاه امام را قبل از امامت خانه نشین نکردند، بلکه ابتدا «امامت» و پس از آن «امام» را منزوی کردند. کسی که می گوید: «منّا أمیرٌ ومنکم أمیرٌ».
(بنیان مرصوص امام خمینی(ره)، ص247-248)
گفتنی است دکتر روحانی در ضیافت افطار اساتید دانشگاه سخنان در باب نفی مشروعیت انتصابی امامت گفت: «امیرالمؤمنین مبانی حکومت و مبنای ولایت را نظر مردم و انتخاب مردم می داند».
او در ادامه با قرائت بخش کوتاهی از خطبۀ 92 نهج البلاغه که «لِمَن وَلَّیتُموا اَمرَکُم» ادامه داد: «[علی (ع)] گفت: هرکسی که شماها بروید و برگزینید او را به عنوان ولی خودتان و به عنوان رهبر جامعه من هم اطاعت می کنم، من هم می شنوم و [حکم او را] اجرا می کنم…».
فرقه حجتیه درلباس شیعه لندنی
امام خامنه ای:
مبارزه میکردیم؛ بعضیها به استنادِ روایاتی که هر پرچمی که قبل از برافراشته شدن پرچم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) برافراشته شود، در آتش است، با مبارزه مخالف بودند!
میگفتند آقا شما قبل مبارزه ی حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) میخواهید مبارزه شروع کنید؟ خوب، این پرچم مبارزه را که بلند میکنید، در آتش است.
معنای حدیث را نمیفهمیدند.
یک عدّه ای از صدر اسلام، از زمان ائمه(ع) که شنیده بودند مهدی ظهور خواهد کرد و دنیا را پر از عدل و داد خواهدکرد،ادعای مهدی گری میکردند؛ بعضی بر خودشان هم امر مشتبَه بود…
…بله، این پرچم مهدویّت را کسی بلند کند، در آتش است.
این معنایش این نیست که مردم با ظلم مبارزه نکنند، مردم برای تشکیل جامعه الهی و جامعه اسلامی و علوی مبارزه و قیام نکنند.
این، بدفهمیدن دین است.
۱۳۸۷/۲/۱۴
اثبات خداوندتوسط امام علی (علیه السلام)
کفار: خدا کیست و در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟
امام فرمود:خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته .
كفار گفتند:
چه طور ميشود؟ !
هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!
امام على (علیه السلام) فرمود :
قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند ٢
امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟
گفتند ١
امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟
گفتند هيچ
امام فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟
كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!
امام فرمود همه جا حضور دارد
وبر همه چيز مشرف است .
گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!
امام فرمود :
اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟
كفار گفتند همه جا و از همه طرف!
امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟
كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟
چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟
امام فرمود: خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده ايد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟
خداوند خود خالق باد است.
گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟
آیا مثل آهن سخت است ؟
يا مثل آب روان ؟
ويا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟
امام فرمود :
ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟
گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم .
امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟
گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟!
امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟
گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.
امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد.
حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟
همه سكوت كردند .
امام على (علیه السلام) فرمود: شماکه قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟!!
ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻧﻈﺮﯼ
درمحضراستاد
آيت الله بهجت (ره) :
محبت و ولایت اهل بیت(ع)خود یک عمل است و واجب بلکه از اعظم طاعات و واجبات است ،.
محبت،هر قدر رتبه اش بیشتر باش ، اثر آن در اعمال دیگر بیشتر خواهد بود.
در قرآن شریف می فرماید “الا المودة فی القربی"اگر چیز دیگری غیر از مودت اهل بیت(ع)برای مردم نافع تر بود،بیان می شد.
البته ما متاسفانه به آنان محبت داریم اما در راه و مکتب آنان نیستیم لذا مثل آنان نماز نمی خوانیم و مثل آنان حج به جا نمی آوریم.]
در محضر بهجت،ج.1،ص.212
خقیقت ترس ازخداوند
علامه طباطبائى (ره):
حقيقت ترس از خدا همانا ترس آدمى از اعمال زشت خويش است كه باعث مى شود خداوند از انزال رحمت و خير خود ، امساك و خوددارى كند،
( مراجعه کنید به سوره انفال،آیه2-سوره زمر،آیه23 )
بنابراين هر وقت كه دل آدمى به ياد خدا بيفتد
1. اولين اثرى كه از خود نشان مى دهد اين است كه ملتفت قصورها و تقصيرها و گناهان خود گشته، آن چنان متاثر شود كه عكس العملش در جوارح، لرزه اندام باشد.
2. دومين اثرش اين است كه متوجه پروردگارش مى شود كه هدف نهايى فطرت اوست، و در نتيجه خاطرش سكون يافته و بياد او دلش آرامش مى يابد.(سوره رعد،آیه28)
تفسير الميزان ،ج11،ص485.
علامه طباطبائى رضوان الله علیه
ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است
امام خمینی(ره):ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است.
اینها ازمجلس خبرگان میترسند، برای اینکه مجلس خبرگان میخواهند ولایت فقیه را اثبات کنند. مجلس خبرگان میخواهند تصویب کنند آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی فرموده است، و اینها از او میترسند.
اینها خیال میکنند که اگر چنانچه ولایت فقیه پیش بیاید، قضیه قُلدری پیش میآید و دیکتاتوری پیش میآید. در صورتی که در اسلام این حرفها نیست. خیر، اینها حرف میزنند.
اینکه میگویند که دیکتاتوری پیش میآید، نه این است که ندانند اینطور نیست؛ لکن اینها از اسلام متنفرند. اینها باید بفهمند این را که تا این محراب و منبر هست و تا این خطابه خوانها و این اسلام و مسلمین و این بازار اسلام و این جوانان مسلمان هستند، نمیتوانند کاری بکنند. اینها باید بفهمند این را که در خدمت رژیم سابق یا در خدمت اربابهای رژیم سابق دارند کار میکنند. اگر فهمیده هستند، از روی فهم میکنند، خائن هستند. و اگر چنانچه از روی بیاطلاعی و جهالت است، جاهل هستند.
ولایت فقیه در راستای ولایت رسول الله (ص)قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول الله هست. و اینها از ولایت رسول الله هم میترسند! شما بدانید که اگر امام زمان - سلام الله علیه - حالا بیاید، باز این قلمها مخالفاند با او. و آنها هم بدانند که قلمهای آنها نمیتواند مسیر ملت ما را منحرف کند. آنها باید بفهمند اینکه ملت ما بیدار شده است، و مسائلی که شما طرح میکنید ملت میفهمد، متوجه میشود، دست و پا نزنید! خودتان را به ملت ملحق کنید.
بیایید در آغوش ملت. قلمهای شما از تفنگهای آن دمکراتها به اسلام بیشتر ضرر دارد. نطقهای شما به اسلام ضررش بیشتر از آن توپهایی است که آنها به جوانان ما میبندند و تفنگهایی که آنها میبندند؛ ضررش به اسلام بیشتر است، برای اینکه آنجا دشمن معلوم است، و شما به صورتهای مخفی به میدان میآیید. قلمهای شما از سرنیزههای رضاخان بدتر است برای اسلام! و شما مضرتر هستید از رضاشاه
صحیفه نور جلد١٠ صفحه٣٠٨
ایمانی که برای حفظش باید در خانه ماند، ماندنی نیست
امام خامنه ای:
ايمانِ ارزشمند، ايمان آگاهانه است، ايمانِ توأم با درك و شعور است، ايمانیست كه از روی بصيرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشكال، بهوجود آمده باشد.
آن ايمانی كه فلان مسلمان دارد، برای نگهداشتنش بايد بگویيم روزنامه نخواند، فلان كتاب را نخواند، در كوچهبازار راه نرود، با فلانكس حرف نزند، سرما و گرما نخورد، آفتاب و مهتاب نبيند، تا بماند؛ اين ايمان متأسفانه نخواهد ماند.
ايمانی لازم است كه آنچنان آگاهانه انتخاب شده باشد كه در سختترين شرایط هم آن ايمان از او گرفته نشود.
ايمان از روی روشنی، از روی درك، از روی فكر، با محاسبههای صحيح وقتیكه انجام گرفت، آنوقت لازم نيست ما اين ايمان را در پارچه و در كهنه و در صندوقچه و در صندوقخانه بگذاريم كه مبادا گرما و سرما و گَردوخاك و غبار به آن آسيب برساند؛ آسيبی به آن نمیرسد.
اسلام میگويد ايمان، آگاهانه بايد باشد. اين آياتی كه در آخر سورۀ آلعمران است، ايمان آگاهانه را به ما معرفی میكند.
كتاب طرح كلی انديشهی اسلامی در قرآن
حفظ نورانیت ماه رمضان
یک چیزی به شما عرض میکنم دلم میسوزد، دلم میخواهد در این مورد در حق خودتان و بنده دعا کنید،
آن این است که، ان شاء الله این جمله را دست کم نگیرید این اسراری دارد، اگر کسی بتواند نورانیت یک ماه رمضانش را به آن یکی ماه رمضان وصل کند، اگر همه را وصل کرد فبها، اگر نکرد لااقل بعضی ولو جزئی از آن نورانیت را وصل کند، این آدم عاقبت به خیر میشود، یقین بدانید.
این حرفی است که بخواهیم شرحش کنیم دو سه ساعت شرح دارد، اما ان شاء الله دعا کنید که خدایا به حق امام زمان علیه السلام نورانیت هایی که ما در این ماه کسب میکنیم توأم با عافیت اینها را برای ما نگه بدارد.
و الا آدم بیاید تو ماه رمضان بعد ماه رمضان تمام شود همان آش و همان کاسه، این دیگر “لعلکم تتقون” نمیشود.
مولوی میگوید که یک نفری دید که شتر دارد می آید تو کوچه، گفت از کجا می آیی؟ آن یکی پرسید از اشتر که هی، از کجا می آیی ای اقبال پی، آقای شتر از کجا می آی؟ گفت از حمام گرم کوی تو، گفت خود پیداست از زانوی تو ، گفت رفته بودم در همان حمام محله شما، گفت معلومه خوب کیسه کشیدی، از زانوهات پیداست، بله بزرگان این مثل را زده اند، که آقا، مردم که عملکرد من را بعد از ماه رمضان میبینند، ببینند عین آن شتری که از حمام آمده.
مناظره امام كاظم عليه السلام با هارون
روزي هارون الرشيد (خليفه مقتدر عباسي)
به امام كاظم عليه السلام گفت:
- چرا اجازه مي دهيد مردم شما را به پيغمبر صلي الله عليه و آله نسبت بدهند؟
به شما بگويند فرزندان پيغمبر، با اينكه فرزندان علي عليه السلام هستيد، نه فرزندان پيغمبر؟
البته مسلم است شخص را به پدرش نسبت مي دهند و مادر به منزله ظرف است و نسل را پدر توليد مي كند نه مادر.
امام كاظم عليه السلام در پاسخ فرمود:
اگر پيامبر صلي الله عليه و آله زنده شود و دختر تو را خواستگاري كند، به او مي دهي؟
گفت: سبحان الله! چرا ندهم؟
البته كه مي دهم و بدينوسيله بر عرب و عجم افتخار مي كنم.
امام عليه السلام فرمود: پيغمبر هرگز از من خواستگاري نمي كند و من نيز دخترم را به او تجويز نمي كنم.
هارون گفت?: چرا؟
امام عليه السلام فرمود: چون پيامبر صلي الله عليه و آله پدر بزرگ من است.
هارون گفت:
- احسنت! آفرين! پس چگونه خود را فرزند پيغمبر صلي الله عليه و آله مي دانيد با اينكه پيغمبر صلي الله عليه و آله فرزند پسري نداشت؟
و نسل از پسر است نه از دختر.
شما فرزند دختر هستيد كه فرزند دختر نسل به شمار نمي رود.
امام عليه السلام فرمود:
تو را به حق قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و كسي كه در آن مدفون است سوگند، مرا از پاسخ اين سؤال معذور بدار.هارون گفت:
- غير ممكن است. بايد بر گفتار خود دليل بياوري و اثبات كني كه شما فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله هستيد.
تا از قرآن دليل بيان نكنيد، عذرتان پذيرفته نيست و شما به همه علوم قرآن آشناييد.
امام عليه السلام فرمود: حاضري پاسخ اين پرسش تو را بدهم؟
هارون گفت: بفرمایید
امام عليه السلام فرمود:
(بسم الله الرحمن الرحيم؛ و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون و كذلك نجزي المحسنين و زكريا و يحيي و عيسي)
آن گاه امام عليه السلام پرسيد: پدر عيسي كيست؟
هارون گفت: عيسي پدر نداشت.
امام عليه السلام فرمود: در اين آيه خداوند از طرف مادر عيسي، مريم، که از ذریه حضرت ابراهيم است، در عين حال عيسي را از فرزندان ابراهيم شمرده است.
همچنين ما نيز از طرف مادرمان، فاطمه، فرزند پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله هستيم.
بحار الانوار،ج۴۸،ص۱۲۷
ج۹۶،ص۲۴۰
✅اللهم صل علی محمد و ال محمد✅
اللهم عجل لولیک الفرج