پاسخ اسلام برای همه امور بشر
شهید مطهری(ره):
بعضیها جمود به خرج میدهند، خیال میکنند که چون دین اسلام دین جامعی است، پس باید در جزئیات هم تکلیف معینی روشن کرده باشد. نه، اینطور نیست. یک حساب دیگری در اسلام است.
اتفاقاً جامعیت اسلام ایجاب میکند که اساساً در بسیاری از امور دستور نداشته باشد؛ نه اینکه هیچ دستور نداشته باشد، بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند.
از جمله حدیثی است به این مضمون خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند؛ یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی در نیاورند، آن را که رخصت است آزاد بدانند.
امیرالمؤمنین میفرماید خدا یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است، به آنها تجاوز نکنید. خدا درباره بعضی از مسائل سکوت کرده است. البته فراموش نکرده، بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند. در آنچه که خدا مردم را آزاد گذاشته است، شما دیگر تکلیف معین نکنید.
اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص175
شبهه چرایی آفرینش انسان
خداوند که سرنوشت هر فردى را مى داند چرا ما را آفریده است، اگر نمى توانیم فرد خوبى باشیم؟
اگر معتقد باشیم سرنوشت هر کس از طرف خداوند تعیین شده و کوشش ها براى تغییر سرنوشت بیهوده است، پس انسان موجودى مجبور و بى اختیار است!!!
در صورتیکه معناى درست” علم خدا به سرنوشت” آن است که خداوند در ازل مى داند که هر فرد انسانى با اختیار و انتخاب خود چه سرنوشتى را براى خود رقم خواهد زد
با یک مثال معناى قضاوقدر الهى روشن مى شود:
«اگر کسى بالاى بام ایوانى خود را روى زمین بیفکند و بگوید: اگر مقدر است بمیرم مى میرم و اگر مقدر است بمانم مى مانم.این گفته درست نیست!
زیرا قضا و قدر الهى این است که بشر داراى اختیار و اراده باشد و بتواند خود را از بام پرت کند و بمیرد و یا آن که از راه بام، پله پله به زیر آید و بماند.
پس به آن کسى که روى بام به قصد افکندن خود ایستاده است باید گفت: تقدیر خداوند درباره مرگ و حیات شما تابع اراده و اختیار شما است.
اگر افکندن از بام را اختیار کنى ، مقدر است بمیرى و اگر پله هاى بام را انتخاب کنى ، مقدر است بمانى و در هر دو صورت، قضیه روى قضا و قدر الهى است».
بنابراین نتیجه مى گیریم که براى انسان ها یک سرنوشت نیست بلکه سرنوشت هاى متعددى وجود دارد که مى تواند هر یک را انتخاب نماید و هر کدام از آنها را انتخاب نماید ، خداوند قبلا از آن انتخاب آگاه بوده است.
منابع:
1.مجموعة آثار ، ج1، ص 38
2.ناصر مکارم شیرازى، انگیزة پیدایش مذاهب، ص 17 – 20 ( با تلخیص).
3. نجم (53) آیة 39.4.
4. رعد (13) آیة 11.5.
5.توحید صدوق (چاپ تهران) ص 337.
6. ناصر مکارم شیرازى، همان، ص 29.7.
7.محمد تقى فلسفى، کودک، ج 1، ص 132 و 133.
تمسخر دین،چرا؟!!
چرا دین اینقدر نیاز به تبلیغ و تبیین دارد؟
چرا نسبت به دین بیش از هر مقولۀ دیگری در جامعۀ بشری؛ تمسخر و استهزاء انجام میگیرد؟
چرا بعضیها حرفهای دینی را مسخره میکنند و گاهی دینداران را نادان یا غیرعاقل تلقی میکنند؟
پاسخ این است که «دین یک امر عمیق است» چون دستورات دین برای انسان است و انسان یک موجودعمیق با نیازهای پیچیده و پنهان است که بسیاری از این نیازهای خودش را نمیبیند. لذا وقتی دین میخواهد به نیازهای پنهان انسان پاسخ دهد، بهسادگی درک نمیشود و نیاز به تبیین و تبلیغ دارد.
دستورات دینی بسیار ژرف و پیچیده هستند لذا افراد سطحینگر و عقلهای اندک و کوچک، دستورات دین را نمیفهمند و ممکن است آنها را غیرعاقلانه تلقی کرده و حتی آنها را مضر به حال بشریت تشخیص بدهند! کمااینکه بعضیها روزه را مضر میدانستند!
دین مقولۀ بسیار هوشمندانهای است لذا آدمهای باهوش دینداری میکنند. یکروزی خواهد رسید که در جامعۀ بشری هرکسی دینداری کند میگویند «عجب آدم باهوشی است!» و هر کسی بیدین باشد میگویند «عجب آدم نادانی است!» این کلام قرآن است: چه کسی از دین دور میشود، جز آدم نادان! (…إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ؛ بقره/۱۳۰)
دین چون حرفهای عمیق میزند، گاهی تنها میماند، مثل آدم عاقل که وقتی در میان جمعی از سفهاء قرار بگیرد، معمولاً تنها میماند و حرفش را نمیفهمند و حتی او را مسخره میکنند!
استادپناهیان،مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۰
پاسخ دل باید پاک باشه، نماز و روزه بهانه ست!
دل باید پاک باشه، نماز و روزه بهانه ست! هرجور دلت مبخواد با خدا صحبت کن! عبادت به نماز نیست!
برخی دین و دینداری را اینگونه جلوه میدهند که صرف ایمان داشتن در دل به خداوند و ارتباط دلی با معبود کفایت میکند!
امام باقر(علیه السلام) در دوران خود با نقل حدیثی از امیرالمومین به این شبهه پاسخ داده اند:
ابوالصّباح میگوید: شنیدم که حضرت باقر(علیه السلام) فرمود که علی(علیه السلام) مکرّر میفرمود:"اگر ایمان همین گفتنِ شهادتین بود و انسان فقط با اعتراف به وحدانیّت خداوند و رسالت پیغمبر مؤمن میشد، دیگر روزه و نماز و حلال و حرام نازل نمیشد! چنین شخصی میشد مؤمن و جایگاهش هم میشد بهشت"!
علی(ع) مکرّر میگفتند اگر ایمان گفتنِ شهادتین است، پس اینها برای چه نازل شد؟!
معلوم میشود که صِرف گفتنِ شهادتین ایمان نیست. این اشاره دارد به آن مطلبی که ایمان، جایگزین شدنِ «دین» در دل و پذیرشِ قلبیِ آن بیان صادره از مقام رُبوبی است که به وسیلة انبیا به ابنای بشر ابلاغ میشود.
دین هم مُرکّب از «اصول و فروع» و «علم و عمل» است. بنابر این هیچ مانعی ندارد که کسی مسلمان ظاهری باشد و همة احکام ظاهری و فقهی اسلام دربارة او اجرا شود، ولی در عین حال مؤمن نباشد.
بحارالانوار، ج 66، ص 19
خلیج فارس درکلام پیامبر(ص)
سخن پیامبر بزرگوار اسلام (ص) مقدسترین سند در اثبات نام خلیج فارس
افرادی که در تاریخ و تمدن دنیا جایگاه خاصی ندارند، در این دوره و زمانه تلاش کرده اند تا با استفاده از دلارهای نفتی با جعل اسناد، به نوعی تاریخ را هم بخرند این در حالی است که پیشینیان خود آنها نیز از نام فارس برای پهنه آبی جنوب ایران استفاده کرده اند.
بارها مشاهده شده است که وهابیون و به خصوص وهابیون کشورهای خلیج فارس و در راس آن سعودی ها، از واژه ی مجعول خلیج «ع ر ب ی» استفاده میکنند. این در حالی است که حتی پیامبر (ص) نیز از واژه ی خلیج فارس (بحر فارس) استفاده کرده اند که ما به حدیثی از مسند ابی یعلی که از مصادر اهل سنت است اشاره میکنیم:
در این کتاب حدیثی از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که در آن پیامبر سه بار نام بحر فارس را از زبان مبارک خود جاری ساختهاند
روزی پیامبر مکرم اسلام در جمع اصحابشان در خصوص دجال صحبت میفرمایند و نهایتا این گونه بیان میدارند:
“...الْمَدِینَةُ مَا بَابٌ مِنْ أَبْوَابِهَا إِلَّا مَلَکٌ مُصَلِّتٌ سَیْفَهُ یَمْنَعُهُ، وَبِمَکَّةَ مِثْلُ ذَلِکَ، ثُمَّ قَالَ: «فِی بَحْرِ فَارِسَ مَا هُوَ فِی بَحْرِ الرُّومِ مَا هُوَ، ثَلَاثًا» ثُمَّ ضَرَبَ بِکَفِّهِ الْیُمْنَى عَلَى الْیُسْرَى ثَلَاثًا….”
که ترجمه آن به این شرح است:
«در مدینه هیچ دروازهای نیست مگر اینکه فرشتهای در حالیکه شمشیرش را بیرون آورده از ورود (دجال) ممانعت کند. سپس پیامبر سه بارگفتند: (دجال) در دریای فارس و در، دریای روم نیست و سپس سه بار کف دست راست خود را بر کف دست چپ شان زدند…»
در ذیل این کتاب نیز به صحیح بودن این حدیث با عبارت “رجاله الصحیح” اشاره شده است.
مسند ابی یعلی،ج۴ص١٢٠
مسند ابی یعلی،ج۴ص١٣٠
مسند ابی یعلی،ج۴ص١۴٢
همین که عبارت «بحر فارس» به نقل از پیامبر اسلام (ص) در کتب حدیثی معتبر اهل سنت ذکر شده، فارغ از اعتبار و درجه آن و نیز بدون توجه به اینکه کلام نقل شده در بردارنده چه مفهومی است، خود به تنهایی مستند احتجاج ما قرار میگیرد و همین که این نام به نقل از پیامبر (ص) ذکر شده کافیست که حجت را بر جاعلین به اتمام رساند؛ حال آنکه این حدیث از درجه اعتباری بالایی برخوردار است و محققین رجالی آنرا صحیح برشمرده اند و از این پس لااقل برای افرادی که از وجود چنین سندی مطلع خواهند شد، هرگونه تلاش عمدی برای تغییر نام خلیج فارس، بار شرعی دارد.
از آنجایی که اکثر تحریفکنندگان نام خلیج فارس، خود را اهل سنت رسول خدا معرفی میکنند، لذا با ارائه چنین حدیثی آن جاعلان دو راه بیشتر ندارند یا اینکه در برابر سخن پیامبر عظیم الشان اسلام سر فرو آورند و یا اینکه از این پس دیگر ادعای دین مداری نداشته باشند.
اگه خدا منو دوست نداشت،چرا خلقم کرد..
نماز خواندن ما چه فایدهای برای خدای دارد؟
من که خوبم، چرا دیندار بشم؟
تفاوت دیدگاه اسلام و مسیحیت در مورد تاریخ خلقت انسان
استادطباطبایی
شگفتی دانشمندان از اعجاز علمی قرآن...
پروفسور مارشال جانسون از دانشمندان برجسته آمریکایی :
من به عنوان یک دانشمند ، کسیکه از زیست شناسی اطلاع دارد و متن قرآن را مطالعه کرده است، میگویم هیچ نقض و مشکلی در موضوع (جنین شناسی قرآن) وجود ندارد و این مرا متحول کرده ، هیچ تضادی هم برای یک خدای فراگیر که همه وجوه را در بر میگیرد نمیبینم !
پاسخ استادرحیم پورازغدی به شبه قدیمی
پاسخ زیبای استاد رحیمپور ازغدی به یک شبهه قدیمی.
چرا پس از فتح خرمشهر، به جنگ پایان داده نشد؟
ظلم به مورچه...
جمله معروف امیرالمومنین(علیه السلام) درباره ظلم به مورچه که گاهی اشتباه تفسیر می شود..
شهیدمطهری(ره):
علی(علیه السلام) میفرماید: به خدا قسم اگر تمام آنچه در زير قبه آسمان است به من بدهند براى اينكه به يک مورچه ظلم كنم به اينكه پوست جوى را از او بگيرم، نمىكنم. يعنى تمام دنيا در نظر من آن مقدار ارزش ندارد كه به يک مورچه ظلم كنم.
على(علیه السلام) در اين جمله خود ارزش دنيا و مُلک دنيا را پايين نياورده، ارزش حق و عدالت را بالا برده. نمىخواهد بگويد دنيا و آنچه در زير آسمان است چون خيلى بىقيمت است من آن را در ازاى يک عمل كوچک كه ظلم به مورچه است- نمىخواهم، بلكه مىخواهد بفرمايد كه ظلم اينقدر بزرگ است كه تمام مُلک دنيا، با كوچکترين افراد ظلم -كه ظلم به مورچه است به گرفتن پوست جوى از دهانش- برابرى نمىكند.
بیست گفتار، ص69
آیاایران به ضرب شمشیرمسلمان شد؟
جواب محکم استاد رحیمپور ازغدی به کسانی که میگویند ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شدند:
این حرف هم تهمت به اسلام است و هم توهین به ایرانیان که انسانهای ترسویی بودند،اگر به زور شمشیر بود که باید با حمله مغولها به ایران، همه مردم بودایی میشدند،مسلمان شدن ایرانیها چهار قرن طول کشید.
چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را خواهرزاده خطاب کرد؟
چرا در روز عاشورا، شمر حضرت عباس(ع) را خواهرزاده خطاب کرد؟آیا شمر، دایی حضرت بود؟
راوى میگوید: شمر روز عاشورا در برابر سپاه ایستاد و صدا زد: خواهرزادگانم کجایند؟ عباس و برادرانش کجا هستند؟ کسى بدو پاسخ نداد.
امام حسین(ع) بدانها فرمود: «هر چند وى فردى فاسق است ولى به او پاسخ دهید». از اینرو، عباس به سمت او رفت و فرمود: چه میخواهى؟ شمر گفت: خواهرزادگان! شما در امان هستید. عباس(ع) به او فرمود: لعنت خدا بر تو و امان تو! اگر تو دایى ما هستى، پس چرا به ما امان میدهى؟ ولى فرزند رسول خدا را امان نمیدهى؟ برادران عباس نیز نظیر سخنان آنحضرت را تکرار کردند و بازگشتند.
از آن جهت که مادر حضرت عباس(ع) با شمر بن ذی الجوشن هر دو از یک قبیله بودند و رسم عرب این است که به افرادی که از یک قبیله هستند و به نوعی وابستگی با هم دارند به فرزندان آنان با نگاه فامیلی نظر میکنند، به فرزندان ام البنین خطاب به خواهر زادگان نمود.
عمدة الطالب فی أنساب آل أبى طالب، ص 327.
شبهات فاطمیه
شيعه مدعی است فاطمه زهرا س را مورد اهانت قرار داده، پهلوي او را شكستند و خواستند خانه اش را آتش بزنند، سؤال اين است، علي که به ادعاي شیعیان، شجاع ترين فرد عرب بود چرا از همسرش دفاع نکرد؟!
پاسخ:
1. اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وا مىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
2. امام علی (علیه السلام) در جریان هجوم به خانه اش ابتدا با مهاجمان برخورد شدید نمود اما با تبعیت از همین اصل بود كه دست به شمشير نبرد. سليم بن قيس هلالى در کتابش برخورد با یکی از مهاجمان را نقل کرده و اشاره می کند که حضرت او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود.
افتاد و فرمود: قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى.
3.کار امیرالمومنین (علیه السلام)هنگام هجوم به خانه اش شبیه به کار رسول خدا ص هنگام شکنجه عمار و پدر و مادرش در مکه بود که این صحنه ها را از نزدیک می دید، اما کاری نمی کرد و خاندان یاسر را به صبر دعوت می کردو می فرمود: «اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعدهگاه شما بهشت است.» در حالی که غیورترین و شجاع ترین فرد عالم بود.
4. دفاع از ناموس مساله ای فطری است اما دشمن قصد داشت تا با تعرض به حریم خانه امام علی ع او را به واکنشی وادارد که آنها را به هدف شوم می رساند و در این صورت علاوه بر خونریزی بین مسلمانان زمینه تبلیغات سوء بر علیه حضرت از جمله اتهام قتل حضرت زهرا س فراهم می شد چنانکه معاویه پس از کشتن عمار، با تبلیغات سوء امام علی ع را به دلیل آوردن همراهی عمار با حضرت در جنگ، مسئول کشته شدن او دانست.
خصائص الأئمة (عليهم السلام)، ص73.
كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568.
الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712.
شبهات نمادهای چشم
پاسخ شبهاتنمادهایی که بصورت چشم یا موارد دیگر برای چشم زخم بفروش میرسد واقعیت دارد یا خرافات هست؟
پاسخ:
به همراه داشتن برخي نمادها و شکل ها مانند چشم و شکل هاي مختلف نمک و .. باعث جلوگيري از چشم زخم نمي شود و به عبارتي خرافات است.
دين ما که چشم زخم و چشم نظر را حقيقت دانسته براي در امان بودن از آن نيز راه حل هايي داده است که شايسته است فرد مومن به آنها تمسک کند و از نمادهاي خرافي بپرهيزد.
امام صادق (ع) مي فرمايد: هرگاه بخواهيد با هيئتي آراسته و چشم گير از خانه بيرون رويد، معوذتين (سوره هاي فلق و ناس) بخوانيد تا چشمي در شما اثر نکند.(بحارالانوار ، ج92، ص1330) و در روايت ديگري از حضرت مي فرمايد: هر گاه از چشم زخم ترسيدي بگو: ما شاءالله لاقوه الا بالله العلي العظيم.(بحارالانوار ، ج60، ص26)
امام جعفر صادق (ع) مي فرمايند اگر کسي از چشم زخم کسي مي ترسد سه مرتبه بگويد: ماشاءالله لاحول و لاقوه الا بالله العلي العظيم و سوره فلق و ناس را بخواند، تا چشم بد در او اثر نکند. هم چنين گفته شده که آيه و ان يکاد را بنويسيد و با خود همراه داشته باشيد.
✅در حديثي ديگر آمده است که رسول اکرم (ص) براي امام حسن (ع) و امام حسين (ع) به منظور پيش گيري از چشم زخم دعايي خواندند که مضمونش چنين بود: “اعيذکما بکلمات الله التامه و اسماءالله الحسني کلها عامه من شر السامه و الهامه و من شر کل عين لامه و من شر حاسد اذا حسد"يعني:” شما را به تمام کلمات و اسماي حسناي خداوند از شر مرگ و حيوانات موذي و هر چشم بد و حسود آن گاه که حسد ورزد، مي سپارم". سپس پيامبر (ص) فرمود: اين چنين حضرت ابراهيم براي دو فرزندش اسحاق و اسماعيل تعويذ کرد.(بحارالانوار،ج60، ص60)
از امام رضا عليه پرسيدند آيا چشم زخم واقعيت دارد؟ ايشان فرمودند:آري ،هرگاه تو را چشم زنند،کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتين را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش .خداوند تو را از گزند آن حفظ مي کند(مکارم الاخلاق ص 474)
تناقض در قرآن بر اساس تعداد شرق و غرب
از موارد تناقض در قرآن این است که یک بار از يك شرق و يك غرب (شعراء/ 28)، یاد می کند، بار دیگر از دو شرق و دو غرب (الرحمن/ 17) و در آیه ای دیگر به وجود چندين شرق و چندين غرب (معارج/40) اشاره می کند.
پاسخ:
هر یك از تعابیر قرآن در باره مشرق و مغرب که به صورت مفرد(بقره/115)، تثنیه(الرحمن/17) و جمع(معارج/40) آمده، اشاره به نكتهای است و آن اینكه خورشید، هر روز از نقطه تازهای طلوع و در نقطه تازهای غروب میكند؛ بنابراین به تعداد روزهای سال، مشرق و مغرب داریم. از سوی دیگر، در میان همه مشرقها و مغربها، دو مشرق و دو مغرب ممتاز است كه یكی در آغاز تابستان، یعنی حداكثر اوج خورشید در مدار شمالی و یكی در آغاز زمستان یعنی حداقل پایین آمدن خورشید در مدار جنوبی است (كه از یكی تعبیر به مدار رأس سرطان و از دیگری تعبیر به مدار رأس جدی میكنند).
این آیات در عین دلالت بر متعدّد بودن محل طلوع و غروب خورشید، به كروی بودن زمین نیز اشاره دارند؛ زیرا اگر زمین كروی باشد، طلوع كردن و تابیدن آفتاب بر هر جزئی از اجزای كره زمین مستلزم غروب از جزء دیگر آن است و در این صورت تعدّد مشرقها بدون هیچ گونه تكلّف و زحمت، روشن و واضح میگردد، ولی در غیركروی بودن زمین، تعدّد مشرقها و مغربها كه از آیه استفاده میگردد قابل درك و فهم نیست؛ زیرا جسم مسطّح بیش از یك شرق و یك غرب ندارد. همچنین اختلاف افقها دلالت بر كرویت زمین میكند و آن را مشارق و مغارب متعدّدی است. چنانكه از حضرت علی ع روایت شده كه فرمود: «خورشید سیصد و شصت مشرق و سیصد و شصت مغرب دارد، از آن نقطهای كه امروز طلوع كرد دیگر طلوع نمیكند تا سال بعد در همان روز».
شبهه تناقض در قرآن به استناد داستان حضرت نوح(ع)
میان آیات مربوط به نوح در قرآن تناقض وجود دارد؛ در آیه 9/ قمر آمده است که نوح را تبعید کردند، در حالی که در آیه 38/ هود آمده که قومش او را مسخره کردند؛ اگر نوح از منطقهاش تبعید شده بود، چطور قومش میتوانستند در هنگام رد شدن از كنار نوح كه كشتی میساخت او را مسخره كنند؟
پاسخ:
آنچه باعث توهم تناقض میان آیه 9/ قمر با آیه 38/ هود شده، کلمه «ازدجر» است که طراح شبهه به «تبعید شدن»، ترجمه کرده است و نتیجه گرفته که نوح از بین قومش رفته بود لذا مسخره کردن معنا ندارد.
در حالی که با توجه به معنای لغوی «ازدجر» و نیز تفسیرها و روایات اسلامی، از این آیه تبعید شدن حضرت نوح استفاده نمیشود. این کلمه در اصل «ازتجر» بود که «تا» مبدل به «دال» شده است و از ریشه «زجر» میباشد. «زجر» در لغت دو معنا دارد: اول: راندن با صدای بلند. دوم: منع و نهی و جلوگیری کردن.
در تفسیر این آیه نیز سه دیدگاه وجود دارد که در هیچکدام، «تبعید شدن» نیامده است.
در عرف نیز از رانده شدن مفهوم «تبعید» فهمیده نمیشود و اگر گفته شود فلانی را از سیاست راندند یا از جامعه راندند به این معنا نیست که او را از کشور اخراج کردند، بلکه مراد این است که دیگر فلانی نفوذ سیاسی و اجتماعی ندارد.
منبع:
المعجم المفصل في النحو العربي، ج 1، ص 540.
مجمع البحرین، ج 3، ص 315.
لسان العرب، ج 4، ص 318.