شبهه چرایی آفرینش انسان
خداوند که سرنوشت هر فردى را مى داند چرا ما را آفریده است، اگر نمى توانیم فرد خوبى باشیم؟
اگر معتقد باشیم سرنوشت هر کس از طرف خداوند تعیین شده و کوشش ها براى تغییر سرنوشت بیهوده است، پس انسان موجودى مجبور و بى اختیار است!!!
در صورتیکه معناى درست” علم خدا به سرنوشت” آن است که خداوند در ازل مى داند که هر فرد انسانى با اختیار و انتخاب خود چه سرنوشتى را براى خود رقم خواهد زد
با یک مثال معناى قضاوقدر الهى روشن مى شود:
«اگر کسى بالاى بام ایوانى خود را روى زمین بیفکند و بگوید: اگر مقدر است بمیرم مى میرم و اگر مقدر است بمانم مى مانم.این گفته درست نیست!
زیرا قضا و قدر الهى این است که بشر داراى اختیار و اراده باشد و بتواند خود را از بام پرت کند و بمیرد و یا آن که از راه بام، پله پله به زیر آید و بماند.
پس به آن کسى که روى بام به قصد افکندن خود ایستاده است باید گفت: تقدیر خداوند درباره مرگ و حیات شما تابع اراده و اختیار شما است.
اگر افکندن از بام را اختیار کنى ، مقدر است بمیرى و اگر پله هاى بام را انتخاب کنى ، مقدر است بمانى و در هر دو صورت، قضیه روى قضا و قدر الهى است».
بنابراین نتیجه مى گیریم که براى انسان ها یک سرنوشت نیست بلکه سرنوشت هاى متعددى وجود دارد که مى تواند هر یک را انتخاب نماید و هر کدام از آنها را انتخاب نماید ، خداوند قبلا از آن انتخاب آگاه بوده است.
منابع:
1.مجموعة آثار ، ج1، ص 38
2.ناصر مکارم شیرازى، انگیزة پیدایش مذاهب، ص 17 – 20 ( با تلخیص).
3. نجم (53) آیة 39.4.
4. رعد (13) آیة 11.5.
5.توحید صدوق (چاپ تهران) ص 337.
6. ناصر مکارم شیرازى، همان، ص 29.7.
7.محمد تقى فلسفى، کودک، ج 1، ص 132 و 133.