وصیت های سید بن طاووس به فرزندان خود
در پیروی و وفاداری و دلبستگی به امام زمان آنگونه باش که خدا و رسول خدا و پدران آنحضرت و خود او از تو می خواهند. هنگامی که نمازهای حاجت را به جا میآوری، حوایج آن بزرگوار را بر خواسته های خود مقدّم بدار. صدقه دادن از سوی آن جناب را بیش از صدقه دادن از سوی خودت و عزیزانت قرار بده. دعا برای ایشان را بر خودت مقدّم بدار.
خلاصه در هر کار خیری وفای به حق آن بزرگوار را مُقدّم بدار، زیرا اینکار سبب احسان و توجه بیشتر ایشان به تو میشود
کتاب کشف المحجه ص 151
ریشه پرشانی های زندگی
در کتاب اصول کافي روايتي را امام باقر(عليه السلام) از وجود نازنين پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) نقل مي کنند که خداوند متعال مي فرمايد:
وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ.
به عزت و جلالم و عظمت و کبريايي و نور و علو برتري موقعيتم قسم، هرگز بنده اي خواست خود را بر من مقدم نميکند مگر آنکه امورش را پريشان و دنيايش را بهم ريخته، وقلبش را به آن (دنيا) مشغول کرده و از دنيا به او نمي رسانم مگر آنچه برايش مقدر کرده .
در ادامه خداوند مي فرمايد:
وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِي وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ.
به عزت و جلالم و عظمت و کبريايي و نور وعلو برتري مقامم سوگند،هيچ بنده اي خواست من را برخواست خود مقدم نمي کند مگر اينکه ملائکه ام او را محافظت مي کنند و آسمان ها و زمين را کفيل رزقش قرار مي دهم و براي او برتر از تجارت هر تاجري خواهم بود و دنيا در عين تواضع بسوي او مي رود.[1]
این که آدم خوبی بود؛ پس چرا اینجوری شد؟
خیلیها رو ما میشناسیم که گذشته خوبی داشتند ولی بعدها میبینیم راهشون عوض شده و سر از گناه و معصیت و حتی انکار خدا و قرآن درآوردن،
یکی از بزرگترین علتهای این تغییرات “تسویف” هست.
تسویف از ریشة “سوف” و به معنای تأخیر انداختن و امروز و فردا کردن است.
گاهی انسان میداند اشتباه کرده و قصد برگشتن هم دارد؛ اما اقدام عملی برای برگشت نمیکند و هرگاه تصمیم به بازگشت میگیرد، وسوسه میشود که هنوز فرصت بسیار است و خود را به فردا وعده میدهد.
علت تسویف:
علت عمده تسویف آرزوهاى آدمى است؛ يعنى انسان كارى كه امروز بايد انجام بدهد، انجام نمى دهد به اين اميد كه تا فردا زنده است. وقتى روز بعد فرا رسيد باز به اميد روزى ديگر و همين طور ماه و سالى ديگر…
مراحل تسویف:
1. راحت طلبى و تنبلى در مورد كارهاى دنيا
2. سهل انگارى در انجام وظايف و واجبات
برگرفته از کتاب رهتوشه علامه مصباح، درس سوم
این انقلاب با تائیدات غیبی الهی پیروز گردید .
امام خمینی(رضوان الله علیه):
این انقلاب با تائیدات غیبی الهی پیروز گردید .
من با اطمينان مي گويم، اسلام ابرقدرت ها را به خاك مذلت مي نشاند،…
ملت عزيز ايران توجه داشته باشيدكه كاري كه شما مردان و زنان انجام داده ايد، آنقدر گرانبها و پرقيمت است كه اگر صدها بار، ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد،
نه تنها ضرري نكرده ايد كه سود زيستن در كنار اولياء الله را برده ايد و درجهان، ابدي شده ايد و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان .
فرياد برائت-وصیت نامه ص7
نام گذاری حضرت زینب (سلام الله علیها)
هنگامى که زینب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین (ع) آورد و گفت: «این نوزاد را نامگذاری کنید!» حضرت فرمود: «من از رسول خدا جلو نمیافتم.»
در این ایام حضرت رسول اکرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤمنین على (ع) به آن حضرت عرض کرد: «نامى را براى نوزاد انتخاب کنید.» رسول خدا (ص) فرمود: «من بر پروردگارم سبقت نمیگیرم.»
در این هنگام جبرئیل فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر ابلاغ کرده و گفت:
«نام این نوزاد را «زینب» بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است.»
بعد مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص) گریست و فرمود: «هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.»
ناسخ التواریخ، جلد زینبیه، ص ۴۷
شب میلاد دختر زهراست
هر کجا بنگری شعف برپاست
خانه مصطفی شده گلشن
دیده مرتضی شده روشن
مونس و یار مجتبی آمد
حامی شاه کربلا آمد
ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها)
مبارکباد
اجر پرستار
به بهانه ولادت حضرت زينب سلام الله عليها و روز پرستار:
عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله : مَنْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ كَانَ الْمَرِيضُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَ وَ لَيْسَ ذَاكَ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِي حَاجَةٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ نَعَم
امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارشان ، از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل فرمودند:هر كه از بيمارى ، پرستاري كند و در كارش كوشش كند چه موفق شود و چه نشود؛ از گناهانش بيرون آيد، مانند روزى كه از مادرش متولد شده است.
مردى از انصار عرض كرد يا رسول الله پدر و مادرم قربانت اگر بيمار از خاندانش باشد اجر بيشترى ندارد كه در كار او تلاش كند؟
فرمود : بله( 1)
قطعا مهمترين خاندان انسان والدين او هستند؛ فقیه بزرگ، شیخ اعظم انصاري ، مادرش را تا نزدیك حمّام به دوش مى گرفت و او را به زن حمامى سپرده، مى ایستاد، تا بعد از پایان كار او را به خانه برگرداند.
هر شب به دست بوسى مادر مى آمد، و صبح با اجازه او از خانه بیرون مى رفت.
پس از مرگ مادر به شدت مى گریست فرمود گریه ام براى این است كه از نعمت بسیار مهمى چون خدمت به مادر محروم شدم.
شیخ پس از مرگ مادر با كثرت كار و تدریس و مراجعات تمام نمازهاى واجب عمر مادرش را خواند، با آنكه مادر از متدیّنه هاى روزگار بود.
1.وسائل الشيعة، جلد2، صفحه،427
تأثیر بسم الله در اجابت دعا
پيامبر صلی الله علیه و آله :
مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ تَعَاطَاهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ-وَ هُوَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ يُقْبِلُ بِقَلْبِهِ إِلَيْهِ لَمْ يَنْفَكَّ مِنْ إِحْدَى اثْنَتَيْنِ إِمَّا بُلُوغِ حَاجَتِهِ فِي الدُّنْيَا وَ إِمَّا يُعَدُّ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ يُدَّخَرُ لَدَيْهِ- وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلْمُؤْمِنِين
هر كس كارى او را اندوهگين و به خود مشغول كند و او با اخلاص براى خدا بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد و با قلبش به سوى او رو كند، يكى از اين دو براى او خواهد بود: يا در دنيا به حاجتش مى رسد و يا حاجتش نزد پروردگار بوده و براى او ذخيره مى شود و آن براى مؤمنان ماندگارتر است.
التوحيد(صدوق) ص 232
میزرابخور!!
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (انعام /32)
و زندگی دنیوی جز بازیچه و سرگرمی نیست و مسلّما خانه آخرت برای کسانی که پروا پیشه می کنند بهتر است ، آیا نمی اندیشید؟!
دکتر گفت: برو به امام بگو به خاطر این که کمتر دارو بخورید، باید این یک سیخ کباب را میل کنید. امام فرمود: نمی خورم. به دکتر که گفتم، گفت: به امام بگو برای این که فلان قرص را نخورید، کباب را بخورید. مطلب را به امام گفتم. او یک نگاهی به من کرد و فرمود: این میز را بخور. گفتم: بله آقا؟ فرمود: این میز را بخور. حاج احمد آقا و نوه امام (خانم اعرابی) هم بودند که زدند زیر خنده. خود امام هم خندید و بعد گفتم: آقا من که نمی توانم میز را بخورم. امام فرمود: همان طور که تو نمی توانی این میز را بخوری، من هم نمی توانم هر روز کباب بخورم.
برداشته هایی از سیره امام خمینی، ج 1، ص 10.
ویژگی همسر خوب
پیامبر اکرم ( ص)فرمودند:
بهترین زنان، زنی که دارای این ویژگی ها باشد:
* آمادگی ( ذاتی و ارادی ) برای بارداری بسیار داشته باشد؛
* با محبت باشد؛
* با عفت و پاکدامن باشد؛
* در میان بستگانش سربلند و در نزد شوهرش فروتن باشد؛
* خود را در نزد شوهر بیاراید؛
* در نزد دیگران، حجاب و وقار و شرم خود را حفظ کند؛
* سخن شوهر را بشنود و از او اطاعت کند؛
*وقتی با شوهر خلوت کرد، آنچه او خواست دریغ نکند؛
* همانند مرد شوخ و بذله گو نباشد.
اصول کافی جلد2 صفحه 32
شخصی که در 12 بهمن دست امام را گرفته بود کیست؟
فردی که در عکس معروف امام در حال پیاده شدن از هواپیما در 12 بهمن دست ایشان را گرفته بود کیست؟
ژرژان فابین باتااوش اصالتاً اهل الجزایر بود و به فرانسه مهاجرت کرد. در یک خانواده مسیحی بزرگ شد، بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شده و با یک خانم ایرانی ازدواج کرد.
وی در خاطراتش می گوید: وقتی آقای [امام] خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت تا این که قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقهای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت میکردم مزید بر علت شد. و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم.
پنج شباهت نماز به حضرت مولا امیرالمومنین على عليه السّلام
١-هردو ستون دين اسلام هستند. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: «على عمود الدين»
(کافی,۲۹۴/۱)
٢-هردو معيار و ميزان سنجش اعمال هستند. السلام عليك يا ميزان الاعمال
“مفاتیح الجنان.زیارت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام”
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: «الصلاة ميزان» (بحار-٨٤/٢٦٤)
٣-نماز با معرفت و زيارت با معرفت آن حضرت مايۀ آمرزش الهى است. «من اتى الصلاة عارفا بحقها غفر له»
(خصال-٢/٦٢٨)
تطبیق دعا با قانون جذب؛ آری یا خیر؟
نظریهپردازان قانون جذب، نظام معرفتی خاصی در این مورد پیشنهاد نمیدهند، آنها پیروان خود را به جهانبینی توحیدی دعوت نمیکنند؛ بلکه میگویند: مهم نیست تو خداباوری یا منکر خدا، ناپرهیزگاری یا اهل تقوا؛ مهم این است که هرچه آرزو کنی همه در اختیار توست و کائنات جملگی فرمانبردارِ تو هستند.
اخلاص در عمل
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم فرمود:
سه نفر از بنی اسرائیل با هم به مسافرت رفتند در ضمن سیر و سفر در غاری به عبادت خدا پرداختند، ناگهان! سنگ بزرگی از قله کوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به گلی بسته شد. و مرگ خود را حتمی دانستند. پس از گفتگو و چاره اندیشی زیاد به یکدیگر گفتند:
به خدا سوگند! از این مرحله خطر راه رهایی نیست مگر اینکه از روی راستی و درستی با خدا سخن بگوییم. اکنون هر کدام از ما عملی را که فقط برای رضای خدا انجام داده ایم به خدا عرضه کنیم، تا خداوند ما را از گرفتاری نجات بخشد.
مرگ مغزی و هدیه اعضاء برای پیوند
سوال:
اگر کسی به بیماری مبتلا شود و پزشکان از معالجه او قطع امید نموده و غیر قابل علاج شودو به گفته پزشکان به زودی مرگ وی حتمی گردد(مثل مواردی که با مرگ مغزی مواجه میشود) آیا می توان قبل از مرگ او اعضای حیاتی بدنش را ( مانند: قلب ، کلیه و…) جدا نموده و به دیگری پیوند زد؟
پاسخ:
آیت الله خامنه ای: بطور کلی اگر این افراد دچار ضایعات مغزی غیر قابل درمان و برگشت شوند که بر اثر آن همه فعالیتهای مغزی آنان از بین رفته و به حالت اغمای کامل فرو روند به نحوی که باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حرکتهای ارادی میگردد در صورتی که استفاده از اعضای بدن چنین بیمارانی برای معالجه بیماران دیگر باعث تسریع در مرگ و قطع حیات آنان شود جایز نیست در غیر این صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلی وی صورت بگیرد و یا نجات نفس محترمی متوقف بر آن عضو مورد نیاز باشد اشکال ندارد.
آیت الله مکارم : ادامه معالجات در موردچنین افرادی واجب نیست و برداشتن بعضى از اعضا از بدن آنها در صورتى که حفظ جان مسلمانى متوقف بر آن باشد مانعى ندارد. ولى باید توجّه داشت که اینها همه در صورتى است که مرگ مغزى به طور کامل و بصورت قطعى ثابت گردد و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.
عاقبت دست کم گرفتن آیات الهی!
شخصی از اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام که دستش قطع شده بود.
محضر مقدس آقا امیرالمؤمنین علیه السلام شرف یاب شد.
حضرت دست بریده او را گرفته و بجای خودش گذاشتند و آهسته چیزی خواندند،تا شفا یافت.
مرد خوشحال و خشنود شد و رفت.
روز بعد آمد خدمت حضرت و گفت : یا علی چه چیزی به دستم خواندی که خوب شد؟
حضرت فرمود:سوره حمد را خواندم.
آن شخص از روی تحقیر گفت: فقط سوره حمد را خواندی؟!
تا این حرف را زد؛ فی الحال دستش آویزان شد و تا آخر عمر به همان حالت بی دستی باقی ماند،زیرا که سوره حمد را غیرقابل اعتنا و کوچک شمرد..
خزینه الجواهر،حدیث ۳۲
شناخت خداوند...
آیت الله سعادت پرور"رحمة الله”
ای عزیزان من،شناسایی خداوند عزّوجل به قدر نفوس مخلوقات است.
باید بکوشید به هر قدری استعداد شناسایی دارید با خدا آشنا شوید.
ای عزیزان من،سربسته بگویم منبع تمام اخلاق و کردار حسنه و سیئه،موحد بودن و نبودن است. اگر در خود رذیله ای دیدید بدانید توحید و خدا پرستی در شما وجود ندارد به لفظ اکتفا کرده اید.
کتاب پند سعادت
چرا بعضی از دعاها مستجاب نمیشود؟
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی :
اگر به جای بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باک هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمیگیرد، دعای کسانی مستجاب میشود که در شکم آنان لقمهای حرام نباشد.
در حدیث میخوانیم: من سره ان یستجاب دعائه فلیطیب کسبه ( بحار، ج 90، ص 373. )
هر کس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را حلال کند. بگذاریم که دعا به معنای طلب خیر است و بسیاری از خواستههای ما خیر نیست و ما خیال میکنیم خیر را طلب میکنیم.
همیشه لبخند داشت...
وقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً (بقره/ 83)
و با مردم با خوش زبانی سخن گویید.
معمولاً اوقات استراحت امام، به آن جا می رفتیم؛ گاهی اوقات قبل از نماز مغرب و عشا و گاهی بعد از اخبار و گاهی هم صبح ها قبل از رفتن به مدرسه. وقتی وارد اتاق وی می شدم، احساس می کردم که امام، سراپا بانشاط و با لبخند، جواب سلام مرا می دهد. این لبخند شیرین آقا هیچ گاه فراموشم نخواهم شد؛ البته امام در هنگام دیدار با هر یک از نزدیکان خویش، همین گونه عمل می کرد و هیچ تفاوتی در ابراز علاقه اش دیده نمی شد.
امام به ندرت با صدا می خندید و همیشه به جای خنده بلند، تبسم می کرد؛ چون خنده بلند و قهقهه، کراهت دارد. یک روز علی (نوه امام) دلش نمی خواست پیش امام بماند. امام به او گفت: علی جان! بیا حالا یک بوسی به من بده و بعد برو. علی گفت: امروز بوسم تلخ است. امام هم خنده اش گرفت و خیلی زیبا خندید و گفت: خوب ببرش.
برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج1، ص 18و 25