نگو بعد از مرگم کار خیر بکنید
یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به بینوایان انفاق کند.
پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود:
سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم.
لئالی الاخبار، ج۳، ص۱۰۱
آیا حرکت اعضای بدن در سجده جایز است؟
پاسخ:
وقتی نمازگزار ذکر سجده را می گوید باید اعضای هفت گانه اش روی زمین باشد؛ ولی هنگامی که مشغول ذکر نیست، می تواند بعضی از این اعضا را جز پیشانی از زمین بردارد یا جابجا کند، به شرطی که با آرام بودن بدنش منافات نداشته باشد. [1]
آیت الله سیستانی: اگر موقعی که ذکر سجده را می گوید، یکی از هفت عضو را به عمد از زمین بردارد، و با استقرار لازم در سجده منافات داشته باشد، نماز باطل می شود و موقعی که مشغول ذکر نیست هم بنابر احتیاط واجب، چنین است. [2]
توجه:
1. یک سجده رکن نیست.
2. ملاک رکن بودن سجده، قرار گرفتن پیشانی بر مهر است؛ پس کم شدن و زیادی سجده به قرار گرفتن پیشانی روی محل سجده بستگی دارد و اگر پیشانی بر مهر قرار گرفت، ولی سایر اعضا بر روی زمین نبود، سجده زیادی صورت گرفته است. همچنین اگر سایر اعضا روی زمین باشد، ولی پیشانی بر زمین نباشد، زیادی سجده واقع نشده است. [3]
پی نوشت:
[1]. توضیح المسائل ده مرجع، م 1054؛ امام، تحریر الوسیله، ج 1، القول فی السجود، م 2، ص 314؛ امام و مکارم، العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، السجود، السادس؛ بهجت، استفتائات، ج 2، س 2111؛ خامنه ای: استفتا؛ سبحانی، توضیح المسائل، م 1019؛ صافی، هدایه العباد، ج 1، م 801 و جامع الاحکام، ج 1، س 232 و 238.
[2]. سیستانی، توضیح المسائل، م 1041 و منهاج الصالحین، ج 1، السجود، الرابع، م 219.
[3]. امام و مکارم، العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، السجود، احدها؛ خامنه ای، سبحانی و صافی: استفتا.
»> برگرفته از کتاب «رساله مصور»، ج2، ص 103.
پیرو واقعی حضرت زهرا(س)حامی فقراست
رهبرفرزانه انقلاب (حفظه الله) :
این نمیشود که ما دم از محبت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش -مثل حسن و حسین (علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان (علیهالسّلام)برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم!
۷۰/۱۰/۵
شهیدی که صـدای تـسـبـیـحـات ڪــوه و گـیــاهــان را شـنـیـد...
شـهـیـدی که وســوسـه ی شـیــطـان را عـمــلـی نڪـرد و صـدای تـسـبـیـحـات ڪــوه و گـیــاهــان را شـنـیـد…
شـهـیـد احـمـد عـلـی نـیـری
نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان که برهنه مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.»
خدایا...
ﺧﺪﺍﯾـــــﺎ ،
ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ ،
ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻟﯽ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﻡ ؛
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ،
ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ ،ﺳﻼﻣﺘﯽ ،
ﺁﺭﺍﻣﺶ ،ﻭ ﻧﯿﮑﺒﺨﺘﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ
ﻫﺮآنچه ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍﻟﺒﺮﯾﺰ ﮐﻦ ﺍﺯ
ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻟﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ
ﮔﻞ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﮐﻦ .
نبی اکرم(ص) فاطمه(س) را از حوادث آینده آگاه میکنند
در بحارالانوار، به نقل از امالی شیخ مفید، از عبداللهبن عباس، روایت شده است:
وقتی که زمان رحلت رسول اکرم(ص) نزدیک شد، آن قدر گریه کردند تا محاسنشان از شدت اشک، تر گردید. به ایشان عرض شد: یا رسول الله، برای چه گریه میکنید؟
فرمودند: برای ذریه و فرزندان خویش گریه میکنم و برآنچه بر سر آنان از بدکاران امتم خواهد آمد؛ گویی دخترم، فاطمه را میبینم که بعد از من به وی ظلم میشود و هرچه فریاد برمیآورد: پدر…! هیچ کس به فریاد او نمیرسد.
فاطمهی زهرا(س) این سخن را شنید و شروع به گریه کرد. رسول اکرم فرمودند: «دخترعزیزم، گریه مکن.»
فاطمه(س) پاسخ داد: «پدرجان، من بر آنچه پس از شما بر سر من خواهد آمد، نمیگریم. من از فراق شما گریه میکنم.»
پیامبر(ص) فرمود: ای دختر محمد بر تو بشارت باد؛ زیرا که تو به سرعت به من میپیوندی!
تو اولین کسی هستی که به من ملحق خواهی گردید.
منبع:
کتاب فاطمة الزهرا من المهد الی اللحد
تیرسه شعبه...
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی :
تیر سه شعبه یعنی چه ؟
تیر سه شعبه همین کارهایی است که ما در کوچه و خیابان انجام مےدهیم
“همین بد حجابی سه شعبه دارد ” !!!
یک شعبه اش آنی است که خودمان گناه میکنیم .
یک شعبه اش این است که دیگران را به گناه انداخته ایم .
یک شعبه قلب امام زمان(عج) است که ما نشانه گرفته ایم!
حساب خداوند در دنیا حتمی نیست
آیات و روایات وارده در پیدایش عکس العمل های انسان بسیار است ؛ و ما در اینجا یک آیه و یک روایت می آوریم تا نمونه برای مطلب ما بوده باشد اما آیه: آیه ۳۱ از سوره ۱۳ رعد.
« و پیوسته و بطور مستمر و مداوم در اثر کردار کسانی که کافر شده اند ،کوبنده ای اصابت می کند ، یا آن کوبنده در نزدیکی خانه ایشان وارد می شود و داخل می گردد ؛ تا زمانی که أمر خدا بیاید و خداوند هیچگاه تخلف وعده نمی کند».
واما روایت : در «کافی» روایتی از امام رضا علیه السلام وارد است :
« هر زمان که بندگان خدا دست به گناهان تازه ای زنند که تا آن زمان سابق نداشته ، و بدان علم و اطلاعی نداشته اند ؛
خداوند بلاهائی را در میان آنها پدید می آورد که بی سابقه بوده و آنها چنین بلاهائی را نمی شناخته اند.»
باری منظور از این بیان این نیست که پاداش عمل حتما باید در دنیا داده شود ،
تا اشکال لازم آید که چه بسیار از افرادی در حین خیانت و جنایت می میرند ؛ و مجالی برای پاداش برای آنها باقی نیست. توضیح مطلب در پست بعدی……
معادشناسی ، محمد حسین حسینی; ج ۸، ص ۲۰۲
راه موفقیّت در امتحانات الهى
1- صبر و پایداری
نخستین و مهم ترین گام براى پیروزى، همان است که در جمله کوتاه و پر معنى «وَ بَشِّرِ الصّابِرِین» آمده است، این جمله، با صراحت مى گوید: رمز پیروزى در این راه، «صبر و پایدارى» است و به همین دلیل بشارت پیروزى را تنها به صابران و افراد با استقامت مى دهد.
2 ـ توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و سختى ها و مشکلاتش
این جهان گذرگاهى بیش نیست که در جمله: «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ»؛
(ما از آن خداهستیم و به سوى خداباز مى گردیم) آمده است.
3-کمک گرفتن از نیروى ایمان و الطاف الهى
کسانى هستند که هر وقت دستخوش حوادث مى گردند، اعتدال خود را از دست داده، گرفتار اضطراب مى شوند، اما دوستان خداچون برنامه و هدف روشنى دارند بدون حیرت و سرگردانى، مطمئن و آرام به راه خود ادامه مى دهند، خدانیز روشن بینى بیشترى به آنها مى دهد که در انتخاب راه صحیح دچار اشتباه نشوند، چنان که قرآن مى فرماید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَن»؛
(کسانى که در راه ما به جهادبرخیزند ما آنها را به راه هاى خود هدایت مى کنیم).
4-توجه به تاریخ پیشینیان و بررسى موضع آنان در برابر آزمایش هاى الهى
اصولاً، اگر انسان در مسائلى که براى او پیش مى آید احساس تنهائى کند از نیروى مقاومتش کاسته خواهد شد.
اما توجه به این حقیقت که این مشکلات طاقت فرسا و آزمایش هاى سخت الهى براى همه اقوام و ملت ها در طول تاریخ وجود داشته، سبب افزایش نیروى پایدارى انسان مى گردد.
به همین دلیل، قرآن مجید به طور فراوان براى دلدارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تقویت روحیه او و مومنان اشاره به تاریخ گذشتگان و حوادث دردناک زندگى آنها مى کند مثلاً مى گوید: «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُل مِنْ قَبْلِکَ»؛
(اگر تو را استهزاء کنند نگران مباش، پیامبران پیشین نیز گرفتار استهزاى جاهلان بودند، اما با نیروى استقامت بر آنها پیروز شدند).
در جاى دیگر مى فرماید: «وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلى ما کُذِّبُوا وَ اُوذُوا حَتّى اَتاهُمْ نَصْرُن»؛
(اگر تو را تکذیب کنند تعجب نیست، پیامبران پیشین را نیز تکذیب کردند آنها در برابر تکذیب مخالفان پایدارى و شکیبائى به خرج دادند، و آزار شدند تا سرانجام نصرت و یارى ما به سراغشان آمد).
5 ـ توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خداوند رخ مى دهد و او از همه چیز آگاه است عامل دیگرى براى پایدارى است.
قرآن مى گوید: به هنگامى که نوح(علیه السلام) تحت شدیدترین فشارها از سوى قومش مامور به ساختن کشتى شد، خداوند به او دستور داد: «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِاَعْیُنِن»
(در برابر دیدگان ما اقدام به ساختن کشتى کن)!
جمله: «بِاَعْیُنِنا» (در برابر دیدگان علم ما) چنان قوت قلبى به نوح(علیه السلام) بخشید که فشار و استهزاى دشمنان، کمترین خللى در اراده نیرومند او ایجاد نکرد.
از سالار شهیدان و مجاهدان راه خدا امام حسین(علیه السلام) همین معنى نقل شده که در صحنه «کربلاء» به هنگامى که بعضى از عزیزانش با فجیع ترین وجهى شربت شهادت نوشیدند، فرمود: «هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللّه»
(همین که مى دانم این امور در برابر دیدگان علم پروردگار انجام مى گیرد تحمل آن بر من آسان است)
سایت اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی
مناجات امام زمان علیه السلام در سرداب
سید بن طاووس(رحمةالله علیه) می فرماید:
سحرگاهی در سرداب مقدس سامراء بودم، ناگاه صدای مولایم امام زمان(روحی فداه) را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند :
« خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و باقیمانده طینت(گِل) ما خلق کرده ای ، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت و ولایت ما انجام داده اند؛
اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای
و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست خودت بین آنها را اصلاح کن
و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در خشم و غضب خود جمع نفرما.»
برکات حضرت ولی عصر(سلام الله علیه) ، ص۳۹۹
ویراستاری کتاب زندگی
پیامبر (ص) میفرمایند:
حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا (وسائل الشيعة، ج ۱۶، ص ۹۹)
قبل از اینکه به حساب شما برسند خودتان به حساب اعمالتان برسید.
گاهى خودم را، مثل یک کتاب، ورق میزنم.
مثل یک کتاب، که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده است.
آخر بعضی فکرهایم، نقطه میگذارم که بدانم، باید تمامشان کنم.
بین بعضی حرفهایم کاما، که بدانم باید با کمی سکوت، ادایشان کنم.
بعد بعضی رفتارهایم، علامت تعجب و آخر برخی عادتهایم، علامت سوال!
خودم را، هر شب یکبار ورق میزنم.
تا فرصت ویرایش هست، حتی بعضی از عقایدم را حذف میکنم، اما بعضی را پر رنگ تر.
یک روز، این کتاب چاپ میشود و به دست من میدهند و آن روزیست که فرصت ویرایش، به پایان میرسد و کسی میگوید:
اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. (اسرا14)
بخوان کتابت را که امروز تو برای حسابرسی از خودت کافی هستی.
محاسبه نفس، اختصاص به اشخاص معین ندارد...
محاسبه نفس، اختصاص به اشخاص معین ندارد و یك وظیفه عمومی است
ممكن است كسی چنین تصور كند كه محاسبه نفس كار ریاضت كشان و ارباب سیر و سلوك است و برای مردم عادی نیست.
این طور تفكر اشتباه است. اولاً قرآن كریم كه ابتكار این دستور را كرده و همچنین اولیای دین، این دستور را مخصوص یك دسته معین نكردهاند.
در قرآن سوره حشر آیه18 همه اهل ایمان مخاطب هستند. یعنی اگر كسی ایمان دارد به حساب و كتابی در جهان و به اینكه عمل گم نمیشود، باید محاسبه نفس داشته باشد.
امام علی علیه السلام میفرماید: «از نفس خود حساب بكشید قبل از آنكه از نفس شما حساب بكشند» (نهج البلاغه، خطبه88).
پس هركس كه ذرهای ایمان به عدالتِ حق و روز جزا و تأثیر اعمال در سرنوشت و سرانجام دارد، باید از نفس خود مراقبت كند و آن را وا نگذارد و از آن حساب بكشد.
عمل مراقبت و محاسبه نفس اختصاص به اشخاص معین و طبقه معین ندارد، و اگر هم تنها از نظر عقل بنگریم باز میبینیم وظیفه محاسبه نفس، یك وظیفه عمومی است.
مجموعه آثار شهید مطهری، ج22، ص114
۱۰۰۰ رکعت نمازقبل ازخواب
رسول_خدا صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین علیه السلام سوال فرمود:
يا علي ديشب چه اعمالي قبل از خواب انجام داده اي؟
حضرت عرضه داشت: ۱۰۰۰ركعت نماز خواندم.
پيامبر خدا فرمودند:چگونه؟
حضرت عرض کرد: یا رسول الله! از خودتان شنیدم که هر كس قبل از خواب ۳ مرتبه این ذکر را بگوید مانند کسی است كه۱۰۰۰ ركعت نماز خوانده است:
« يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ بِعِزَّتِهِ »
بحار الانوار، ج ۸۴، ص ۱۷۸
حضورطلاب مدرسه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) شهرستان سقز درراهپیمایی باشکوه 22بهمن ماه
حضورطلاب مدرسه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) شهرستان سقز درراهپیمایی باشکوه 22بهمن ماه
دست نوازش بر سریتیم
اصحاب و یاران گرد پیامبر اسلام (ص ) را گرفته بودند و به سخنانش گوش می دادند.
ناگهان دیدند پسر بچه ای نزد پیامبر(ص ) آمد و گفت: ای پیامبر خدا، من پسری هستم که پدرم از دنیا رفته است، مادر و خواهرم نیز بی سرپرستند. از آنچه خداوند به شما عنایت فرموده است به ما کمک کن.
پیامبر(ص ) به بلال فرمود : به خانه من برو و هر غذایی که یافتی آن را بیاور.
بلال به حجره هایی که مربوط به پیامبر(ص ) بود رفت و پس از جستجو 21 دانه خرما پیدا کرد و به خدمت ایشان آورد.
پیامبر (ص ) به آن پسرک فرمود : بیا این خرماها را از من بپذیر.
هفت دانه آن مال خودت، هفت دانه دیگر مال خواهرت و هفت دانه باقیمانده مال مادرت باشد؛
در این هنگام یکی از اصحاب به نام معاذ، دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت: خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد.
پیامبر(ص ) به معاذ فرمود: محبت تو را به این یتیم دیدم .
بدان که هرکس یتیمی را سرپرستی کند و دست نوازش بر سر او بکشد،
خداوند به تعداد هر مویی که از زیر دست او می گذرد، پاداش شایسته ای به او می دهد، گناهی از گناهان او را محو می سازد و مقام او را بالا می برد.
مجمع البیان , ج1 ,ص 50
خیانت های شاه و پدرش بر علیه ایران
امام خمینی (ره) :
ملت ایران در این پنجاه سال سلطنت غیر قانونی دودمان خیانتکار پهلوی از شخص آن پدر و این پسر سیاه روی بوده و هست،اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته. آن پدر که قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج - علیه السلام کرد و این پسر که قتل عام 15 خرداد را مرتکب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود.
آن پدر که علمای بزرگ و فقهای عظیم الشأن و آزادی خواهان را به جرم حق گویی حبس و زجر و شکنجه و تبعید و کشتار کرد و این پسر که همان معامله را سخت تر با علما و خطبا و آزادی خواهان و روشنفکران و سایر طبقات نمود.
آن پدر که چنان سلب آزادی از ملت کرد که نه حق یک کلمه حق گوئی داشت و نه مجلس و نه مطبوعات و این پسر که همه می بینید و حال طبقات ملت و مجلس و مطبوعات به همه معلوم است.
آن پدر که تمام املاک شمال را با زور و حبس و تبعید و قتل از مردم گرفت و برای خودش ثبت داد و این پسر که ذخایر ملت را در بانک های خارجی انبار کرد و خون مردم را خود و فامیل و بستگانش تا آخرین قطره مکیده و می مکند.
صحیفه نور؛ ج ۱؛ ص ۲۴۹
اسیر داشتههای خود هستیم...
مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست.
اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند.
روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس آزاد کن.»
حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند.
مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.» طوطی فهمید و دیگر حرف نزد.
مرد هر چه تلاش کرد فایدهای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد.
بسیار پیش میآید که ما انسانها اسیر داشتههای خود هستیم.
جبران کردن اشتباه شیخ مفید توسّط امام زمان
می گویند از روستایی کسی خدمت شیخ مفید رسید و در مورد زنی حامله که فوت کرده و فرزندش زنده است سؤال کرد که: «آیا باید شکم این زن را پاره کرده و طفل را بیرون آوریم و یا این که با آن بچّه، او را دفن کنیم؟»
شیخ مفید فرمود: «با همان بچّه او را دفن کنید.»
پس آن مرد برگشت. در وسط راه دید مرد اسب سواری از پُشت سر، سریع می آید، وقتی به نزدیک مرد رسید، گفت: «ای مرد! شیخ مفید فرموده است که شکم آن زن را پاره کنید و طفل را بیرون بیاورید و زن را دفن کنید.»
آن مرد نیز همین کار را کرد. پس از مدّتی اتّفاق را برای شیخ مفید بیان کردند، شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب الامر (ع) بوده است. حالا که در احکام دینی اشتباه می کنم همان بهتر که دیگر احکام دینی را بیان نکنم.»
پس به خانه رفتند و درب خانه را بستند و بیرون نیامدند.
ناگاه از حضرت ولی عصر (ع) نامه ای برای شیخ مفید آمد که: «بر شما واجب است تا احکام دینی را بیان کنید و ما هم شما را همراهی کنیم و مواظب باشیم که اشتباه نکنید.»
پس شیخ مفید دوباره شروع به بیان احکام دین کرد.
نجم الثّاقب؛ص231