با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
فرزندم با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن:
1.از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او همه چیز را بر خلاف واقع نشان می دهد، دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند.
2. از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز، زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد.
3. از همنشینی با بخیل برحذر باش، که او از کمک مالی به تو آنگاه که بسیار به آن نیازمندی، مضایقه می کند.
4.از همنشینی با احمق ( کم عقل ) اجنتاب کن، زیرا او می خواهد به تو سودی رساند؛ ولی به زیان تو می انجامد.
5.از همنشینی با « قاطع رحم » ( کسی که با خویشاوندان قطع رابطه نموده است ) بپرهیز، که او در سه جای قران لعن و نفرین شده است. حتّی کسانی که دارای اراده قوی هم باشند به نصّ روایت ناخودآگاه از رفیق بد تأثیر می پذیرند، چه رسد به کودکان و نوجوانان که به طریق اولی باید آنان را از مصاحبت با افراد منحرف و فاسد منع کرد
مجموعه ورام، ج 2، ص 15
دعاى احتجاب
استاد عارف حضرت آیت الله کشمیری رحمة الله عليه مى فرمودند: اين دعا بسيار ممتاز و داراى خواص بسيار است و هفت بار خواندنش بدون فاصله آثار بيشترى دارد و براى نورانيت قلب خوب است. اين دعا را محمّد حنفيه از پدرش اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرده است و قريب دوازده خاصيت برايش گفته اند،تا آنجا كه جناب سلمان به پيامبرصلى الله عليه وآله عرضه داشت: اين دعا را به مردم تعليم دهم؟
فرمود: اين دعا را به همهكس تعليم مكن كه مردم ترك نماز مى كنند و مرتكب گناه مىشوند، به خاطر آنكه خواننده اين دعا آمرزيده مىشود، تعليم ده اهل بيت را، همسايه ها و اهل مسجد و همشهرىها را هرگاه از تو درخواست نمايند.
سيدبن طاووس گويد: به من الهام شد كه براى سلامتى و هنگام بلا بخوانم. روز سه شنبه خداوند دعايم را مستجاب نمود، به مقصودم رسيدم و از شرّ حاسدان مرا حفظ نمود.
مى فرمود: پدرم اين دعا را مى خواند، نقل شده: آقا سيد هاشم حدّاد در قنوت و موقع خوابيدن آن را مى خواند.
اول دعا اينست: اللّهمَّ انّى أسئَلُكَ يا مَنِ احتَجَبَ بِشُعاعِ نُورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ…
روح و ریحان : ص 95 و 96؛ استاد سید علی اکبر صداقت
مزد دادن امام زمان عليه السلام براى خواندن زيارت عاشورا
حاج سيد احمد (رحمة اللّه عليه) براى جنسی نوشت كه روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم. ناگاه سيد موقّر معمّمى بر من داخل شد كه قباى فاخرى و عباى قرمزى پوشيده بود، نظرى كرد به آنچه در زاويه حجره بود كمى از كتب و ظروف و فرشى بود فرمود:
براى حاجت دنيا كفايت مى كند تو را و تو هر روز صبح به نيابت صاحب الزمان عليه السلام زيارت عاشورا مى خوانى و خرجى هر ماهت را از من بگير كه محتاج احدى نباشى و قدرى پول به من داد و گفت:
اين كفايت يك ماه تو را مى نمايد.
و رفت رو به در مسجد و من به زمين چسبيده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تكلّم بنمايم نتوانستم و حتى نتوانستم برخيزم تا سيد خارج شد و همين كه بيرون رفت گويا قيودى از آن بر من بود و باز شد و شرح صدرى پيدا كردم پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص كردم اثرى از آن آقا نديدم.
داستان های شگفت انگیز از زیارت عاشوراوتربت سیدالشهدا
انسان خوب بودن كافى نيست...
علامه جوادى آملى:
انسان خوب بودن كافى نيست…
این سوءتفاهم که «دین و ایمان، لذت ندارد» چگونه ایجاد شده؟
علیرضا پناهیان:
این سوءتفاهم که «دین و ایمان، لذت ندارد» چگونه ایجاد شده؟
مؤمنان قلابی و مدعیان ایمان، چون خودشان از ایمان لذت نبردهاند، طبیعتاً نتوانستهاند این لذت را به دیگران هم منتقل کنند لذا برای بقیۀ مردم، ایجاد سوءتفاهم کردهاند که «دین و ایمان، لذت ندارد!»
این خیلی ناراحتکننده است که مردم، ایمان را مفهومی لذتبخش و شورآفرین تلقی نمیکنند و برای رسیدن به لذت و هیجان، سراغ مفاهیم دیگری میروند.
اگر آدمها از دین و ایمان، تلقی دیگری جز عشقبازی و لذتبری داشته باشند، این تلقی موجب میشود سراغ لذتهای پَست و دمِ دستی دنیا بروند و خیلی کم لذت ببرند.
دلیل بسیاری از دینگریزیها این است که برای مردم جا نیفتاده: «فقط ایمان است که میتواند انسان را به لذت، مستی و هیجان واقعی برساند» این یک حقیقت است؛ شعار نیست، ولی مؤمنان قلابی موجب شدهاند که این حقیقت برای مردم جا نیفتد.
شب هفتم محرم ۹۶، دانشگاه امام صادق(ع)
سفارش علامه امينی به فرزندش پس از مرگ
محمدهادی امينی فرزند علامه امينی مینويسد:
پس از گذشت چهار سال از فوت پدر، در شب جمعهای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب ديدم که بسيار شاداب و خرسند بود، جلو رفتم و گفتم: پدر جان! در آنجا چه عملی باعث نجات شما شد؟
کتاب الغدير يا تأليفات شما يا تأسيس بنياد و کتابخانه اميرالمؤمنين(ع)؟!
او اندک تأملی کرد و سپس فرمود:
فقط زيارت اباعبدالله الحسين(ع)!
عرض کردم: شما میدانيد اکنون روابط ايران و عراق تيره شده و راه کربلا بسته است، برای زيارت چه کنيم؟
فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسين(ع) بر پا میشود، شرکت کنيد تا ثواب زيارت امام حسين(ع) را به شما بدهند.
سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو يادآور شدم و اکنون نيز توصيه میکنم که زيارت عاشورا را به هيچ عنوان ترک مکن، زيارت عاشورا بخوان و آن را وظيفه خودت بدان، اين زيارت دارای آثار، برکات و فوايد بسياری است که موجب نجات و سعادتمندی تو در دنيا و آخرت میشود.
کرامات الحسینیه ،ج 2،ص134
پذیرفتن عذرخواهی دیگران
امام زين العابدين عليه السلام :
از حسين عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : اگر مردى در اين گوشم ـ اشاره به گوش راست خود كرد ـ مرا دشنام دهد و در ديگرى از من پوزش بخواهد ، پوزش او را مى پذيرم ؛ چرا كه امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام برايم نقل كرد كه از جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيد كه مى فرمايد : بر حوض كوثر وارد نمى شود كسى كه عذر را ـ موجّه باشد يا غير موجّه ـ نپذيرد .
إحقاق الحقّ ، 11 ، 431
تفسيرهاى نادرست از قرآن و حديث
چون به خدا و مقام امام معرفت يافتي، مى توانى به گناه، روى آورى!!
پيدايش نحله ها و فرقه هاى گوناگون، مانند غاليان ، كه گزندهاى فراوانى را به امامان شيعه رساندند و ضربه هاى سهمگينى بر پيكر شيعه زدند، نتيجه تفسيرهاى نادرست از قرآن و حديث است؛
آنان احاديث را مطابق با رأي خود تفسير ميکردند و بسيارى از ساده لوحان و پيروان كم خِرد خود را قانع مى ساختند.
براي نمونه، آنان حديث «إذا عرفتَ فاعمل ما شئتَ» را چنين تفسير مى كردند كه:
«چون به خدا و مقام امام معرفت يافتي، هر كاري براى تو مجاز است و حتى مى توانى به گناه، روى آورى!» و اين معنا را با تفسيرهاى نادرست خود از احاديث ديگر، تأييد و تأكيد مى كردند.
اما امامان ما با اين رويکرد، به شدّت مخالفت كردهاند و مقصود از واژه «عمل» را در اين حديث، كار نيک و خير دانسته اند؛ يعني ايمان و شناخت اهل بيت، شرط قبول عمل است و تنها پس از حصول معرفت و ايمان است كه بايد به سراغ عمل رفت. به ديگر سخن، عمل پيش از شناخت، سودى ندارد.
محمّد بن مارد ميگويد:
به امام صادق عليه السلام گفتم: «حديثى براى ما روايت شده كه شما گفته ايد: چون معرفت يافتى، هر كارى خواستى، بكن [آيا درست است؟!]».
▫️ امام پاسخ داد: «آرى، چنين گفته ام».
گفتم: «حتى اگر دست به زنا و دزدى بزنند و يا شراب بنوشند؟!».
امام، كلمه استرجاع: (إنا لله وإنا إليه راجعون) بر زبان راند و فرمود:
▫️«به خدا سوگند، با ما انصاف نورزيده اند که [پنداشتهاند] ما نسبت به اعمالمان مؤاخذه شويم و آنها نه؟!
من تنها گفته ام: هرگاه معرفت يافتى، به هر كار خيرى خواستى، بپرداز، چه كوچک چه بزرگ؛ كه از تو پذيرفته مى شود».
«آسیب شناخت حدیث، ص 243»
حکم تکیه جنب یا حایض به دیوار مسجد
سوال: شخصی که عذر شرعی دارد و نمی تواند وارد مسجد شود، می تواند به دیوار مسجد که یک طرف آن دیوار داخل حسینیه است تکیه کند؟
پاسخ :
آیت الله خامنه ای، مکارم و سیستانی:
اگر دیواری بین حسینیه و مسجد مشترک باشد و زن حائض داخل حسینیه به دیواری تکیه کند که طرف دیگرآن دیوار مسجد است اشکال ندارد.
استفتا از سایت مراجع عظام
مصیبتی که امام زمان (عج)برآن خون گریه میکند..
حاج ملاسلطانعلی كه از جمله عبّاد و زهاد بوده است، میگوید :
در عالم خواب به محضر والای امام زمان علیه السلام مشرف شدم و عرض كردم:
مولا جان، آیا آنچه در زیارت ناحیة مقدسه با این عبارت ذكر شده، كه میفرماید: “پس صبح و شب بر شما ندبه كرده و به جای اشك خون میگریم” صحیح است؟
فرمودند: بله. عرض کردم: آن مصیبت كه در آن به جای اشك خون گریه میكنید كدام است؟
آیا مصیبت علی اكبر علیه السلام است؟
فرمود: نه، اگر علی اكبر زنده بود، او نیز در این مصیبت خون گریه میكرد.
گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه السلام است؟
فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات میبود، در مصیبت آن خون میگریست.
گفتم: البته مصیبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام است؟!
فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر زنده میبود، در این مصیبت خون گریه میكرد.
پرسیدم پس آن مصیبت كدام است؟
فرمود: آن مصیبت اسیری عمه ام زینب سلام الله علیها است…
شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 144 ـ 145.
و ایضا ج 1، ص 251
پاسخ پیامبر به كسانی كه آرزویومرگ می كنند!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دیدار مریضی رفتند كه از شدت بیماری آرزوی مرگ می كرد.
رسول خدا در جواب او فرمود:
آرزوی مرگ نداشته باش، زیرا اگر تو آدم خوب و نیکوکاری باشی با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود و اگر آدم بدی باشی با تأخیر افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب شوی(یعنی یا توبه كنی و یا كفاره گناهانت را پس بدهی. )
وقتی از زندگی سیر شدیم چه کنیم ؟
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود :
هیچ یک از شما به خاطر گزندى كه به او می رسد ، مرگ را آرزو نكند؛و اگر ناچار به این كار شد، بگوید : بار خدایا! تا زمانى كه زندگى براى من بهتر است مرا زنده بدار و هرگاه مرگ برایم بهتر بود، مرا بمیران.
امام كاظم علیه السلام به مردى كه آرزوى مرگ میکرد فرمود:آیا میان تو و خداوند خویشاوندى است كه به خاطر آن تو را كمك رساند؟ عرض كرد : خیر.
فرمود: آیا خوبیهایى كه بر بدیهایت فزونى داشته باشد پیش فرستاده اى؟
عرض كرد : خیر.فرمود: پس، در این صورت تو هلاكت ابدى را آرزو میکنى !
امام على علیه السلام فرمود:و میان هر یك از شما و بهشت و دوزخ فاصله اى جز فرود آمدن مرگ بر او نیست···
منابع:
وسائل الشیعه، ، ج2، ص449
كشف الغمّة : 3/42 .
عقل عملی و عقل نظری در باب موسیقی
علامه جوادی آملی:
همان طور که خنده صادق و کاذب وجود دارد، گريه صادق و کاذب هم وجود دارد؛ گاه انسان با يک طنز ادبی ظريف، می خندد؛ که خنده ای صادق است.
گاهی هم با قلقلک می خندد که کاذب و بی ارزش است.
گريه هم اين گونه است:
گاه انسان برای مظلوميت امام حسين(ع) گريه می کند. گاهی هم با مارشِ عزا، بی آنکه متوفی را بشناسد، اشک می ريزد که اشکی کاذب است!
موسيقی ممکن است چنين خطری داشته باشد؛ يعنی اشکی کاذب به همراه بياورد و ما خيال کنيم که در عقل عملی ما، نرمش ايجاد کرده است.
اين مشکل موسيقی های به اصطلاح عرفانی است.
برخی موسيقی ها هم، مسلّماً مخرّب و مخدّرند و موجب نافرمانی عقل عملی از عقل نظری می شوند و انسان را در دام گناه می افکنند…
تلنگر....
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.
روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم!
مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد!
زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!
غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟
مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
بهلول وهارون الرشید
روزي هارون الرشید مبلغی به بهلول داد که آن را در میان فقرا و نیازمندان تقسیم نماید .
بهلول وجه را گرفت و بعد از چند لحظه به خود خلیفه پس داد . هارون علت آنرا سوال نمود .
بهلول جواب داد که من هرچه فکر کردم از خود خلیفه محتاج تر و فقیر تر کسی نیست این بود که من وجه را به خود خلیفه رد کردم .
چون می بینم مامورین و گماشتگان تو در دکانها ایستاده و به ضرب تازیانه مالیات و باج و خراج از مردم می گیرند و در خزانه تو می ریزند و از این جهت دیدم که احتیاج تو از همه بیشتر است .
لذا وجه را به شما برگرداندم .
خواص سیب برای کودکان
به کودکی که از چاقی رنج میبرد خود سیب
وبه کودک لاغرآب سیب بدید.
به کودکی که اسهال دارد سیب رنده شده تغییر رنگ داده وبرای رفع یبوست سیب پخته با پوست بدهید.
هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام…
امان از شام !
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و …) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم…
صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین..
برگرفته ازتذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
از خدا نترس از گناه بترس..!
حضرت علی علیه السلام مردی را دید که آثار ترس و خوف در سیمایش آشکار است.
از او پرسید: چرا چنین حالی به تو دست داده است؟
مرد جواب داد: من از خدا می ترسم.
امام فرمود: بنده خدا! از گناهانت بترس و نیز به خاطر ظلمهایی که درباره بندگان خدا انجام دادهای.
از عدالت خدا بترس
از خدا اطاعت کن و از آنچه که به صلاحت تو را نهی کرده است نافرمانی نکن، آن گاه از خدا نترس؛ زیرا او به کسی ظلم نمیکند و هیچگاه بدون گناه کسی را کیفر نمیدهد.
بحارالانوار، ج 67، ص 392
ملاقات شیطان وعیسی
روزی حضرت عیسی(ع) شیطان را دید که پنج الاغ سیاه در پیش داشت که بارهایی بر آنها نهاده و در راهی می رفت.
حضرت پرسید: ای شیطان باراین الاغ ها چیست و به کجا می روی؟
آن ملعون گفت: ای روح الله بار آنها مال التجاره من است و برای فروش می برم.
حضرت فرمود: آیا همه کالاها از یک قماش هستند؟
شیطان گفت: خیر بار هر یک با دیگری تفاوت دارد.
حضرت عیسی(ع) به یکی از آنها اشاره کرد و پرسید: بار این الاغ چیست؟
شیطان گفت: ظلم و جور و تعدی است.
حضرت فرمود: خریدار آن کیست؟
شیطان گفت: پادشاهان ظالم و حاکمان جور.
حضرت فرمود: الاغ دوم چه باری داری؟
شیطان گفت: غرور و خود پسندی.
حضرت پرسید: خریدار آن کیست؟
شیطان گفت: کدخداهای آبادی ها و رؤسای دهات.
حضرت فرمود: بر الاغ سوم چه بارکرده ای؟
شیطان گفت: حسد.
حضرت فرمود: مشتری آن کیست؟
شیطان گفت: عالمان درباری و مزدوران آنان و نوکران عجانب.
حضرت پرسید: بارالاغ چهارم چیست؟
شیطان گفت: خیانت.
حضرت فرمود؟ مشتری آن کیست؟
شیطان گفت: تاجران و کارکنان آنان. کسانی که تجارآنان را امین خود قرار داده و برای خرید و فروش به شهر های دور و نزدیک می فرستند ولی آنان به جای امانت داری خیانت می کنند.
حضرت پرسید:درازگوش پنجمی بارش چیست؟
شیطان گفت: نیرنگ.
حضرت فرمود: خریدارش کیست؟
شیطان گفت: زنان.