کریم سیاه!!
آیة الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی _مشهور به صاحب عروه_ یک قطعه کفن برای خودشان خریده بودند.
در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین(ع) زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بودند.
ایشان برای صله ارحام عازم یزد می شوند و در این سفر این کفن را با خودشان به یزد می برند. در شب اول ورودشان به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند.
حضرت سیدالشهداء(ع) به خواب ایشان آمده و می فرمایند:
یکی از دوستان ما فوت کرده و در مزار یزد منتظر کفن است. ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود.
ایشان بیدار می شود و می خوابد. بار دیگر این رؤیا تکرار می شود!
ایشان لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند…
تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟!
می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.
مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟
می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین(ع) بود.
در هر کجا مجلسی به نام امام حسین(ع) برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد.
منبع:
جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام،ص ۹۷
معرفی امام حسین(ع) با خون
حضرت ابراهیم علیه السلام از زمین کربلا عبور میکرد در حالی که سوار بر اسب بود؛ اسبش لغزید و از اسب افتاد؛ سرش شکسته شد و خون جاری شد.
پس شروع به استغفار نمود و عرض کرد:
خدایا چه از من سر زده است؟
جبرئیل نازل شد و گفت : ای ابراهیم گناهی از تو سر نزده لکن در این زمین نوه خاتم پیامبران و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود پس به همین دلیل خون تو جاری شد تا موافق با خون آن جناب گردد.
منابع:
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 243
رياض الأبرار ، ج1، ص: 172
عوالم العلوم ، ج17-الحسين، ص: 102
انتقاد آیت الله فاطمی نیا از بدعت های به وجود آمده در عزادرای ها
تشیع این نیست که آدم موقع سینه زدن بالا بپرد، اسم امام حسین را نصفه نیمه ببرد.
یکی از اهل علم حالش به هم خورده بود. می گفت عده ای را دیده بود که روی زمین خوابیده بودند روی زمین می کشیدنشان، صورتشان به زمین کشیده می شد و خون جاری شده بود؛ حال اهل علم بد شده بود. ائمه راضی اند به این؟
ما عاشق اهل بیت هستیم اما ببینید واقعا اهل بیت راضی اند از این حرکت؟ وقتی بنا بشود عالم برود کنار ،محور بشود یک جوان؛ این جوان همه کار می کند دیگر.
اعتقادات که نباید از بین برود. ببینیم اهل بیت از ما چه می خواهند. رضایتشان در چیست.
منبع: عصر ایران/ کد خبر:۱۱۰۹۶۶ / تاریخ:۱۸/۲/۱۳۸۹
بوسه رهبر انقلاب بر تابوت شهید محسن
سحرگاه امروز؛ بوسه رهبر انقلاب بر تابوت شهید محسن حججی، مدافع حرم اهل بیت علیهمالسلام
یزید درونت را بشناس!
عارف کبیر حضرت آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه فرمودند:
اگر ما جای خلفای بنیامیه و بنیعباس که خلافت را از اهلش غصب نمودند، بودیم و توانایی داشتیم، رادع و مانعی از نابودی دشمنان خود نداشتیم و شرایط و قدرت و امکاناتی که برای آنها فراهم بود، برای ما هم فراهم میشد، آیا مانند آنها عمل نمیکردیم؟! الآن چه میکنیم؟ آیا حقکشی نمیکنیم؟!
از خدا میخواهیم که مورد چنین امتحانی قرار نگیریم، البته اگر مورد امتحان قرار گرفتیم نیز از خدا میخواهیم که ما را حفظ نماید. انسان در مقام امتحان یا مانند سلمان علیهالسلام در أعلیعلیین قرار میگیرد یا مانند یزید و معاویه از هالکین و در اسفل سافلین.
آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه میبریم!
رحمت واسعه، ص١٩۵_١٩۶
شیعیان گنهکار چگونه می میرند؟
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمودند:
شیعهی ما اگـر مرتکب معصیتی شـود، نمیمیرد مگر اینکه به بلایی چه در مال و چه در فرزند و چه در خودش مبتلا گردد و این ابتلا موجب از بین رفتن گناهانش گردد و خدا را به گونهای ملاقات نماید که هیچ اثری از گناه در او باقی نمانده باشد و اگرچیزی از گناه در او باقی مانده بود، به هنگام مرگ دچار سختی و شدّت میگردد. (سپس پاک میشود.)
بحارالانوار، ج۶، باب سکرات الموت و شدائده، ص ۱۵۷
عوارض سلوک بدون استاد
مرحوم مولافتح الله شوشتری گوید: «این راه را بدون اذن و دستورالعملِ مرشدِ کامل، رفتن و برگشتن به سلامت، محال است. اشخاص میتدی و اهل ریاضت اگر بدون استاد بروند، گاه باشد که رفتن معایبی برای ایشان حاصل شود، امّا برگشتن را نتوانند و در منتهای سیر خواهند ماند و به کلّی فاسد و ضایع خواهند شد.
گاه باشد که محترق گردند و بسوزند و اگر صدمه به ارکان وجود ایشان فرضاً نرسد، فتنههای عظیم از ایشان به ظهور خواهد رسید که موجب هلاکت خود و نفوس کثیره خواهند بود.
سید علی محمد باب شیرازی (مدّعی امام زمان بودن مذهب بهائیت) را خودم دیدم که رفته بود، امّا به خودیِ خود رفته بود و نتوانست برگردد و به کلّی فاسد و ضایع شد و وجود او مایهی فساد در عالم گردید.
جایی که صنایع صوریه بدون استاد کامل حاصل نشود، چگونه میشود که صنعتهای معنویه بدون استاد حاصل گردد؟ خصوصاً چنین صنعتی که اعلی و اجلّ صنایع نفسانیه است».
شهاب ثاقب، ص 18
نفرین حضرت ابراهیم و مهربانی وسیع خداوند
روایت شده است که :
خداوند هنگامیکه حضرت ابراهیم رابه آسمانها بالا برد بینایی او را نیرو بخشید تا آنکه زمین و ساکنان آن رادید
به کناری توجه کرد دید زن ومردی به کار زشتی مشغولند،آنهارانفرین کرد،هردوهلاک شدند.
سپس زن و مرد دیگری را درآن حال دید،بر آنها نفرین کرد،آن دو نیز هلاک شدند،بعدازآن زن و مرد دیگری را همانگونه مشاهده کرد آنها را هم نفرین کرد و هلاک شدند،برای مرتبه چهارم وقتی خواست نفرین کند،
خداوند تبارک و تعالی به او وحی فرستاد:ای ابراهیم! از نفرین کردن بربندگان من خودداری کن،من پروردگار آمرزنده مهربان،وجبران کننده بردبار هستم،گناه بندگانم به من ضرری نمی زند.
همانطورکه ازاطاعت آنها سودی نمی برم،من آنها رابرای بهبود یافتن خشم خود تادیب نمی کنم،آنطورکه تو تدبیرمی کنی!
پس دعانکن برعلیه بندگان وکنیزان من،و از نفرین آنها خودداری کن و همانا توبنده من هستی که ازطرف من ماموریت داری آنها را بیم دهی،نه آنکه در پادشاهی با من شرکت داشته باشی،و نه آنکه بر من و بندگانم چیره شوی.
وبندگانم نسبت به من بین یکی ازاین سه حالت هستند:
_ یا از گناه خود توبه می کنند،من توبه آنها را می پذیرم و گناهانشان را می آمرزم و زشتی های آنان رامی پوشانم.
_ یاازعذاب آنهاخودداری می کنم،زیرا میدانم ازنسل آنها فرزندان باایمان بدنیا خواهند آمد،لذابا پدران کافر مدارا می کنم،ونسبت به مادران کافردرنگ میکنم ،وعذاب برآنهانازل نمی کنم تاآن اشخاص باایمان از نسل آنهابیرون آیند،و وقتی این کار صورت گرفت عذاب من برآنها فرود می آید.
_ و اگر از این دو قسم نباشند عذابی که برآنها مهیا کرده ام سخت تر است ازآنچه تو اراده میکنی،زیرا آنها را برحسب بزرگی و عظمت کبریایی خود عذاب میکنم!
ای ابراهیم!
مرابا بندگانم واگذار،همانا من به آنها مهربانتر از تو هستم،و مرا با آنها واگذار،زیرا من جبران کننده و بردبار و بسیار دانا میباشم،آنهارابه علم خود تدبیر می کنم وحکم خود را در میان آنها اجرا می نمایم.
تفسیربرهان"سیدهاشم بحرانی
تجسم اعمال چیست؟
تجسّمِ اعمال، یعنی تبدیل گناهان و صفات رذیله به عذاب در عالم برزخ!
حضرت علی (ع) میفرمایند: النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا
مردم همگی خوابند، وقتی كه مردند، بیدار میشوند و چشم آنها باز میشود و در آن زمان است که واقعیت گناهان را میبینند!
در واقع صفات رذيله همان مار و عقرب هستند، ولی ظهور و آشکار شدنشان در برزخ یا قیامت است.
در اين آيه به تجسم اعمال اشاره شده: إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامی ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً (نساء آيه 10)
کسانی که از روی ظلم، اموال یتیمان را میخورند، اینها درواقع در شکمهای خود آتش وارد میکنند.
یعنی مال حرام همان پارههای آتش است که ما نمیبینیم، وقتی که از دنیا رفتیم، آتش بودنش را میبینیم.
پس جهنّم و بهشت باطن انسان است.
باطن انسان پر است از صفاتِ رذيله؛ از قبيل شهوت و غضب و مكر و حيله و حسد و بخل و كينه و كبر و ريا و عجب كه او را آرام نمیگذارند و اینها بعد از مرگ به صورت موذيات و درندگان، به سراغش میآیند.
لكن بيشتر مردم به واسطه فرورفتن در دنيا، از اين مطلب غافلند.
برگرفته از کتاب اتحاد عاقل به معقول ص. 368
نهی از مجالس عزاداری برهنه
امام خامنه ای:
تبدیل مجلس عزاداری به یک جایی که یک تعدادی
جوان لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین وندانند چه میگویند،درست است؟
تاثیر عاشورا در بیلبوردهای لندن
چارلز دیکنز رمان نویس معروف
اهمیت گفتن و نوشتن "ان شاءالله"
روزي امام صادق (علیه السلام) به خدمتكاران دستور داد، براي كاري نامه اي بنويسند.
آن نامه نوشته شد و آن را به نظر آن حضرت رساندند، حضرت آن را نامه خواند، ديد در آن، ان شاءالله (بخواست خدا) نوشته نشده است.
به تنظيم كنندگان نامه، فرمود:
چگونه اميد دارید كه مطلب اين نامه به پايان برسد و نتيجه بخش باشد،با اينكه در آن “ان شاء الله” ننوشته ايد!
نامه را با دقت بنگريد، در هر جاي آن كه لازم است و"ان شاء الله” نوشته نشده، “ان شاء الله” بنويسيد…
پیوست:
گروهى از يهود چيزى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند ، حضرت فرمود : فردا بياييد تا جوابتان را بدهم . و اِن شاء اللّه نگفت.
پس تا چهل روز از آمدن جبرئيل عليه السلام نزد پيامبر جلوگيرى شد. به طوری که پیامبر سخت اندوهگین گردید.
پس از آن، بر پيامبر فرود آمد و گفت :«هرگز در مورد چيزى مگوى كه:
من آن را فردا انجام خواهم داد!
مگر اینکه در ادامه بگویی: مگر اینکه خداوند بخواهد…
و چون فراموش كنى، پروردگارت را به ياد آور و بگو: اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديك تر از اين به صواب است، هدايت كند»
منابع:
اصول کافی، باب التكاتب، حديث 4، ص 671- ج 2.
تفسیر العیاشی:14/324/2
اجازه نداریم از پیش خود سخنی بگوییم
حسین بن روح که نائب سوم حضرت ولی عصر[عجل الله تعالی فرجه الشریف] در زمان غیبت صغری بود روزی دعایی برای مردم نقل کرد.
چند روز بعد یکی از شیعیان نزد او رفت. می خواست بپرسد که آیا این دعا از خودش است یا از امام نقل کرده،قبل از اینکه چیزی بگوید
حسین بن روح گفت:
اگر از آسمان سقوط کنم و پرندگان مرا بربایند یا باد مرا به دور دست ها بیندازد، به مراتب برایم بهتر و دوست داشتنی تر از آن است که بخواهم مطلبی را به دروغ به امام و دین خدای متعال نسبت دهم و از پیش خود سخنی بگویم.
بحارالانوار،العلامة المجلسی، ج 44،ص274
شکم پرستی،یکی از بزرگترين دامهای شيطان
شيطان نزد پيامبران الهى مى آمد و بيشتر از همه با حضرت يحيى انس داشت .
روزى حضرت يحيى به او گفت :
من از تو سؤالى دارم .
شيطان در پاسخ گفت :
مقام تو بالاتر از آن است سؤال تو را جواب ندهم ، هر چه مى خواهى بپرس من پاسخ خواهم داد.
حضرت يحيى : دوست دارم دامهايت را كه به وسيله آنها فرزندان آدم شكار كرده و گمراه مى كنى ، به من نشان دهى .
شيطان : با كمال ميل خواسته تو را بجا مى آورم .
شيطان در قيافه اى عجيب و با وسايل گوناگون خود را به حضرت نشان داد و توضيح داد كه چگونه با آن وسايل رنگارنگ فرزندان آدم را گول زده و به سوى گمراهى مى برد.
يحيى پرسيد:
آيا هيچ شده كه لحظه اى به من پيروز شوى ؟
گفت : نه ، هرگز! ولى در تو خصلتى هست كه از آن شاد و خرسندم .
فرمود: آن خصلت كدام است ؟
شیطان : تو پرخور و شكم پرستى ، هنگامى كه افطار مى كنى زياد مى خورى و سنگين مى شوى بدين جهت از انجام بعضى نمازهاى مستحبى و شب زنده دارى باز مى مانى.
يحيى گفت :
من با خداوند عهد كردم كه هرگز غذا را به طور كامل نخورم و از طعام سير نشوم ، تا خدا را ملاقات نمايم .
شيطان گفت :
من نيز با خود پيمان بستم كه هيچ مؤمنى را نصيحت نكنم ، تا خدا را ملاقات كنم .
بدين وسيله حضرت يحيى يكى از مهمترين دامهاى شيطان را از خود دور نمود.
بحارالانوار،ج14،ص172
مستجاب نشدن دعای چهارکس
امام صادق (علیه السلام) :
1_ کسی که در خانه بنشیند و بگوید : خدایا روزی مرا برسان ، که خدا به او میگوید : آیا دستور ندادم که پی روزی بروی و تلاش کنی.
2_ مردی که مغلوب زنش شده است ، که خداوند می گوید : آیا اختیار او را به دست تو واگذار نکردم ؟
3_ فردی که دارای مال و ثروت باشد و آن را تباه کند و گوید : خدایا روزیم را برسان که خداوند میفرماید : آیا دستور ندادم که میانه رو باش و اسراف نکن ، سپس این آیه را خواند : بندگان خدا کسانی هستند که هنگام انفاق اسراف نمی کنند و بخل هم نمی ورزند بلکه میان این دو راه میانه را میگرند.
4_ مردی که پول داشته و آن را قرض داده بدون آنکه سندی بگیرد خداوند میفرماید : مگر تو را دستور ندادم که شاهد بگیری ؟
بحارالانوار جلد ۱۰۳ صفحه ۱۲ حدیث 53
بهلول و مرد شیاد
گویند روزی بهلول سکه طلایی در دست داشت و با آن بازی می کرد .
مرد شیادی که شنیده بود بهلول دیوانه است ، جلو آمد و گفت : اگر این سکه را به من بدهی ، در عوض ده سکه که به همین رنگ است به تو می دهم .
بهلول چون سکه های او را دید ، دانست که سکه های او مسی است و ارزشی ندارد .
بهلول گفت :
به یک شرط قبول می کنم .
بشرط آنکه سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی .
مرد شیاد قبول کرد و شروع به عرعر کرد .
بهلول به او گفت :
تو که خر هستی فهمیدی سکه های من طلاست و مال تو از مس ! چگونه می خواهی ، من که انسان هستم ، این مطلب را ندانم .
مرد شیاد ، پا به فرار گذاشت.
اثر گناه فقط در خود انسان ظاهر نمی شود...
آیت الله مشکینی:
اثر گناه فقط در خود انسان ظاهر نمی شود، گناه انسانی در محیطش هم اثر دارد، گناه انسان در فرزندانش اثر دارد، گناه انسانی در فرشته ها اثر دارد، گناه انسانی در زراعت اثر دارد، گناه انسانی در جوّ اثر دارد.
انسان گناه می کند و خیال می کند در جای خلوتی گناه کرد و تمام شد و رفت! گناه شما در همه چیز اثر می گذارد، در نسلتان اثر می گذارد، در محیطتان اثر می گذارد.
آیه شریفه می گوید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاس(روم، 41)»(فساد گناهان مردم در صحراها و دریاها ظهور پیدا می کند.)
اگر کسی یک گناهی بکند، فوری یک نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود، یک تیرگی و ظلمتی در آیینه روح او می نشیند، غباری در آیینه قلب او می نشیند و قلب او کدر می شود و از آن طرف فرشته ها گناهان او را می نویسند و به ملالی می برند، شاید فرشته های دیگر هم مطلع شوند و از طرف دیگر این گناه در نسل او اثر سوء می گذارد، در روح او اثر می گذارد.
به واسطه ژن های او، کروموزم های نطفه او، در فرزندانش اثر می گذارد و به وسیله همین گناه گاهی خدا به باران دستور می دهد نبارد، گاهی به زمین دستور می دهد نرویاند، گاهی به نسیم دستور می دهد نوزد، گاهی به میکروب های مضر دستور داده می شود که به این جامعه حمله کنند و مسائل وبا و طاعون ایجاد بشود، گناه چنین اثراتی دارد، اما انسان خیال می کند یک گناهی کرد و تمام شد، گناه اثرهای خاص دارد و ما برخی از آثار آن را در این جا برشمردیم و توبه، همه این آثار را پاک می کند.
منبع: پرتو سخن- شماره 635- 21 تیر 91
اهمیت صبوری در زندگی
باید بدانیم كه اصلاً زندگی دنیا بدون سختی امكان ندارد و چارهاي جز صبر بر سختیها وجود ندارد؛
هم چنانكه قرآن میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ» يعني اصلاً زندگی انسان توأم با رنج است؛ از همينرو آدمي نباید از رنج بترسد و از آن فرار کند.
اگر انسان به اين نكته توجه داشته باشد كه همه مردم ابتلائاتی دارند، تحمل مشكلات و گرفتاريها برايش آسانتر ميشود.
طبق بعضي روایات ترفیع درجه مؤمن متوقف بر صبر بر مصائب و گرفتاريها است؛
از همينرو خداوند مشكلاتي را برایش به وجود میآورد، تا او با صبر بر آنها به مقامات عالیتري نايل شود.
یکی از اصحاب امام صادق صلواتاللهعليه نقل ميكند:
روزی خدمت امام عليهالسلام نشسته بوديم. كسي آمد و از سختیها و گرفتاریهای زندگیاش گلايه کرد.
حضرت ابتدا در پاسخ او فرمودند: صبر کن! انشاءالله خدا برایت فرجی میرساند.
اما بعد از مقداري تأمل پرسيدند: وضع زندان كوفه چگونه است؟۴
عرض كرد: جای بسيار بدی است؛ محلي بسيار تنگ، کثیف و متعفن است كه زندانیان آن در بدترين حالات گرفتارند.
امام عليهالسلام هم به او فرمودند: توجه داشته باش! تو در واقع در زندان هستي؛ آيا توقع داری در زندان به تو خوش بگذرد؟
مگر نشنیدی که دنیا زندان مؤمن است؟ دنیا همین است؛ توقع نداشته باشيد مثل بهشت باشد.
در بعضي از روایات نقل شده است: بلا به اندازه ایمان است؛ هر کس ايمانش قویتر و محکمتر باشد، بلایش بیشتر است.
در روایت ديگري امام صادق صلواتالله علیه فرمودند:
«مزد و پاداش فراوان با بلای زیاد توأم است و خدا هیچ مردمی را دوست نمیدارد، مگر آنکه آنها را مبتلا میکند.»
نمونه ی بسیار روشن آن انبیا و اولیای خدا هستند از جمله سیدالشهدا علیه السلام که سخت ترین بلاها و مصیبتها رو دیدند وبا صبر و تسلیم در برابر خدا به بالاترین درجات رسیدند.
گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي