شکایت ازفقر
فردى در پيش حكيمى از فقر خود شكايت مى كرد و سخت مى ناليد. حكيم گفت: خواهى كه ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟
گفت: البته كه نه. دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمى كنم
گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه مى كنى؟
گفت: نه
گفت: گوش و دست و پاى خود را چطور
گفت: هرگز
گفت: پس هم اكنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شكايت دارى و گله مى كنى؟!
بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خويش را با حال بسيارى از مردمان عوض كنى و خود را خوش تر و خوشبخت تر از بسيارى از انسان هاى اطراف خود مى بينى. پس آنچه تو را داده اند، بسى بيش تر از آن است كه ديگران را داده اند و تو هنوز شكر اين همه را به جاى نياورده، خواهان نعمت بيش ترى هستى!
عباداتی که صاحبش را به آتش می کشد !!
ابوبصیر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت نموده که روز قیامت بنده ای را می آورند که اهل نماز بوده ،به او می گویند در دنیا که نماز می خواندی قصدت این بوده که مدحت کنند و بگویند چه خوب نماز می خواند پس او را به آتش می برند.
بنده ی دیگری را می آورند که اهل قرآن بوده و به او می گویند قصدت این بوده که بگویند فلانی نیکو قرآن نیکو می خواند ، پس او را هم به آتش می برند.
دیگری را می آورند که جهاد کرده و کشته شده می گویند قصدت این بوده که بگویند فلانی شجاع بوده ، پس او را به آتش می برند.
دیگری را می آورند که اهل انفاق بوده و می گویند قصدت این بوده که مردم بگویند فلانی با سخاوت است ، پس او را به آتش می برند.
کتاب گناهان کبیره استاد شهید دستغیب
به نقل از : شناخت گناهان .
انواع خنده...
پیامبر صلى الله عليه :
خنده دو قسم است:
خنده ايست كه خدا آن را دوست دارد و خنده ايست كه خدا آن را دشمن دارد، اما خنده اى كه خدا آن را دوست دارد، آنست كه مرد به روى برادر خويش از شوق ديدار وى لبخند زند
اما خنده اى كه كه خداى والا آن را دشمن دارد آنست كه مرد سخن خشن و ناروا گويد كه بخندد يا بخندند و بسبب آن هفتاد پائيز در جهنم سرنگون رود.
نهج الفصاحه، ح1892
در محو یک سال گناه
از حضرت صادق (ع) منقول است هرکه در روز جمعه بعد از نماز صبح بگوید:
اَللّهُمَّ اجعَل صَلَواتِکَ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَ حَمَلَۀِ عَرشِکَ وَ جَمیعِ خَلقِکَ وَ سَمائِکَ وَ اَرضِکَ وَ اَنبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
تا یک سال هیچ گناهی بر او نوشته نشود.
بحارالانوار ،ج ۸۹ ، ص۳۵۴
آیا ماندن در دنیا کمال و ارزش است؟
آیت الله جوادی آملی:
همه ما دوست داریم بمانیم؛ هیچ فردی، مرگ را دوست ندارد، همه دوست داریم ماندگار شویم، امّا ماندن در دنیا کمال نیست؛
زیرا «دنیا زندانی برای مؤمن است.»
اگر ماندن در دنیا کمال و دارای ارزش میبود، هر آینه پیامبران و اولیای الهی عمر طولانی میداشتند و هیچ گاه مشتاق آخرت نمیبودند.
پس معلوم میشود که ماندن خوب است، امّا ماندن بدین معنی نیست که فرد با جسم خود بماند، بلکه آثار و برکاتش باید در دنیا بماند.
چهار نماز گزار عیبجو
چهار نفر برای نماز به مسجد رفتند، و مشغول نماز شدند، در این هنگام مؤذن مسجد، وارد مسجد شد،
یکی از آنها در نماز به او گفت: ای مؤذن آیا وقت شده بود که اذان گفتی؟
دومی گفت: آهای! در نماز سخن گفتی و نمازت باطل شد.
سومی به دومی گفت: طعنه مزن، خودت نیز در نماز سخن گفتی و نمازت باطل شد.
چهارمی گفت: شکر خدا که من در نماز، حرف نزدم.
آن چهارم گفت حمد الله که من در نیفتادم به چه، چون آن سه تننماز هر چهار نفر به این ترتیب باطل شد.
پس ای برادر، غافل مباش! که عیبگوئی، چه بسا موجب گمراهی خود انسان می شود، و عیبجوها بیشتر در راه گم می افتند:
پس نماز هر چهاران شد تباه - عیب گویان، بیشتر گم کرده
بحار,ج 6, ص 746.
وصیت های سید بن طاووس به فرزندان خود
در پیروی و وفاداری و دلبستگی به امام زمان آنگونه باش که خدا و رسول خدا و پدران آنحضرت و خود او از تو می خواهند. هنگامی که نمازهای حاجت را به جا میآوری، حوایج آن بزرگوار را بر خواسته های خود مقدّم بدار. صدقه دادن از سوی آن جناب را بیش از صدقه دادن از سوی خودت و عزیزانت قرار بده. دعا برای ایشان را بر خودت مقدّم بدار.
خلاصه در هر کار خیری وفای به حق آن بزرگوار را مُقدّم بدار، زیرا اینکار سبب احسان و توجه بیشتر ایشان به تو میشود
کتاب کشف المحجه ص 151
ریشه پرشانی های زندگی
در کتاب اصول کافي روايتي را امام باقر(عليه السلام) از وجود نازنين پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) نقل مي کنند که خداوند متعال مي فرمايد:
وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ كِبْرِيَائِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَايَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْيَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ.
به عزت و جلالم و عظمت و کبريايي و نور و علو برتري موقعيتم قسم، هرگز بنده اي خواست خود را بر من مقدم نميکند مگر آنکه امورش را پريشان و دنيايش را بهم ريخته، وقلبش را به آن (دنيا) مشغول کرده و از دنيا به او نمي رسانم مگر آنچه برايش مقدر کرده .
در ادامه خداوند مي فرمايد:
وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ نُورِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِي وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَةٌ.
به عزت و جلالم و عظمت و کبريايي و نور وعلو برتري مقامم سوگند،هيچ بنده اي خواست من را برخواست خود مقدم نمي کند مگر اينکه ملائکه ام او را محافظت مي کنند و آسمان ها و زمين را کفيل رزقش قرار مي دهم و براي او برتر از تجارت هر تاجري خواهم بود و دنيا در عين تواضع بسوي او مي رود.[1]
این که آدم خوبی بود؛ پس چرا اینجوری شد؟
خیلیها رو ما میشناسیم که گذشته خوبی داشتند ولی بعدها میبینیم راهشون عوض شده و سر از گناه و معصیت و حتی انکار خدا و قرآن درآوردن،
یکی از بزرگترین علتهای این تغییرات “تسویف” هست.
تسویف از ریشة “سوف” و به معنای تأخیر انداختن و امروز و فردا کردن است.
گاهی انسان میداند اشتباه کرده و قصد برگشتن هم دارد؛ اما اقدام عملی برای برگشت نمیکند و هرگاه تصمیم به بازگشت میگیرد، وسوسه میشود که هنوز فرصت بسیار است و خود را به فردا وعده میدهد.
علت تسویف:
علت عمده تسویف آرزوهاى آدمى است؛ يعنى انسان كارى كه امروز بايد انجام بدهد، انجام نمى دهد به اين اميد كه تا فردا زنده است. وقتى روز بعد فرا رسيد باز به اميد روزى ديگر و همين طور ماه و سالى ديگر…
مراحل تسویف:
1. راحت طلبى و تنبلى در مورد كارهاى دنيا
2. سهل انگارى در انجام وظايف و واجبات
برگرفته از کتاب رهتوشه علامه مصباح، درس سوم
تأثیر بسم الله در اجابت دعا
پيامبر صلی الله علیه و آله :
مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ تَعَاطَاهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ-وَ هُوَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ يُقْبِلُ بِقَلْبِهِ إِلَيْهِ لَمْ يَنْفَكَّ مِنْ إِحْدَى اثْنَتَيْنِ إِمَّا بُلُوغِ حَاجَتِهِ فِي الدُّنْيَا وَ إِمَّا يُعَدُّ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ يُدَّخَرُ لَدَيْهِ- وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلْمُؤْمِنِين
هر كس كارى او را اندوهگين و به خود مشغول كند و او با اخلاص براى خدا بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد و با قلبش به سوى او رو كند، يكى از اين دو براى او خواهد بود: يا در دنيا به حاجتش مى رسد و يا حاجتش نزد پروردگار بوده و براى او ذخيره مى شود و آن براى مؤمنان ماندگارتر است.
التوحيد(صدوق) ص 232
پنج شباهت نماز به حضرت مولا امیرالمومنین على عليه السّلام
١-هردو ستون دين اسلام هستند. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: «على عمود الدين»
(کافی,۲۹۴/۱)
٢-هردو معيار و ميزان سنجش اعمال هستند. السلام عليك يا ميزان الاعمال
“مفاتیح الجنان.زیارت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام”
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: «الصلاة ميزان» (بحار-٨٤/٢٦٤)
٣-نماز با معرفت و زيارت با معرفت آن حضرت مايۀ آمرزش الهى است. «من اتى الصلاة عارفا بحقها غفر له»
(خصال-٢/٦٢٨)
تطبیق دعا با قانون جذب؛ آری یا خیر؟
نظریهپردازان قانون جذب، نظام معرفتی خاصی در این مورد پیشنهاد نمیدهند، آنها پیروان خود را به جهانبینی توحیدی دعوت نمیکنند؛ بلکه میگویند: مهم نیست تو خداباوری یا منکر خدا، ناپرهیزگاری یا اهل تقوا؛ مهم این است که هرچه آرزو کنی همه در اختیار توست و کائنات جملگی فرمانبردارِ تو هستند.
اخلاص در عمل
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم فرمود:
سه نفر از بنی اسرائیل با هم به مسافرت رفتند در ضمن سیر و سفر در غاری به عبادت خدا پرداختند، ناگهان! سنگ بزرگی از قله کوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به گلی بسته شد. و مرگ خود را حتمی دانستند. پس از گفتگو و چاره اندیشی زیاد به یکدیگر گفتند:
به خدا سوگند! از این مرحله خطر راه رهایی نیست مگر اینکه از روی راستی و درستی با خدا سخن بگوییم. اکنون هر کدام از ما عملی را که فقط برای رضای خدا انجام داده ایم به خدا عرضه کنیم، تا خداوند ما را از گرفتاری نجات بخشد.
عاقبت دست کم گرفتن آیات الهی!
شخصی از اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام که دستش قطع شده بود.
محضر مقدس آقا امیرالمؤمنین علیه السلام شرف یاب شد.
حضرت دست بریده او را گرفته و بجای خودش گذاشتند و آهسته چیزی خواندند،تا شفا یافت.
مرد خوشحال و خشنود شد و رفت.
روز بعد آمد خدمت حضرت و گفت : یا علی چه چیزی به دستم خواندی که خوب شد؟
حضرت فرمود:سوره حمد را خواندم.
آن شخص از روی تحقیر گفت: فقط سوره حمد را خواندی؟!
تا این حرف را زد؛ فی الحال دستش آویزان شد و تا آخر عمر به همان حالت بی دستی باقی ماند،زیرا که سوره حمد را غیرقابل اعتنا و کوچک شمرد..
خزینه الجواهر،حدیث ۳۲
شناخت خداوند...
آیت الله سعادت پرور"رحمة الله”
ای عزیزان من،شناسایی خداوند عزّوجل به قدر نفوس مخلوقات است.
باید بکوشید به هر قدری استعداد شناسایی دارید با خدا آشنا شوید.
ای عزیزان من،سربسته بگویم منبع تمام اخلاق و کردار حسنه و سیئه،موحد بودن و نبودن است. اگر در خود رذیله ای دیدید بدانید توحید و خدا پرستی در شما وجود ندارد به لفظ اکتفا کرده اید.
کتاب پند سعادت
چرا بعضی از دعاها مستجاب نمیشود؟
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی :
اگر به جای بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باک هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمیگیرد، دعای کسانی مستجاب میشود که در شکم آنان لقمهای حرام نباشد.
در حدیث میخوانیم: من سره ان یستجاب دعائه فلیطیب کسبه ( بحار، ج 90، ص 373. )
هر کس دوست دارد دعایش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را حلال کند. بگذاریم که دعا به معنای طلب خیر است و بسیاری از خواستههای ما خیر نیست و ما خیال میکنیم خیر را طلب میکنیم.
مثل قطره قطره گلاب!
گلاب قطره قطره به دست ميآيد، آن هم با چه زحمتي!
گلچينها اول صبح كه ميشود به باغ ميروند و با چيدن گلها چه خارها كه تحمل ميكنند، و بعد هم آنها را به ديگ پر از آب ريخته و ميجوشانند. آبها بخار شده، و بخارها قطره قطره ميشوند، و قطرهها در ظرفهاي بزرگ جمع ميشوند، و تازه يك ديگ گلاب به دست ميآيد. اما همين ديگ گلاب كه محصول ساعتها تلاش و كوشش است. با يك چشم بر هم زدن ميتوان لگد كرد و همه را زير دست و پا ريخت. حالا اگر شما جاي گلابگير باشي چه حالي پيدا ميكني؟
عزيز من! جان من! آبرو مثل گلاب است و به قول قديميها مثقال مثقال جمع ميشود يعني يك شبه به دست نمي آيد، بلكه آن قدر بايد در زندگي خود گل بكاري تا چند قطره
آبرو به دست آوري. اما ببين بعضيها چه دلي دارند، همين آبرو را يك شبه، يك باره، و با يك حرف همه را ميريزند.
قبول كن كه سخت است.
به همين خاطر است كه خدا روي آبروي مردم سخت حساس است.
تا جايي كه اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود:
«مَن تَتَبّعَ عَورات الناسِ كَشَفَ اللهُ عَورَتهَ»
يعني هر كس در زندگي مردم سَرَك بكشد و عيب و ايراد آنها را دنبال كند، خداوند عيب و ايراد او را فاش و بر ملا ميسازد.
و در حقيقت با اين كار خداوند ميخواهد به آدمي بفهماند كه آبروي مردم ريختن خيلي تلخ است و تا نچشي نمي فهمي، پس بچش!
مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
خداشناسی، مبنای انسانیت
سر سلسله معنويات خداشناسي است، ممكن نيست از سر سلسله معنويات و از ريشه و بن و سرچشمه آنها چشم بپوشيم و آنگاه بتوانيم اصول معنوي داشته باشيم، و از طرفي حتي مادي ترين مسلكهاي جهان چاره اي ندارند از اينكه سازمان اجتماعي خود را بر يك سلسله اصول معنوي و شرافتهاي اخلاقي بسازند.
انسانيت از خداشناسي نميتواند جدا گردد، يا خداشناسي است و يا سقوط در حيوانيت و منفعت پرستي و سبعيت و درندگي. منفعت پرستي به معني واقعي كلمه يعني اينكه آدمي واقعا بنده شهوت و شكم بوده باشد؟
يا بايد بنده خدا بود و يا بنده شكم و دامن و جاه و مقام و پول و زر و زيور، راه سوم ندارد، اما اينكه كسي مدعي شرافت و اخلاق و تقوا و عفت باشد و در عين حال به خداشناسي كه سرسلسله اين امور است ايمان و اعتقاد نداشته باشد و هم باطلي بيش نيست.
حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)