مغرور نباشید...
مغرور نباشید…
وقتی پرنده ای زنده است،
مورچه را میخورد !
وقتی میمیرد مورچه٬
او را میخورد
شرایط
به مرور زمان تغییر میکند . . .
هیچوقت….
کسی را تحقیر نکنید
شاید امروز ..
قدرتمند باشید اما . . .
زمان…..
ازشما قدرتمند تر است !
یک درخت،
هزاران چوب کبریت را میسازد..
اما…….
وقتی زمانش برسد،
یک چوب کبریت میتواند٬
هزاران درخت را بسوزاند !
پس خوب باشید
و خوبی کنید…
هیچ دارویی بهتر از "محبت" نیست!
لقمان حکیم گفت:
من چندین سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛
و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛
که هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست!
کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟
لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛
“مقدار دارو را افزایش بده! “
جواب سلام را باسلام بده،
جواب تشکر را با تواضع،
جواب کینه را با گذشت،
جواب بی مهری را با محبت،
جواب دروغ را با راستی،
جواب دشمنی را با دوستی،
جواب خشم را به صبوری،
جواب سرد را به گرمی،
جواب نامردی را با مردانگی،
جواب پشت کار را با تشویق،
جواب بی ادب را با سکوت،
جواب نگاه مهربان را با لبخند،
جواب لبخند را با خنده،
جواب دل مرده را با امید،
جواب منتظر را با نوید،
جواب گناه را با بخشش،
هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی،
یک روزی، یک جوری، یک جایی به تو باز می گردد…
فرق میان شهوت و رأفت
عجیب است که بعضی از افراد نمیتوانند میان شهوت و رأفت فرق بگذارند؛ خیال کردهاند که آن چیزی که زوجین را به یکدیگر پیوند میدهد منحصراً طمع و شهوت است، حس استخدام و بهره برداری است، همان چیزی است که انسان را با مأکولات و مشروبات و ملبوسات و مرکوبات پیوند میدهد.
اینها نمیدانند که در خلقت و طبیعت، علاوه بر خودخواهی و منفعت طلبی علایق دیگری هم هست. آن علایق ناشی از خودخواهی نیست، از علاقه مستقیم به غیر ناشی میشود. آن علایق است که منشأ فداکاریها و گذشتها و رنج خود و راحت غیر خواستنها واقع میشوند. آن علایق است که نمایش دهنده انسانیت انسان است، بلکه قسمتی از آنها یعنی در حدودی که به جفت و فرزند مربوط است در حیوانات نیز دیده میشود.
استادمطهری ،نظام حقوق زن دراسلام، ص168
اثر تواضع با خلق برای خدا
یکی از شاگردان شیخ می گفت:
یکی از رفقا نقل کرد آقا شیخ مرتضی زاهد را درون قبر گذاشته بودند جناب شیخ رجبعلی خیاط فرمود…
بلافاصله از جانب خدای متعال به نکیر و منکر خطاب رسید این بنده را به من واگذار کنید کاری به کار او نداشته باشید….
او در عمرش به خاطر من با خلق متواضح بود و ذره ای در خود احساس غرور نداشت.
معامله باخدا....
روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت و عسلها درون بشکه بود. پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت :
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی که تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت.
سپس تاجر به معاونش سپردکه آدرس آن خانم را پیدا کند وبرایش یک بشکه عسل ببرد. آن مرد تعجب کرد و گفت : از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی.
تاجر جواب داد :
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم به او میدهم.
اگر کسی که صدقه میداد به خوبی میدانست و مجسم میکرد که صدقه او پیش از دست نیازمند در دست خدا قرار می گیرد ، هر آینه لذت دهنده بیش از لذت گیرنده بود
این یک معامله با خداست.
درمحضراستاد
علامه حسن زاده آملی :
یاایهاالذین آمنوا اتقوالله …
ای کسانی که ایمان آوردید ؛
اتقوالله ، تقوا پیشه کنید ،
ادب مع الله داشته باشید ،
ادب با خلق خدا داشته باشید ،
در این لبیک هایتان صادق باشید ،
در نمازتان ، در تلاوت قرآنتان ،
در سلام و علیک هایتان ،
برخوردهایتان ، مجالست هایتان ،
صادق باشید ،
دار دار راستی هست ،
دار دو رویی نیست ،
همین که می بینید
تمام موجودات با ما
دو رویی ندارند
زمین با ما یکدل و یکرو ،
دریاها با ما همینطورند ،
درخت ها با ما همینطورند ،
حیوانات با ما خیانت نمی کنند ،
فصول سال با ما خیانت نمی کنند ،
همه مطابق برنامه
و نظام احسنی که ،
دستور العملی که ،
آفریدگارشان به اونها داده ،
در اون مسیرخودشون
یک سرسوزن خلاف نمی کنند ،
نمی یابی یک موجودی را که
به شما خیانت کرده باشد ؛!
معجزه ادعایی احمدالحسن بصری
با وجود سست بنیان و غیرقابل قبول بودن براهین و ادله احمدالحسن بصری، هیچگاه نوبت به درخواست اعجاز از وی نخواهد رسید، چراکه درخواست یا ارائه معجزه پس از ارائه بیّنه و برهان قاطع بوده و زمانی که اساس بینه و برهان مدعی مورد قبول نباشد، دیگر مجالی بر معجزه باقی نخواهد ماند. اما با این وجود، اعجاز ادعایی این فرد مورد بررسی و نقد قرار میگردد تا کذب این مدعی بیش از پیش برای همگان آشکار شود.
احمد بصری طی بیانیهای اعلام کرد: «از تعدادی از علمایی که ریاست و زعامت طائفه شیعه را به عهده گرفتهاند، خواستم که از من معجزهای را، بنابرآن طریقهای که در جراید صادر شده از انصار امام مهدی (علیهالسلام) ذکر کردم بخواهند، اما هیچکس این کار را نکرد. به همین دلیل پدرم امام مهدی م ح م د بن الحسن العسکری (علیهالسلام) به من دستور داد که چیزی که موضعم را نسبت به امام (علیهالسلام) بیان کند نشان دهم و هم چنین این مسائل را تبیین کنم که من وصیّ او هستم و اولین پسر او هستم که حکومت میکند و نیز اینکه باغی از باغهای بهشت هستم که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از آن خبر داده بود… و اولین معجزهای که برای مسلمانان و برای تمام مردم (نه تنها مسلمانان، بلکه تمام مردم) اظهار میکنم، این است که من موضع قبر حضرت زهراء (علیهاالسلام) دختر حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را میدانم و این در حالی است که تمام مسلمانان اجماع بر این مسأله دارند که قبر حضرت زهراء (علیهاالسلام) مخفی و مغیّب است و هیچکس جز حضرت مهدی (علیهالسلام) از موضع آن اطلاع ندارد و تمامی مسلمانان عقیده دارند که قبر حضرت زهرا (علیهالسلام) مخفی است.»[1]
نقد و بررسی:
اولا: این اعلام موضع، یک خبر است و جمله خبریه احتمال صدق و کذب دارد، پس چگونه و از کجای این جمله خبریه میتوان بر مردم اقامه حجت کرد، در حالیکه شأنیت معجزه، جداسازی صادق از کاذب است!
ثانیا: معجزه باید کار خارقالعادهای باشد که در توان دیگری نباشد، در حالیکه بیان چنین سخنان بیاساس در توان همگان است.
ثالثا: معجزه باید عوام فهم، خواص پذیر، آشکار و رسا باشد. لذا وقتی که ادعای احمد الحسن، بدور از شفافیت بوده و سرشار از ابهام است، چگونه ممکن است از عوام و خواص مردم آنرا بپذیرند، در حالیکه در حد یک ادعای ثابت نبوده و اثبات آن مستلزم ارتکاب به حرام و نبش قبر است! (نعوذ بالله)[2]
پینوشت:
[1]. بیانیهای صوتی از احمد بصری.
[2]. درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن بصری، علی محمدی هوشیار، انتشارات تولی، قم، 1395، ص 187.
تاثیر گناه بر روح و روان انسان
شهید مطهری:
اگر انسان بر مسير گناه اصرار و لجاج بورزد و گناهان را به طور مکرر انجام دهد اینها روح انسان را پلید میکند و ایمان در قلب چنین آدمی نماند.
خدا عالم است و خیرخواه بنده. بنده جاهل است و خواهان هوسهایش
مرحوم حاج اسماعیل دولابی :
خداوند به حضرت داود پیامبر وحی نمود فلان خانم را برای همسری تو برگزیدهام. حضرت داود به سراغ آن خانم رفت و قضیه را مطرح کرد.
ولی آن خانم گفت: من چندان عبادت و اعمال صالحی ندارم که لیاقت همسری شما را داشته باشم، خانم دیگری همنام من در همین محلّه زندگی میکند که خیلی اهل عبادت است، قاعدتاً اشتباه شده است و آن خانم منظور خداوند بوده است.
حضرت داود که به هدایت الهی مطمئن بود، از او پرسید: شما وقتی فقیر میشوید چه میکنید؟ آن خانم گفت: چون نمیدانم فقر برای من بهتر است یا ثروت، لذا کاری نمیکنم و به آنچه خدا پیش آورده، تن میدهم. حضرت پرسید: وقتی بیمار میشوید چه میکنید؟
آن خانم گفت: چون نمیدانم مرض برای من بهتر است یا صحّت، لذا کاری نمیکنم و به همان که خداوند پیش آورده تمکین میکنم. حضرت چند فقره از این سؤالات را مطرح کرد و آن خانم هم همینگونه پاسخ داد.
بعد حضرت داود گفت: با این معرفت و روح تسلیم و رضا که در شما میبینم، مطمئناً اشتباهی رخ نداده است و خود شما برای همسری من تعیین شدهاید.
خدا عالم است و خیرخواه بنده. بنده جاهل است و خواهان هوسهایش؛
که اغلب به خیر خودش نیست. با این حساب آیا نباید عبد تسلیم مقدّرات الهی شود و بر تشخیص و تمایلات خودش اصرار نورزد؟
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در جنگ احزاب، وقتی که کار خیلی سخت شد،
چوبدستیای که برای فرماندهی جنگ در دست داشتند، به زمین گذاشتند و به خداوند عرضه داشتند که: اَللّهُمَ اِن شِئتَ اَن لا تُعبَدُ لا تُعبَدُ: خدایا اگر خودت نمیخواهی عبادت شوی، عبادت نخواهی شد.یعنی خدایا هدف ما عمل به رضای شماست و از خود نظریه و خواستهی مستقلّی نداریم، اگر مشیتت به شکست ما و نابودی آیین یکتاپرستی قرار گرفته است، ما هم تسلیمیم.
مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب
طبقات مردم نزد شیطان
شیطان به حضرت یحیی گفت: می خواهم تو را نصیحت کنم.
حضرت یحیی فرمود: من میل به نصیحت تو ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند. شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند:
1 - عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند.
2 - دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم.
3 - دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد خدا می افتند. و از چنگال ما فرار می کنند. ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم.
کشکول ممتاز، ص 426
10 قانون کلي براي زندگي
قانون يکم:
به شما جسمي داده شده. چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد. بايد بدانيدکه در طول زندگي در دنياي خاکي با شماست.
قانون دوم:
در مدرسه اي غير رسمي وتمام وقت نام نويسي کرده ايد که زندگي نام دارد.
قانون سوم:
اشتباه وجود ندارد، تنها درس است.
قانون چهارم:
درس آنقدر تکرار مي شود تا آموخته شود.
قانون پنجم:
آموختن پايان ندارد.
قانون ششم:
قضاوت نکنيد،
غيبت نکنيد،
ادعا نکنيد،
سرزنش نکنيد،
تحقيرو مسخره نکنيد و گرنه سرتان مي آيد.
قانون هفتم:
ديگران فقط آينه شما هستن.
حکایت بهلول. کوچ
روزي بهلول از طرف قبرستان می آمد . از او پرسیدند از کجا می آیی ؟ گفت :
از پیش این قافله که در این سرزمین نزول نموده اند .
گفتند : آیا از آنها سوالاتی هم کردي ؟
گفت : آري . از آنها پرسیدم کی از اینجا حرکت و کوچ می نمایید ؟
جواب دادند که ما انتظار شما را
داریم هروقت همگی به ما ملحق شدید حرکت می نماییم .
حبه های زغال
حبه های زغال را اول کمی شعله می دهند و بعد در آتش گردان گذاشته و با شدت چرخانده و به حرکت در می آورند.
حرکت هر چه بیشتر باشد نور و روشنایی هم بیشتر خواهد شد٬ و سرانجام هم شعله خواهد کشید اما اگر حرکت در کار نباشد همان شعله هم کم کم روبه خاموشی می گذارد.
انسان ها هم همین طور هستند. یعنی خداوند ابتدا شعله ای از فطرت در نهادد آن ها قرار داده است ٬
حال اگر اهل حرکت و تلاش و کوشش باشند و به قول عرفا٬ اهل سیر و سلوک باشند٬ آن فطرت نیز فروغ بیشتری خواهد یافت و در حقیقت هر چه پیش روند موهبت و لطف حق را بیشتر نصیب می برند.
از این رو امام (ره) می فرمود:
« ناکرده سلوک موهبت یعنی چه»
یعنی تو که اهل تلاش و کوشش و سیر و سلوک نیستی چه توقعی داری که الطاف الهی را نصیب ببری؟
کتاب سلوک باران – حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
کوچک شمردن گناه, گناه بزرگیست
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
اگر كسی گناه بكند و بگوید: این چیزی نیست، خدا این را نمیبخشد!
گاهی وقتها خدا گناهان كوچك را نمیبخشد. چون میگوییم كه چیزی نیست. اما گاهی خدا ممكن است گناه بزرگ را ببخشد.
خانم این دو تار مو كه بیرون است حرام است.
میگوید: برو بابا! مردم كل موهایشان بیرون است. حالا این دو تا!به دو تا مو گیر نده…
شاید آن بیحجاب را خدا ببخشد.
این دو تا مو را نبخشد.
چون میگوید: چیزی نیست. كسی گناه كند بگوید: چیزی نیست.
(کوچک شمردن گناه, گناه بزرگیست)
یك كسی نمازش غلط بود. گفتند: آقا نمازت غلط است.
گفت: برو! اینقدر خدا تاركالصلاة دارد كه الآن فرشتهها سر همین نماز غلط من دعوایشان میشود!
ممكن است خدا آن تاركالصلاة را ببخشد، ولی اینكه میگوید: چیزی نیست هم میخواند، هم غلط میخواند و هم میگوید: اشكالی ندارد. ….
خود شما اگر سر سفره سبزی ببینید. بگویید: آقا این سبزی را چه كسی پاك كرده است، گل و خاک دارد.
مثلاً طرف بگوید: بخور بابا گل چیه تا آخر عمرت در ذهنت میماند.
اگر یك ذره گل باشد بگوید: طوری نیست، ناراحت میشوی، اما اگر پر از گل باشد بلند شود دوباره بشوید، او را میبخشی. این مهم است.
وابسته به خدا شويد...
بزرگي گفت : وابسته به خدا شويد .
پرسيدم : چطوري ؟
گفت : چطوري وابسته به يه نفر ميشي ؟
گفتم : وقتي زياد باهاش حرف مي زنم زياد ميرم و ميام
گفت : آفرين .زياد با خدا حرف بزن.زياد با خدا رفت و آمد کن
وقتي يارت خداست،
بگذار هر چقدر ميخواهند نارفيق شوند.
هميشه با خدا بمان.
چترِ پروردگار، بزرگترين چترِ دنياست.
نانی از آسمان
روزي محمد بن علاء وارد مدينه شد، در حالي كه بسيار گرسنه بود و پولي هم براي تهيه غذا نداشت .
او براي زيارت قبر پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفت و خطاب به آن حضرت گفت :
اي رسول خدا به خدمت شما آمدم، در حالي كه شدت فقر و گرسنگيام را جز خدا نمي داند و امشب را مهمان تو هستم .
آنگاه خواب بر او غلبه كرد .
در عالم رويا، رسول خدا صلی الله علیه و آله را ديد كه به او گرده ناني لطف می كند.
نصف آن را خورد و ناگهان از خواب بيدار شد . در حالي كه نصف ديگر نان در دستش بود .
محمد بن علاء می گويد : با اين مطلب صدق گفتار پيامبر خدا صلی الله عليه و آله كه فرموده بودند : هر كس مرا در خواب ببيند، واقعا مرا ديده است ؛ زيرا شيطان به شكل من در نمی آيد برايم روشن شد .
آنگاه صدايي شنيدم كه ميگفت :
اي محمد ! كسي قبرم را زيارت نمي كند، مگر آن كه گناهش بخشیده و شفاعتم فردای قيامت نصيبش خواهد گرديد.
الغدير ،ج۹ ، ص۱۸۹
نصیحتی برای همیشه...
این روایت، نصیحت پیامبر(ص) برای کسانی است که او را نمی بینند :
قيس بن عاصِم به رسول خدا (ص) گفت: چون ما ساکن بیابان هستیم و شمارا خیلی کم میبینیم، نصیحتی کنید که همیشه برای ما کارساز باشد،
پس رسول خدا (ص) فرمود:
ای قيس! به درستی كه با هر عزّتی ذلّتی است،
و با زندگی مرگ است و با دنيا آخرت است، و برای هرچيزی حسابگری است و بر هر چيزی مراقب و پاسداری است، و برای هر كار نيكوئی ثوابی است و برای هر كار زشتی عِقابی است، و برای هر أجلی كتاب و تقديری است.
ای قيس! حتماً، حقّاً و بدون شكّ با تو همنشینی هست که با تو دفن ميشود، درحالی که او زنده هست و تو نيز با او دفن ميشوی درحالی که مرده هستی.
پس اگر آن همنشین كريم باشد، تو را از گزند حوادث مصون خواهد داشت و گرامی خواهی بود، و اگر لئيم باشد تو را دستخوش خطرات و آفات نموده به طوفان بلا گرفتار خواهی شد.
و او در روز قيامت باتو محشور میگردد، و تو نيز برانگيخته نخواهی شد مگر با او و از تو بازپرسی نخواهد شد مگر از او،
پس او را صالح قرار بده چون اگر صالح باشد با او انس خواهی گرفت، و اگر فاسد باشد از هيچ چيز وحشت نداری مگر از او؛
و آن شخص همنشین، همان “كردار و عمل" تو است.
أمالی صدوق، ص 3 ، خصال ج 1، ص 114
مبعوث شدن مردگان درقیامت
مردگان روز قیامت چگونه از قبرها مبعوث میشوند؟
از حضرت صادق علیه السلام روایت است که چون پروردگار اراده کند که عالم آفرینش را مبعوث فرماید، بر زمین چهل روز باران می بارد قطعات بدن بهم می پیوندند و روی آنها گوشت روئیده میشود.
سپس آن حضرت فرمود: جبرائیل نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و دست او را گرفت و به بقیع آورد؛ تا اینکه کنار قبری رسیدند و جبرائیل صاحب آن قبر را صدا زد و گفت: به اذن خدا برخیز!
مردی که موهای سر و صورتش سفید بود از میان قبر برخاست و خاک را با دست خود از چهره خود پاک میکرد، و می گفت: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ. جبرائیل به او گفت: به اذن خدا دو مرتبه در قبر باز گرد!
سپس به کنار قبری دیگر آمدند و جبرائیل صاحبش را ندا درداد: به اذن خدا برخیز! از میان قبر مردی با چهره و سیمای سیاه برخاست و می گفت: یَا حَسْرَتَاهُ! یَا ثُبُورَاهُ! و سپس جبرائیل به او گفت: باز گرد به مکانی که بودی به اذن خدا.
و پس از آن گفت: ای محمد! این قِسم مردگان در روز قیامت محشور میشوند. مؤمنان میگویند: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ. و دسته دیگر میگویند: یَا حَسْرَتَاهُ، یَا ثُبُورَاهُ.
تفسیر قمی طبع سنگی ص581 و از طبع حروفی نجف ج2