قوانین اسلام کجا، اینها کجا؟
در تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان (تألیف مرحوم سعید نفیسی) مینویسد: «شماره زنانی که مردی میتوانست بگیرد نامحدود بود، و گاهی در اسناد یونانی دیده شده است که مردی چندصد زن در خانه داشته است.».
منتسکیو در روح القوانین از آکاتیاس، مورخ رومی، نقل میکند که: «در زمان ژوستی نین چند نفر از فلاسفه رومی که مورد آزار و اذیت مسیحیان قرار گرفته و نمیخواستند مذهب مسیح را قبول کنند، روم را ترک گفته و به دربار خسرو پرویز پادشاه ایران پناه آوردند و در آنجا چیزی که بیشتر موجب حیرت آنها شده این بود که نه تنها تعدد زوجات مرسوم بود بلکه مردها با زنهای دیگران آمیزش میکردند.».
…ناگفته نماند که فلاسفه رومی به دربار انوشیروان پادشاه ایران پناه آوردند نه خسرو پرویز. ذکر خسرو پرویز در کلام منتسکیو اشتباه است.
نظام حقوق زن دراسلام، ص۲۹۳،شهیدمطهری ره
افضل ترین اعمال درقیامت
پیغمبر عظیم الشان (ص) یک روز در جمع اصحاب فرمودند :
من دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار را که هر دو شهید شدند را در خواب دیدم که از غذا های بهشتی میل میکنند؛
از انها سوال کردم،
که در ان عالم بهترین اعمال کدام است؟
گفتند :پدر ومادرمان به قربان شما!
این جا سه چیز افضل اعمال است:
* محبت نسبت به حضرت علی(ع)
* آب دادن به تشنه ها
* صلوات بر محمد و آل محمد (ص )
مستدرک الوسائل،ج۵،ص۳۲۸
ارزش مهمانداری در کلام امیرالمومنین(علیه السلام)
امام على(ع):
هيچ مؤمنى نيست كه مهمان را دوست بدارد، مگر آن كه چون از قبرش بر مى خيزد، چهره اش مانند قرص ماه مى درخشد، و اهل محشر مى نگرندو مى گويند…
بحار ج 75ص461
ابیاتی ازامام خمینی (ره)به مناسبت عیدنوروز
باد نوروز وزيـــده است به كوه و صحرا
جامه عيـــد بپـــوشنـــد، چه شاه و چه گدا
بلبل باغ جنان را نبـــود راه به دوست
نازم آن مطـــرب مجلـــس كـــه بود قبله نما
صوفى و عارف ازين باديه دور افتـادند
جــام مى گير ز مطــرب، كه رَوى سوى صفا
همه در عيد به صحرا و گلستان بروند
من ســرمست، ز ميخـــانه كنـــم رو به خدا
عيد نوروز مبارك به غنــــى و درويش
يــــــار دلـــــدار، ز بتخـــانــــه درى را بـــگشا
گر مرا ره به در پير خــــــرابات دهى
بــه سر و جان به سويش راه نوردم نه به پا
سالها در صف اربــــــاب عمائم بودم
تـــا بـــه دلـــدار رسيدم نـــكنم بـــــاز خــطا
دیوان اشعار امام خمینی(ره)
جواب زیبای امام حسن مجتبی علیه السلام به مرد یهودی
روزي امام حسن مجتبي عليه السلام پس از شستشو، لباسهاي نو و پاكيزه اي پوشيد و عطر زد.
از كوچه هاي مدينه مي گذشت، ناگاه با پيرمرد يهودي كه فقر او را از پاي در آورده وپوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود،روبه رو شد.
حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت:
خواهش مي كنم لحظه اي بايست و سخنم را بشنو!
امام عليه السلام ايستاد.
يهودي: يابن رسول الله! انصاف بده!
امام: در چه چيز؟
يهود: جدت رسول خدا مي فرمايد:
دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است!
اكنون مي بينم كه دنيا براي شما كه در ناز و نعمت به سر مي بري، بهشت است و براي من كه در عذاب و شكنجه زندگي مي كنم، جهنم است.
و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم.
امام فرمود:
اي پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببيني خداوند در بهشت چه نعمتهايي براي من و براي همه مؤمنان آفريده، مي فهمي كه دنيا با اين همه خوشي و آسايش براي من زندان است.
و نيز اگر ببيني خداوند چه عذاب و شكنجه هايي براي تو و براي تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مي كني كه دنيا با اين همه فقر و پريشاني برايت بهشت وسيع است.
پس اين است معناي سخن پيامبر صلي الله عليه و آله كه فرمود:
دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است…
اصول کافی،باب في ابطال الرويه، حديث 1، ص 95، 96- ج 1
موجودات قبل ازانسان
آيا قبل ازخلقت حضرت آدم،بشر دیگری وجود داشته است؟
در كتاب «ناسخ التواریخ» نقل شده كه شخصی به خدمت حضرت علی علیه السلام رسید و سؤال كرد كه سه هزار سال پیش از حضرت آدم چه كسی بود؟
حضرت فرمودند:بشر؛ عرض كرد قبل از آن بشر كی بود؟ فرمود: بشر؛ سه بار این سخن تكرار شد، سائل سر به زیر انداخت.
آنگاه حضرت علی علیه السلام فرمودند: اگر سی هزار بار هم سؤال میكردی، همین جواب را میشنیدی.
در روایات داریم که خداوند زیاد آدم خلق کرده است.
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؟!
آری به خدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی.
نمی گوید شما آدم آخر هستید بلکه می فرماید جزء آدم های آخر هستید.
هر چند آیات و روایات تأكید دارند كه انسان امروزی بدون شک از نسل حضرت آدم (علیه السلام) هستند، امّا بنابر برخی از روایات، خداوند قبل از خلقت انسان، موجوداتی با شعور كه خدا را میپرستیده اند، خلق نموده و پس از قیامت نیز موجوداتی را خواهد آفرید و خلقت خداوند منحصر به خلق انسان نیست.
بنابر برخی از روایات دیگر، خداوند موجوداتی شبیه به انسان به نام « نسناس» را خلق كرده بود كه قبل از خلقت انسان از بین رفتند.
دلیل فلسفی بر تصدیق این موضوع:
خداوند متعال دائم الفیض است و هیچ وقت منع فیض نکرده است و فیض خدا همیشه جاری بوده است زیرا خداوند اول ندارد بلکه او همیشه بوده است و در نتیجه فیض خدا هم همیشه بوده است منتها هر زمانی فیض خدا به ایجاد یک نسلی بوده است و این نسلی که ما داریم مطابق فرمایش حضرت علی ( علیه السلام ) منتهی می شود به آدمی که از خاک و آب خلق شده است…
منابع :
1. نهج البلاغه ترجمه دشتی
2. بحارالانوار، ج 11،ج 54
3. ترجمه تفسیرالمیزان، ج 4
4. در س هایی از نهج البلاغه ، آیت الله منتظری ، نشر سرایی
تغییر در خود
جوانی از درگیری ها با همسرش گفته بود شاکی بود که او ناسازگاری می کند.
حاج شیخ فرمود: خودت خوب شو او هم خوب می شود.
این یک اصل صحیح و مغفول است که در حدیث امیرالمومنین علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها آمده است:
هر کس رابطه اش با خدا صاف شود، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح می کند.
کتاب مشهور آسمان ص ۱۵۸
اللهم عجل لولیک الفرج
باد از بیشه سرسبز دعا می آید
از گلستان مفاتیح و جنان
منتظر باید ماند
فصل روییدن گل نزدیک است
می وزد از طرف قبله ی سجّاده ی من
نفسِ صبح بهار
بوی یک باغ امید، عطر یک جمعه ی سبز، فصل گل نزدیک است
لاله از سینه دشت، سبزه از دامن کوه
کبک با قهقهه گفت:
منتظر باش!
که خورشید طلوع می کند از مغربِ عشق…
بامید آنکه امسال،سال فرج مولا باشد
اللهم عجل لولیک الفرج
اگر می خواهی کتاب اخلاقی بنویسی ...
آیت الله مجتهدی تهرانی :
«اگر می خواهی کتاب اخلاقی بنویسی اول سعی کن مطالبش را در خودت پیاده کنی بعد کتاب را چاپ کن
وقتی «ملامهدی نراقی» (رحمه الله) کتاب «جامع السعادت» که در علم اخلاق است نوشتند، آن را برای «علامه بحرالعلوم» (رحمه الله) در نجف اشرف فرستادند.
پس از مدتی مرحوم نراقی به نجف جهت دیدن علامه رفتند؛ علامه ایشان را تحویل نگرفتند و دیدار ایشان را پس ندادند.
برای بار دوم مرحوم نراقی به دیدن علامه رفتند ولی ایشان همان رفتار دفعه قبل را کردند.
بار سوم مرحوم نراقی به دیدن علامه رفتند، این بار علامه از مرحوم نراقی خیلی تجلیل و احترام و اکرام نمودند؛
به حدی که مرحوم نراقی تعجب کرد و مرحوم بحرالعلوم فرموده اند: دیدم کتاب شما خیلی عالی است می خواستم ببینم آیا این مطالب را در خودتان هم پیاده کرده اید؟»
سایت معاونت تهذیب حوزه های علمیه/اخبار
درمحضراستاد
مرحوم حاج اسماعیل دولابی فرمودند :
بزرگان با حرف ، سر ما را گرم می کنند و مخفیانه چیزهای بزرگ را توی جیب ما می گذارند .
علتش هم این است که ظرفیت نداریم و اگر به ما نشان دهند ، مغرور می شویم و به مردم فخر می فروشیم و ادّعا می کنیم
وقتی آن را آشکار می کنند و نشان می دهند که در ما ظرفیت پیدا شده و با دیدن آن ها خدا را شکر می کنیم و آن ها را عطای خدا ، نه تلاش و هنر خودمان می بینیم !
تحفه ی جوانان ، ص ۱۲۹
گذر حضرت ابراهیم خلیل الله به سرزمین کربلا..
حضرت ابراهيم علیه السلام سوار براسب بود كه گذرش به سرزمين كربلا افتاد تا به محل شهادت حضرت ابى عبدالله علیه السلام رسيد، اسب حضرت بزمين خورد و حضرت ابراهيم علیه السلام از اسب بزمين افتاد و سرش شكست و خونش جارى گشت و اشكش آمد و مخزون گرديد.
در آن حال شروع باستغفار كرد و فرمود: خدايا مگر چيزى از من سرزده كه دچار اين بلا شدم؟
حضرت جبرئيل علیه السلام نازل شد و فرمود: اى ابراهيم؛ گناهى از تو سر نزد ليكن در اينجا نوه دختر پيغمبر خاتم انبياء صلى عليه و پسر خاتم اوصيا كشته مى شود و اين خونى كه از تو جارى شد با خون او موافقت كرد.
حضرت ابراهيم علیه السلام با حالت حزن و اندوه فرمود:
اى جبرئيل چه كسى او را مى كشد؟ جبرئيل فرمود: آن كسى كه اهل آسمان و زمين او را لعنت كرده اند و قلم بدون اذن بر لوح به لعن او جارى شده، و خداوند وحى فرمود: به قلم كه تو مستحق ستايش و مدح و ثنا هستى، بخاطر اينكه اين لعن را نوشتى.
حضرت ابراهيم علیه السلام (محزون و گريان ) دستهايش را بلند كرد و يزيد را زياد لعن كرد و اسبش بازبان فصيح آمين گفت.
حضرت ابراهيم علیه السلام به اسبش فرمود: از نفرين من چه چيزى را متوجه شدى كه آمين گفتى؟
گفت: ابراهيم يكى از افتخارات من اينستكه كه تو سوار بر من شوى و وقتى كه به زمين خوردم و شما از پشت من افتادى خيلى خجالت كشيدم، و مسببش هم يزيد لعنتى بوده.
منابع:
1- متخب طريحى، 49
2- گلچين گل نغمه، ص 41
منبع: داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام، تالیف علی میر خلف زاده
شرح وتفسیردعای یامقلب القلوب والابصار
_تحول در قلب و بصيرت
«يا مقلب القلوب و الابصار»
قلب و بصيرت قلبي، از مؤلفههاي مهم معنوي در مسير كمال انسان است كه در قرآن كريم و روايات ناب اسلامي تأكيد بسياري بر آن شده است. قلب سرچشمه تمامي جوششهاي و خيزشهاي وجود آدمي است.
به بيان نغز امام راحل(س): «با سرچشمه گلآلود توقع صفاي آب نداشته باش… تو اگر معناي «يا مقلب القلوب» را به ذائقه قلب بچشاني و به سامعه قلب برساني… از جلب قلوب بينياز شوي». (آداب الصلوة، ص 172)
از اين رو است كه امام در توصيه به پيروان خويش خاصه طلاب علوم ديني ميفرمايد: «لازم است خود را تهذيب كنيد كه وقتي رئيس جامعه يا طايفهاي شديد، آنان را نيز تهذيب نماييد. براي اصلاح و ساختن جامعه قدم برداريد. هدف شما خدمت به اسلام و مسلمين باشد». (جهاد اكبر، ص25)
«اگر براي خدا قدم برداريد، خداوند متعال مقلب القلوب است. دلها را به شما متوجه ميسازد». (همان، ص 66)
در اعتقاد امام كسي كه نداي «يا مقلب القلوب و الابصار» را سرميدهد، بايد قلبش تنها متوجه به خدا باشد و از توجه به غير او رويبگرداند تا دعاي او جامه صدق و راستي برتن بيارايد و در ضميرش اثرگذار باشد. ( شرح حديث جنود عقل و جهل، ص90)
علم به اركان توحيد، با ايمان به آن متفاوت است؛ زيرا تا علم توحيد در قلب وارد نشود، حظي از نداي «يا مقلب القلوب و الابصار» نخواهيم برد. (همان، ص 95)
درخواست از درگاه ربوبي مبني بر انقلاب در قلب و بصيرت، نشانه آن است كه انسان به سبب نسيان از ياد حق و انس با كثرات دنيوي و هواهاي نفساني، نيازمند تحول قلبي و روشنايي چشمان دل است و اين تحول در قلب كه مكان حضور حق تعالي است (القلب حرم الله فلا تسكن فيه غير الله؛ دل، حرم الهي است. پس غير او را در آن جاي نده) و نيز تغيير و تحول در نگرش و بصيرت آدمي (المؤمن ينظر بنور الله؛ مؤمن به نور خدا ميبيند)، همگي به دست او است و تنها فضل و عنايت ربوبي خداي رحمان است كه ميتواند با دو دست جلال و جمال خويش مرآت دل را از غبار اغيار بزدايد و قفلهاي بزرگ هواي نفس را از ابواب آسماني دل بگشايد و پردههاي غفلت را از چشمان بصيرت انسان كنار زند و ديدگان دل را به نور معرفت و مشاهدت حضرت دوست روشني بخشد .
کفّار هم بدنبال خدا میگردند
آنها هم گمشده ای دارند و برای بدست به آن در حرکت و جستجو و برای نیل به آن در تکاپو و تلاشند لیکن راه را گم کردهاند. راه، راه آب باید باشد نه راه سراب . مؤمن بدنبال آب می رود و از راه آب به چشمهٔ زلال و گوارای حقیقت دست مییابد و سیراب میشود؛
کافر برای رفع تشنگی و رسیدن به آب راه آب را بدست نسیان سپرده، راه سراب در پیش میگیرد، و برای زیاد کردن اعتباریات دنیا از جاه و مال و زن و فرزند و ریاست و حکومت هر چه بیشتر میکوشد،
و هر چه بیشتر بکوشد از راه حقیقت دورتر شده و به سراب نزدیکتر، حرارت آفتاب و سوزندگی بیابان خشکی جگر او را تشنه ، عمر سپری، راه برگشت باقی نمانده،
با نکبت و وبال در آرزوهای خود مدفون میگردد و خیالات و افکار باطل مقبرهٔ او میشود.
معادشناسی، ج۱، ص۲۴
گزیده بیانات امام خامنه ای در دیدارمداحان اهل بیت(ع)
در خجسته سالروز میلاد باسعادت حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها جمعی از مداحان و ذاکران اهل بیت علیهم السلام صبح امروز با حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. ۹۵/۱۲/۲۹
مهمترین بیانات امام خامنه ای در این دیدار:
حرکت بانوی بزرگوار اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) در نقش یک رهبر حقیقی و همچنین یک همسر و مادر نمونه الگوی کامل برای زن مسلمان است.
حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها مصداق کامل «زنِ اسلام» و در بالاترین تراز «زنِ اسلامی» یعنی در حدّ یک رهبر بودند.
با وجود آن عظمت و مقامات خارج از فهم و تصور بشر، یکی از شئون و مشاغل ایشان، نقش «مادری، همسری و خانهداری» است.
شاعران خوش ذوق و مداحان خوش بیان اهل بیت باید متناسب با نیاز و وظایف امروز افکار و جهت گیری های آن بزرگواران رابه گفتمانی رایج درجامعه تبدیل کنند.
برخی افراد با به رُخ کشیدن حرفهای ناقص و پوچ غرب درباره نگاه اسلام به زن خدشه وارد میکنند.
این فریفتگان غافل، خانهداریِ زن را تحقیر میکنند، در حالیکه خانهداری یعنی تربیتِ انسان، و تولید والاترین محصول و متاع عالم وجود یعنی بشر.
مرد و زن از جهاتی همچون «عروج به مقامات معنوی»، «قدرت رهبری» و «توانایی هدایت بشر»، تفاوتی با هم ندارند اما از جنبهای همچون «وظایف در اداره زندگی» با هم متفاوتند و نمونه همه این موارد، حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها است.
نباید قالب مداحی با شیوههای هنری دیگر مخلوط شود و مثلاً شعری در مصیبت یا مدح اهلبیت در قالب ترانه فردی دور از دین و معنویت و غرق در فساد و مادیات خوانده شود.
جامعه مداح باید بتواند با نگاه به دنیای روز و متناسب با نیاز زمان و وظایف و جبههبندیها، گفتمانسازی کند.
از دامن زن مرد به معراج مي رود
امام خمینی( ره):
زن نقش بزرگي دراجتماع دارد.
زن مظهرتحقق آمال بشر است .
زن پرورش ده زنان ومردان ارجمند است
از دامن زن مرد به معراج مي رود.
صحیفه نور،ج 7 ،ص 341
برکت فراوان از دو عمل
شیخ بهلول میفرمودند:
من در تمام عمرم یک عمل را ترک کردهام و اصلاً انجام ندادهام و یک عمل را اصلاً ترک نکردهام و تحت هر شرایطی بجا آوردهام و از این دو کار، برکت زیادی دیدهام، و آن را به همه شما سفارش میکنم؛
آنچه ترک کردهام، دروغ است،
و آنچه ترک نکردهام نماز شب است.
تربیت فرزند به وسیلهی مادر...
رهبرفرزانه انقلاب (حفظه الله ) :
تربیت فرزند به وسیلهی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛
با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است،
با زندگی کردن است.
فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره
خوبی می کنی به خودت برمی گردد. حتی وقتی دست کسی را می گیری، خدا مرحمت می کند و نگاه می کنی که به خودت خوبی کرده ای.
وقتی او را می بینی که نمی تواند بلند شود، خودت بوده ای که نمی توانستی بلند شوی. دستش را می گیری و بلند می شود، راحت می شوی.
طوبای محبت، برگرفته از سخنان عارف بالله مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی، جلد سه، صفحه 110