امام جواد(ع) بانی بحث آزاد در جامعه اسلامی
رهبرانقلاب (حفظه الله) :
[امام جواد]، اولين كسى بود كه به طور علنى بحث آزاد را بنيانگذارى كرد. در محضر مأمون عباسى، با علما و داعيهداران، درباره دقيقترين مسائل حرف زد و استدلال كرد و برترى خود را و حقانيت سخن خود را ثابت كرد.
بحث آزاد، ميراث اسلامى ماست، بحث آزاد در زمان ائمهى هدى رائج بوده است و در زمان امام جواد به وسيلهى آن امام بزرگوار با آن شكل نظيف انجام گرفته است.
ما امروز اگر به بحثهاى آزاد پاسخ مىدهيم به هيچ وجه به خاطر جوسازيهايى كه از سوى بعضى از عناصر مخالف انجام مىگيرد نيست، اين سنت اسلامى ماست.
۶۰/۲/۲۵
۱۰ رجب ۱۹۵ق: ولادت امام محمدتقی (ع)
توصیه امام زمان (عج) به خواندن "صحیفه سجادیه"
محدث عظیم و سالک وارسته مرحوم مجلسی اول میفرماید:
« در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهدهام بود و به همین دلیل احتیاط میکردم و نمیخواندم.
خدمت شیخ بهائی رحمه الله عرض نمودم، فرمود: « نماز قضا بخوان.»
اما من با خود می گفتم نماز شب خصوصیات خاصِ خود را دارد، و با نمازهای واجب فرق میکند.
یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم، که امام زمان (علیه السلام) را در بازار خربزه فروشان اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم.
با شوق و شعف نزد او رفتم و سوالاتی کردم از جمله خواندن نماز شب. فرمود:« بخوان!»
عرض کردم:
« یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمیرسد! کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.»
فرمود:
« برو از آقا محمد تاج کتاب بگیر!»
در خواب گویا او را میشناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم و مشغول خواندن بودم و میگریستم که از خواب بیدار شدم.
از ذهنم گذشت که شاید محمد تاج همان شیخ بهائی است و منظور امام از تاج، این است که شیخ بهایی ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله ی صحیفه سجادیه است.
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم،افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم.
در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم بود.مرا که دید گفت:
« ملا محمد تقی! من از دست طلبه ها به تنگ آمدهام. کتاب را از من میگیرند و پس نمیدهند. بیا برویم خانه یک سری کتب به تو بدهم.»
مرا به خانهاش برد، در اتاقی را باز کرد و گفت:« هر کتابی را که میخواهی بردار!»
کتابی را برداشتم؛
ناگهان دیدم همان کتابی است که دیشب در خواب دیده بودم. «صحیفه سجادیه » بود.
به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم.
گفت:« باز هم بردار!»
گفتم:« همین بس است.»
مرحوم مجلسی دوم میفرماید:
« مجلسی اول چهل سال از عمر خود را، صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب توسط او باعث شد که اکنون خانهای نیست که صحیفه در آن نباشد.
این حکایت بزرگ باعث شد بر صحیفه شرح فارسی بنویسم که عوام و خواص از آن بهرهمند شوند.
امام شناسی/ ج۱۵/ص ۴۹_۵۰
کوتاهی ما شیعیان نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام
ما شیعیان باید اعتراف کنیم که بیش از دیگران درباره کسی که افتخار نام پیروی او را داریم ظلم و لااقل کوتاهی کردهایم. اساساً کوتاهیهای ما ظلم است. ما نخواسته و یا نتوانستهایم علی(ع) را بشناسیم.
بیشتر مساعی ما درباره تنصیصات رسول اکرم صلّی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام و سبّ و شتم کسانی که این نصوص را نادیده گرفتهاند بوده است، نه درباره شخصیت عینی مولا علی(ع)؛ غافل از این که این مشکی که عطار الهی بهحق معرّف اوست خود بوی دلاویزی دارد و بیش از هر چیز لازم است مشامها را با این بوی خوش آشنا کرد، یعنی باید آشنا بود و آشنا کرد.
معرفی عطار الهی به این منظور بوده که مردم با بوی خوش آن آشنا شوند، نه اینکه به گفته عطار قناعت ورزند و تمام وقت خویش را صرف بحث در معرفی وی کنند نه آشنایی با او.
استاد مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ص52
نسخهای عالی برای بدست آوردن کاخ بهشتی
در تفسیر شریف منهج الصادقین، در انتهای بحث مربوط به آیة الکرسی از عبدالله بن عوف آورده شده است که:
شبی در خواب دیدم که قیامت ظاهر شده و رستاخیز به پا شده و هول قیامت بر دلها نشسته و خلایق در صف ایستادهاند.
مرا آوردند و حساب من را کردند و آنگاه مرا به بهشت بردند، چون به بهشت در آمدم و قصرهایی بلند به من عرضه کردند که از زیبایی و نیکویی آن متعجب ماندم؛
به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار؛ من هم شمردم 50 درب داشت.
گفتند: خانه هایش را بشمار! چون شمردم، صد و هفتاد و پنج خانه بود.
آنگاه به من گفتند: همه این خانهها از آن توست.
از شدت شادی از خواب پریدم و خدای را شکر گفتم.
چون صبح شد، نزد محمد بن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف کردم.
گفت: چنان مینماید که تو ایة الکرسی را بسیار می خوانی؟
گفتم: بلی، و لیکن تو این تعبیر را از کجا گفتی؟
گفت: از اینجا که ایة الکرسی پنجاه کلمه است و صد و هفتاد و پنج حرف،
منهج الصادقین، ج2، ص98
آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟!
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!
بالاتـریـــــــــن نصــــیحت
آیت الله بهجت رحمة الله علیه ؛
نصیحتی از این بالاتر نیست که انسان تصمیم جـــــــدی بگیرد که اگر خداوند به او یکصــــد سال هم عمــــر داد ، عالما و عامدا حتی یک آن ، معصیت نکنــــد .
اگر چنین حالـــــی واقعا برای او پیدا شود ، خداوند او را کمک مــــــی کند و توفیق مــــی دهد .
زمزم عرفان ، ص ۳۸۹
علت این که موعظه در مردم تاثیر نمیکند
آیتــ الله مجتهدے تهرانے(ره):
به دو علت موعظه و پند و اندرز در مردم تاثیر نمیکند:
یڪی اینکه طرف مقابل زمینه پذیرش سخنـان خوب ندارد مثال یزیدها و معاویه ها، اگر چہ بزرگوارانی مثـل امـام حسیـن و یا امیر مومنان (ع) موعظه ڪنند اثر نمےکند.
دوم اینڪه گوینده واعظ خود اهل عمـل نیست. هنوز نتوانستہ است خـود را بسـازد و گناهـان را تـرک ڪند و تقوای الهے را رعایت نمایـد.
توصیه های علامه مجلسی درباره دعا و نیایش
بر تو باد به فراهم آوردن و به دست آوردن کتاب های دعا و کتاب هایی که اعمال و عبادت های مخصوص روزها و شب های معیّن را بیان کرده اند…
چرا که برای هر یک از اعمال و عبادت ها و دعاهای مخصوص روزها و شب های معیّن، تاثیر خاصّ و ویژه ای در تقرّب و نزدیک شدن به خدای تعالی هست.
از پیروی کردن و دنبال کردن و به جا آوردن اعمالی که آنها را در کتاب های معتبر حدیثی شیعه ندیده ای، حذر کن و بپرهیز!
چرا که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: عمل کَم بر طبق سنّت و شرع، بهتر است از عمل بسیار که بر طبق بدعت باشد.
رساله الاعتقادات علامه مجلسی، باب ثانی
گریه اویس
اویس قرنی در مجلس وعظ حاضر می شد و از سخنان واعظ می گریست.
وی چون نام آتش را می شنید، فریاد می زد و بلند می شد و شروع به دویدن می نمود.
مردم در پی او روان می شدند و می گفتند: دیوانه! دیوانه!
اسرار الصلوه، ص 8 - 207.
هر گناه صغیره بسبب یکی از این پنج چیزکبیره میشود.
هر گناه صغیره بسبب یکی از این پنج چیزکبیره میشود.
-اول اصرار بر آن کردن
- دوم حقیر شمردن گناهی که نزد خدا عظیم است.
روایت وارد شده که مؤمن هر گناهی را که کرده، آنرا مانند کوهی میبیند که بر بالای سرش باشد و میترسد که بر سرش بیوفتد.
ولی منافق گناه را مثل مگسی میبیند که بر بینی اش نشیند و آن را بپراند.
- سوم شاد بودن به انجام گناه و قدرت گرفتن به انجام آن.
مثل اینکه مسلمانی را ایذایی رساند و بگوید :دیدید چگونه او را رسوا کردم.
- چهارم گناهی را انجام دهد وبدون دلیل شرعی آن گناه را اظهار کند در نزد کسی که مطلع نیست.
- پنجم شخص گنهکار کسی باشد که مردم به او اعتماد داشته باشند و از او پیروی کنند و او گناه صغیره کند در حالیکه مردم مطلع شوند.و
وقع گناه در نظر مردم کم دیده شود
مثل اینکه شخص عالمی کسی را مسخره کند و امثال آن.
معراج السعاده ، ملا احمد نراقی
اهميت ازدواج از نگاه اسلام
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
در روايات میخوانيم:
ازدواج سبب حفظ نيمى از دين است. دو ركعت نماز كسى كه همسر دارد از هفتاد ركعت نماز افراد غير متأهّل بهتر است. خواب افراد متأهّل از روزه بيداران غير متأهّل بهتر است.(ميزان الحكمه)
آرى بر خلاف كسانیكه ازدواج را عامل فقر میپندارند، رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
ازدواج روزى را بيشتر مى كند.
همچنين فرمودند: كسى كه از ترس تنگدستى ازدواج را ترك كند، از ما نيست و به خدا سوء ظن برده است. (ميزان الحكمه)
در روايات میخوانيم:
كسى كه براى ازدواجِ برادران دينى خود اقدامى كند، در روز قيامت مورد لطف خاص خداوند قرار میگيرد. (كافى، ج 5، ص331)
قرآن نسبت به تشكيل خانواده و اقدام براى ازدواج، دستور أكيد داده.(نور، 32)
و سفارش كرده كه از فقر نترسيد، اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل و كرم خود، شما را بی نياز خواهد كرد. (نور، 32)
ازدواج وسيله ى آرامش است.(روم، 21)
در روايات میخوانيم:
براى ازدواج عجله كنيد و دخترى كه وقت ازدواج او فرا رسيده، مثل ميوه اى رسيده است كه اگر از درخت جدا نشود فاسد مى شود. (ميزان الحكمه)
چهار صد نكته از تفسير نور، ص،166
صادقانه با خدا حرف بزن
در محضر مرحوم دولابی:
صادقانه با خدا حرف بزنخدا صدق دارد. با خدا صادقانه حرف بزن،هرچه می خواهی بگو. خوب یا بد، هرچه هستی…
صادقانه خودت را به خدا عرضه کن و بگو خدایا هرچه هستم مال شما هستم.
دعا از آثار اجابت است:
اول اجابت است بعد دعا. دعایی که در عبد ظاهر می شود از آثار اجابتی است که قبلا شده است.
به وجود آمدن حالت دعا در عبد از آثار این است که خدا می خواهد آنچه را طلبش در عبد بوجود آمده است، به او بدهد.
رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: هنگامي كه خداوند بخواهد نيازهاي بنده اش را برآورد به او اذن و توفيق دعا كردن مي دهد…
1_برگرفته از کتاب شهید محبت،رهنمود های حاج میرزا اسماعیل دولابی
2_ ميزان الحكمه ،حديث 5583
بوسیدن فرزند
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند :
هر كس فرزندش را ببوسد ،خداوند عزّوجلّ براى او ثواب مى نويسد و هر كسى كه او را شاد كند ، خداوند روز قيامت او را شاد خواهد كرد .
و هر كس قرآن به او بياموزد ،پدر و مادرش دعوت مى شوند و دو لباس بر آنان پوشيده مى شود كه از نور آنها ، چهره هاى بهشتيان نورانى مى گردد .
كافى(ط-الاسلامیه) ج6، ص49، ح1
درمحضراستاد
بزرگ ترين جهل ، جهل انسان است به نفس خويش .
بزرگ ترين حكمت معرفت انسان است به نفس خويش و بزرگى انسان به مقدار همان معرفت اوست .
برترين عقل ، معرفت انسان به نفس خويش است ؛ پس كسى كه نفس خويش را شناسد عاقل بود و كسى كه آن را نشناسد، جاهل .
برترين معرفت ، معرفت انسان به نفس خويش است . آن كه نفس خويش را بهتر شناسد، خوفش از خدايش بيشتر باشد.
عارف آن است كه نفس خويش را رها ساخته و از هر آنچه كه از خدايش دور كند پاك سازد.
زيرك آن است كه نفسش را شناسد و اعمال به اخلاص گذارد. معرفت نفس ، نافع ترين دو معرفت است .
نفس جوهرى است گران مايه ؛ كسى كه مصونش دارد، مقامش را رفيع گردانيده ، و كسى كه به ابتذالش كشد، آن را به فرو كشانده .
در شگفتم ! از آن كس كه گمشده اش را مى جويد، در حالى كه خويشتن را گم كرده است و در جستجوي نيست .
در شگفتم ! چگونه كسى كه نفس خويش را نشناخته ، تواند كه خداى خويش را شناسد! غايب معرفت آن است كه انسان نفس خويش را شناسد. آدمى را همان جهالت بس كه انسان بر نفس خود جاهل باشد.
آدمى را همان معرفت بس كه نفس خويش را شناسد. آنكه نفس خويش را نشناسد، چگونه غير آن را تواند كه بشناسد. به نفس خويش جاهل مباش ؛ چه كسى كه چنين باشد، به همه چيز جاهل است .
معرفت نفس ، نافع ترين معارف است . كسى كه نفس خويش را نشناسد، در حقش كوتاهى كرده است . آن كسى كه به نفس خويش جاهل است ، به غير آن جاهل تر بود.
کسى كه نفس خويش را شناسد، از امور دنيوى بريده شود.
كسى كه نفس خويش را شناسد، به جهاد با آن بر خيزد.
آن كه نفس خويش شناسد، جليل گردد.
كسى كه نفس خويش را شناخته ، به غايت از معرفت و علمى رسيده است .
آن كس كه نفس خويش را شناسد، غير آن را بيشتر شناسد.
آن كسى كه نفس خويش را نشناسد، از راه رستگارى دور افتد است و در بيابان ضلالتها و نادانى ها گم گردد. كسى كه به ظفر معرفت نفس رسيده ، به فوز اكبر نايل گشته است .
كسى كه نفس خويش را شناسد، خدايش را خواهد شناخت
عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 1، ص 88- 89، علامه حسن زاده آملي حفظه الله
مکاید شیطان
حضرت امام خمینی (ره) در توصیه های عرفانی خود به مرحوم حاج احمد آقا می فرماید:
عزیزم! از جوانى به اندازهاى که باقى است استفاده کن که در پیرى همه چیز از دست می رود، حتى توجه به آخرت و خداى تعالى. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیرى می دهد تا جوانى با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر می دهد. و تا لحظه آخر با وعدههاى پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص براى او بازمی دارد تا مرگ برسد، و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد.
صحیفه امام،ج20،ص154
شانس یکی از خرافات است...
آیت الله جوادی آملی:
یکی از خرافات شانس است که مردم می گویند ما شانس داشتیم یا بد شانس بودیم.
شانس مثل همان حرف دهریین است که می گفتند:(مایهلکون الا الدهر)حوادث روزگار است که ما را به دنیا آورده وهمین طبیعت وجهان ما را می برد .
انسان مادی تدبیر جهان که از آن خداست را به طبیعت ودهر می دهد قائل به شانس هم در عمل چنین است که به حوادث اتفاقی وهرج ومرج روزگار قائل می شود.
ولی انسان عارف به خدای سبحان می داند که اگر برگی از درخت بیفتد با اذن الهی است.(ما تسقط من ورقه الا یعلمها)
برادران پیامبر در آخرالزمان
پیامبر(ص) روزي در جمعي از اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا بہ من بنمايان.
اصحاب عرض كردند :يا رسول اللَّہ! مگر ما برادران شما نيستيم؟
فرمود :خیر! شما اصحاب من مي باشيد، برادران من مردمي در آخر الزمان هستند كہ بہ من ايمان مي آورند
با اين كہ مرا نديدہ اند.
خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان،پيش از آن كہ از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، بہ من شناساندہ است.
ثابت ماندن يكي از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلماني، دشوارتر است.
و يا مانند كسي است كہ پارہ اي از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاہ دارد.
آنها چراغهاي شب تار مي باشند، پروردگار آنان را از هر فتنہ تيرہ و تاري نجات مي دهد.
بحار الأنوار ، علامہ مجلسي ، ج 52 ، ص 124
زینت دنیا
پس استعمال تمام اقسام زينت براى برگردانيدن نظر صائب از واقع و متن امر به جهات اعتبارى و نسبتهاى ناروا و مجازى است.
و در حقيقت زينت يعنى خدعه و گول و نهادن دام گسترده و حيله براى انعطاف افكار و گرايش به سوى زيبائيهاى مجازى؛
و همين است معناى غرور. دنيا خانه زينت و دار غرور است يعنى انسان را گول مىزند،
اعتباريّات فانيه در نظر انسان به صورت حقائق واقعيّه جلوه نموده و براى بدست آوردن آن حقائق انسان گرفتار دام هوس و مشغول به زينت و غرور،پيوسته با اين اعتباريّات خياليّه نرد عشق مىبازد و با اين صورتهاى زشت و قبيحه از فنا و زوال و بوار و نيستى، عقد معاشقه برقرار مىكند تا بالنّتيجه سرمايه وجودى و هستى خود را به رايگان از كف مىدهد.
معادشناسی، ج۱ ص۳۶