شفاعت برای گناهان کبیره است نه صغیره
اگر کسی از گناهان کبیره اجتناب کند، گناهان صغیرهاش خود بخود آمرزیده میشود؛ و دیگر برای آمرزش آن نیازی به شفاعت ندارد.
آیه قرآن چنین میفرماید:
إِن تَجْتَنِبُوا کبَآئرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکفِّرْ عَنکمْ سَیئاتِکمْ.[نساء 31]
اگر شما از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید اجتناب ورزید، ما گناهان کوچک شما را میآمرزیم.
رسول الله نیز در این باره فرمودند:
إنَّ شَفَاعَتِی لاِهْلِ الْکبَآئِرِ مِنْ أُمَّتِی
شفاعت من برای گناهان کبیره امت من است.
المیزان ج 14، ص 308
بعضی از دلها یک روزی سالم بودند، بعد گمراه میشوند...
رهبر فرزانه انقلاب: امیرالمؤمنین میفرماید: فَتَزیغُ قُلوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛
بعضی از دلها یک روزی در راه راست قرار داشتند، اما دلهایشان واژگونه شد. یک روزی سالم بودند، بعد گمراه میشوند.
حالا چرا واژگونه میشود؟ خدا که ظلم نمیکند؛ خودمان هستیم که آلوده دنیا میشویم، آلوده محبّتهای بیجا میشویم، آلوده جاهطلبی میشویم، آلوده رفیقبازی میشویم، آلوده حزببازی میشویم، دلمان واژگونه میشود و از آن راه درست برمیگردیم.
آفت اینها است؛ جلوی اینها را بایستی گرفت و از اینها باید به خدا پناه برد.
۹۵/۸/۱۲
ابلیس و طناب شیطان"
مردي کنار بيراهه اي ايستاده بود. ابليس را ديد که با انواع طنابها به دوش در گذر است. کنجکاو شد و پرسيد: اي ابليس، اين طنابها براي چيست؟
جواب داد: براي اسارت آدميزاد. طنابهاي نازک براي افراد ضعيف النفس و سست ايمان، طناب هاي کلفت هم براي آناني که دير وسوسه مي شوند.
سپس از کيسه اي طناب هاي پاره شده را بيرون ريخت و گفت: اينها را هم انسان هاي با ايمان که راضي به رضاي خدايند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذيرفتند.
مرد گفت: طناب من کدام است ؟
ابليس گفت: اگر کمکم کني که اين ريسمان هاي پاره را گره زنم، خطاي تو را به حساب ديگران مي گذارم.
مرد قبول کرد.
ابليس خنده کنان گفت: عجب، پس با اين ريسمان هاي پاره هم مي شود انسان هايي چون تو را به بندگي گرفت!
درمحضراستاد
مرحوم آیت الله بهجت(ره) :
این خانه دنیا، خانه ای است که جای ماندن نیست، باید در اینجا یک چیزهایی جمع کرد برای جای دیگر.
چیزهایی که جمع میکنید، آنجا بزرگیش معلوم میشود، اینجا معلوم نیست. آنجا معلوم می شود که این، کافی و وافی است.
نباید به کمی و زیادی توجه داشت، کیفیت مورد توجه است.
اگر کسی برای خدا انفاق کرد و لو کم باشد، آن باقیات هست.
معجزات یک جاسوس باهوش انگلیسی که مجتهد شد!
ﻣﺴﺘﺮ ﺟﯿﮑﺎﮎ (ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ایت الله ﺳﯿﺪ ﺟﯿﮑﺎﮎ) ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ نکس ﺩﺍﺭﺳﯽ، (کاشف نفت مسجد سلیمان و اولین خریدار انحصاری نفت ایران در دوره قاجار با قرارداد ۹۹ ساله) مهرومومها ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ.
ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ بهعنوان ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ میپردازد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، بهعنوان ﯾﮏ بختیاری در ﻣﻨﻄﻘﻪ نفتخیز ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺳﮑﻨﯽ میگزیند!
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ شعبدهبازی ﻭ حربههای دیگر، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺤﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ میدارد ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ بهعنوان یک ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ.
ﺟﯿﮑﺎﮎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ فراگیری فقه میپردازد ﻭ ﺑﻪ درجه ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺟﺪ، بهعنوان پیشنماز ﺣﻀﻮﺭ مییابد!
ﺍﻭ گیوههایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻋﺼﺎ ﺟﻔﺖ میکرد ﻭ ﺷﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩﻩ بود که ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﺍﻭﺳﺖ.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ، ﺗﻮﺿﯿﺢ میدهد که آهنرباهایی ﺩﺭ گیوههایم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻋﺼﺎ، گیوهها ﺟﻔﺖ میشدند!
ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ، ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ میآید ﻭ میگوید: من حضرت ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ شانهام ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
“ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﻧﺠﺲ (ﻧﻔﺖ) دوری کنند”! اﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﻋﺒﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ میزند ﻭ اثر سفیدی ﺩﺳﺘﯽ ﺭﻭﯼ شانهاش ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ میدهد ﻭ میگوید ﺍﯾﻦ مدﺭﮐﯽ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻣﻦﺍز اوست.
در کتابش ﺗﺸﺮﯾﺢ میکند ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ تکهای ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ به شکل دست بریدم ﻭ ﺭﻭﯼ شانهام ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ آنقدر ﺯﯾﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺟﻨﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻡ تا خوب ﺍﻃﺮﺍﻑ آﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﯿﺮﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ شانهام ﻧﻘﺶ ﺑﺒﻨﺪﺩ!
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ، ﺩﺭ ﻣﻨاظﺮﻩﺍﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺷﯿﻌﻪ، ﻣﺪﻋﯽ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺭﯾش دﺭﻭﻏﮕﻮ میشود ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺭﯾﺶ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺍﺯ ﻧﺦ ﻧﺴﻮﺯ، حقانیت خود ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ میکند!
ﺟﯿﮑﺎﮎ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻫﻪ ۱۳۲۰ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ، فرقهای ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪٔ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ، ﺑﻮﯾﺮﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ میکند ﮐﻪ ﻃﻠﻮﻋﯿﺎﻥ ﯾﺎ ﺳﺮﻭﺷﯿﺎﻥ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ میشدهاند ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﻗﯿﺖ قریبالوقوع ﻇﻬﻮﺭ ﻣﻬﺪﯼ ﻣﻌﺘﻘﺪ بودهاند!
? از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه میکرد و وقتی آن را به بدن کسی میزد به آن شوک عجیبی منتقل میشد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلالزاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به دلایل مختلف میخواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب میکرد!
بعدها فاش شد که در عصای معجزهآسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچچیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگونبختی میشده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها، دکمه وصل جریان را فشار میداده!
در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی میکرد و هنگامیکه قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت:
هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمیسوزاند!
اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد سادهلوح حاضر را سوزاند!
به آنها قبولاند که دروغ گفتهاند و البته بعدها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود.
اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گزاری وی بود!
جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا میکرد و آخرش هم روضه امام حسین میخواند و وسط روضه موقعی که همه داغ میشدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود.
عمامه نمیسوخت! و جیکاک آن را بهعنوان معجزه خود بیان میکرد و ادعای سید بودن میکرد! در ضمن او هیچکس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش میسوخت! از اینجا بود که او به “سید جیکاک” معروف شد!
به هنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا به قولی سید جیکاک با گشتوگذار میان عشایر بختیاری این شعار را به گویش بختیاری برای آنها طرح نمود
«تو که مهر علی مِن دلته/ نفت ملی سی چِنته»
«یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به دنبال ملی شدن نفت هستی؟».
بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دستهجات متعدد و درست کردن پرچم و علمهای گوناگون علی علی گویان به امامزادهها رفته و طلب عفو میکردند.
ﻣﻨﺎﺑﻊ:
۱- ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ؛
ﺍﺛﺮ ﺭﺍﻑ ﮔﺎﺭﺛﻮﯾﺖ،
ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﻬﺮﺍﺏ ﺍﻣﯿﺮﯼ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﻬﻨﺪ، ۱۳۷۳
۲ – ﺍﺳﻨﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ( ۱۳۲۰ – ۱۳۲۵ ﻩ. ﺵ )
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ: زرین کلک، ﺑﻬﻨﺎﺯ. ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ
اثرات لقمه حرام در زندگی!
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدنش که با حرام پرورش یافته سزاوار آتش و سوختن است.
امام صادق علیه السلام :
هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد.
امام هادى علیه السلام:
به راستى كه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اى به سوى آتش خواهد بود.
حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت!
این همان سخنی است که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود:
چون شکمهای شما از حرام پر شده،کلام حق در شما اثر ندارد…
كافى(ط-الاسلامیه) ج 5، ص 125، ح
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 90، ص321، ح31
میزان اهمیت نماز صبح
از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند:
چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.
امام صادق(علیه السلام) فرمود :خدا می بخشد.
آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.
امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.
امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟
وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت.
پس از اتمام سخن امام رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی!
همچنین مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:
اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش (نابود) خواهد شد.
منابع:
جهاد با نفس/ج۱/ص۶۶
وسایل شیعه/ج۳/ص۱۵۶
بحار الانوار/ج۸/ص۷۳
اقسام عبادت کنندگان
امام حسین علیه السلام :
عبادت كنندگان سه گروهند:
گروهي خداوند را به انگيزه رسيدن به پاداش و دستيافتن به نعمتهاي نامحدودش عبادت ميكنند، اين دسته از عبادتكنندگان مانند سوداگران سودجو است.
بعضي خداوند را از ترس عذاب ميپرستند و عبادت ميكنند كه اين دسته از عبادتكنندگان در خور بردگان زرخريد است.
و كساني هستند كه خداوند را به منظور شكرگزاري و انجام يك وظيفه انساني پرستش مينمايند ( خداوندا من تو را عبادت ميكنم چون لايق پرستش و عبادت هستي ) اين دسته از عبادتكنندگان عبادت انسانهاي احرار و آزادگان است و چنين عبادتي افضل و برتر از تمام عبادات است.
الحديث جلد ۳ صفحه ۲۷۶
جبران گناه
عالم ربانی مرحوم آخوند ملا علی معصومی همدانی می فرمود:
وقتی با پای خود معصیتی انجام دادی،بارفتن به مسجد ومجالس حسینی علیه السلام،گناه آن را جبران کن.
اگرباچشم خود گناهی کردی با قرآن خواندن وگریه از خوف الهی ویا گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام ،آن گناه را جبران کن.
اگر با گوش خود گناهی کردی،باشنیدن فضائل ائمه اطهار مخصوصافضائل امیرالمومنین علیهم السلام گناه آن را جبران کن.
جزء کدام دسته از محبین هستیم؟!!
درروایت داردیک آقایی درِ خانه امام صادق(علیه السلام) آمد. به حضرت گفتند: یک آقایی آمده و میخواهد شما را ببیند. حضرت فرمود: این آدم کیست؟
خودِ او جواب داد: من از دوستان شما هستم. حضرت فرمودند: خداوند تا دوستى بنده اى را نپذیرد(او را به خود راه ندهد) وى را دوست نخواهد داشت، و دوستیش را نپذیرد(او را به خود راه ندهد) تا اینکه بهشت را بر او واجب گرداند
شاید این اشارهای بود به سخن آن مرد که گفته بود:من از موالی شما هستم یعنی شاید خدا شما را دوست داشته که شما را جزء موالی ما قرار داده و این راه، آخرش بهشت است.
امام صادق(علیه السلام) به آن مرد فرمود: تو از کدامیک از محبین ما هستی؟ آن مرد، نمیدانست چه پاسخی بدهد، لذا ساکت ماند. در این لحظه، کسی به نام سدیرکه از اصحاب حضرت بود از امام(عليه السلام) پرسید: محبین شما چند گروه هستند؟
فَقَالَ عَلَى ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ:حضرت فرمود: محبین ما سه گروه هستند:
1.گروه اول کسانی هستند که علنی ما را دوست دارند ولی در سرِّ و نهانخانۀ خودشان ما را دوست ندارند.
2.گروه دوم کسانی که در سِرّشان ما را دوست دارند اما علنی ما را دوست ندارند.
3.و گروه سوم کسانی هستند که هم در نهانخانۀ وجودشان ما را دوست دارند، هم در آشکار ما را دوست دارند و اینها، آن گروه برتر هستند.
اینها از آب گوارای زلال نوشیدهاند و تأویل کتابِ خدا را فهمیدهاند(یعنی از فهم تفسیر هم یک قدم جلوترند)
اینها اصل حقایق عالم را فهمیدهاند.
فقر و گرفتاری و بلا، سریعتر از اسبان تندپا و تیزرو به سوی اینها حرکت میکند! اینها بلاکشانِ دوران هستند!
سختى و تنگدستى آنان را فراگیرد و لرزان شوند و دچار فتنه گردند و زخمى و به خون خود غلطان در هر سرزمین دورى پراکنده شوند، یا مجروح میشوند یا سر بریده میشوند. اینها در بلاد دور افتاده، پراکنده میشوند.
امام صادق در ادامه میفرماید:
اینها کسانی هستند که خدا بهواسطۀ اینها مریض را شفا میدهد! فقیر را ثروتمند میکند! بهواسطۀ اینها یاری خواهید شد و بهواسطۀ اینها باران میآید! بهواسطۀ این گروه برتر، روزی داده میشوید! اینها تعدادشان کم است ولی قیمتشان خیلی بالا است.
تحفالعقول/325
چگونه خصومت و بد زبانی را درمان کنیم...
مرحوم آیت الله حاجاقا مجتبی تهرانی:
یكى از راه هاى عملى براى درمان خصومت، به كار بستن ضد آن یعنى “طیب كلام ” است.
طیب كلام یعنى استفاده از گفتار خوش و سخن زیبا و مودبانه . انسان باید خود را به داشتن طیب كلام ملزم كند؛ یعنى هنگام صحبت با دیگرى، در رعایت_ادب بكوشد و از مطالبى استفاده كند كه نیكو و پسندیده باشد.
البته مراد از خوش سخنى، چاپلوسى نیست؛ زیرا هدف از تملق و چرب زبانى، جلب توجه دیگران است.
از سویى در تملق، خوبى هایى را كه در شخص نیست، به او نسبت مى دهند؛ در حالى كه صاحب گفتار خوش، آن چه را نمى داند نمى گوید و قصد خودنمایى هم ندارد؛ بلكه در سخن از كلمات و جملاتى استفاده مى كند كه منشاء دشمنى نمى شود و بر كیفیت آن نیز مراقبت مى كند.
همان گونه كه خصومت و مراء و مجادله دشمنى ساز است، عكس آن ها یعنى طیب كلام، موجب دوستى مى شود و مودت آفرین است. وقتى مخاطب، شخص را در گفتارش مراقب ببیند، جذب او مى شود.
حال اگر این ویژگى در جامعه باشد، موجب وحدت و اتحاد مى شود؛ بر خلاف خصومت كه اختلاف انگیز است رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) مى فرماید:
همانا در بهشت غرفه هایى است كه (از درخشندگى و شفافیت ) بیرون آن ها از درون و درون آن ها از بیرون ، دیده مى شود.از امت من كسى در این غرفه ها ساكن نمى شود، مگر آن كه خوش سخن باشد و مردم را اطعام كند… (وسائل الشیعه ، ج ۵، ص ۲۳۳، ح ۶۴۲۱).
گفتار طیب و زیبا، نوعى صدقه است .صدقه براى انسان فقط در امور مادى نیست. خوش سخنى نیز مى تواند اثر صدقه را داشته باشد.
پس باید در موقعیت هاى خاص بحرانى نیز زبان خود را حفظ كرد و آن را به خوش كلامى عادت داد و براى پیشگیرى از ابتلاء به مراء یا مجادله باطل و خصومت زشت، طیب كلام را به دست آورد و آن را در وجود خود ملكه كرد.
اخلاق الهى جلد چهارم، بخش آفات زبان.
خدایا ما یاغی نیستم
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..
که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد…
قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود…!
به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند:
مگر تو نماز نمی خواندی!؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی…!
گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
‼️سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم:
من یاغی نیستم، همین!
این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت……
خدایا ما یاغی نیستم …
جواب دندان شکن بهلول به هارون الرشید
روزي هارون عباسي به بهلول گفت: ما در نظر گرفته ايم متكفل امر معاش تو باشيم تا تو آسوده خاطر نزد ما بيايي.
بهلول گفت: اگر اين كار، اين سه عيب را نداشت من قبول مي كردم:
اول اين كه ، تو نمي داني من به چه چيز نيازمندم تا آنچه را كه مي خواهم بدهي و به آنچه كه نمي خواهم مبتلايم نسازي.
دوم اینکه ، نمي داني به چه مقدار نيازمندم تا به كم و زياد آن گرفتارم نكني.
سوم ،اين كه نمي داني چه وقت نيازمندم تا از دير و زود دادنش، ناراحتم نسازي.
تنها آن كسي كه مرا آفريده است مي داند كه من چه مي خواهم، چه قدر مي خواهم و چه وقت مي خواهم.
ديگري را نرسيده است كه حق چنين ادعايي را به خود بدهد!!
علاوه بر اين، وقتي كار بدي از من صادر شود تو قطع احسان مي كني.
?اما خالق من، آنچنان آقاست كه هرچه از من طغيان و عصيان مي بيند، دست از احسان خود برنمي دارد…
حال آيا سزاست او را رها كنم و به در خانه تو بيايم؟!
صفير هدايت 19، توبه، آيت الله ضياءآبادي
آثارکثرت مجالست با اهل غفلت
آیت الله بهجت :
کثرت مجالست با اهل غفلت :
مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش (گریزان بودن) از عبادت و زیارات است.
از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها به سبب مجالست با ضعفا در ایمان،
به سوء حال و نقصان، مبدل میشوند.
پس، مجالست با ضعیف الایمان در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها سبب میشود که :
ملکات حسنه خود را از دست بدهد بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد.
جایگاه عقل،مهر،حیا
گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گفت: «عقل.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «مغز.»
از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «مهر.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «دل.»
از سومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «حیا.»
پرسید: «جایت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»
جواب داد: «تکبر.»
پرسید: «محلت کجاست؟»
گفت: «مغز.»
گفت: «با عقل یک جایید؟»
گفت: «من که آمدم عقل میرود.»
از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
جواب داد: «حسد.»
محلش را پرسید.
گفت: «دل.»
پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت: «من که بیایم، مهر خواهدرفت.»
از سومی پرسید: «کیستی؟»
گفت: « طمع »
پرسید: «مرکزت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
گفت: «با حیا یک جا هستید؟»
گفت: «چون من داخل شوم، حیا #خارج می شود.»
تلنگر....
شخصی شیر می فروخت و آب در آن میریخت، پس از چندین سال، سیلابی آمد و گوسفندان و اموالش را برد.
وی به پسر خود گفت: نمی دانم این سیل از چه آمد؟
پسر گفت: ای پدر! این آبی است که در شیر داخل می کردی که اندک اندک جمع شد و هر چه داشتیم برد.
«وَ ما أصَابَکُم مِن مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَت أیدیکُمْ… »؛ آیه 30 سوره شوری
«هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید. »
مهم ترین علت انحراف آمیخته شدن حق و باطل
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع النَّاسَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كَلَامُ اللَّهِ يُقَلِّدُ فِيهَا رِجَالٌ رِجَالًا وَ لَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَحْوَذَ الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى.
امیر المؤمنین علیه السلام برای مردم خطبه خواند [ و فرمود]:
ای مردم به راستی که آغاز فتنه ها از هواهایی است که پیروی شوند و احکامی است ابداع شده که در آنها با کلام خدا مخالفت شود و در آنها کسانی از کسانی تقلید[ و پیروی بی چون و چرا ] کنند و اگر این گونه بود که «باطل» خالص می بود بر صاحب شعوری مخفی نمی ماند و اگر «حق» نیز خالص می گشت [ هیچ] نزاعی نبود.
لکن شاخه ای از این و شاخه ای از آن گرفته شود و در هم آمیخته و یکجا ارائه شود و آنجاست که شیطان بر پیروانش چیره گردد و کسانی که از خدا نیکی برایشان پیش افتاده است نجات یابند.
المحاسن ؛ ج1 ؛ ص208
شباهت خواب به عالم برزخ!
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند،
و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد،
سپس ارواح کسانی را که مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد، و ارواح دیگرانی را( که باید زنده بمانند)باز می گرداند تا زمان معین.
بعضی آیات قرآنی صراحتا بیانگر آن است که مرگ و خواب، از یک جنس هستند.
شخصی از امام جواد (علیه السلام) پرسید: مرگ چیست؟
آن حضرت در پاسخ فرمود:
مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما می آید،بااین تفاوت که مدت مرگ طولانی است و انسان در این خواب بیدار نمی شود، مگر در روز قیامت.
افرادی که در عالم خواب، خواب می بینند،در آن حال با انواع شادیها، و یا دشواریها رو به رو می شوند، عالم مرگ و حوادث تلخ و شیرینی که برای انسان رخ می دهد،نیز مثل همین مرگ است … خود را برای آن آماده کنید…
پیوست:
البته ناگفته نماند، عالم برزخ از یک نظر در مقایسه با آخرت و قیامت، یک نوع خواب است،
ولی نسبت به زندگی دنیا، یک زندگی بسیار وسیعتر از زندگی دنیا است از این رو در روایات آمده:
مردم در خوابند،وقتی که مردند بیدار می شوند…
منبع:
اقتباس از معانی الاخبار، ص 289.
عالم برزخ در چند قدمی ما،نوشته محمد محمدی اشتهاردی