جواب دندان شکن بهلول به هارون الرشید
روزي هارون عباسي به بهلول گفت: ما در نظر گرفته ايم متكفل امر معاش تو باشيم تا تو آسوده خاطر نزد ما بيايي.
بهلول گفت: اگر اين كار، اين سه عيب را نداشت من قبول مي كردم:
اول اين كه ، تو نمي داني من به چه چيز نيازمندم تا آنچه را كه مي خواهم بدهي و به آنچه كه نمي خواهم مبتلايم نسازي.
دوم اینکه ، نمي داني به چه مقدار نيازمندم تا به كم و زياد آن گرفتارم نكني.
سوم ،اين كه نمي داني چه وقت نيازمندم تا از دير و زود دادنش، ناراحتم نسازي.
تنها آن كسي كه مرا آفريده است مي داند كه من چه مي خواهم، چه قدر مي خواهم و چه وقت مي خواهم.
ديگري را نرسيده است كه حق چنين ادعايي را به خود بدهد!!
علاوه بر اين، وقتي كار بدي از من صادر شود تو قطع احسان مي كني.
?اما خالق من، آنچنان آقاست كه هرچه از من طغيان و عصيان مي بيند، دست از احسان خود برنمي دارد…
حال آيا سزاست او را رها كنم و به در خانه تو بيايم؟!
صفير هدايت 19، توبه، آيت الله ضياءآبادي