شتاب درتربیت فرزند
پسرم درست است من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام،اما در کردار آنها نظرافکندم،ودرآثارشان سیر کردم.
تاآنجا که گویا یکی ازآنان شده و از اول تا پایان عمرشان باآنان بوده ام.
پس قسمت های روشن وشیرین زندگی آنان رااز دوران تیرگی شناختم و زندگانی سودمند و زیانبارشان راشناسایی کردم.
سپس از هرچیز مهم وارزشمند،از هر حادثه زیبا وشیرین،آنهارابرگزیدم و ناشناخته های آنان را دور کردم،پس آنگونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش می پسندد،من نیز بر آن شدم تو را باخوبی ها تربیت کنم.
زیرا در آغاز زندگی قرار داری،تازه به روزگار روی آورده ای،نیتی سالم وروحی باصفا داری.
نامه31نهج البلاغه
تلنگر....
انسان با سه چیز مغرور میشود؛
1- نام بزرگ
2- خانه بزرگ
3- لباس فاخر
اما افسوس که بعد از مرگ؛
1- نامش… مرحوم
2- خانه اش… قبر
3- لباسش… کفن
بر چرخ فلک مناز که کمر شکن است
بر رنگ لباس مناز که آخر کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرِ زمین شاه و گدا یک رقم است
هدایت فرزند نا اهل
از آیت الله بهجت پرسیدند:اگر فرزند بسیار نااهلی کند و پدرو مادر را اذیت نمایدباید چه کار کند؟
پدر برا اهلیت فرزند خود چهار رکعت نماز بخواند ۲ تا دو رکعت
به این صورت که در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه این آیه را بخواند:(ربَّنا واجعَلنا مُسلِمینَ لَکَ وَ مِن ذُریَتِنا اُمَتً مُسلِمَتً لَکَ و اُرِنا مَناسَکَنَا و تُب عَلَینآ اِنَّکَ اَنتَ التَوّابُ الرَّحیمَ)
و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه این آیه را بخواند:(رَبِّ اجعَلنی مُقیمَ الصَلاتِ َِوَ مِن ذُرّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّل دُعاء ربَّنا اغفِر لِی و لوالدَیَّ و لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقومَ الحِسابُ)
و در رکعت سوم بعد از حمد ده مرتبه این آیه را بخواند:(رَبَّنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا و ذُرِّیاتِنا قُرَتَ اُعیُنٍ واجعَلنَا لِلمُتَّقینَ اِمَامًا)
ودر رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه این آیه را بخواند:(رَبِّ اوزِعنی أن أشکُرَ نِعمَتِکَ الّتِی انعَمتَ عَلَیَّ وعَلَی والِدَیَّ وَأن أعمَلَ صالِحًا تَرضاهُ وَاَصلِح لِی فِی ذُرّیَتی اِنی تُبتَ اِلَیکَ و اِنِّی مِنَ المُسلِمینَ)
و بعد از نماز ده مرتبه این آیه را بخواند :(رَبَّنا هَب لَنا مِن اَزواجِناوَ ذُرّیاتِنا قُرَّتَ اَعیُنِ واجعَلنَا لِلمُتَّقین اِمَامًا).
بقره/128
ابراهیم /40 و41
فرقان/ 74
احقاف/ 15
فرقان /74-(پرسشهای شما پاسخ های ایت اللّه بهجت ص95
نشانه ی مخلص بودن
امام خمینی (ره):
اى عزيز،در كارهاى خود دقيق شو و از نفس خود در هر عملى حساب بكش،و او را در برابر هر پيش آمدى استنطاق [پُرسِش]كن كه آيا اقدامش در خيرات و در امور شريفه براى چيست ؟….
اگر ديدى شيطان با تو سر و كار دارد، بدان كارهايت از روى اخلاص نيست و براى حق تعالى نيست.
اگر شما مخلصيد،چرا چشمه هاى حكمت از قلب شما به زبان جارى نشده،با اينكه چهل سال است به خيال خود قُربَهً الى الله عمل مى كنيد،با اينكه در حديث وارد است كه كسى كه اخلاص ورزد از براى خدا چهل صباح[روز]،جارى گردد چشمه هاى حكمت از قلبش به زبانش.
چهل حدیث/ص51
خانم! تو حراج نیستی!
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی:
گاهي وقتها بعضي افراد مثلاً بد حجابي و بيحجابي را تمدن ميدانند و پوشش را اُملي.
قرآن ميفرمايد كه:
«وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى» (احزاب/33)
«تَبَرُّج» از برج است.
ما به چه برج ميگوييم؟ ساختمانهايي كه خودش را نشان ميدهد.
“تَبَرُّج ” يعني خانم از خانه بيرون ميآيي خودت را برج نكن. اين كرامت انسان است.
من بارها گفتم. كسي كه خودش را آرايش ميكند در خيابان ميآورد، يعني مردم حراج شدم. اسلام ميگويد: خانم تو حراج نيستي.
هركس ميخواهد به تو نگاه كند، بايد خرج تو را بدهد. يك ميليون، ده ميليون. بايد ميليونها تومان صرف كند، خانه تهيه كند. آبش، گازش، برقش، تلفنش، زندگي تو را بايد كامل تأمين كند، اگر نوكر تو شد، حق دارد به تو يك نگاهي بكند. وگرنه به هر جوان هرزهاي خودت را عرضه كني، اين حراج كردن است.
خدا به زنهاي پيغمبر ميگويد: «وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُن» (احزاب/33) از خانه بيرون نياييد، بعد ميگويد: اگر ميخواهيد بياييد، بيرون بياييد، چون زن گاهي لازم است از خانه بيرون بيايد. مشكلي نيست. حضرت زهرا، زنان پيغمبر تا درون جبههها هم با پيغمبر ميرفتند. بيرون بروند مشكل ندارد. نماز جماعت، حج، زيارت، تحصيل، مداوا، خدمت به جامعه…
عاقبت صبر و تحمل در برابر بداخلاقی والدی
علامه طهراني در كتاب نورملكوت قرآن مي فرمايد:
يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم….
فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان!
انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟
ناگهان ساکت شد،گریه بسیاری کرد،سپس شاد و شاداب شد و خندید.
گفت: سید! شرح مفصلی دارد.
من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود.
خودم خدمتش را مینمودم؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته هاى او در حضورش بودم.
او بسيار تند و بداخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم.
بهمين جهت عيال اختيار نكردم، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود …
بهمین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.
گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه اى روشن میشد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود.
تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته باشد.
در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم،
ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست.
فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان!
او كه خواب آلود بود؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.
فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم!
كه ناگهان نفهميدم چه شد…
إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد…
نور ملكوت قرآن(ج1) ، ص: 141 با اندكي تلخيص
استفاده از وقت
آیت الله العظمی بشیری زنجانی میگوید :
مرحوم پدرم ، از اوقات خود خیلی استفاده میکرد و در دقایقی که معمول افراد هدر میدهند، کارهای فراوانی انجام میداد.
ایشان از اوقات اصلی برای کارهای فرعی استفاده نمیکرد و از وقت درس، تألیف، پاسخ استفتاء، ملاقات، مطالعه و… کم نمیکرد، بلکه برای وقتهای غیر قابل استفاده برنامه داشت.
مرحوم حاج آقا رضا صدر میگفت: یک وقت من با ایشان همراه شدم. ایشان فرمود: وقتی مادرم از دنیا رفت، تصمیم گرفتم هر روز یک جزء قرآن برای او بخوانم.
بعد از مدّتی با خود گفتم: پدرم چه گناهی کرده است که برای او قرآن نمیخوانم؟ لذا تصمیم گرفتم هر روز دو جزء قرآن بخوانم. یک جزء برای پدرم و یک جزء برای مادرم. منتهی ایشان این دو جزء را در وقتهایی که هدر میرفت، تلاوت میکرد.
جرعه ای از دریا/ ج 3 /ص 545
عاقبت شوخی با نامحرم
یکی از علمای مشهد می فرمود :
روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید .
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت .
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد .
بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم .
از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟
گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.
حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که
برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند
کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383
برهنه شدن زن به نفع زن نیست!
حسن رحیم پور ازغدی :
اگر بنا باشد که در همه ی مسائل اصلی بشر مسأله ی زیبایی جنسی باشد، میدانید که برهنه شدن زن به نفع زن نیست، به نفع مردهاست.
برهنه شدن زنان در خیابان و در مجامع عمومی، به نفع مردانی است که مجّانی می خواهند استفاده ی همینطوری کنند، نگاه کنند و لذت ببرند. اینکه زنان مسلمان معتقدند که باید با حجاب بیرون بیاییم، برای این است که می گویند ما کالای تجاری نیستیم و نباید مصرف بشویم. ما برای خودمان حرمت و احترام داریم.
زندگی آزادانه
امیرالمومنین علیه السلام:
اگر می خواهی آزاد زندگی کنیمثل بردگان تلاش کن.
آرزویت را از مال دیگران به طور کلیقطع نما.
نگو این کار مرا پست می کند زیرادرخواست از مردم خوارکننده استزمانی که از دیگران مستغنی باشی از همه مردم از من ارجمندتری.
هر آینه نقل و انتقال سنگ های سنگین از بالای کوه ها برای من دوست داشتنی تر از منت کشیدن از دیگران است، مردم به من می گویند که کسب و کار برای تو ننگ است در حالیکه، ننگ و خواری در درخواست از مردم است.
تعلیم و تربیت در اسلام شهید مطهری ص۴۲۴، ۴۲۵
راهکارتقویت عزم
حجت الاسلام رفیعی :
حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:
«اگر می خواهید عزم تان تقویت بشود؛
باید حزم تان را تقویت کنید…
هر کس حزمش کم است، عزمش هم کم است»
حزم یعنی عاقبت اندیشی…
فردی که وسواس دارد باید به آخر کار بیندیشد.
زیرا یک فرد وسواسی اسراف کار است، وقتش
را هدر می دهد و خودش را آزار می دهد…
اگر ما به آثار کارهایمان فکر کنیم؛
عزم و اراده ما در انجام و ترک آن کارها
زیاد می شود…
کار خیر خود را دست کم نگیرید
آیت الله بهجت (ره) :
کار خیر خود را دست کم نگیرید ، در هرکار خیری خود را به قدر نخود هم شده شریک کنید ، شاید همان کارخیر بی ریا قبول و باعث نجاتتون شد.
ضمن اینکه انجام کار خیر توفیق آور است(توفیق زیارت، رفیق خوب، همسر و فرزند خوب و..
انجام کارخیر اول ، کار خیر دوم را براتون ارمغان میاره و این خیر دائمی باعث سعادتمندی و نجات انسان میشه..
در حدیث داریم فرزند صالح میخواهی زیاد صدقه بده..صدقه دادن زمینه نسل صالح است.
صدقه تا هزار سال و تا ۷ نسل روی انسان اثر میگذارد.
فضائل الصدقه/ مهدی قاضی زاده
در مذمت حب جاه و شهرت
بر هر که ﻓﻰ ﺍﻟﺠﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﺷﻌﻮﺭ، ﻧﺼﻴﺒﻰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺍﻣﺮ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﻭ ﻣﻨﺼﺐ، ﻣﻮﺭﺙ ﺑﺴﻰ ﻣﻔﺎﺳﺪ ﻋﻈﻴﻤﻪ ﻭ ﻣﻨﺘﺞ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﺧﺴﺎﺭﺗﻬﺎﻯ ﺩﻧﻴﻮﻳﻪ ﻭ ﺍﺧﺮﻭﻳﻪ ﺍﺳﺖ. ﻫﺮ ﻃﺎﻟﺐ ﻣﻨﺼﺐ ﻭ ﺟﺎﻫﻰ ﺑﺠﺰ ﺍﺑﺘﻠﺎﻯ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻃﺎﻟﺐ ﻧﻴﺴﺖ.
ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﻡ، ﺍﻛﺜﺮ ﻋﺪﺍﻭﺗﻬﺎ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺘﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﺒﻴﺎ ﻭ ﺍﻭﺻﻴﺎ ﺑﺎﻋﺜﻰ ﺟﺰ ﺣﺐ ﺟﺎﻩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ. ﻧﻤﺮﻭﺩ ﻣﺮﺩﻭﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ ﺁﺗﺶ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺧﻠﻴﻞ ﺑﺮﺍﻓﺮﻭﺧﺖ. ﻭ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﺧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺳﻠﻄﺎﻧﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﻮﺧﺖ. ﺣﺐ ﺟﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺪﺍﺩ ﺑﺪ ﻧﻬﺎﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ «ﺍﺭﻡ ﺫﺍﺕ ﺍﻟﻌﻤﺎﺩ» ﻭﺍ ﺩاش ﻭ ﻟﻌﻦ ﺍﺑﺪ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺨﻠﺪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﮔﻤﺎﺷﺖ. ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻳﻦ ﺳﻴﺪ ﺁﺧﺮ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﻭﻳﺮﺍﻥ، ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﻭ ﺣﻴﺮﺍﻥ، ﺣﻖ ﺍﻣﻴﺮﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻐﺼﻮﺏ، ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻟﻬﻴﻪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺁﻥ «ﻣﻨﻬﻮﺏ ».
ﻳﺜﺮﺏ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﻴﺮ ﻣﻠﻚ ﺷﺎﻡ
ﺑﻄﺤﺎ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺗﻤﻨﺎﻯ ﻣﻠﻚ ﺭﻯ
معراج_السعاده
عزت نفس
مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود، فقر و تنگ دستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد، در محضر امام صادق (ع) لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد.
"فلان مبلغ قرض دارم، فلان مشکل دارم، متحیّرم چه کنم و…."خلاصه در آخر کلامش از امام صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام (ع) به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند.
بعد این کیسه را در اختیار مفضّل قرار می دهد، مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: “آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود.
حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم، امّا این را بدان؛ هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظر ها کوچک می شوی و شخصیّت و احترامت از میان می رود .
شهید مطهری، داستان راستان ص17
معنای درست حجاب در نگاه رهبر انقلاب
رهبرانقلاب در مهر سال ۷۷، با بانوان اندیشمند دیدار كردند و در جريان آن نظر خود را درباره سخنان فرزند شهید، خانم بهاره رنجبران که دربارهی حجاب صحبت کردند، اینگونه بیان کردند:
«دیدگاه غربیها نسبت به روابط زن و مرد عمدتاً ناظر به روابط و علاقات و نوع معاشرت زن و مرد است. جهانبینی آنها از مسائل انسان سرچشمه میگیرد، البته چیزی روبنایی است.
دید اسلامی در زمینهی مسائل حجاب، بسیار دید خوب و روشنی است.
چه تعبیر خوبی شما دارید! میگویید: «ما با این حجاب، احساس آسایش میکنیم و این لباس_مشارکت ماست»!
بله؛ کاملاً تعبیر درست و خوبی است. این، دیدگاهِ کاملاً صحیحی است. این را هرچه بیشتر #بیان_کنید و بگویید، بهتر است.»
۱۳۷۷/۰۷/۱۸
عزّت نفس
مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود، فقر و تنگ دستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد، در محضر امام صادق (ع) لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد.
"فلان مبلغ قرض دارم، فلان مشکل دارم، متحیّرم چه کنم و…."خلاصه در آخر کلامش از امام صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام (ع) به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند.
بعد این کیسه را در اختیار مفضّل قرار می دهد، مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: “آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود.
حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم، امّا این را بدان؛ هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظر ها کوچک می شوی و شخصیّت و احترامت از میان می رود .
شهید مطهری، داستان راستان ص17
درمحضراستاد
آیتالله بهجت (رحمة الله عليه):
نماز شب را ترڪ نڪنید ڪه برڪات بسیار دنیوی و اخروی دارد.
می گویند اگر ڪسی نماز شب خواند و فردای آن روز گفت من گرسنه مانده ام، دروغ می گوید! مگر اینڪه روزه گرفته باشد.
زیرا خداوند رزق و روزی او را تضمین کرده است.
البته قناعت گنجی است که هیچکس از آن بی نیاز نیست.
حدیث دلتنگی، ص ۲۱۳
رسول مهربانی الگوی مهربانی
روزی مردی فقیر با ظرفی پر از انگور نزد پیامبر اسلام آمد و آن را به او هدیه کرد.
پیامبر آن ظرف را گرفت و شروع کرد به خوردن انگور و با خوردن هر دانه انگور لبخندی می زدند و آن مرد از خوشحالی انگار بال در آورده و پرواز میکرد.
یاران پیامبر بنا به عادت، منتظر این بودند که پیامبر آنها را در خوردن انگورها شریک کند. ولی پیامبر همه انگورها را خورد و به آنها تعارفی نکرد !!!
آن مرد فقیر با خوشحالی فراوان از آنجا رفت .
یکی از اصحاب پرسید: ای پیامبر خدا، شما عادت داشتید که ما را در خوردن شریک کنید، اما این بار به تنهایی انگورها را خوردید …
رسول خدا لبخندی زد و فرمود : وقتی انگورها را میخوردم، خوشحالی آن مرد را دیدید؟
انگورها آنقدر تلخ بود که ترسیدم یکی از شما در هنگام خوردن، ناراحتی و تلخی از خود نشان بدهید و خوشحالی آن مرد تبدیل به افسردگی شود.