یاری نكردن ظالمان و دشمنان
یاری نكردن ظالمان و دشمنان [جریان شتران صفوان]
در روایتی از صفوان جمال كه از یاران امام_كاظم_علیه_السلام بود، نقل شده كه میگوید: خدمت امام رسیدم.
فرمود: ای صفوان! همه كارهای تو خوب است، جز یك كار.
عرض كردم: فدایت شوم، چه كار؟ امام فرمود: این كه شتران خود را به این مرد یعنی «هارون» كرایه میدهی!
گفتم: به خدا سوگند! در مسیرهای عیاشی و هوسبازی و صید حرام به او كرایه نمیدهم؛ تنها در راه مكه در اختیار او میگذارم. تازه خودم همراه شتران نمیروم؛ و بعضی از فرزندان و كسانم را با آنان میفرستم.
امام كاظم علیه السلام فرمود: ای صفوان! آیا از آنها كرایه میگیری؟ عرض كردم: بله.
امام فرمود: آیا دوست داری كه زنده بمانند و بر سر كار باشند تا كرایه تو را بپردازند.
گفتم: بلی.
امام فرمود: كسی كه بقای آنها را دوست بدارد، از آنهاست و هر كسی كه از آنها باشد، در آتش دوزخ خواهد بود.
صفوان میگوید: من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم. این موضوع به گوش هارون رسید. به دنبال من فرستاد و گفت: صفوان! شنیدهام شترانت را فروختهای. گفتم: آری. گفت: چرا؟ گفتم: پیر شدهام و فرزندان و كسانم نمیتوانند از عهده اداره آنها برآیند.
هارون گفت: چنین نیست، چنین نیست! من میدانم چه كسی این دستور را به تو داده است. آری موسی بن جعفر(علیهماالسلام) به تو چنین دستور داده است. گفتم: مرا با موسی بن جعفر چه كار؟ هارون گفت: این سخن بگذار. به خدا سوگند اگر سوابق نیك تو نبود! دستور میدادم گردنت را بزنند.
وسایل الشیعه، ج12، ص131ـ 132.