چگونگی عذاب شمر
29 مهر 1395
علامه امینی :
مدتها بود فکر میکردم خدا چگونه شمر ملعون را عذاب میدهد و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی امام حسین (ع) را چگونه به او میدهد تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که حضرت علی (ع) در مکانی خوش آب و هوا روی صندلی نشسته و من هم خدمت ایشان ایستاده ام
در کنارشان دو کوزه بود.
حضرت فرمودند : این کوزه ها را بردار و از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند که بسیار با صفا و با طراوت بود
استخری پر از آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن که صفا و شادابی محیط و گیاهانش قابل بیان و وصف نیست.
span style="font-size: large; font-family: arial, helvetica, sans-serif; color: #000000;">کوزه ها را برداشتم و به آن محل رفتم ، آنها را پر از آب نموده و حرکت کردم.
ناگهان دیدم هوا گرم شد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.
دیدم از دور کسی به طرف من می آید و هرچه به من نزدیک تر میشد هوا گرمتر میشد.
گویی همه این حرارت از آتش اوست
در خواب به من الهام شد که او شمر ابن ذی الجوشن (لعنت الله علیه) است
وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شد که دیگر قابل تحمل نیست
آن ملعون از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود
رو به من نمود و خواست از من آب بگیرد
من مانع شدم و گفتم : اگر هلاک هم بشوم نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشد
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم
فلذا من کوزه ها را به هم کوبیدم و آب آنها به زمین ریخت ، چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده
آن ملعون که از من نا امید شد رو به استخر کرد
من بی اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد
به مجرد رسیدن او به استخر ، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده و درختان هم خشک شدند
آن ملعون از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت
هرچه دورتر میشد هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر هم به حالت اول بازگشتند
به خدمت حضرت شرفیاب شدم و ایشان فرمودند : خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عِقاب میدهد ، اگر یک قطره آب از آن استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و هر عذابی برای او دردناک تر بود
بعد از آن بیدار شدم
« لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین (ع) »
منابع :
البدایه النهایه - جلد 8 - صفحه 297
یادنامه علامه امینی - صفحه 13 و 14