لزوم شرکت در راهپیمایی درقرآن
سؤال: آيا در قرآن، دليلى براى شركت در راهپيمايى و تظاهرات داريم؟
خداوند در قرآن می فرمايد:
«ولايَطؤون مَوطئاً يَغيظُ الكفّار…الّا كُتب لهم به عَملٌ صالح»(سوره توبه آيه۱۲۰)
هيچ حركت دسته جمعى كه كفّار را عصبانى كند، صورت نمی گیرد مگر اين كه براى آن، پاداش عمل صالح ثبت می شود.
آرى، راهپيمایی هایی كه دشمنان اسلام و مسلمين را عصبانى كند، عمل صالح است.
اين راهپيمايى ها (بخصوص آنگاه كه از طريق وسايل ارتباطى و ماهواره ها منعكس می شود) اگر براى اهداف مقدسی صورت گيرد، نوعى حضور در صحنه، عبادت دسته جمعى و امر به معروف و نهى از منكر عملى و عامل تقويت روحيّه مردم و تهديد دشمن است.
كتاب تمثيلات حجه الاسلام قرائتی صفحه۹۸
اعتمادکن به....
اﻋﺘﻤﺎﺩﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ
ﺁﺏ، ﻧـﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﻗﻌـﺮ ﭼــﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨـﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐـﺮﺩ…
ﺍﻋﺘﻤـﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ میتوانـد ﺍﺯ ﯾﮏ
ﺿـﺮﺑـﻪ ﻋﺼـﺎ ﮐـﻪ ﺑـﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿـﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘـﻪ
میشودﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ
ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳـﻨﮓ ﺑﺨـﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ …
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ میتواند ﻓﺮﻋﻮﻥ
ﺭﺍ ﺩﺭﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ
ﺍﻣـﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿـﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ میان ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟـﻢ
ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ . اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ
قرآن بخوان
مرد بیســوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید . روزی پسرش از او پرسید چــه فایده ای دارد قرآن میخوانی ، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت پسرم سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور . پسر گفت غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند . پدر گفت امتحان کن پسرم.
پسرسبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت . سبد را زیـر آب زد و به سرعت به طــرف پـدرش دویــد ولی همه آب ها از سبـد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
پسر به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد. پدر گفت دوباره امتحان کن. پسردوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد . برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت غیر ممکن است…
پدر با لبخند به پســرش گفت سبـد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال ، سیاه بود ، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت ایــن حداقل کاری است که قــرآن برای قلبت انجام میدهد . دنیا و کارهای آن ، قلبت را از سیاهی ها وناپاکی ها پر میکند و خـواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند ، حتی اگر معنی آنرا ندانی.
دانلود دعای کمیل(سماواتی)
تقسیم بندی عجیب در سوره واقعه
استادپناهیان:
یکدفعه هم اعمالت برای اینکه مقامت بالابره انجام بده. چرا فقط از ترس جهنمی شدن عمل انجام میدیم؟
درمان گناه با قرآن
شرح زیارت آل یاسین(قسمت اول)
زیارت آل یاسین، زیارتی است که یکی از شیعیان به نام جناب حمیری نامه ای به محضر امام زمان (عج) می نویسد و سوالاتی را از محضر حضرت می پرسند؟
حضرت علاوه بر جواب دادن سوالات، این زیارت آل یاسین را هم به عنوان هدیه به این فرد می دهند و به ایشان می گویند: هر وقت می خواهید به سمت خدا توجه کنید به وسیله ی ما اهل بیت، با این زیارت به سمت خدا بروید! (توصیه و هدیه ی امام زمان برای شیعیان است)
از لحاظ سندی کاملا معتبر است. زمان و مکان ندارد، یعنی اینطور نیست که شما فقط در غروب جمعه بخوانید، زیارت آل یاسین زمان خاصی ندارد و می توانید هر زمانی که دلتان خواست بخوانید که ما توصیه می کنیم حتما بعد از یکی از نمازها بخوانید.
در ابتدای زیارت می گوید «ﺳَﻼَمٌ ﻋَﻠَﻰ آِلْ ﻳَﺎﺳِﻴﻦَ» سلام بر آل یاسین.. یاسین چه کسی است؟! پیغمبر خدا، هم شیعه قبول دارد، هم سنی.
به امام رضا (علیه السلام) گفتند، شما شیعیان برای چه بعد از صلوات بر پیامبر بر آل پیامبر هم صلوات می فرستید؟ گفت: یاسین که در قرآن آمده، چه کسی است؟! گفتند، پیامبر است. گفت: سوره ی صافات آیه ی [130] هم می فرماید «ﺳَﻼَمٌ ﻋَﻠَﻰ آِلْ ﻳَﺎﺳِﻴﻦَ» سلام بر آل پیغمبر (ص).
آل با اهل چه فرقی دارد؟! آل محدوده ی کوچکتری را شامل می شود! محدوده تنگ تر می شود، یعنی به هر کسی نمی گویند جزء آل آن فرد هست.
کسانی جزء آل پیغمبر (ص) هستند که با پیغمبر یک نسب نه خانوادگی، بلکه نسب روحی و معنوی داشته باشند و الا زنان پیغمبر هم با ایشان نسبت داشتند! ابوجهل هم با ایشان نسبت داشت، عموی ایشان بود ولی جزء آل ایشان حساب نمی شوند.
منظور کسانی است که با آنها پیوند نزدیک دارند، که همان ″اهل بیت و 14 معصوم″ هستند.
ادامه دارد …
برگرفته از فایل سخنران
″شرح زیارت آل یاسین”
استاد احسان عبادی
توحیدبخوانید...
آیت الله بهجت(ره):
دائم سوره قل هو الله احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به امام زمان علیه السلام که این کار عمر شما را با برکت میکند و مورد توجه خاص حضرت قرار می گیرید.
در وادي يابس چه گذشت؟
ابوبصير مي گويد:
از امام صادق (علیه السلام) در مورد سوره والعاديات پرسيدم، امام (علیه السلام) فرمود: اين سوره در ماجراي وادي يابس (بيابان خشك) نازل شده است. پرسيدم: قضيه وادي يابس از چه قرار بود.
امام صادق عليه السلام فرمود:
- در بيابان يابس دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، با هم عهد و پيمان محكم بستند كه تا آخرين لحظه، دست به دست هم دهند و حضرت محمد صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام را بكشند.
جبرئيل جريان را به رسول خدا صلي الله عليه و آله اطلاع داد. حضرت رسول صلي الله عليه و آله نخست ابوبكر و سپس عمر را با سپاهي چهار هزار نفري به سوي ايشان فرستاد كه البته بي نتيجه بازگشتند.
پيامبر صلي الله عليه و آله در مرحله آخر علي عليه السلام را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوي وادي يابس رهسپار نمود. حضرت علي عليه السلام با سپاه خود به طرف بيابان خشك حركت كردند.
به دشمن خبر رسيد كه سپاه اسلام به فرماندهي علي عليه السلام روانه ميدان شده اند. دويست نفر از مردان مسلح دشمن به ميدان آمدند. علي عليه السلام با جمعي از اصحاب به سوي آنان رفتند. هنگامي كه در مقابل ايشان قرار گرفتند. از سپاه اسلام پرسيده شد كه شما كيستيد و از كجا آمده ايد و چه تصميمي داريد؟ علي عليه السلام در پاسخ فرمود:
- من علي بن ابي طالب پسر عموي رسول خدا، برادر او و فرستاده او هستم، شما را به شهادت يكتايي خدا و بندگي و رسالت محمد صلي الله عليه و آله دعوت مي كنم. اگر ايمان بياوريد، در نفع و ضرر شريك مسلمانان هستيد.
اعجاب و اهمیت خواندن سوره توحید هنگام خواب!
مرحوم آیت الله علی سعادت پرور فرموده بودند:
«مردنم را به من نشان دادند، واضح دیدم که انبیا و اولیای الهی در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند…
واین به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر ،صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را با توجه می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام»
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه که خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب حراستش کنند».
امیر المؤمنین علیه السّلام نقل مینماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
«کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را میبخشد.»
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
«هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.»
وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۴
ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، ص۱۲۸
الکافی، ج۲، ص۶۲۰ و…
تناقض در قرآن بر اساس تعداد شرق و غرب
از موارد تناقض در قرآن این است که یک بار از يك شرق و يك غرب (شعراء/ 28)، یاد می کند، بار دیگر از دو شرق و دو غرب (الرحمن/ 17) و در آیه ای دیگر به وجود چندين شرق و چندين غرب (معارج/40) اشاره می کند.
پاسخ:
هر یك از تعابیر قرآن در باره مشرق و مغرب که به صورت مفرد(بقره/115)، تثنیه(الرحمن/17) و جمع(معارج/40) آمده، اشاره به نكتهای است و آن اینكه خورشید، هر روز از نقطه تازهای طلوع و در نقطه تازهای غروب میكند؛ بنابراین به تعداد روزهای سال، مشرق و مغرب داریم. از سوی دیگر، در میان همه مشرقها و مغربها، دو مشرق و دو مغرب ممتاز است كه یكی در آغاز تابستان، یعنی حداكثر اوج خورشید در مدار شمالی و یكی در آغاز زمستان یعنی حداقل پایین آمدن خورشید در مدار جنوبی است (كه از یكی تعبیر به مدار رأس سرطان و از دیگری تعبیر به مدار رأس جدی میكنند).
این آیات در عین دلالت بر متعدّد بودن محل طلوع و غروب خورشید، به كروی بودن زمین نیز اشاره دارند؛ زیرا اگر زمین كروی باشد، طلوع كردن و تابیدن آفتاب بر هر جزئی از اجزای كره زمین مستلزم غروب از جزء دیگر آن است و در این صورت تعدّد مشرقها بدون هیچ گونه تكلّف و زحمت، روشن و واضح میگردد، ولی در غیركروی بودن زمین، تعدّد مشرقها و مغربها كه از آیه استفاده میگردد قابل درك و فهم نیست؛ زیرا جسم مسطّح بیش از یك شرق و یك غرب ندارد. همچنین اختلاف افقها دلالت بر كرویت زمین میكند و آن را مشارق و مغارب متعدّدی است. چنانكه از حضرت علی ع روایت شده كه فرمود: «خورشید سیصد و شصت مشرق و سیصد و شصت مغرب دارد، از آن نقطهای كه امروز طلوع كرد دیگر طلوع نمیكند تا سال بعد در همان روز».
شبهه تناقض در قرآن به استناد داستان حضرت نوح(ع)
میان آیات مربوط به نوح در قرآن تناقض وجود دارد؛ در آیه 9/ قمر آمده است که نوح را تبعید کردند، در حالی که در آیه 38/ هود آمده که قومش او را مسخره کردند؛ اگر نوح از منطقهاش تبعید شده بود، چطور قومش میتوانستند در هنگام رد شدن از كنار نوح كه كشتی میساخت او را مسخره كنند؟
پاسخ:
آنچه باعث توهم تناقض میان آیه 9/ قمر با آیه 38/ هود شده، کلمه «ازدجر» است که طراح شبهه به «تبعید شدن»، ترجمه کرده است و نتیجه گرفته که نوح از بین قومش رفته بود لذا مسخره کردن معنا ندارد.
در حالی که با توجه به معنای لغوی «ازدجر» و نیز تفسیرها و روایات اسلامی، از این آیه تبعید شدن حضرت نوح استفاده نمیشود. این کلمه در اصل «ازتجر» بود که «تا» مبدل به «دال» شده است و از ریشه «زجر» میباشد. «زجر» در لغت دو معنا دارد: اول: راندن با صدای بلند. دوم: منع و نهی و جلوگیری کردن.
در تفسیر این آیه نیز سه دیدگاه وجود دارد که در هیچکدام، «تبعید شدن» نیامده است.
در عرف نیز از رانده شدن مفهوم «تبعید» فهمیده نمیشود و اگر گفته شود فلانی را از سیاست راندند یا از جامعه راندند به این معنا نیست که او را از کشور اخراج کردند، بلکه مراد این است که دیگر فلانی نفوذ سیاسی و اجتماعی ندارد.
منبع:
المعجم المفصل في النحو العربي، ج 1، ص 540.
مجمع البحرین، ج 3، ص 315.
لسان العرب، ج 4، ص 318.
علت عربی بودن قرآن
امام صادق(علیه السلام):
«لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَهُ الْعَجَمِ».
اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ایمان نمى آورد، ولى قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این فضیلتى است براى عجم.
بحارالانوار ج ۶۴ ص ۱۷۴
زبان خوش
وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً( آيه ۸۳ سوره بقره)
با مردم به زبان خوش سخن بگوييد.
امام حسن عسکری (ع) فرمودند:
يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد.
مؤمن، به هممذهبان، روى خوش نشان مىدهد و با مخالفان، با مدارا سخن مىگويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدىهاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش،پيشگيرى كرده است.
مستدرك الوسائل،ج ۱۲، ص ۲۶۱
كسى كه دوبار مزد داده مى شود
أُولئِكَ يُؤْتَونَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»
«آنان دو بار مزد داده شوند؛ زيرا پايدارى ورزيدند،بدى را بانيكى مى زدايند
و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند».
سوره القصص، 54
وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ للّه ِِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحا نُؤْتِهَا أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقا كَرِيما»
«و به هر كس از شما [اى زنان پيامبر ] كه
در برابر خدا و پيامبرش فرمانبردار و فروتن باشد و كارى نيكو كند دوبار مزد دهيم و برايش روزى آبرومندانه آماده كرده ايم».
سوره الأحزاب، آیه 31
وظیفه ما در برابرسخن چین
حجه الاسلام والمسلمین رفیعی:
شهید ثانی می فرماید، اگر کسی پیش شما سخن چینی کرد، شما پنج وظیفه دارید:
اولین وظیفه این است که حرف هایش را نپذیرید. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا» - اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد.«الحجرات۶»
وظیفه دوم ، او را نهی کنید. چرا؟ چون قرآن می فرماید: «یَنهَوْنَ عَنِ المُنکَرِ» از بدی ها نهی می کنند.
وظیفه سوم، سوءظن نسبت به کسی که پشت سرش صحبت کرده پیدا نکنید. چون قرآن می فرماید: «اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا.. » از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد.
چهارمین وظیفه، در مورد صحبتش تجسس نکنید. چون قرآن می فرماید: «لَا تَجَسَّسُوا…»
پنجمین وظیفه، حرف هایش را نقل نکنید. چون قرآن می فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا» متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید.
اگر کسی واقعا در مقابل چنین شخصی به این صورت بایستد، ( دیگر در مقابلتان سخن چینی نمی کند.)
هر روز خدا در کاری است...
پادشاهی به وزیرش گفت: این آیه قرآن که می فرماید: «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن: هر روز خدا در کاری است» این کار خدا چیست؟ وزیر گفت: یک روز به من مهلت بده تا فکر کنم و پاسخ شما را بیابم.
وزیر، غلام تیز هوش و دانائی داشت، وقتی غلام، وزیر را افسرده و نگران دید، پرسید: چرا امروز چنین در اندیشه و غصه فرو رفته ای؟
وزیر گفت: از تو کاری ساخته نیست.
غلام پاسخ داد: دلم برایت می سوزد، به من بگو شاید خداوند گروه کور اندوه تو را با جواب من گشوده گرداند.
وزیر جریان را برای غلام شرح داد، غلام گفت: به سلطان بگو غلام من معنی این آیه را می داند و مایل است شخصا پاسخ را به سمع شما برساند.
سرانجام غلام به حضور سلطان پذیرفته شد و گفت:
«تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل و تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و یشفی سقیما و یعز ذلیلا و یذل عزیزا و یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید و لا حول و لا قوه الله بالله العلی العظیم»
خداوند شب را در روز وارد می کند، یعنی از روز می کاهد و به شب می افزاید و هم چنین روز را در شب وارد می کند، یعنی از شب می کاهد و به روز می افزاید، مریض را شفا، ذلیل را عزت و عزیز را ذلت می دهد و آنچه می خواهد انجام می دهد و آنچه را اراده می کند حکم می کند و حول و قوه و نیرویی جز به وسیله خدای بلند مرتبه نیست.
قصص الله، ج 2، قاسم میرخلف زاده
درمحضراستاد
آیتالله بهجت قدسسره:
حفظ کنیم قرآن را که همیشه با ما باشد، ما با او باشیم، آن را وسیلۀ حفظمان در فِتَن و شدائد(فتنهها و سختیهای) دنیا قرار بدهیم. از خدا بخواهیم که از قرآن، ما را جدا نکند؛ همچنین از خدا بخواهیم ما را از عترت جدا نکند که عترت با قرآن است و قرآن هم با عترت است.
بهسوی محبوب، ص١٢٩