هر روز خدا در کاری است...
پادشاهی به وزیرش گفت: این آیه قرآن که می فرماید: «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن: هر روز خدا در کاری است» این کار خدا چیست؟ وزیر گفت: یک روز به من مهلت بده تا فکر کنم و پاسخ شما را بیابم.
وزیر، غلام تیز هوش و دانائی داشت، وقتی غلام، وزیر را افسرده و نگران دید، پرسید: چرا امروز چنین در اندیشه و غصه فرو رفته ای؟
وزیر گفت: از تو کاری ساخته نیست.
غلام پاسخ داد: دلم برایت می سوزد، به من بگو شاید خداوند گروه کور اندوه تو را با جواب من گشوده گرداند.
وزیر جریان را برای غلام شرح داد، غلام گفت: به سلطان بگو غلام من معنی این آیه را می داند و مایل است شخصا پاسخ را به سمع شما برساند.
سرانجام غلام به حضور سلطان پذیرفته شد و گفت:
«تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل و تخرج الحی من المیت و تخرج المیت من الحی و یشفی سقیما و یعز ذلیلا و یذل عزیزا و یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید و لا حول و لا قوه الله بالله العلی العظیم»
خداوند شب را در روز وارد می کند، یعنی از روز می کاهد و به شب می افزاید و هم چنین روز را در شب وارد می کند، یعنی از شب می کاهد و به روز می افزاید، مریض را شفا، ذلیل را عزت و عزیز را ذلت می دهد و آنچه می خواهد انجام می دهد و آنچه را اراده می کند حکم می کند و حول و قوه و نیرویی جز به وسیله خدای بلند مرتبه نیست.
قصص الله، ج 2، قاسم میرخلف زاده