انواع قلب درقرآن
بيست نوع قلب که در قرآن ذکر شده است:
1-القلب السليم:
و آن قلبی است مخلص برای خدا و خالی از کفر و نفاق و هرگونه پستی .
{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }
2-القلب المنيب:
وآن قلبی است که هميشه درحال برگشت و توبه به سوی خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .
{مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ}
3-القلب المخبت:
وآن قلبی است فروتن و آرام به ذکرخدا { فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }
4-القلب الوجل:
و آن قلبی است که از ياد خدا می لرزد که مبادا عمل وی به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }
5-القلب التقي:
و آن قلبی است که به احکام خدا احترام مي گذارد.
{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }
عاقبت عمل نکردن به دستورات قرآن
احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت،
قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند.
روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟
جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند.
گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم.
گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود.
گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم:
مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
میت گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند:
می شنوی؟چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی…؟
بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
روایت ها و حکایت ها / 132 131 به نقل از: داستان های پراکنده 2/ 55
مسلمان شدن پرفسور موریس بوکای با آیه قرآن
هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981 میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل کند.
جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود. تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
زبان حال منافقان و دشمنان اسلام درقرآن کریم
زبان حال منافقان و دشمنان اسلام در آیه 17 سوره بقره آمده:
«مثلهم کمثل الذین استوقد نارا فلما اضآءت ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لایبصرون ….
مثل آنان مثل کسی است که (به زحمت) آتشی بیفروخت و همین که اطراف وی را روشن ساخت، خدا نورشان را برد و در تاریکی ها رهایشان کرد که نبینند».
منظور از آتش و نور آن، همان نقشه های فریبکارانه گروه پیروان باطل است که با اراده خداوند همه نقش برآب خواهد شد .
اهمیت انگیزه و نیت
در فرهنگ قرآن ومکتب اهل بیت علیهم السلام به انگیزه ونیت عمل بهای اصلی داده شده است. تا آنجا که نیت مؤمن برای انجام کار خیر با ارزش تر از عمل او شمرده شده است. «نیة المؤمن خیر من عمله» [1] از بسیاری کارهای انجام نشده، به خاطر انگیزه های مثبت ستایش شده و از بسیاری کارهای انجام گرفته، به خاطر انگیزه های منفی انتقاد شده است. اکنون چند نمونه از کارهایی که انجام نگرفته امّا مورد ستایش و پاداش واقع شده است را ذکر می کنیم:
1- از اقدام حضرت ابراهیم برای قربانی کردن فرزند. «قد صدقت الرؤیا» [2]
2- اویس قرنی برای دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه رفت و با آن که به دیدار حضرت موفق نشد امّا زیارتش قبول شد، در مقابل، افرادی در کنار حضرت بودند و او را آزار می دادند.
تفسیر انالله و انا الیه راجعون
ﻭ ﺳﻤﻊ ﺭﺟﻠﺎ ﻳﻘﻮﻝ ﺇﻧﺎ ﻟﻠﻪ ﻭ ﺇﻧﺎ ﺇﻟﻴﻪ ﺭﺍﺟﻌﻮﻥ ﻓﻘﺎﻝ ﺇﻥ ﻗﻮﻟﻨﺎ ﺇﻧﺎ ﻟﻠﻪ ﺇﻗﺮﺍﺭ ﻋﻠﻲ ﺃﻧﻔﺴﻨﺎ ﺑﺎﻟﻤﻠﻚ ﻭ ﻗﻮﻟﻨﺎ ﻭ ﺇﻧﺎ ﺇﻟﻴﻪ ﺭﺍﺟﻌﻮﻥ ﺇﻗﺮﺍﺭ ﻋﻠﻲ ﺃﻧﻔﺴﻨﺎ ﺑﺎﻟﻬﻠﻚ.
امیرالمومنین علیه السلام ﺷﻨﻴﺪ ﻛﻪ شخصی ﮔﻔﺖ :
ﺍﻧﺎ ﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﻴﻪ ﺭﺍﺟﻌﻮﻥ
پس ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻣﺎ ﻛﻪ می ﮔﻮﻳﻴﻢ(ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﻳﻴﻢ)ﺍﻗﺮﺍﺭی ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪگی ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ می ﮔﻮﻳﻴﻢ
(ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ همه ﺑﻪ ﺳﻮی ﺍﻭﺳﺖ ) اﻋﺘﺮﺍفیست ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩی ﺧﻮﻳﺶ.
نهج البلاغه؛حکمت99
یَهدِی اللهُ لِنُورِهِ مَن یَشاءُ
مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
خدا در قرآن میفرماید: یَهدِی اللهُ لِنُورِهِ مَن یَشاءُ خدا به نورخودش هدایت میکند. گفت من یشاء !! این من یشاء به چه کسی می خورد؟
به ما میخورد دیگر! فرمود ما نورمان را می دهیم و هدایت می کنیم.به چه کسی؟ به کسی که بخواهد. پس خواستن مال انسان شد.البته خدا هم باید کمک کند. کمک هم می کند. آخر شب سجده کن و پیشانی بر زمین بگذار.هر چه بالا و پایین بروی تا خودت نخواهی نمی شود.اگر خودتان نخواهید کارتان چند هزار سال عقب می افتد.
من یشاء یعنی هر کس بخواهد.خودت باید بخواهی.پس خودت را برای خواستن آماده کن. انسان برای خواستن آماده نمیشود مگر آنکه خواست های طبیعی را کم کند.هر چه خواست های دنیایی کمتر شود این خواستن بیشتر میشود.
مهربان باش!
وَ…..فَلا تَقُل لَهُما اُفٍ وَ لا تَنهَر هُما وَ قُل لَهُما قَولاً کریماً.
(سوره اسراء/23)
مهربان باش!
یک سنگ ریزه از اسمش پیداست، یعنی ریز است، ناچیز است.
اما اگر همین سنگ در جوراب یا کفشت باشد تو را از رفتن و حرکت باز می دارد.
بعضی چیزها ریز است نا چیز است، اما انسان را از حرکت در راه خدا و به سمت خوبی ها باز می دارد.
یکی از آنها نامهربانی نسبت به پدرومادراست،
هرچند کم باشد و درحد گفتن اُف باشد.
این حرف خداست که فرمود:
لا تَقُل لَهُما اُفٍ؛ به پدر و مادر خود، اف هم نگو.
اثبات مثبت اندیشی
قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً
بگو که اگر دریا برای ( نوشتن ) کلمات پروردگار من مرکب شود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به آخر رسد دریا خشک خواهد شد هر چند دریایی دیگر باز ضمیمه آن کنیم ( یعنی عوالم وجود که کلمات تکوینی الهی است بی حد و نامتناهی است )
سوره کهف ؛آیه109
منجی خواهی در قرآن
در طول تاریخ، مردم برای رهایی از بلاها، ظهورِ “نجات دهنده ای” را انتظار می کشیدند!
مانند نجاتِ نوح از غرق شدن در طوفان! نجات لوط از شهری پر از مردم آلوده! نجات بنی اسرائیل از فرعونیان!
این شد که خدا، مردمی با زندگی ناپاک را از گردونه تاریخ، حذف کرد؛ تکذیب کنندگانِ نوح، نابود شدند!
اهالی شهر (قوم لوط) باصاعقه ای سوزانده شدند! و نیز غرق شدنِ فرعونیان در نیل…
شعراء۱۶۹، یونس۷۳، انبیاء۷۱، بقره۴۹
منظور از گناه ظاهـــرى و باطنـــى چيست?
و ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ .«سوره انعام،آيه120»
و از ظاهر و باطن گناه دورى كنيد.
مراد از گناه ظاهرى آن گناهى است كه شومــى عاقبت وزشتى اثرش بر كسى پوشيده نيست، مانند شـــرك، آشوبگـــرى و ظلـــم،و مراد از” گناه باطنى” آن گناهى است كه زشتيــش همه كس فهــم نيســت،
مانند خوردن ميته، خون و گوشت خــوك، اين قسم از گناه با تعليم خدايـــى شناخته مى شود و عقــل نيز گاهى آن را درك مـى كند.
تفسير الميزان ج7،ص458 ;علامه طباطبائی رضوان الله علیه
عتاق چه سوره هایی هستند؟
«عتاق» به معني «قديم» مي باشد
«عتاق» به معني «قديم» مي باشد.[1] و براي دستيابي به اين موضوع و يافتن علت يا علل نام گذاري اين سوره ها به عتاق بهتر است ابتدا شمّه اي كوتاه بر محتوا و مضمون هر يك از اين سُوَر نظري بيفكنيم.
1ـ سوره اسراء
آغاز اين سوره با تسبيح و تقدير خدا و سير حركت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از مسجدالحرام به مسجدالاقصي مي باشد كه مسأله ي معراج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از مهم ترين ويژگي اين سوره به شمار مي آيد. سوره ي اسراء با يادآوري معاد ،رستاخيز، حقوق والدين، خويشاوندان و فرازهايي از تاريخ پيامبران محتواي خودش را بيان مي كند.[2]
2ـ سوره كهف
تجارت پر سود
اقتصاد دانان در تعریف یک تجارت موفق تنها به کسب سود بیشتر اکتفا میکنند در واقع تاجر موفق را کسی میدانند که سرمایه بیشتری را بدست آورد.
اما از نگاه قرآن کریم تجارتی پر سود است که انسان تلاوت قرآن و اقامه نماز را در برنامه کاری خود قرار دهد و از سرمایه خود مقداری را برای انفاق به مستمندان در نظر بگیرد.
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ.(فاطر آیه ۲۹)
ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻪ ﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﺯﻳﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ (ﺑﻪ ﻓﻘﻴﺮﺍﻥ) ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ (ﺍﺯ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ) ﺍﻣﻴﺪ ﺗﺠﺎﺭﺗﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﻳﺎﻥ ﻭ ﺯﻭﺍﻝ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﻓﺖ.
در المصباح کفعمی، ص456 نقل شده نوشتن این آیه و قرار دادن آن در محل کار بطوری که در دید باشد باعث رونق و برکت سود میشود .
خواص ذکریونسیه
ذكر يونسيه يعني گفتن:
لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين.
آيه 87، سوره انبيا
مرحوم آيةالله سيد علي شوشتري و ملا حسينقلي همداني و سيد اكبر كربلائي و سيدعلي آقا قاضي تا جناب استاد آيةالله كشميري همگي اتفاق بر اين استغفار كامل آن هم در سجده داشتند.
آثار و بركات ذكر يونسيه
1-پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلّم):
هر بیمار مسلمانى كه این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى
(بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى كه تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-.رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم): آیا به شما خبر دهم از دعایى كه هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس كه طعمه ماهى شد:
لا اله الا انت سبحانك إنّى كنت من الظالمین.
معاشرت درقرآن
1.فَتَبَيَّنُوا:
اهل تحقیق کردن باشید، قبل از اینکه هر سخنی از زبان خود خارج کنید، خوب تحقیق کنید.
2. فَأَصْلِحُوا:
برقراری صلح، بین دوستان و آشنایان شما اگر کدورتی هستش، بین آنها صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید.
3.وَأَقْسِطُوا:
عدالت به کار برید، در اجرای حق و موارد آن عادل باشید و برای شما دوست و آشنا فرقی با غریبه نداشته باشد، و حقوق به حق آنها را رعایت کنید.
4.لَا يَسْخَر:
مسخره نکنید، مردم و قومها را به سُخره نگیرید.
5.وَلَا تَلْمِزُوا:
طعنه زن نباشید، به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید.
خاک بهشت
معلم به شاگردانش گفت:
هر کس از من نمره ۲۰ می خواد باید برای من یک مشت خاک بهشت بیاره !
فردای اون روز دانش آموز یک مشت خاک با خود آورد!
معلم با خود گفت این حتما دروغ می گوید!
از اون پرسید : این خاک را از کجا آوردی؟
او گفت: از زیر پای مادرم…..
( وَ وَصَّيْنَا اَلْإِنْسٰانَ بِوٰالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلىٰ وَهْنٍ وَ فِصٰالُهُ فِي عٰامَيْنِ أَنِ اُشْكُرْ لِي وَ لِوٰالِدَيْكَ إِلَيَّ اَلْمَصِيرُ ﴿۱۴﴾لقمان)
والدین و احترام به آنها
سفارش قرآن آن است که وقتی والدین به سن پیری و از کار افتادگی رسیدند و به سرپرستی و صبر و حوصله بیشتری نیاز دارند، فرزندان اظهار خستگی نکنند و در برابر آنها از واژه “اف” استفاده نکنند:
وَ قَضَی رَبُّکَ اَلاّ تَعَبُدُوا اِلاَّ اِیَّاهُ وَ بِالوالِدَیْنِ اِحْساَناً، اِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ اَحَدَهُمَا اَوْ کِلاَهُمَا فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنَهَرَهُما وَ قُلْ لَهُما قَولاً کَرِیمَاً وَ اخْفِضْ لَهُما جَنَاحَ الَّذلِّ مِنَ الْرَحْمَةِ وَ قُلَ رَبِّ ارْحَمَهُما کَمَا رَبَّیَانیِ صَغیراً؛
پروردگار تو فرمان داد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید و چون به پیری رسیدند، با ایشان به درشتی و به دور از ادب سخن مگو، بلکه سخن با آنها آمیخته با احترام باشد و از روی لطف و رأفت در برابر آن دو تواضع و فروتنی کن و دعاگویشان باش، بگو: پروردگارا! من و والدین مرا مورد لطف قرار ده چنان که از کودکی مرا پرورش داده اند.(اسراء، 24-23 )
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمود:
لَوْ عَلِمَ اللَّهُ شَیئَاً هُوَ اَدْنیَ مِنْ اُفٍّ لَنَهیَ عَنهُ وَ هُوَ مَنْ اَدْنَی العقوقِ وَ مَنِ الْعُقُوقٍ اَنْ یَنْظُرَ الرَجُلُ الِیَ وَالِدَیهَ فَیَحِدَ اَلنَظَرَ اِلَیهِ؛
آيه ای كه ناله شيطان را بلند كرد
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ …
[آل عمران / 135]
و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى كنند- و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ …
توبه
در تفسیر این آیه از امام صادق عليه السلام مى خوانيم:” هنگامى كه آيه 135 سوره آل عمران نازل شد، ابليس بالاى كوهى در مكه رفت، و با صداى بلند فرياد كشيد، و سران لشگرش را جمع كرد.
گفتند: اى آقاى ما! چه شده است كه ما را فرا خواندى؟
گفت: اين آيه نازل شده (آيه اى كه پشت مرا مى لرزاند و مايه نجات بشر است) چه كسى مىتواند با آن مقابله كند؟
يكى از شياطين بزرگ گفت: من مى توانم، نقشه ام چنين است و چنان! ابليس طرح او را نپسنديد! ديگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نيفتاد! در اينجا” وسواس خناس” برخاست و گفت: من از عهده آن برمی آیم.
ابليس گفت: از چه راه؟
گفت: آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى كنم، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى كه گناه كردند توبه را از يادشان مىبرم!
ابليس گفت: تو مى توانى از عهده اين كار برآيى (نقشه ات بسيار ماهرانه و عالى است) و اين ماموريت را تا دامنه قيامت به او سپرد".
تفسير نمونه، جلد 27، صفحه ؛476