مادر....
15 اسفند 1397
قسمتی از کتاب داستان کودکی من، نوشته چارلی چاپلین:
یکشب خواب مادرم را دیدم؛ پرسید هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی؟ گفتم شبها نمیخوابم.
گفت مگر چه آرزویی داری؟
گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.
گفت سعی خودم را میکنم به خوابت بیایم، به شرط آنکه بخوابی…