فرزندان ناموفق ، گلستان سوخته
فرزندان ناموفق ، گلستان سوخته
شهيد بزرگوار آيت الله دستغيب قدس سره از مؤ من متقى ملا على كازرونى كه از نيكان و صاحب خوابهاى صحيح و مكاشفات درست بود و در سفر حج ملاقات او نصيب ايشان شده بود نقل مى نمايد كه گفت : شبى در عالمى خواب ، باغ وسيعى كه چشم آخر آنرا نميديد مشاهده كردم و در وسط آن قصر باشكوه و عظيمى ديدم و در حيرت بودم كه صاحب اين قصر كيست ؟
ازيكى از دربانان سوال كردم و گفت:اين قصر متعلق به (شخصى بنام ) حبيب نجارشيرازى است، من اورا مى شناختم وبا اورفاقت داشتم درآن حال غطبه اورا مى خوردم كه ناگاه صاعقه اى از آسمان فرود آمد و يكباره تمام قصرو باغ آتش گرفت و از بين رفت ،ازوحشت وشدت ترس آن منظره هولناك از خواب بيدار شدم و دانستم كه گناهى از او سرزده كه موجب نابودى مقام او شده است .
فردا به ملاقاتش رفتم و گفتم : شب گذشته چه كار كرده اى ؟
گفت: هيچ كارى نكرده ام اورا قسم دادم ، و گفتم رازى است كه بايد كشف شود؟ گفت : شب گذشته درفلان ساعت با مادرم گفتگويم شد وبالاخره (در اثر عصبانيت ) بر روى مادرم دست بلند كردم !
ايشان گفت : من خواب خود را براى او نقل كردم و گفتم : به مادرت اذيت كردى و چنين مقامى را از دست دادى.
اخلاق در خانواده و تربيت فرزند ،سيد محمد نجفى يزدى