فال خیر......
حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالقائم شوشتری (دام ظله الشریف) :
می گویند وقتی نادرشاه افشار اراده کرد برای فتح هندوستان حرکت کند ، همان روز اول که از لشگرگاه بیرون آمد چشمش به یک پسر بچه افتاد که خیلی تند با قرآن زیر بغلش به مکتب می رفت.
نادر شاه پسر بچه را صدا زد و گفت:اسمت چیست؟
گفت:فتح الله.
نادر شاه ،فال خوبی زد وگفت:
فتح خدا ، بارک الله.
پسر اسم پدرت چیست؟
گفت:نصر الله.
نادرشاه گفت: به به نصر خدا هم که هست!
خب،امروز چه می خوانید؟!
گفت:سوره ی “انا فتحنا لک فتحا مبینا “
شاه دوباره فال خوبی زد و یک سکه طلا به بچه داد.
بچه شروع کرد به گریه کردن!
نادر شاه گفت : برای چه گریه می کنی؟
گفت : گریه ام برای این است که اگر الان به منزل بروم مادرم می گوید سکه را از کجا آورده ای؟
خب بگو اعلا حضرت داده اند.
- من می گویم ، ولی باور نمی کنند و می گوید:
شاه اگر بخشش کرده بود یک کیسه طلا می بخشید،این بخشش مال شاه نیست.
شاه خندید و تعجب کرد و یک کیسه طلا به او بخشید.
حضرت آیت الله شوشتری(حفظه الله)می فرمودند:
(خاک بر فرق من وتمثیل من) اگر شنیدید خداوند به یک صلوات اینقدر می بخشد تعجب نکنید ، یا فلان نماز را آنقدر ثواب داده تعجب نکنید،اگر کم داد تعجب کنید……..
خرمن معرفت/ص۸1