همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم
ماباید بمانیم و کاری را که می خواهیم. انجام بدهیم.
همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم.
و آن ( عشق) است.
اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمی کند…
شهید محمدابراهیم همت
بوسه ی عشق
آخرین بار که می خواستیم بدرقه اش کنیم، خواستم صورتش را ببوسم، ناخودآگاه صورتش را برگرداند تا با یکی از بدرقه کنندگان صحبت کند که لب هایم به جای صورتش پشت گردنش را بوسید.
وقتی پیکر مطهرش را آوردند، دیدم ترکش درست به همان جایی که بوسیده ام اصابت کرده است. او شهید والامقام مصطفی پیشقدم، فرمانده ی گردان امام حسین (ع) از لشگر 31 عاشورا بود.
دیدم حریفش نمی شوم، گفتم: برو پسرم در پناه خدا، مثل این که ایمان تو قوی تر از من است.
رفت. بعد از چند روز تلفن کرد و گفت: «مادر! بعد از پانزده روز برمی گردم. درست روز پانزدهم جنازه اش برگشت».
راوی: مادر شهیدان مصطفی و مهدی پیش
ڪاری ڪن اے شـــهید
ڪاری ڪن اے شـــهید
بعضے وقتـــ ها نمیـدانم؛
در گـرد و غبـار
گنـاه این دنیـا چه ڪنم
مـرا جدا ڪن از زمیـن
دستمـ را بگیـر…
میخواهمـ
در دنیاے تو آرامـ بگیرمـ …
حساب و کتاب
شهیدالهیارجابری
یک روز با چند ورقه وارد مدرسه شد.
به هر کدام از مربیها یک ورقه داد که بالایش نوشته بود:
«حاسبوا قبل ان تحاسبوا»
خود رامورد محاسبه قرار دهید قبل از اینکه مورد محاسبه واقع شوید.
کمی پایینتر اسم چند گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود.
بعد رو کرد به مربیها و گفت: «بیایید هر شب چند لحظه کارهامون رو بررسی کنیم و توی این برگه بنویسیم. ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم،
غیبت چند نفر رو کردیم
تهمت و بدبینی داشتیم یا نه، کارهای خوبمون چقدر بوده…
سرباز امام زمان اهل ولايت و اطاعت است
شهیدآوینی:
سرباز امام زمان اهل ولايت و
اطاعت است و سربه فرمان
دارد و ميداند كه اگر از مرگ
نترسد، ديگر شيطان و جنود
او را تسلطي نيست،
و هيچ قدرتي نميتواند اورا
ازصراط حق بازدارد.
دستم قطع شده، سرم که قطع نشده
داییش تلفن کرد گفت:
«حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشسته ین؟»
گفتم:نه,خودش تلفن کرد .گفت دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه میآد. گفت شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود.»
گفت:« چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده.»
همان شب رفتم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم.
گفتم:«خراش کوچیک! »خندید.
گفت:«دستم قطع شده، سرم که قطع نشده.»
شهید حاج حسین خرازی
امشب شب یلداست..
وقتی باآرامش خاطر کنار خانواده مشغول خوردن هندوانه هستیم….
یادمون باشه که این آرامش را مدیون چه کسانی هستیم.
سر جدا شده ی شهیدی که پنج دقیقه یاحسین میگفت...
درجاده بصره خرمشهر وقتی که شهید علی اکبر دهقان به شهادت رسید،
ایشون همان طورکه میدوید از پشت ازناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت وسرش جداشد.
در همان حال که تنش داشت میدوید سرش روی زمین می غلتید….
سر این شهید بزرگوار حدود پنج دقیقه فریاد یاحسین یاحسین سر میداد…همه داشتند گریه میکردند…
چند دقیقه بعدازتوی کوله پشتی اش وصیتنامه اش روبرداشتند نوشته بود:خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام بالب تشنه شهیدشده ،من هم دوست دارم این گونه شهید بشم.
خدایاشنیده ام که سر امام حسین را از پشت بریده اند.من هم دوست دارم سرم ازپشت بریده بشه.
خدایا شنیده ام سر امام حسین علیه السلام بالای نیزه قرآن خونده.من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دونم ولی به امام حسین علیه السلام خیلی عشق دارم.
دوست دارم وقتی شهید میشم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشه…
السلام علیک یا سید و سالار شهیدان،یا اباعبدالله الحسین…
نقل ازکتاب روایت مقدس، ص300
هر شهیدی کربلایی دارد،
هر شهیدی کربلایی دارد،
خاک آن کربلا تشنه اوست…
و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا برسد
و آنگاه خون شهید جاذبه خاک را خواهد شکست
و ظلمت را خواهد درید
و معبری از نور خواهد گشود
و روحش را از آن به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی به جز شهادت وجود ندارد.
شهيدسید مرتضی آوینی
یادشهدا...
دو نكته مورد توجه است كه نه من بايد فراموش كنم، نه شما بايد فراموش كنيد، نه بخصوص اين جوانان و اين نوجوانان عزيز بايد هرگز اين را فراموش كنند. يك نكته اين است كه ما آن احساس افتخارى را كه نام شهيد و ياد شهيد به ما میدهد، حفظ كنيم. همچنانی که به دلاورى مردان بزرگ صدر اسلام افتخار میکنیم، به دلاورى اين مردانِ بزرگ دوران خودمان افتخار كنيم. دشمن اين را نمیخواهد. دشمن میخواهد ياد شهيدان فراموش شود. دشمن میخواهد خاطره اين مجاهدتها و بزرگمردىها در حافظه اين ملت نماند. درست نقطه مقابل اين، همه بايد حركت كنند. ياد شهيدان را برجسته كنيد، زنده كنيد، خاطره آنها را حفظ كنيد.
بيانات در ديدار خانوادههاى شهدا و ايثارگران كردستان
22/2/1388
شهیدمرتضی آوینی...
شيطان،حكومت خود را بر"ضعفها"، “ترسها” و “عادات” ما بناكرده و تو اگرنترسي و از عادات مذموم خويش دست برداري و ضعفت را با كمال خليفة اللهي جبران كني، ديگر شياطين را بر تو تسلطي نيست.
شهیدمرتضی آوینی
شاهرخ ضرغام(حرانقلاب)
اوایل بهمن بود،
با بچه های مسجد سوار بر موتورها شدیم.
همه به دنبال شاهرخ حرکت کردیم.
اطراف بلوار کشاورز رفتیم.
جلوی یک رستوران ایستادیم،
رستوران تعطیل بود و کسی آنجا نبود.
شاهرخ گفت:
من می دونم اینجا کجاست.
صاحبش یه یهودی صهیونیستِ که الان ترسیده و رفته اسرائیل،
اینجا اسمش رستورانه اما خیلی از دخترای مسلمون همین جا بی آبرو شدند.
فرد چشم چران
یکی از رفقای ابراهیم گرفتار چشم چرانی بود. مرتب به دنبال اعمال و رفتار غیراخلاقی می گشت. چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهر کردن نتوانسته بودند رفتار او را تغییر دهند. در آن شرایط کمتر کسی آن شخص را تحویل می گرفت. اما ابراهیم خیلی با او گرم گرفته بود! حتی جلوی دیگران خیلی بهش احترام می گذشت.
مدتی بعد ابراهیم با او صحبت کرد. ابتدا او را غیرتی کرد و گفت: «اگر کسی به دنبال مادر و خواهر تو باشد و آن ها را اذیت کند چه می کنی؟» آن پسر با عصبانیت گفت: «چشماش را در میارم.» ابراهیم خیلی با آرامش گفت: «خب پسر، تو که برای ناموس خودت اینقدر غیرت داری، چرا همان کار اشتباه را انجام می دی؟!» بعد ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد. حدیث پیامبر اکرم (ص) را گفت که فرمودند: «چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببیند.» بعد دلایل دیگر هم آورد. بعد گفت تصمیم خودت را بگیر، اگه می خواهی با ما رفیق باشی باید این کارها را ترک کنی.
برخورد خوب و دلایلی که ابراهیم آورد باعث تغییر کلی در رفتارش شد. او به یکی از بچه های خوب محل تبدیل شد. همه خلاف کارهای گذشته را کنار گذاشت. این پسر نمونه ای از افرادی بود که ابراهیم با برخورد خوب و استدلال و صحبت کردن های به موقع، آنها را متحول کرده بود. نام این پسر هم اکنون بر روی یکی از کوچه های محله ما نقش بسته است!
کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه 172 الی 173
خدارابه مادیات نفروشید
اگر بخاطر ڪمبود مادیات از انقلاب
ناراضے هستید، بدانید ڪہ خدا را
بہ مادیات فروختہ اید!»
شهیدمسعود سامانے
راه رابااین ستاره هامی توان پیداکرد
مراد از زنده بودن شهدا
شهید همواره زنده است ودر دو آیه از قرآن کریم به صراحت زنده بودن شهداء مطرح شده است.
شهادت مرگی از راه كشته شدن است، كه شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن (فی سبیل الله) انتخاب می كند و چنین مرگی است كه به تعبیر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) شریفترین و بالاترین نوع مردن است (اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ) و علی (علیه السلام) آن را گرامی ترین نوع مردن می داند.(اَكْرُمُ المُوًتِ اَلْقُتْلُ)
شهید همواره زنده است و در قرآن کریم به صراحت این مطرح شده است.
مراد از زنده بودن شهدا چیست؟
آنچه در این زمینه قطعی می باشد این است که منظور از زنده بودن جسم شهداء نیست زیرا همه می دانیم که جسم آنها مانند جسم دیگران متلاشی و از بین می رود . و اما در اینکه مراد از حیات و زنده بودن شهداء چیست، اقوال متعددی وجود دارد:
منظور از حیات و زندگى براى شهید، حیات برزخى است كه ارواح در عالم پس از مرگ دارند و نه زندگى جسمانى و مادى. حیات برزخى همان عالم قبر است كه مردگان در آنجا تا قیامت معذّب یا متنعّم خواهند بود.
این نوع حیات به وسیله حواس انسان قابل درك نیست چرا كه حسّ انسان از درك ماوراء حیات مادى و جسمانى عاجز است و حتّى چه بسا آن را فناء و نابودى بپندارد؛ و به همین دلیل خداوند در اینگونه از آیات برای توجه دادن و آگاه کردن مومنین به اثبات این نوع از زندگی می پردازد.( تفسیر المیزان ،ج 2، ص 343)
این نظریه مورد پذیرش مفسرین بزرگی مانند علامه طباطبایی قرار گرفته و آن را به عنوان مراد از آیات مذکور مطرح نموده اند.
tebyan.net
حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند ...
شهید همت:
زمان بازرگان به ما بر چسب چریک زدند،
زمان بنی صدر هم برچسب منافق!
الان هم بر چسب خشک مقدسی و تحجر.
اما بسیجیان دلسرد نباشید.
حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند …
خاطرات شهدا...
مسابقه درحضورولیعهد
ابراهیم با توصیه دوستان سراغ کشتی رفت. مربیانش همیشه می گفتند یه روز این پسر را در مسابقات جهانی می بینید. سال های اول دهه 50 در مسابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهیم همه حریفان را با اقتدار شکست داد. او در حالی که پانزده سال بیشتر نداشت برای مسابقات کشوری انتخاب شد. ولی ابراهیم در این مسابقات شرکت نکرد. مربی ها خیلی از دست او ناراحت شدند. بعدها فهمیدیم مسابقات در حضور ولیعهد برگزار می شد و جوایز هم توسط او اهداء شده. برای همین ابراهیم در مسابقات شرکت نکرده بود.
کتاب سلام بر ابراهیم ، صفحه 30 الی 31