ردپای "هارپ " بر گرد و غبار اربعین
در سال 1993 حاصل پژوهش های دو دانشجوی دکترای ژئوفیزیک نخبه گروه زمین شناسی و فیزیک امواج دانشگاه فیربِنکس آلاسکا، زمینه ساز تحقیقات آکادمیک ارزشمندی گردید که به گواه کارشناسان ژئوفیزیک، گرچه می توانست سرآغاز انقلابی شگرف در علم باروری ابرها و آبادانی مناطق بیابانی کره زمین و خلق راهکارهای ارزشمند پیش بینی زمین لرزه ها و نظایر آن گردد ولی متاسفانه در نطفه مصادره شد و امتیاز انحصاری تحقیق و توسعه آن توسط بیلدربرگ صهیونیستی- شاخه کشتار و تخریب نظام جهانی سلطه- خریداری و منحرف شد. بیلدربرگ در معیت پنتاگون و شرکت صهیونیستی انگلیسی BAE که یکی از بزرگترین کمپانی های تولید کننده سلاح های کشتار جمعی در جهان است با ایجاد انحراف در سیر تکاملی این دانش نوظهور، با تامین سرمایه هنگفت بالغ بر سیصد میلیون دلار و تاسیس مراکز مجهز آزمایشگاهی و نظامی، تمرکز خود را بر روی اختراع سلاح های محیط زیستی کشتار جمعی مبتنی بر این پژوهش ژئوفیزیکی معطوف کرد. رسانه ای شدن اولین سلاح از این نوع در حول و حوش سال های 2003 تا 2004 بیشتر توام با بولوف و پروپاگاندا بود، انتشار عامدانه تصاویر سایت های انتشار دهنده امواج رادیویی سنگین راه دور با استفاده از انعکاس در یونیسفر کره زمین به لایه های سست زمین در یک نقطه خاص از زمین توسط سامانه هایی موسوم به هارپ (HAARP) بالاخص در سایت گاکونا، نخستین قدم جنگ سرد بیلدربرگ و رزمایش زودهنگام و فرمالیته نظام سلطه برای کشورها و حکومت های هدف محسوب می شد.
اگرچه خوشبختانه، آرزوی ایجاد زلزله های ویرانگر توسط سلاح شیطانی هارپ در کشورهای هدف بیلدربرگ لااقل تا امروز ناکام و عقیم مانده است، ( بیلدربرگ بسیار سعی داشت زلزله هائیتی را بدان ربط دهد) و بطور علمی هیچ گزارشی جهانی مبنی بر موفقیت هارپ در به حرکت واداشتن هیچ گسلی از کره زمین تا به امروز منتشر نشده است، با این حال، موفقیت هارپ در ویبراسیون و به لرزش واداشتن ذرات سبک از راه دور، غیر قابل کتمان است. این واقعیتی انکارناپذیر است که هارپ، این سلاح محیط زیستی، دست کم تا به امروز ، با هدف قرار دادن از راه دور بیابان های شنی و کویری، در ویبراسیون و تحریکات محسوس کنترل شونده ذرات سبک سطح فوقانی و تعلیق آنها در فضا موفق عمل کرده است و چنانچه این تحریک ذرات در تقویم هواشناسی مناسب وزش باد نیز صورت گرفته باشد، پدیده ریزگرد نتیجه آن خواهد بود.
امسال، درست از ده روز به اربعین حسینی، به ناگاه گرد و غباری شدید و پدیده ریزگرد در صحراهای عراق را شاهدیم که متاسفانه مشکلات تنفسی و جسمی عدیده ای را برای بسیاری از زوار در پی داشته است. شوربختانه در اغلب تحلیل های کارشناسی منتشره، صرفا به ذکر تالابهای خشکشده بینالنهرین و صحراهای عراق بعنوان کانون ریزگرد، بسنده شده است. تقارن عجیب پدیده ریزگرد با موسم پیاده روی اربعین حسینی در بیابان های عراق، خبر از بهره برداری نظام سلطه از حداکثر ظرفیت های داخلی و خارجی برای توقف این اجتماع معنوی باشکوه و مقتدرانه تشیع و اسلام دارد. متاسفانه، نظام سلطه در انجماد و خلاء پژوهش های بازدارنده دانشگاهی در دانشگاه های کشورهای خاورمیانه، علاوه بر آن که در نیم دهه اخیر بسیاری از بیابان های منطقه غرب آسیا را تبدیل به آزمایشگاه تحقیقات ژئوفیزیک خویش کرده است، در بزنگاه های سیاسی، از ایجاد عامدانه پدیده های ژئوفیزیک، خصوصا ریزگرد در حریم کشورهای منطقه برای پیشبرد اهداف و مقاصد مداخله جویانه و خرابکارانه نهایت بهره برداری را کرده است. پازل نامرئی خرابکاری های ژئوفیزیکی و پدیده ریزگردهای بیابانی در صحراهای عراق را که در کنار سنگ اندازی های دقیق و برنامه ریزی شده داخلی و خارجی بر سر راه پیاده روی اربعین قرار دهیم، به پروتکلی دقیق و حساب شده در پشت پرده نظام سلطه دست خواهیم یافت که معمای مانع تراشی های گسترده اخیر در سر راه اجتماع دشمن شکن اربعین حسینی را به طرفه العینی حل خواهد کرد.