داستان دعای «ام داوود»
داستان دعای «ام داوود» در استجابت دعا به دوران امام صادق(ع) بازمیگردد.
فاطمه، مادر داوود و مادر هم شیر و رضایی امام صادق (ع) است. او وقتی فرزندش اسیر میشود، برای آزادیش بسیار دعا میکند و از اشخاص صالح هم میخواهد برای آزادی فرزندش دعا کنند ولی هیچ نتیجهای نمیگیرد.
ام داوود یک روز به دیدار امام صادق (ع) که بیمار شده بود میرود. حضرت میفرماید: از داوود خبر تازهای نداری؟ مادر هم میگوید نه مولای من! از شما برادر هم شیر او تقاضا دارم برای آزادی فرزندم دعا کنید. امام میفرماید: چرا تاکنون از دعای «استفتاح» غفلت کردهای؟! مگر نمیدانی به وسیله این دعا درهای آسمان گشوده میشود و فرشتگان دعا کننده را مژده استجابت میدهند.
امداوود میپرسد آن دعا چیست؟ امام(ع) میفرماید: ای مادر داوود ماه رجب نزدیک است؛ روزهای سیزده، چهارده و پانزده آن را که ایام البیض نام دارد روزه بگیر و نزدیک ظهر پانزدهم غسل کن و هشت رکعت نماز با خلوص نیت بخوان. آنگاه حضرت دستور کامل اعمال را به او تعلیم داد.
ام داوود دستور امام را اجرا کرد. شب شانزدهم رجب، از نیمه گذشته بود که مادر پیغمبر و جمعی از فرشتگان و پیامبران را در خواب می بییند. پیامبر(ص) به او می فرماید: ای ام داوود این جماعتی که مشاهده میکنی شفیعان تو هستند که برای تو دعا کردهاند و مژده میدهند که حاجت تو برآورده میشود و فرزندت سالم به آغوش تو باز میگردد.
مادر از خواب برمی خیزد. ام داوود روایت می کند:« به اندازهای که یک سوار تیزرو بتواند از عراق به مدینه آید گذشته بود که ناگهان در خانه باز شد و فرزندم به من وارد گردید».
ام داوود برای عرض ادب و سپاس نزد امام صادق (ع) رفت و سوال کرد، ای مولای من این دعا را در غیر ماه رجب هم میتوان خواند؟ و حضرت فرموند: اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود این دعا را میتوان خواند.