اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی می کشند!
20 فروردین 1396
روزی به کریم خان زند گفتند، یک فردی یک هفته است میخواهد شما را ببیند
کریم خان آن شخص را به حضور طلبید،
او نزد کریم خان امد و گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از اوگرفتم .
شاه دستور داد سریع چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد !
اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
کریم خان گفت: پدر من یک شخص معمولی بود من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر و سیاست حکمران شدم!!!
پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی می کشند!