اگر او را ببینم.....
اگر او را ببینم به او می گویم:
دریا به دریا کوه به کوه ،صبح به صبح در انتظار تو پیمودم
اگر اورا ببینم به او می گو یم :
چه بگویم باید از غم نگفته ها گفت ……..
مولای من اکنون این دلهای مشتاق در انتظار عدل تواند.
در انتظار جوانه زدن کلمه حق ،ای ستاره عدل بیا وچشم دلمان را به قدومت روشن کن .
اگراورا ببینم به او می گویم :
جمعه ها صدها نگا ه بر آسمان خیره می شوند .جمعه ها هزاران دل منتظر ،از شوق به سرآمدن انتظار ،در قفس تنگ سینه برایت می تپد .
ای صاحب جمعه ها بیا ودلتنگی غروب جمعه ها را بر طرف ساز .
اگر او را ببینم به او می گویم :
به تو می اندیشم ،من در این تنهایی ،به تو می اندیشم که بدون حضور تو یک یک گلها خشکیده اند ،که کاج بلند صبحگاهان به صدای خوش باد هیچ لبیک نگفت وقناری در باغ ،بوته گل سرخ ومرد در گوشه سرد وتاریک قهر کرد با همه اهل زمین
به تو می اندیشم
کاش می شد که سرانجام تورا می دیدم وتو با عطر گل یاس به ما می گفتی :
که محبت زیباست ،که درخت گل سرخ هر کجا می تواند باشد
کاش می شد که سرانجام تو را می دیدم
اگر اورا ببینم به او می گویم
جسارت دیدن گفتن وپرواز فقط همین .