امام زمان علیه السلام فرمودند: صحیفه سجادیه بخوان.
26 مهر 1395
علامه محمدتقی مجلسی (مجلسی پدر) می فرماید:
بنده در اوایل بلوغ بسیار دنبال جلب رضایت خدای متعال بودم، و نیز بی قرار بودم از یاد حضرت حجت علیه السلام.
تا آنکه در بین خواب و بیداری دیدم صاحب الزمان صلوات الله علیه در مسجد جامع قدیم در اصفهان ایستاده اند.
به آن حضرت سلام کردم و دستشان را بوسیدم و سوالاتی را که برایم مشکل شده بود، از محضرشان پرسیدم.
سپس عرض کردم: مولای من! برای من مقدور نیست که همیشه خدمتتان برسم؛ پس کتابی به من عنایت فرمایید که همیشه بر طبق آن عمل کنم.
من در خواب آن فرد را می¬شناختم.
پس به سمت دار بطیخ (نام محله¬ای در اصفهان) رفتم.
آن شخص تا مرا دید، گفت: تو را صاحب الامر فرستاده؟
گفتم آری.
پس کتاب کهنه¬ای درآورد و به من داد.کتاب را گشودم و فهمیدم کتاب دعاست.
کتاب را بوسیدم و بر چشمانم گذاشم و به سمت امام زمان علیه السلام برگشتم که بیدارشدم و متوجه شدم آن کتاب با من نیست.
به جهت از دست دادن آن کتاب، تا طلوع فجر گریه و تضرع می کردم.
به ذهنم افتاد منظور حضرت از مولا محمد تاج، همان شیخ بهایی است و چون بین علما مشهور و معروف است، به “تاج” نامیده شده است.
پیش او رفتم و در حالی که گریه می¬کردم، خواب خود را به او گفتم؛ ولی آن کتاب نزد ایشان نبود.
با حال گریه و تفکر از نزد ایشان بیرون آمدم تا آن که در دلم افتاد به همان سمتی بروم که در خواب دیده بودم.
پس چون به محله دار بطیخ رسیدم مرد صالحی را دیدم که اسمش حسن بود و ملقب به تاج.
او گفت کتابهای وقفی متعددی نزد من است که برخی آنها را می برند ولی به شروط وقف عمل نمی کنند.
تو چون به وقف عمل می¬کنی، بیا به این کتابها نگاه کن و هر چه نیاز داری، با خود ببر.
با او به کتابخانه رفتم.
اولین کتابی که به من داد، همان بود که در خواب دیده بودم.
شروع کردم به ناله و گریه و گفتم همین مرا کفایت می کند.
پس به برکت عطای حضرت حجت علیه السلام، صحیفه کامله سجادیه در شهرها همچون آفتابی درخشان درخشید؛ بخصوص در اصفهان که اکثر مردم اهل دعا و مستجاب الدعوه شدند و این آثار، معجزه ایست از حضرت صاحب علیه السلام.
و آنچه خداوند به برکت صحیفه به من عنایت فرمود، هرگز نمی توانم آن را بشمارم.
منابع
1. لوامع صاحبقرانی، ص 3
2. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 14، ص 420
3. بحارالانوار، ج 107، ص 43