اتنولوژی عصر امام حسن مجتبی (ع)
اتنولوژی عصر امام حسن (ع)
اتنولوژی به معنای مردم شناسی یا قوم گرایی است که اغلباً این واژه رادر سلسله مباحث علوم اجتماعی پایه وعلوم سیاسی ، شاخه ی اجتماعی به کار می برند، این مسئله رادر اینجا برای این مطرح می کنیم که بدانیم مردم در عصر حکومت اسلامی به رهبری امام مجتبی (علیه السلام ) چگونه بودند ورفتار شناسی مردم چگونه است که مهمترین اوراق تاریخی تاریخ اسلام بدین گونه ورقه خورد وبعد از رحلت پیامبر (ص) وپس از چند دهه ، سکه بر گشت ومردمی که نمی گذاشتند آب وضوی پیامبر به زمین بیفتد به فرزند زاده اش که او هم رهبر جامعه الهی بود فُضِلُّ المؤمنین می گفتند در این چرخش عوامل زیادی مطرح بود مثل جنگ روانی _ تبلیغات بی سابقه وغیره که ما آنها را نباید نا دیده بگیریم.
روان شناسی اجتماعی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)
حضرت امیر(علیه السلام)در خطبه 32 نهج البلاغه، روان شناسی اجتماعی مسلمین پس از پیامبر (ص) را این گونه تو صیف می کنند:
《در این روزگازان، مردم چهارگروهند: گروهی اگردست به فساد نمی زنند برای این است که روحشان نا توان وشمشیر شان کند وامکانات مالی در اختیار ندارند و گروهی دیگر، آنان که شمشیر کشنده وشروفسادشان را آشکار کرده اند، لشکر های پیاده وسواره ی خود را گرد آورده وخود آماده کشتار دیگرانند. دین را برای به دست آوردن مال تباه کرده اند که یا رئیس وفرمانده گروهی شوند یا به منبری فرا رفته خطبه بخوانند چه بد تجارتی گروه دیگر با اعمال آخرت، دنیا را می طلبند وبااعمال دنیا در پی کسب مقامهای معنوی آخرت نیستند خودرا کوچک ومتواضع جلوه می دهند گامها را ریاکارانه وکوتاه بر می دارند دامن خودرا جمع کرده خود را همانند مؤمنان واقعی می آرایند، وپوشش الهی را وسیله ی نفاق ودورویی ودنیا طلبی خود قرار می دهند وگروه دیگر با پستی وذلت وفقدان امکانات از بدست آوردن قدرت محروم مانده اند که خود را به زیور قناعت آراسته ولباس زاهدان راستین نبوده اند.》
در ادامه خطبه، حضرت امیر وصف پاکان در جامعه مسخ شده را مطرح می کنند وتعداد آنان را انگشت شمار می دانند. با توجه به متون تاریخی می توان گفت که این خصوصیات ، خصوصیات عمومی جامعه ، حد اقل در پنج یا شش دهه است که امام مجتبی (علیه السلام ) هم با چنین جامعه مسخ شده ای نه تنها در ارتباط بودند بلکه رهبری آنان را به عهده داشتند. رهبری که در مقام ولایت است اما ولایت پذیر ندارد وتاریخ ثابت کرد که حتی جنگ روانی شاهیان بر شاگردان ونخبگان جامعه ی اسلامی هم تأثیرکرد. همان هایی که درس تفسیر وحدیث وامثالهم داشتند هم نتوانستند خودرا حفظ کنند با وجود این که حق را می دیدند ومی شناختند. آنها خواص جوامع بودند وسلسله ی اسلام از ناحیه ی آن ها آسیب پذیر بود اما چه غافل، که سرویس اطلاعاتی شاهیان، با مدرن ترین متد های آن روز، خواص را شناسایی ونقاط ضعف وقوت آنان را بررسی وبرنامه ریزی کرد.
در عصر امام مجتبی (علیه السلام)، خواص، در لحظه های سر نوشت ساز فریب می خورند، به عنوان مثال: سه شب قبل از جنگ، سرنوشت ساز فریب می خورند، دو شب قبل از جنگ، کسانی که دچار شبهه وتردید شده بودند دچار فریب شدند. شب عمیلیات هم، این دام مخصوص نزدیکانی همچون عبیدالله ابن عباس بود که با متدی کاملاً دینی وبه بهانه ی دعوت به مناظره وتحریک وی ( با لفظ ترسو وبی سواد) ودر ادامه تطمیع مالی، اورا فریب دادند.صبح شد. عوام بی خبر از همه جا عوامی که دیدند اقوام وهمسایگان ودوستانشان در لشکرشاه، نشان لیاقت گرفته اند ودرحالی مقروض بودند قرضشان بر طرف شده وخواص وبزرگان وشیوخ آنها هم آگاهانه تصمیم گرفته اند، در حقانیت وبلکه بالاتر، در مشروعیت امام خود شک کردند چون اساس سیاستشان بر مبنای دماگوژی(عوام فریبی) بود و آنان را برای رسیدن به اهداف خود، خود را طرفدار مردم جلوه میدادند.
رفتار شناسی خواص وعوام:
اوراق تاریخ توسط عوام وبه اراده ی خواص برگ می خورد ودر حقیقت، خواص، نبض تپنده جامعه را تنظیم می کنند.
از دیدگاه حضرت امیر(علیه السلام ) خواص این گونه اند:
《خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین می برد اما خشم خواص خشنودی همگان بی اثر می کند. خواص جامعه، همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند، زیرا در روزگار سختی یار ایشان کمتر، ودر اجرای عدالت از همه نا راضی تر، ودر خواسته ها یشان پا فشارتر، ودر عطا وبخشش کم سپاس تر، وبه هنگام منع خواسته ها دیر عذر پذیر، ودر برابرمشکلات کم استقامت تر می باشند》
حضرت علی (علیه السلام ) در ادامه ی همین خطبه به جایگاه عوام پرداخته ومی فرمایند:
《 ستونهای استوار دین واجتماعات پرشور مسلمین ونیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم می باشند سپس به آنها گرایش داشته واشتیاق تو به آنها باشد》
در عین حال وطبق این فرمایش گهر بار امام حسن (علیه السلام ) در اداره ی چند ماه سیستم حکومت اسلامی، عملاً وعلناً به نفی تفکر را سیزم وآپارناید (نژادپرستی) والینیسم (خود برتر بینی و نخبه گرایی) پرداخته ومسئله ی عوام وخواص را به این شکل در میان ملل مسلمان جا انداختند وبه شدت به تائید انترناسیو نالیسم وکاسموپو لیتا نیسم پرداخته ومعتقد بودند که بزرگ بینی، دل را فاسد و دین را پژمرده ونعمت ها را زایل می کند.
در عصر امامت امام مجتبی (علیه السلام ) همانند دیگر اعصار، مردم از گروههای گوناگونی بودند وامام حسن (علیه السلام) هم طبق سفارش امیر مؤ منان (علیه السلام )، اصلاح هر جزء را با دیگری صورت می دانند چون بالطبع، هیچ گروهی از گروه دیگر بی نیاز نبوده ونیست. با این وجود، شاهان هم برای هر گروهی برنامه ی ویژه ای داشته اند واکثر عمّال خودرا از میان افراد همان گروه انتخاب می کردند وبیشتر توجه خودرا صرف خواص وشیوخ بی بصیرتی می کردند که فقط نقطه ی فشار بودند واز دین، چیزی جز پوسته اش نمی دانستند.
محمد رضا حدادپور؛ حوزه علمیه فیضیه مازندران_بابل